رسانه مردمی مالواجرد
╭┅─────────┅╮ 📚#چنـددقـیقـہدلـت_را_آرامکن ╰┅─────────┅╯ 🌹#قسـمـت_بیســــ
╭┅─────────┅╮
📚#چنـددقـیقـہدلـت_را_آرامکن
╰┅─────────┅╯
📖#قسـمـت_بیستوســــــوم
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد؟😭
یه مدت از خونه🏡 بیرون نرفتم...
حتی چادرم رو میدیدم یاد حرفاش میوفتادم درباره چادر...😔😭
درباره اینکه با چادر با وقارترم
خواستم چادرموبردارم
❌️#ولی____نه...❌
اصلا مگه من به خاطر اون چادری شدم که کناربزارم؟؟
من به خاطر خدام چادری شدم.
به خاطر اینکه پیش خدا قشنگ باشم نه پیش مردم...☺️
حالا اگه به خاطر لج با اون چادرمو بزارم کنار جواب خدارو چی بدم؟!
ولی...
ولی خدایا این رسمش بود...
منو عاشق♥️ کنی و بکشونی سمت خودت و وقتی دیدی خدایی شدم ولم کنی؟!
خدایا رسمش نبود...😭
من که داشتم یه گوشه زندگیمومیکردم!!
منو چیکار به بسیج؟!
اصلا چرا کاری کردی ببینمش؟!
اصلا چرا اون اطلاعیه مشهد رو دیدم؟!
چرا از اتوبوس جا موندم که باهاش همسفر بشم؟!
با ما دیگه چرا!؟!؟!؟
ولی خیلی سخت بود....
من اصلا نمیتونم فراموشش کنم
هرجامیرم
هرکاری میکنم
همش یاد اونم💔
یاد لا اله الا الله گفتناش
یادحرفاش
یاد اون گریهی😭 توی سجده نمازش
میخوام فراموشش کنم ولی...
هیچی.
یه مدت از تابستون🏕 گذشت و من از بچه های دانشگاه دیگه خبری نداشتم...
حتی جواب سمانه هم نمیدادم و شماره همشونو بلاک کرده بودم
چون هر کدوم از بچه های بسیج من رو یاد اون پسره مینداخت.
تا اینکه یه روز دیدم از یه شماره ناشناس برام پیام اومد...📩
-سلام...ریحانه جان حتما بیا دفتر بسیج کارت دارم...حتما بیا...(زهرا )
گوشی رو پرت کردم یه گوشه و پیش خودم نذاشتم.
فردا صبح🌤 دوباره یه پیامک📩 دیگه اومد .
(ریحانه حتما بیا...ماجرا مرگ و زندگیه...اگه نیای به خدا میسپارمت👋)
نمیدونستم برم یانه...
مرگ و زندگی؟؟؟!😳
چی شده یعنی؟!
اخه برم چی بگم؟!
برم که باز داغ دلم تازه بشه؟!😭
ولی آخه من که کاری نکردم که بترسم ازش...
کسی که باید شرمنده بشه اون فرماندهی زشتشونه
نه من...
اصلا برم...؟؟
نمیدونم...
🦋#ادامـــــــــــه_دارد
☫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🇮🇷☫🇮🇷
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠