رحمت خدا بر شهدای حادثه تروریستی حرم شاهچراغ 🖤
لعنت به تکفیر و شعار نمایشی آزادیتون😞
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
تو این چهل و سه سال هنوز #رهبری فراخوان نداده که هرکی مقلد منه و عاشق اسلامه بیاد بیرون
اون جمعیت باشکوهی که تو ۹ دی و راهپیماییها میان با همین فراخوان صداوسیما فشل و دعوت هیئتها و عشق مردم به وطنه
جمعیت واقعی مارو بعد حکم فتوای جهادشم نمیتونین تصور کنین
از آمریکای شمالی شروع میشه تا جنوب عربستان!
پ.ن: فعلا که خودش گفته حتی اگر عکسمو پاره کردن واکنش نشون ندین و گرنه سیل رو دیدی که حتی اگر شناگرم باشی غرق میشی.
محمدq
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🔴 #شریکِ_خون/۲
در این آتش هر آنکس هیزمی ریخت
شریک خون شیراز است امروز
طراح: علی عسکری
#شاهچراغ #ایران_تسلیت
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
برا آرتین، تنهاییاش، برای بیکس شدنش
پدر و مادر و برادرش دیشب #شهید شدند .😔
مرگ بر همه اونایی که به نام «زن زندگی آزادی» ایران را ویران و فرزندانش را یتیم و آواره می خواهند.
#شاهچراغ
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
تربیت سیاسی۱.mp3
زمان:
حجم:
8.61M
🎧 اولین جلسه دوره #تربیت_سیاسی۱ کودکان و نوجوانان😍
⭕️اهمیت جریان تربیت در کودکی و مبنا دادن در نوجوانی
⭕️ افزایش قدرت تدبر و دقت در پشت صحنه حوادث
🎙 #حجت_الاسلام_علی_فاطمی_پور
🗓 تولید شده در کانال تربیتی ماهنشان
ارسال این صوت به دیگران همراه با لینک🔰
https://eitaa.com/joinchat/1722679342Cb46645e389
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
#تربیت_فرزند
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) شنیده بودم ، که در آخرالزمان یاوران حضرت مهدی (عج) در اراده و استواری مثل پاره های پولادند.
با شهادت غریبانه شهید آرمان علی وردی برایم ثابت شد، یکی از این یاوران مخلص آرمان بوده است، که سختترین شکنجه ها را تحمل کرد ، با شوکر برقی اورا ضربه مغزی کردند، از شدت ضربه ها انگشتر فلزی در دستانش شکست ، اما حاضر نشد ، به رهبر خودش توهین کند.
🍃🌺خداوند به مادر داغدارش صبر زینبی عطا کند،واقعا مرحبا به این مادر با این تربیتش، شهید #آرمان_علی_وردی در استواری و مقاومت به شهید حججی بسیار شبیه است.با حضرت علی اکبر(ع) همنشین باشند، انشالله.🌺🍃
#مارال_پورمتین
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
از امشب انشالله با #رمان «#فرار_از_جهنم» در خدمت شما هستم.
دوستان خود را برای مطالعه رمان به #ملکه_باش دعوت کنید
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۱﴾○﴿🔥﴾
#Part_1
من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی در اقتصاد #امریکا داره همیشه در کنار بزرگ ترین سازه های اقتصادی، بزرگ ترین جمعیت های کارگری حضور دارن … .
هر چقدر این سازه ها بزرگ تر و جیب سرمایه دارها کلفت تر میشن … فلاکت و فاصله طبقات هم بیشتر میشن … و من در یکی از پایین ترین و پست ترین نقاط شهری به دنیا اومدم … .
شعار مدارس و دانشگاه های ما اتحاد، عدالت، اعتماد و خودباوریه … این چیزیه که از بچگی و روز اول، هر بچه ای توی لوئیزیانا یاد می گیره … ما در سایه اتحاد، جامعه ای سرشار از عدالت بنا می کنیم و با اعتماد و خودباوری به خودمون کشور و آینده رو می سازیم … ولی از نظر من، همه شون یه مشت مزخرفات بیشتر نبود … .
.
برای بچه ای که در طبقه ما به دنیا بیاد … چیزی به اسم عدالت و آینده وجود نداره … برای ما کشوری وجود نداشت تا بهش اعتماد کنیم … برای ما فقط یک مفهوم بود … جنگ … جنگ برای بقا … جنگ برای زنده موندن … .
.
بله … من توی منطقه ای به دنیا اومدم که جولانگاه قاچاقچی ها و دلال های مواد مخدر، دزدها، آدمکش ها و فاحشه ها بود … منطقه ای که هر روز توش درگیری بود … تجاوز، دزدی، قتل و بلند شدن صدای گلوله، چیز عجیبی نبود … درسته … من وسط جهنم متولد شده بودم … و این جهنم از همون روزهای اول با من بود … .
.
من بچه ی یه فاحشه دائم الخمر بودم که مدیریت و نگهداری خواهر و برادرهای کوچک ترم با
من بود … من وسط جهنم به دنیا اومده بودم … .
به قَلَــــم
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
#کپی_آزاد
نشرخوبیهاصدقهجاریه🌿(:
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
ملکه باش✨
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۱﴾○﴿🔥﴾ #Part_1 من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۲﴾○﴿🔥﴾
#Part_2
صبح ها که از خواب بیدار می شدم … مادرم تازه، مست و بدون تعادل برمی گشت خونه … حالی که تمام وجودش بوی گندی می داد روی تخت یا کاناپه ولو می شد … دوباره بعد از ظهر بلند می شد …قهوه، یکم غذا، آرایش و ….
من، هر روز صبحانه بچه ها رو می دادم … در رو قفل می کردم که بیرون نرن و می رفتم مدرسه … بعد از ظهرها هم کار می کردم تا کمک خرج زندگی باشم …. پول بخور و نمیری بود اما حالم از پول های مادرم بهم می خورد … گذشته از این، اگر بهشون دست می زدم بدجور کتک می خوردم … ولی باز هم به زحمت خرج اجاره خونه و قبض هامون و هزینه زندگی درمیومد …. همه چیز رو به خاطر بچه ها تحمل می کردم تا اینکه اون روز شوم رسید … سر کلاس درس نشسته بودم … مدیر اومد دم در کلاس و معلم مون رو صدا زد … همین طور که با هم حرف می زدن زیر چشمی به من نگاه می کردن … مکث می کردن … و دوباره
تمام وجودم یخ کرده بود … ترس و دلهره عجیبی رو تا مغز استخوانم حس می کردم …. معلم مون دم در کلاس ایستاده بود … نگاه عمیقی به من کرد … استنلی لازمه چند لحظه باهات صحبت کنم …
از جا بلند شدم …هر قدم که به سمتش می رفتم اضطرابم شدید تر می شد … اما اون لحظات در برابر تجربه ای که در انتظارم بود؛ هیچ چیز نبود …
به قَلَــــم
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
#کپی_آزاد
نشرخوبیهاصدقهجاریه🌿(:
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
ملکه باش✨
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۲﴾○﴿🔥﴾ #Part_2 صبح ها که از خواب بیدار می شدم … مادرم تازه، مست و بدون تعادل برم
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۳﴾○﴿🔥﴾
#part_3
نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم …
.
قفل در شل شده بود … چند بار به مادرم گفته بودم اما اون هیچ وقت اهمیت نمی داد … .
.
بچه ها در رو باز کرده بودن و از خونه اومده بودن بیرون … نمی دونم کجا می خواستن برن … توی راه یه ماشین با سرعت اونها رو زیر گرفته بود … ناتالی درجا کشته شده بود … زمان زیادی طول کشیده بود تا کسی با اورژانس تماس بگیره … آدلر هم دیر به بیمارستان رسیده بود …
.
بچه هایی که بدون سرپرست مونده بودن … هیچ کس مسئولیت اونها رو قبول نکرده بود … .
.
زمانی که من رسیدم، قلب آدلر هم تازه از کار ایستاده بود … داشتن دستگاه ها رو ازش جدا می کردن …
.
نمی تونستم چیزی رو که می دیدم باور کنم … شوکه و مبهوت فقط از پشت شیشه به آدلر نگاه می کردم … حس می کردم من قاتل اونهام … باید خودم در رو درست می کردم … نباید تنهاشون می گذاشتم … نباید … .
.
مغزم هنگ کرده بود … می خواستم برم داخل اتاق اما دکترها مانعم شدن … داد می زدم و اونها رو هل می دادم … سعی می کردم خودم رو از دست شون بیرون بکشم … تمام بدنم می لرزید … شقیقه هام می سوخت و بدنم مثل مرده ها یخ کرده بود … التماس می کردم ولم کنن اما فایده ای نداشت … .
.
خدمات اجتماعی تازه رسیده بود … توی گزارش پزشک ها به مامورین خدمات اجتماعی شنیدم که آدلر بیش از ۴۵ دقیقه کنار خیابون افتاده بوده … غرق خون … تنها …
به قَلَــــم
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
#کپی_آزاد
نشرخوبیهاصدقهجاریه🌿(:
#ملکه_باش
🌸@malakeh_bash🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀