#رسم_خوبان
💠زمان جنگ مدتي در يكي از خانه هاي دزفول زندگي مي كرديم. اگر اشتباه نكنم عمليات بدر بود. سعيد در عمليات بود و مشغول جنگ. روز تولد من بود.
💠صداي ماشين آمد. از پنجره كوچه را نگاه كردم. ديدم اشاره مي كند كه بيا بيرون. رفتم كنارش. از توي ماشين يك قواره چادر مشكي درآورد و با لبخند گفت: تولدت مبارك و رفت و سريع خودش را به منطقه رساند.
#سردارشهید_سعید_مهتدی🌷
#سالروز_شهادت
#رسم_خوبان
🔰در عملیات خیبر برادرش مفقودالأثر شد، امّا با كمال خونسردى و صبر خيلى راحت اين مسئله را پذيرفت. خواهر شهيد میگويد: «در دهه فاطميّه - كه در خانه ما مجلس عزادارى برگزار میشد - زمان ذكر مصيبتِ منبرى عليرضا آمد و خيلى راحت به مادرم گفت : كه حميدرضا مفقود شده است و معلوم نيست كه ايشان شهيد شده يا اسير يازخمى شده است و شما اصلاً نبايد خودت را اميدوار كنى كه او زنده است و بايد استقامت داشته باشى و صبر را پيشه كنى.»
🔰ايشان بسيار صبور بود و خانواده را به صبر دعوت مى كرد و میگفت: «پيرو امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) باشيد. چه بلاهايى كه بر سر آنها آمد و صبر كردند؛ شما هم صبر كنيد و نكند كه بعد از شهادتم گريه كنيد. همه روزى میميريم. هيچ كس در دنيا باقى نمانده و نم یماند.» مادر شهيد در پاسخ میگويد: «مادر جان، داغ جوان سخت است.» و او جواب میدهد:
«مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك
چند روزى قفسى ساخته اند از بدنم»
در جبهه نيز فردى صبور بود و به ندرت عصبانى مى شد و هميشه تبسّم بر لبهايش بود.
#شهید_علیرضا_آزمایش🌷
#سالروز_شهادت
#رسم_خوبان
💠بر سر مسائل اخلاقی و مذهبی دینش پافشاری خاصی داشتند از واجبات نماز اول وقت و امربه معروف و نهی از منکر تا انجام مستحبات، هنوز صدای گریه های نیمه شب او و العفوگفتنشان در خانه مان به گوش میرسد.
💠رزق و روزی حلال را در مالش رعایت میکرد ، رضا اطاعت و احترام به پدر و مادرشان را بی چون و چرا عمل می نموند ، برای دیگران ارزش و احترامی خاصی قائل بودندکه حتی ایشان با سمتی که داشتند با نیروهای زیر دستشان برخورد صمیمی و پدرانه ایی داشتندکه آنها به او، بمانند پدری دلسوز احترام میگذاشتند
💠ولایت مداری و اطاعت از رهبری از نمونه های شاخص خط مشی سیاسی شهید بود. از تبعیض ها و بی عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد ناراحت میشدند. وقتی دوستانشان در مورد بعضی افراد صاحب منصب و مقام ایرادی میکردند.
💠ایشان میگفتند: شما تکلیفتان را چگونه ادا نمودیدکه اینگونه از دیگران انتقاد میکنید! شما وظیفه دینی و اسلامی خود را انجام دهید. انشالله آنها هم تعهد و وظیفه شناسی در قبال مردم را در راس کارهای خود قرار دهند.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ پدافندهوایی لشگر ۱۰سیدالشهدا
#سردارشهید_رضا_ایزدیار🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۷ کرج ، البرز
شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۲۵ حلب ، سوریه
#رسم_خوبان
💠تقریبا یک سال قبل یکی از همسایه ها نون پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که حامد عصری برگرده بخوره.
💠حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق نون رو برداشت، نشون میداد خیلی گرسنه هستش. پرسید: مامان این ها رو بابا خریده؟ گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو گذاشت زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد..
💠فرداش کمی آرد و وسایل لازم رو خریدم دادم همسایه که برای حامد نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم نمیخورم. گفتم: حامد وسایلشو خودم خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق و آب رو کی داد؟
💠فرداش دوباره وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. نان رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون درست کردیم.
💠عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ بهونه ای نداری، همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی حلاله. گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه راضی بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد.
💠لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به حلال و حرام حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده تا زمانی که مطمئن نمیشد اصلا دست به غذا یا خوراکی نمی برد.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_حامد_جوانی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۶۹/۸/۲۶ تبریز
شهادت : ۱۳۹۴/۴/۴ بیمارستان بقیةالله تهران
#رسم_خوبان🌱
🌿به سید میگفتم :اینا کی هستند میاری هیئت بهشون مسئولیت میدی؟
میگفت: کسی که توراه نیست،اگه بیاد توی مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینه و شما بهش بها ندی ،میره و دیگه هم بر نمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری،جذب همین راه میشه.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار🌷
@maliche11gol