eitaa logo
Maktubat مکتوبات
100 دنبال‌کننده
75 عکس
48 ویدیو
5 فایل
گفتنی ها را باید گفت- جواد راد استادیار علوم سیاسی دانشگاه پیام نور @javadrad2022
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلاحطلبان و دیگی که برای آنها بجوشد! از گذشته های دور تا کنون، جریان اصلاحطلب که اعضای آن بصورت نسبی بیشتر از میان اقشار دانشگاهی (خصوصا محصلین غرب)، سرمایه دار، و روشنفکر و روزنامه نگاران و بطور کل برخورداران جامعه بوده اند، و کمتر شامل کشاورزان و کارگران و محرومان جامعه میشده، هرگاه به دلایل مختلفی سهمی از قدرت نیافته اند، با قدرت گفتمانی و ابزار روشنفکری خود، بنا را بر زیر سوال بردن زیر و بم حکومت میگذاشتند و از مبانی سیاست داخلی و خارجی گرفته تا معیشت و فرهنگ همگی را زیر سوال می برده اند. آنها حتی در این کار از شورش و براندازی هم ابایی نداشته اند. مثال دقیق چنین رفتاری، انتخابات سال ۱۳۸۸ بود که علیرغم محبوبیت آشکار منتخب آنزمان (یعنی احمدی نژاد) نه تنها شکست خود را نپذیرفتند بلکه با بهانه های تقلب، دولت او و حتی حکومت را در چنان مخمصه ای انداختند که راه پیروزی هسته ای را بسته و درب تحریمها را بیش از پیش گشودند و حتی همزمان با انقلاب مصر در پی انقلاب بر آمدند! آنها دموکراسی آشکار آن روزها و مردمگرایی احمدی نژاد را با تهمت پوپولویسم، به باد تمسخر و تخریب گرفتند و ۸۵ درصد مشارکت مردم و ۲۴ میلیون رای او در انتخابات را چنان تلخ کردند که هیچگاه از کام ملت زدوده نخواهد شد. حال آنکه همین جریان وقتی به اشکال مختلف به قدرت میرسد، همه ی آن حرامها را مباح و حتی مستحب دانسته و لازم الامر دموکراسی! مثلا ۲۴ میلیون و ۱۸ میلیون رای احمدی نژاد و شهید رییسی را پوپولیسم یا رای اقلیت دانسته ولی ۱۸ میلیون و ۱۶ میلیون رای روحانی و پزشکیان را عین دموکراسی و رای اکثریت دانسته (و حتی آن شرکت نکرده ها را هم به حساب خود پنداشته اند!). کسانی که کاپشن احمدی نژاد و حضور او میان مردم را همواره تمسخر می کردند امروز با افتخار کاپشن و ساده پوشی و حضور در هیات پزشکیان را استوری و تجلیل میکنند. آنها که سن و سال جنتی را از دیرباز ننگی برای نظام می دانسته اند زمانی که آقای هاشمی در سن ۷۵ سالگی برای ریاست جمهوری کاندید شد براحتی از او دفاع کردند و اکنون نیز منتخبی ۷۰ ساله را بهترین گزینه ی امور اجرایی سخت کشور (و نه شورای نگهبان!) می دانند! آنها که فروش نفت و گشایش های شهید رییسی را مسخره می کردند اکنون که خود بر اسب قدرتند، آنرا فرصتی لازم الاستفاده می پندارند. آنها که شهید رییسی حوزوی را بی سواد می نامیدند در مواجه با کم کاری علمی یک متخصص قلب و "باسوادترین" رییس جمهور کشور او را "حلال خور علمی" می نامند که فقط چندمقاله دست چندم نوشته و نخواسته زیاده روی کند! آنها که از یک "ناهار خوردی" دلسوزانه شهید رییسی و ادبیات مردمی احمدی نژاد می نالیدند اکنون بلندگوی ساده گویی ها و مداحی پزشکیان شده اند! آنها که به سهمیه تحصیل فداکاران میهن و یتیمان محروم شهدا خورده میگرفتند، براحتی از سهمیه ی زنان و اقوام برای امر خطیری مانند وزارت نام برده و آنرا "تبعیض مثبت و امری کاملا معمول در دنیا" می دانند! قیمت دلار که ۱۰ برابر شده باشد آنرا به گردن خارجی میاندازند و نادیده میگردند اما دوبرابر شدن آن در دوران شهید رییسی را در بوغ و کرنا می کنند! آنها اگر حمایت رهبری باشد آنرا میخواهند و تبلیغ می کنند اما نصیحتهای قبل و بعد ایشان را خیر! موارد بالا البته به معنای رد ویژگی های مثبت روسای جمهور مذکور و مسوولین نظام نیست و خارج بودن اصلاحطلبان از مسندهای قدرت را هم بایستی یک ضعف برای آنها و نظام دانست (و جایی برای آنها باید باشد) ، اما دریغ از انصاف و انسانیت اصلاحطلبان. آنها نشان داده اند، هرگاه قدرت از آن آنها باشد (و البته که تمامش را میخواهند!) همه چیز خوب و آرام و به سمت عالی است! اما اگر از مسند قدرت خارج باشند، دنیای ایرانی از نظرشان تاریک و قهقرایی و مسدود و یک ویرانی است. حال آنکه واقعیت معیشت و سیاست در جامعه ی ایرانی نمیتواند اینقدر که آنها مدعی هستند متلاطم باشد ( و اگر هم هست ۱۰ برابر شدن دلار بهرحال در دوران بی تدبیری آنها رخ داده است). ولی وارونه جلوه دادن حقایق و مصادره کردن خوبیها برای خود و بدیها برای اصولگرایان و حتی دلسوزان و شهدای انقلاب، تبدیل به روشی غیرمنصفانه و غیرمنطقی برای اصلاحطلبان گردیده است. رفتار آنها مصداق دقیق این جمله است که دیگی که برای من بجوشد سراسر عطر و طعم است و اگر نه، سر سگ در آن بجوشد! کاش همه ما اصلاحطلبان و اصولگرایان بدانیم که با بی انصافی در قضاوت، امید و امنیت ملت و نهایتا خودمان را قربانی خواهیم کرد. تا خسروان چه دانند. (برای اصولگرایان هم البته خواهم نوشت!). جواد راد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور ایلان ماسک (مالک توییتر x) در سخنرانی نتانیاهو و سوالی از مسولین ایرانی درحالیکه برخی از سناتورها و نمایندگان آمریکایی دیدار نتانیاهو را تحریم کردند، ماسک با حضورش، حمایت آشکار خود از نتانیاهو را نشان داد. این یعنی حتما اطلاعات مکانی و سیستمی و مکالماتی مسوولین بلندپایه ایرانی و اصلاحطلبان و اصولگرایان و محور مقاومت را در اختیار سازمانهای جاسوسی آنها قرار می دهد. از او که انتظاری نیست، اما از مسوولین خرد و کلانِ توییتری ما باید پرسید که آیا فکر امنیت خود و ملت را میکنند؟! امید آنکه از هوش مصنوعی صهیونیستها که آمار تک تک نیروها و خانواده های حماس را داد و خواهد داد، اندکی عبرت بگیرند. این تقابل جدی است. گفتنی ها را باید گفت...
هیچ و پوچ اصلاحطلبان به لباس المپیکی های ایران نقد کرده و آنرا نامناسب دانسته اند. البته آنها نهایتا بدنبال کم حجابی زنان نماینده هستند وگرنه کیست که نداند، حداقل اصلاحطلبان که یک پزشک را لایق امر سیاست میدانند، نباید به لباس شبیه پزشکی در ورزش گیر دهند! لباس البته مهم است و اگر از حقیر بپرسند، لباسهای سنتی ایرانی (با مد مدرن) بهترین گزینه اند اما از آن مهمتر نحوه ی مبارزه ی ورزشی و نهایتا نتیجه ی مدالی کاروان است. تا خسروان چه دانند...
آقای عارف ۷۳ ساله و پدر آن "ژن خوب"، و نامزد "پوششی" آقای روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ معاون اول دولت پزشکیان شد. باید دید نامزد "پوششی" انتخابات سال ۹۶ (یعنی جهانگیری) چه مسوولیتی میگیرد. پیونشت: البته که رییس جمهور حق دارند مثلا انتخاب کنند! اما اصلاحطلبانی که زاکانی را بعنوان نامزد پوششی ناروا تمسخر میکنند، بهتر است اندکی انصاف داشته باشند. انقلابی های دلسوز هم فریب عسل خوری های اصلاحطلبان را نخورند! !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه تفال رییس جمهور قبل از ورود به جلسه تنفیذ: قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِنْ لَا تَعْلَمُونَ. خداوند گوید: شما هم با آن گروه از جن و انس که پیش از شما بودند به دوزخ داخل شوید. در آن وقت هر قومی که به دوزخ شوند قوم دیگر (از همکیشان خود) را لعن کنند، تا آن گاه که همه در آتش دوزخ فراهم شوند زمره آخرین درباره فرقه اول (یا مرئوسان درباره رئیسان) گویند که خدایا، اینان ما را گمراه کردند، پس عذابشان را از آتش افزون و مضاعف گردان. خدا گوید: همه را عذاب مضاعف است و لیکن شما آگاه نیستید.
راهنما به راست، حرکت به چپ... انتصاب ظریف در راهبری انتصاب عارف به معاونت اولی و در ادامه... نباید خیلی برای دلسوزان عجیب باشد. بهرحال این روال از همان دهه ۷۰ به این شکل بود، یعنی راهنما زدن به راست اما چرخش و حرکت به چپ!
ترور خونین در تهران، پاسخ در کجا؟! ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و نیازمندی به فرمولی برای تقابل با صهیونیسم ترور رهبر ارشد مقاومت فلسطینیان در تهران با هر ابزار و ابعادی که باشد، مجددا یک سوال جدی و سنگین را پیش روی رهبران و تصمیم سازان محور مقاومت قرار میدهد و آن اینکه انتقام به چه شکل و تا چه حد؟ به عبارت دیگر سوال اساسی این است آيا ایرانیان فرمولی مشخص برای پاسخ به تجاوزات متنوع و دامنه دار صهیونیستها دارند؟ اصلاحطلبان و اصولگرایان هر دو پیشنهاداتی دارند که به ندرت مورد توافق داخلی و بین المللی است و به نظر حتی شاید نتواند پاسخگوی وضعیت بین المللی باشد. آیا ما فرمولی جامع و مانع در این زمینه داریم؟
✍بررسی فرمولهای موجود در نبرد با صهیونیسم ترور شهید هنیه در تهران توسط صهیونستها، بار دیگر این سوال را به ذهن متبادر می سازد که ریشه ی مشکل کجاست و چگونه باید پاسخ داد و اساسا چه فرمولی باید در برابر صهیونیسم به کار برد؟ به نظر می رسد فرمول کنونی مقابله با صهیونیسم، نبرد در جبهه های مختلف و بصورت ترکیبی (متقارن و نامتقارن) است. گروههای مقاومت در فلسطین، عراق، لبنان، و یمن، همگی برخوردهای مستقیم با صهیونیسم داشته اند و این به معنای گسترش محدوده ی جبهه مقابل صهیونیسم است. در این حالت، به صورت جبهه ای واحد، از جهات مختلف به اسرائیل حمله می شود و ضمن آسیب زدن، باعث کاهش تمرکز و توان آن در جنگ با فلسطینیان می گردد و امید به آزادی قدس افزایش می یابد. اما این فرمول مشکلاتی نیز دارد. اولین ایرادش، گفتمانی است. یعنی، علیرغم قوت گفتمان اسلامی، بدلیل نظام دولت-ملتی بین المللی، در میان ملتهایِ متنوعِ محورِ مقاومت، یک نزاعِ گفتمانی و دودستگی ایجاد میکند. برخی ولو به غلط می گویند که "جنگ غزه به ما چه!؟" و نباید هزینه ای اینچنینی و مستقیم بپردازیم. معضل دیگر، گستره ی پاسخ صهیونیستها و حامیانشان خواهد بود. آنها که البته همواره جهان را قلمرو خود می دانسته اند! با این بهانه ها، به راحتی به ترور و تجاوز در قلمرو گروههای مقاومت دست خواهند زد و شهادت هنیه و سرداران ایرانی، از این دست است. به هر ترتیب، این فرمول، با نقاط ضعف و قوت خود، کم و بیش در میان اصولگرایان مقبولیت بیشتری دارد. آنها معتقدند با عمل در چند جبهه ی واحد و همزمان، امکان شکست صهیونیسم وجود دارد. در کنار این فرمول، مدل دومی نیز هست که نبرد را نه جنگ تمام عیار جهان اسلام با صهیونیسم، بلکه دفاع مظلومان فلسطین در برابر غاصبان صهیونیست می بیند و قلمرو تنازع را نیز محدوده و امکانات سرزمین فلسطینیان می داند. در این فرمول، کمکهای تجهیزاتی و سیاسی محور مقاومت به صورت مستقیم و غیرمستقیم به فلسطینیان ارائه خواهد شد و از هر گونه درگیری تهاجمی و مستقیم با صهیونیستها خودداری می گردد. به صورت واضحتر، گروههای مقاومت، با مجاهدت فراوان، موشک، آموزش، و تدارکات و غذا را به رزمندگان فلسطینی می رسانند و در این راه هرچند شهید و خسارت می دهند، اما با تقویت رزمندگان در همان محدوده، دفاع آنها را به پیروزی نزدیک می کنند. چنین رویکردی را البته اصلاحطلبان میانه رو، شاید بیشتر بپسندند. نکته اینکه، مدل دوم، یک نمونه ی تاریخی هم دارد که مربوط به سالهای اشغال لبنان و ایجاد حزب الله و تقویت آن می شود. در آنزمان ورود مستقیم ایران به جنگ، بدلیل محدودیتها، منتفی گردید و در عوض، کمک به شیعیان لبنان به اشکال مختلف دنبال شد. نتیجه ی آن نیز امروز درخت تنومندی شد که ضمن حفظ شخصیت و امنیت بین المللی خود، سرافرازی زیادی را برای جمهوری اسلامی ایران داشته است. اینکه در شرایط کنونی و دولت جدید، رهبران مقاومت کدام فرمول را بیشتر میپذیرند تصمیم آنهاست اما باید دقت کنند که بایستی بتوانند با اقدامات هم وزنِ کوتاه و بلندمدت، صهیونیستها را نیز مجبور به حرکت بر اساس همان فرمول کنند. تا خسروان چه دانند... جواد راد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین روش ترور توسط آمریکاییها و صهیونیستها، استفاده از پهپادهای کوچک شبیه به "اسباب بازی" است که مستقیم و دقیق به هدف می خورد و در ماجرای اصفهان و جنگ اوکراین استفاده شده است. فیلم بالا از جنگ اوکراین و کشته شدن سرباز روسی است.
صهیونیسم و ما با توجه به ضعف بسیاری کشورهای مسلمان در دفاع از آرمان فلسطین (که البته برخی جنگیدند و نهایتا شکست خوردند و کنار رفتند) نوبت نبرد ما با صهیونیسم رسیده است. البته ایران برنامه ی نبرد مستقیم نداشته است و همواره حمایت گفتمانی و تجهیزاتی از فلسطینیان را در این نبرد رسالت خود میدانسته، اما پاسخهای مستقیم اسراییل به این سیاست غیرمستقیم ایرانی، باعث شده که رفته رفته شاهد تقابل مستقیم صهیونیسم و ملت ایران و حامیانش باشیم. ویژگی این نبرد این است که طولانی و وسیع خواهد بود. سطوح اجتماعی، سیاسی، بیولوژیکی، نظامی، و اقتصادی را در بر خواهد گرفت و حتما آمریکا و تا حدودی اروپا به حمایت از صهیونیسم خواهند پرداخت. لذا علاوه بر برنانه های کوتاه مدت انتقام، لازم است برنامه های بلند مدت این تقابل تعریف و تقویت شود. این یعنی، در درون جامعه تبیین دلیل حمایت ایران از آرمان فلسطین و راهکار ایرانی برای حل مشکلات، صورت گیرد، از حیث امنیتی و اطلاعاتی در خصوص فجازی تمهیدات جدی و مستقل دنبال شود، از حیث اقتصادی نقاط قوت غیر غربی تقویت شود، از حیث نظامی روی جنگهای کوچک و همچنین بازدارندگی کلان برنامه ریزی گردد و اقدامات دیگر. این نبرد نبرد آخرزمانی است.
درباره ی مسابقه ی دوبانوی ایرانی در المپیک قاب مسابقه ی ورزشی خانم کیانی و خانم علیزاده و سایر ایرانیان، نشان دهنده سمبلیکِ وضعیت خاصی در سپر سیاست ایران نیز هست. پیروزی خانم کیانی باارزش است و تبریک دارد. اما ایده آل جامعه ما از حیث رسیدن به آرامش و بالفعل شدن تمامی پتانسیلها زمانی رخ می دهد که این دو بانو (و به عبارتی دو رویکرد سیاسی) در مراحلی قبل تر و در داخل کشور به رقابت دوستانه پرداخته و آنگاه که به فضای بین المللی وارد می شوند، نه در برابر هم، بلکه همراه و همگام باشند. اینکه خانم علیزاده و دیگران، جلای وطن کنند، مسوولیت آنهاست اما رفتار ما و ظرفیت وطن نیز مسوولیت زاست. تماشاگران و مفسران نیز هرگاه بتوانند هر دو بانو (و باز هر دو جناح) را هموطن و نه دشمن خونی هم ببینند (و نه ابزار مطامع خویش)، آنگاه آن آرزوی اکثریت، که آرامش در حین رقابت است، محقق می شود. تا خسروان چه دانند...
صدای آمریکا: ایران با سرقت اطلاعات ستادهای انتخاباتی و افشای آنها در صدد تاثیرگذاری بر انتخابات آمریکاست... اولا که چنین نیست و فجازی آنقدر بی در و پیکر شده که اساسا صحبت از رازداری مجازی بی فایده است. دوما، از قدیم مکرر گفته اند چیزی که عوض دارد، گله ندارد...! جای دوری نرویم، همین "صدای آمریکا" به زبان فارسی، برای دخالت و تاثیرگذاری است.
کوتاه در خصوص "دولت مسعود" از کسانی که طرف مقابلشان را طالبان خوانده و راه حل را کنارآمدن با غرب میدانند، جز رفتاری شبیه به اشرف غنی و حامد کرزای، انتظاری نباید داشت...!
تنزل استانداردهای خبری در رسانه های مدعی اصلاحطلبی یکی از ایرادات بزرگ عدم توسعه در کشور ما، عدم رعایت استانداردهای رسانه ای همچون عدالت و بی طرفی است. این معضل، در بسیاری از رسانه ها، من جمله اصلاحطلب و مدعی نیز به وفور پیداست. نمونه ی بالا فقط یک مورد آشکار جانبداری اصلاحطلبان از هم حزبی های خود (مانند آقای آزاد ارمکی) و حمله به طرف مقابل و البته رسانه ی ملی است. استفاده از کلمات "کارشناس صداسیما" و "سخیف" برای یکی از طرفین در همان مناظره ای که دو طرف از دو دیدگاه متفاوت و کارشناس مدعو سیما بوده اند نشان دهنده نفرت اصلاحطلبان از اصولگرایان و سیما، و عدم تمایل واقعی آنها به وفاق ملی است.
ایران و صهیونیسم؛ آیا داغتر از فلسطینیانیم؟! اوایل جنگ غزه، آقای ظریف (با توجه به خبرِ بی اطلاعی ایران از حمله اکتبر و عدم دخالت یا دستور ایران در این خصوص) در حین دفاع و تشریح این سیاست حمایت غیرمستقیم و لوجستیکی ایران در قبال غزه اشاره کردند که "مردم ایران از هزینه دولت ایران و داغتر بودن دولت از خود فلسطینیان، خسته اند." این جمله بعدها طنین بیشتری یافت و به نحوی رویکرد دولت پزشکیان را نشان میداد. در این خصوص (که احتمالا بیش از پیش طنین خواهد داشت) لازم است دو نکته اساسی مطرح شود: اول پیش‌فرض‌های خود جمله است که چندان دقیق نیست. یعنی، شاید بخشی از جامعه ما نسبت به دفاع از فلسطین دچار خستگی یا بی تفاوتی شده باشند، اما همزمان نیز بخشی از جامعه که اتفاقا فعال سیاسی نیز هستند داغترین مواضع را دارند و بعضا حتی از حکومت نیز انتظار مداخلات بیشتر و جدی تری (مثل داشتن بمب اتم یا اعزام و حمله مستقیم به صهیونیسم) دارند. بنابراین آقای ظریف با کلمه کلی "مردم" خبط بزرگی نموده که لازم است بازنگری داشته باشد. دوم و مهمتر این سوال است که واقعا آيا حکومت ایران داغتر از فلسطینی ها بوده است؟ به عبارت دیگر آیا مثلا فلسطینی ها در برهه ای قصد تسلیم و عدم درگیری با غاصب را داشته اند و این ایران بوده که مثلا مستقیم وارد جنگ با صهیونیسم شده یا مقاومت فلسطینی را اجبار به جنگ کرده است؟! به زعم نویسنده جواب در تاریخ روابط ایران و گروههای مقاومت خیلی شفاف است: ایران هیچگاه، چه اوایل انقلاب که در لبنان بحث اشغال جنوب پیش آمد و اعزام نیرو و نبرد مستقیم نداشت، چه در سالهای انتفاضه فلسطین دخالتی نکرده اما قطعا از اقدامات دفاعی آنها حمایت داشته است. اگر بحث جنبش فتح و سازش آنها هم مطرح شود که جوابش در انتخابات فلسطین و پیروزی حماس و راهکار مقاومت آن مشخص است و ایران طبعا با رویکرد اکثریت همراهی کرده است. در موارد درگیری مستقیم با صهیونیسم هم این سوال را آقای ظریف میتوانند پاسخ دهند که مثلا آیا ایران شروع کننده ی درگیری بوده است؟ مثلا در توقیف کشتی های ایران به بهانه های نظامی یا شهادت دانشمندان هسته ای و مستشاران در سوریه یا حمله به کنسولگری و هتل تهران و خرابکاری ها، کدام طرف شروع کننده بوده است؟! اگر حضور ذهن آقای ظریف و سایرین باشد حتی در دوران جنگ داخلی سوریه علیرغم حملات صهیونیستها به مستشاران ایرانی پاسخها محدود بود و تا امروز و در مذاکرات آتش بس غزه نیز ایران علنا نقطه نظر خاصی جز حمایت از انتظارات حماس بیان نداشته است! آیا پاسخ مقتضی به اینها، بمعنای داغتر بودن ایران است؟ در خصوص لبنان و یمن نیز وضع به همین منوال است، آیا یمنی ها میتوانستند به سالها همراهی صهیونیستها در ائتلاف عربستان و قتل عام و تحریم یمنی ها بی تفاوت باشند؟ آیا لبنانی ها نسبت به اشغال سرزمین و قتل عام فرماندهان خود میتوانستند بی تفاوت باشند؟ آیا حمایت از این جریانات که در طول تاریخ مظلوم داخلی و خارجی بوده اند، به معنای داغتر بودن از خود آنهاست؟! یا سیاستی دقیق و عمیق و اصولی و دارای منفعتی کلان در آینده خواهد بود؟! این موارد مجموعا نشان میدهد جمهوری اسلامی و متحدانش واقعا جز همان اقدامات دفاعی در مواقع تهاجم مستقیم صهیونیسم یا حمایتهای لوجستیکی و دیپلماتیک از جبهه مقاومت، هیچگاه داغتر از خود فلسطینیان نبوده اند و آنچه کرده اند فقط پاسخ به ندای یاری مظلومان مسلمان بوده است. البته یک نکته در باره ی بیانات آقای ظریف مهم است که شاید در خصوص تبلیغات حکومت باشد. به نظر میرسد تبلیغات ایران، بسیار بیشتر از اقداماتش باشد و این در بین بخشی از جامعه ی داخل و بین الملل، انعکاس متفاوتی دارد. اینها البته قابل بحث است. به زعم برخی، مثلا چه لزومی دارد روی موشک چیزی نوشته شود یا همواره بر اقدامات سطحی تبلیغی تکیه شود، در حالیکه مردم ما باید تاریخ صهیونیسم و حقایق عمیق را بدانند و این اتومات موثر خواهد بود. بهرحال، این اقدامات از لحاظ تاکتیکی قابل بحث است نه از جهت کلیات سیاست خارجی کشور، و لازم است در فضای دوستانه گفتگو شود نه به نحو فرافکنی و عوامانه. بر دلسوزان است که اولا خود فرمول مقابله ی ایرانی بالا را درک کنند و ثانیا آنرا برای مردم و متفکرین شرح و بسط دهند تا نظام مظلوم واقع نشود. گفتنی ها را باید گفت... جواد راد
تابستان و دو کتاب مفید درباره ی حکومت پهلوی دوم فراغت از مسوولیت اجرایی، فرصتی داد تا دو کتاب مفیدِ یادداشتهای عَلم و خاطرات ارتشبد حسین فردوست را مطالعه کنم. یادداشهای روزانه علم، در ۷ جلد، روایت خاطرات ۱۰ ساله اسدالله علم، وزیر دربار و همراه محمدرضا پهلوی است که ابعاد مختلف شخصیت و حکومت پهلوی را می نمایاند. از خلق و خوی شخصی شاه گرفته، تا نگاه اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، و نظامی پهلوی، تا روابط خاص با انگلیس و آمریکا و صهیونیسم، تا عیش و نوش های افسارگسیخته ی شاه و پهلوی ها، تا زمینه های تنازعات و رفاقت ایران و همسایگانش، همگی با حوصله و جزییات، توسط اسدالله علم نگارش یافته است. کتاب دوجلدی دوم، با عنوانِ ظهور و سقوط پهلوی، خاطرات ارتشبد فردوست است که از دوران کودکی با محمدرضا همکلاس شد و تا آخرین روزهای حکومتش درکنارش بود. تخصص و تجربه ی اطلاعاتی و امنیتی فردوست، وی و کتابش را از سایرین متمایز می کند. تهیه ی این دو کتاب از کتابخانه ها و مطالعه آنها، در کنار خاطرات مبارزان انقلابی، میتواند آگاهی جوانان و دلسوزان وطن را که به زعم بزرگان، آن‌دوران را درک نکرده اند، افزایش قابل توجهی دهد. حق یار
Maktubat مکتوبات
تابستان و دو کتاب مفید درباره ی حکومت پهلوی دوم فراغت از مسوولیت اجرایی، فرصتی داد تا دو کتاب مفیدِ
نمونه ای از یادداشتهای اسدالله عَلم که در یک صفحه، به روابط با اسراییل و کمک صهیونیستها به پهلوی، استبداد و مخالفت شاه با روشهای علمی حکمرانی، خوشگذرانیهای [...] هفتگی شاه، و میزان دلبستگی و تملق علم نسبت به او اشاره میکند. 👆
اصلاحطلبان بر علیه پزشکیان درحالیکه پزشکیان و اصلاحطلبان از تحمل مخالف می گویند، آنها رییس یک دانشکده کوچک را (علیرغم عذرخواهی اش) فقط بدلیل اظهارنظرشخصی و علمی در صداسیما، برکنار میکنند... نتیجه: هر شعار و رقصی را باور نباید کرد؛ چرا که به استناد تاریخ، مستبدتر از اصلاحطلبان، شاید رضاخان بود که رفت!
📝 لیست کانال‌های برخی از فعالان فرهنگی، سیاسی و رسانه‌ای خراسان‌شمالی از اساتید تا فعالین سابق دانشجویی... 🔺دکتر قاسم جعفری نماینده اسبق مردم استان در مجلس، دکترای فقه و اصول مبانی اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام‌نور @ghasemjafari 🔺حاجی عبدالله دبیر اسبق نهضت سواد رسانه استان و مدیر رسانه ستاد امر به معروف و نهی از منکر. طلبه سطح ۴ حوزه و دانشجوی دکترای فلسفه دین @Haj_abdollah پوریا سرداریان مسئول بسیج دانشجویی استان و کارشناس ارشد انرژی @nalbekiiiii ابوعمّار دبیر اسبق شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان، فعال بسیج محلات و کارشناس معماری @aboammar1371 حسین اکبری مسئول خبرگزاری‌های دانشجو و ایمنا و کارشناس ارشد اقتصاد @hosein_akbarii اوستا مهدی دبیر اسبق مجمع جهادگران بسیج دانشجویی، کارشناس کامپیوتر و فعال جهادی در استان @safirfarda ابوالفضل اصغری‌راد مسئول اسبق فضای مجازی بسیج دانشجویی استان و کارشناس ارشد حقوق @hsaRAD مهدی علی‌پور مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد و کارشناس مدیریت @mehdialipour_boj 🔺مخاطب گرامی حمایت شما از فعالان هم استانی می‌تواند به ایجاد فضای گفتگو و جریان جهاد تبیین در استان کمک کند. 🔺طبیعتاً همه نظرات دوستان یکسان نیست و تفاوت‌هایی در تحلیل‌ها و نگاه به پدیده‌های سیاسی، فرهنگی و... وجود دارد. 🔺اما گفتگو و تضارب آراء موجب تولید اندیشه شده و بستر پیشرفت استان خواهد شد. 🔺ان‌شاءالله این لیست تکمیل خواهد شد... 🙏 لطفاً منتشر کنید. @aboammar1371
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ مفهومی *تلک قضیه* (این یک قضیه است و آن یک قضیه)... این آهنگ از خواننده ی مصری درباره ی فلسطین، در دنیا بسیار تاثیرگذار بوده است و صدها هزار بیننده داشته است. اگر قصد حمایت گفتمانی از آرمان فلسطین و بطور کل گفتمان دینداری و انسانیت داریم، این یکی از روشهای مفید است. جریان انقلابی به صورت ویژه باید به هنر توجه کند.
وقتی دیگ همچنان برای اصلاحطلبان بجوشد، دستور آقای پزشکیان برای مرحوم متهم لاهیجانی را حلال مشکلات کلان کشور میدانند! و البته همانها، تلاشهای صادقانه و عاطفی شهید رییسی در فوت مرحومه امینی را نادیده میگیرند. نکته اینکه: اولا دلسوزان از اقدامات شهید و راه روشن او سربلند باشند، دوما حواسشان به اصلاحطلبانی که اگر دیگ برایشان جوشید همه چیز گل و بلبل است باشد!
اینکه اصلاحطلبان به رفتارهای متواضعانه و مردمی آقای پزشکیان مفتخرند، بایستی در واقع مایه ی مباهات حزب الهی ها و دلسوزان نظام باشد، چرا که گفتمان تواضع را زحمات آنها و اقدامات امثال آقای احمدی نژاد و شهید رییسی عزیز آنطور جا انداخته که دیگر حتی اصلاحطلبان تندرو نیز آن را تبوی حکومتی یا حرکات پوپولیستی نمیدانند و روی ریل حرکت میکنند... درواقع دلسوزان از حاکمان جز اینها نمیخواهند (البته اگر صادقانه باشد).
اصلاحطلبان و یک بام و دوهوای وامهای بانکی وام ۳ میلیارد تومانی ریاست سازمان بورس اقدامی نابجا و مطرود اکثریت ملت ایران است. همچنین، ۹۰ هزار میلیارد تومان وام بانکها به کارمندان خود نیز نابجا و نامقبول برای ملت ایران!! اصلاحطلبان باید تکلیفشان را با این یک بام و دو هوا روشن کنند. نمیشود که آقای همتی وزیر اقتصاد، براحتی از ۹۰ هزار میلیارد وامِ روئسا و کارمندان بانکها دفاع کنند، اما در خصوص آن ۳ میلیارد رییس بورس (چون از حزب مخالف و دولت سابق است) چنان برآشوبند که کسی اگر نداند این آقای همتی لیبرال را یک کمونیست دوآتشه بپندارد! البته واقعیت این است که بدترین و کلانترین وامها در زیر سایه ی همین اصلاحطلبان به هزارفامیل حزبی ایشان داده شده و میشود و این هیاهوی وام ۳ میلیاردی فقط برای بی آبرو کردن حزب مخالف و مهمتر از آن شهید رییسی عزیز است (که اگر وامی هم به غلط داده شده، پس از شهادت ایشان بوده است و ان شالله بازگردانده شود تا غباری نباشد.). مخلص کلام اینکه: اولا سواستفاده از مناصب دولتی توسط عشقی یا روسای بانکها و دولتی نابجاست و محکوم. ثانیا اصلاطحلبان در این نوع فسادها دستشان بیش از اینکه طلبکار باشند، آلوده است... پس بشنوید و باور نکنید.! جواد راد
اصطلاحطلبان و چالش "جریان ازاد اطلاعات" یکی از آسیب‌های مباحث سیاسی، تقلیل آنها به جملات عامه پسند و مصادره به مطلوب آنهاست. یکی از این تقلیلها، فرمایش امروز آقای عارف است که: "اینترنت یک راه و اتوبان است. کسی راه را نمیبندد!" در نگاه اول این یک تمثیل جالب در دفاع از آزادی اطلاعات است. حال آنکه با کمی دقت، حتما آقای عارف به لزوم وجود ایستهای بازرسی و مرزبانی و عوارضی و دوربینهای کنترل تخلف و محدوده ها و خط کشی و موانع مختلف در حتی بزرگترین اتوبانها هم اذعان میکنند! لذا بر بزرگان سیاست است که با فهم درست از مسائل و دوری از ساده انگاری، خود و ملت را در معرض سقوط از دو سوی افراط و تفریط قرار ندهند. تا خسروان چه دانند...
چالشهای حکمرانی اصولگرایان اصولگرایان به عنوان جریانی که خود را معتقد به مبانی اسلام و انقلاب می دانند، همواره سهم پررنگی در سپهر سیاسی ایران داشته اند. اما آنها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، در رقابتی نزدیک با اصلاحطلبان، شکست خوردند. بسیاری، پیروزی آقای پزشکیان و اصلاحطلبان را بیشتر نتیجه ضعفهای اصولگرایان در حکمرانی میدانستند. سوال اینجاست که چالشهای پیش روی اصولگرایان در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی که باعث عدم اقبال مردم میگردد، چیست و چه باید کرد؟! در حوزه ی سیاست، یکی از مسائل اصولگرایان، بکارگیری بانوان و اقوام و اقلیتها در سطوح بالای حکمرانی است. عدم توفیق اصولگرایان در این بخش (یا حداقل وجود چنین احساس جدی در مردم) باعث کاهش محبوبیت گفتمانی آنها میگردد. آنها، همچون جوانگرایی (که اکنون دال مرکزی اصولگرایی شده)، بایستی راهکاری در حوزه بانوان و اقلیتها بیابند. آنها همچنین در سطح نخبگان و رهبران سیاسی خود، با فقدان اجماع و رهبریت جامع و مانع مواجه اند. نیاز به رهبرانی متشخص، مردمی و باسواد و کاریزماتیک، و البته اجماع بر روی گزینه های نهایی، کاملا ملموس است. در حوزه ی فرهنگ، دو چالش حجاب و ملحقات آن و اینترنت، ضربه ی سختی به محبوبیت اصولگرایی زده است. علیرغم صعب بودن این دو مسئله، نیاز است فرمولی مقبول و ملی/اسلامی تعریف و تبلیغ شود (مثلا نمیشود توییتر فیلتر باشد و بزرگان اصولگرا بدون هیچ توجیهی آنجا حضور داشته باشند!). در حوزه اقتصاد، علیرغم زحمات و مجاهدت‌ها و مقاومتگرایی اصولگرایان، آنها بایستی فرمولی مشخص و دارای مقبولیت نسبی در حوزه ی رفع تحریمهای اقتصادی و مبارزه با فساد داخلی داشته باشند. این فرمول، ضمن تلاش برای ایجاد شبکه های اجتماعی-اقتصادی جدید در روابط منطقه ای و شرق گرایی، نمیتواند و نباید تعامل با غرب را نادیده بگیرد (چرا که در غیر اینصورت، بدنه ی اجتماعی متعامل با غرب را که ۲۰۰ سال سابقه داشته و ریشه دوانده، از دست خواهد داد). در بحث تورم و یارانه ها و بنزین نیز، فرمولی متعادل و مقبول لازم است (که از دو لبه ی اصراف و فشار تورمی دور باشد). در حوزه ی سیاست خارجی، همانند بحث تحریمها، اصولگرایان بایستی برای جامعه ایرانی، تصویری از دیپلماسی جهانشمول، عاقلانه و البته محکم نشان دهند. بهرحال، در طی نزدیک به دو قرن، بخشی از خواص و عوام (ولو به غلط) روابط علمی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی با غرب داشته اند و محصولات و دانشگاهها و رسانه ها را مصرف میکرده اند. حذف این ارتباطات که مثل بند ناف حیاتی آنهاست، باعث نارضایتی جدی و کاهش محبوبیت اصولگرایان شده و در صورت عدم بازتعریف اصولگرایانه آن، همچنان چالشی جدی در بین بازاریان و دانشگاهیان و اهالی فرهنگ خواهد بود. لذا بر اصولگرایان است که ضمن توجه و تقویت اقدامات اصولی خود از ابرچالهشای بالا یا دوری کنند یا به نحو مقبولی به حل و فصل آنها در سه حوزه پندار، گفتار و نهایتا کردار بپردازند. تا خسروان چه دانند... جواد راد