eitaa logo
رسانه مردمی مالواجرد
1هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
118 فایل
🔷رسانه مردمی روستای مالواجرد 🌹روستایی با ۲۹ شهیدگلگون‌کفن🌹 🔸️پوشش خبری: مالواجرد،منطقه و اخبارمهم‌کشوری 🌟وفعالیتهای ستادپیشرفت روستا ✅شروع فعالیت کانال:۲۸دی۱۳۹۸ ارسال پیشنهادات،اخبار و یاتبلیغات به آیدی زیر: @admineresaneh @adminemalvajerd1
مشاهده در ایتا
دانلود
اَراد الله بلند آوازه بادا ابی عبدالله مردم همه آمدند و رفتند اما تو همیشه ماندگاری ⛅️ 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🗓 تقویم امروز... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
❤️🌱 "به خاطر بسپار " زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است. باد،با چراغ خاموش کاری ندارد؛ اگر در سختی هستی بدان که روشنی. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
41.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم یادواره شهدای دهستان رامشه🥀 🔺راوی هشت سال دفاع مقدس: سردار عبدالمحمود محمودی 🔻مداح اهل بیت:جناب آقای کرمی 🔸زمان:چهارشنبه مورخ ۱۴۰۳/۷/۴ ساعت ۸:۰۰ شب،گلزار شهدای رامشه
رسانه مردمی مالواجرد
📚#تنها_میان_داعش 📖#قسمت_بیست‌‌وپنجم5⃣2⃣ با دست هایی که از تصور تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از دست
📚 📖 ⃣2⃣ 《حاج قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت سیدعلی خامنه ای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!》 سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند : 《بیچاره مردم سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!》 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم می پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد : 《شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرمانده های شهر بازم اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از آمرلی بره بیرون!》 او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما نارنجک آورده و از چشمان خسته و بی خوابش خون می بارید. از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش می آورد، عذاب میکشید و اگر شهید شده بود، دلش حتی در بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود! با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را سیر کند. به سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی رزمنده ای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید : 《حاجی خونه اس؟》 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشک هایش مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بی پرده پرسیدم : 《چی شده؟》 از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد : 《بچه ها عباس رو بردن درمانگاه...》 گاهی تنها خوش خیالی میتواند نفس رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم : 《دیدم دستش زخمی شده!》 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد : 《الان که برگشت یه راکت خورد تو خاکریز.》 از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زن عمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم. دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زن عمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدم هایم رمقی مانده بود نه به قلبم. دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم. تخت های حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. به قدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر خونی به رگهایش نمانده است. چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از نفس افتادم. دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، علقمه عباس من شده است. زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این جراحت به چشمم نمی آمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.. .. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣📣📣 ویدئو بالا رو ببین👆 🥳🥳 نمونه یــــک روز خـــــــاطــــــره انـــگـــــــیــز ... 🤩 بــــرای بچه های مالواجرد😍 ┅═✧‌ کارســـــوق هـــــــوافـــضــا ✧═┅ _برنامه ای: _جذاب و شاد _بازی محور _کلی بازی _میان وعده 🌻ویژه دختران و یا پسران پایه سوم به بالا🌻 ✅✅ درواقع تا فردا ظهر هر گروهی که تعداد بیشتری ثبت نام داشتیم(دختران یا پسران)،برنامه برای همان گروه اجرا خواهد شد. پس بجنبید بچه ها😃 ⛪️مکان:مدرسه شهید نیکبخت مالواجرد⛪️ ⏰زمان :فردا، پنجشنبه ۵مهرماه ساعت ۱۵ عصر تا ساعت ۱۸⏰ 🛑هزینه ورودی: ۳۰ هزارتومان 🟢جهت ثبت نام با شماره زیر هماهنگ کنید 📱
09134254015
نیکبخت ⛔️لطفا هماهنگ شده وارد برنامه شوید 💯خوش میگذره بـــــــــــــــــــــــــیا منتظرم 💯 (ستاد پیشرفت روستای مالواجرد) 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
#اطلاعیه📣📣📣📣 #ستادپیشرفت‌مالواجرد ویدئو بالا رو ببین👆 🥳🥳 نمونه یــــک روز خـــــــاطــــــره انـــگ
دختر خانوم ها وآقا پسرهای گل🥰 دقت داشته باشید.. ♨️♨️این یک رقابت بین شما دو گروهه.. و هر گروهی که بیشتر ثبت نام داشته باشه، برای این برنامه هیجان انگیز انتخاب میشه🤩🤩 پس فرصت رو از دست نده..🏃‍♂🏃 زودتر به شماره درج شده تماس بگیر و با ثبت نامت آمار خودتون رو بالا ببر✌️ فعلا...✋
روز سرباز رو (مخصوصا به سربازهای مالواجردی) تبریک عرض میکنیم. توفیقاتتون روزافزون..و هرکجای این کشور، به این مملکت و مردم و نظام خدمت میکنید،تنتون سالم باشه.🌹🌹 خوشبخت و عاقبت بخیر شوید ..انشالله😊 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
یک کانال پر از چیزایی که دنبالش بودی😍 ✨حوله دست و صورت ✨شمد یزدی ✨پتوهای ماه و ستاره،یک و دونفره🌙⭐️ ✨نمگیر ظروف ✨تن پوشهای نخی عاالی ✨دستمال آشپزخانه دورو ✨حوله استخری و.. ✅✅ با قیمتهای عالی👌 لینک کانال شادی لند🤩: https://eitaa.com/saaaadaaaatt 🌹🌹 لطفا مارو به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪥آیا معنی علامت های رنگی پایین خمیر دندان را می دانید؟ 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
4_327849576851570840.mp3
1.9M
آیه154🌹ازسوره بقره 🌹 وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ‌ و به آنها كه در راه خدا كشته مى‌شوند مرده نگوئيد، بلكه آنان زنده‌اند، ولى شما نمی‌فهمید. آیه154🌹ازسوره بقره 🌹 وَ لا تَقُولُوا:ومگویید لِمَنْ:به کسانی که يُقْتَلُ :کشته می شوند فِي سَبِيلِ: درراه اللَّهِ : الله أَمْواتٌ :مرده بَلْ :بلکه أَحْياءٌ :آنان زنده اند وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ‌: ولی شما درنمی یابید 🇮🇷 کانال رسانه مردمی مالواجرد 💠@malvajerd1💠
📣 🔻به اطلاع مردم عزیز مالواجرد میرسانیم؛ مدتی ست که جوانان ستاد پیشرفت مالواجرد،پیگیر مسئله برای دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی مون هستند.. 👈وتا بحال از طریق : مدیر مدرسه بخشداری فرمانداری آموزش و پرورش منطقه و دفتر نماینده محترم مجلس پیگیر این امر بودند تا انشالله بتوانند سرویس مدرسه را مهیا کنند. 🔴متاسفانه بدلیل نبودن وسیله نقلیه مناسب در منطقه ما،این کار با مشکل مواجه شده.. البته با رای زنی های گروه ستاد و شورای محترم روستا با ،بخشدار محترم و قول مساعدت ریاست محترم اداره آموزش و پرورش یک دستگاه مینی بوس از اداره آموزش و پرورش در نظر گرفته شده که احتیاج به آماده سازی دارد و اگر شرایط فراهم باشد همین وسیله برای ایاب و ذهاب دانش آموزان درنظر گرفته خواهد شد... 🔹طی جلسه ای که ان شااله فردا در بخشداری برگزار می شود این موضوع بررسی خواهد شد. 💢همچنان پیگیری های اعضای ستاد ادامه دارد.. ✅ نتیجه را از همین کانال به اطلاع شما بزرگوارن خواهیم رساند. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠