eitaa logo
رسانه مردمی مالواجرد
1.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4هزار ویدیو
119 فایل
🔷رسانه مردمی روستای مالواجرد 🌹روستایی با ۲۹ شهیدگلگون‌کفن🌹 🔸️پوشش خبری: مالواجرد،منطقه و اخبارمهم‌کشوری 🌟وفعالیتهای ستادپیشرفت روستا ✅شروع فعالیت کانال:۲۸دی۱۳۹۸ ارسال پیشنهادات،اخبار و یاتبلیغات به آیدی زیر: @admineresaneh @adminemalvajerd1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_327849576851570993.mp3
4.02M
آیه26🌹ازسوره آل عمران قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر كس (طبق مصلحت و حكمت خود) بخواهى حكومت مى‌دهى و از هر كس بخواهى حكومت را مى‌گيرى و هر كه را بخواهى عزّت مى‌بخشى و هر كه را بخواهى ذليل مى‌نمايى، همه خيرها تنها به دست توست. همانا تو بر هر چيز توانايى. آیه26🌹ازسوره آل عمران قُلِ =بگو اللَّهُمَّ=خدایا مالِكَ = ای دارنده ی الْمُلْكِ=فرمانروایی تُؤْتِي=می دهی الْمُلْكَ=فرمانروایی را مَنْ=به هرکه تَشاءُ=خواهی وَ تَنْزِعُ= وباز می ستانی الْمُلْكَ =فرمانروایی را مِمَّنْ =ازهرکه تَشاءُ =خواهی وَ تُعِزُّ =وگرامی میداری مَنْ=هرکه را تَشاءُ=خواهی وَ تُذِلُّ=وخوار می گردانی مَنْ=هرکه را تَشاءُ =خواهی بِيَدِكَ =به دست توست الْخَيْرُ=همه ی نیکی إِنَّكَ=همانا تو عَلی=بر كُلِّ =هر شَيْ‌ءٍ =چيزی قَدِيرٌ=توانایی 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🚨 🔦 / احتمالی 🔸 امروز ، ۷ اسفند ۱۴۰۳ ❌داخل مالواجرد،یخچال،حسن آباد،دستجرد،خارا و کمال‌آباد👇👇 ساعت ۳ تا ۵ عصر 🌹.🌹 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🔆ولا تحجب مشتاقیك عن النظر الی جمیل رؤیتك.. +شیفتگانت را از نگاه به زیباییِ دیدارت محروم مساز..💚 ❤️ 🌸 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🗓 تقویم امروز... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😅 ❌تا دخترِ بزرگتر باشه نمیشه ازدواج کرد؟🤦‍♂ ✍برای ازدواج کردن هیچ وقت از این رسم و رسومات غلط پیروی نکنید😅 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
👌💯 ۱) روغن تلخ : مرطوب کننده و ابرسان پوست،برطرف کننده درد مفاصل،تقویت کنندهء مو و ابرو ۲) روغن : تقویت کنندهء پوست،ابرسان، تقویت مو و ابرو ۳) روغن نارگیل: نرم کننده و حالت دهنده مو، مرطوب کننده پوست، برطرف کنندهء ترکهای پاشنهء پا ۴) روغن : نرم کنندهء پوست، تقویت کنندهء مو، ملین ۵) روغن : مسکن درد مفاصل ، تقویت ماهیچه ها، مرطوب کننده پوست مناسب برای ماساژ ۶) روغن : تسکین دهندهء درد های مفاصل، تقویت عمومی بدن، بهبود زخم ۷) روغن : ضد ریزش مو و ابرو، تقویت کننده و مرطوب کنندهء پوست ۸) روغن : رفع گرفتگی و خشکی بینی و التهاب ، رفع سردرد ، درمان سینوزیت و سرماخوردگی ، رفع خارش و التهاب پوست ۹) روغن : تقویت کنندهء موی سر، رویش مو و ابرو ۱۰) بنفشه بادامی : ابرسان پوست، مرطوب کننده،ضد لک و جوش، تقویت کننده پوست ۱۱) روغن : برطرف کنندهء درد های مفاصل (پادرد، کمر درد، دیسک کمر، سیاتیک، نقرس، ارتروز) ۱۲) روغن : ضد ریزش مو و ابرو، تقویت کننده و مرطوب کنندهء پوست ۱۳) روغن : ترمیم پوست برطرف کننده درد مفاصل، سرشار از ویتامین های A,E ۱۴) روغن : رفع ترک های پوستی و پاشنهء پا، تقویت کننده و مرطوب کنندهء پوست ۱۵) روغن : ضد رویش موهای زائد تمام نقاط بدن به مدت طولانی ۱۶) روغن : ارامبخش، تسکین اعصاب، برطرف کننده سینوزیت، تسکین درد مفاصل 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️امام علی علیه‌السلام: هرکه از دنیا روی گرداند،دنیا نزد او می آید. 📚غررالحکم،ح ۷۷۹۰ 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🔴 آیا زبان ماشین خود را می دانید؟! چراغ‌های ماشین؛ زبان گویای سلامت خودروی شما!🗣️🚘 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 توییت کاربران توییتر😂 ✍ یه کار رسانه‌ای جالب درمورد نحوه اعتماد به آمریکا. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚 #دمشق_شهر_عشق 📖 #قسمت_چهل‌وپنجم 5⃣4⃣ رو به من و به هوای حضرت سکینه(س) عاشقانه زمزمه کرد _یک ساله
📚 📖 6⃣4⃣ مبادا عطر عشقش مستم کند... آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله ای که تن و بدن مردم را میلرزاند... مصطفی لحظه ای نمی نشست،.. هر لحظه تا درِ حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد.. و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم _زینب جان! نمیترسی که؟😢 و مگر میشد نترسم..😥😨 که در همهمه مردم میشنیدم هر کسی را به اتهام تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند..و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم.. تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده ها تمام شد. دست خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود.. که خبر ورود ارتش به داریا در حرم پیچید... ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت📲 تا بی معطلی از داریا خارج شویم که میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد... حرم حضرت سکینه(س) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم...😞😢 با ماشین🚙 از محدوده حرم خارج شدیم و تازه میدیدیم کوچه های داریا مقتل مردم شده است...😨😱 آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود... مصطفی خیابان ها را به سرعت طی میکرد.. 💨🚙تا من و مادرش کمتر جنازه مردم مظلوم داریا را ببینیم..😥😥 و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا میزد. دسته های ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده..وخبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلم برداری میکردند... آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز داریا، قبرستانی بود که داغش روی قلبمان ماند.. 😢😒 و این داغ با هیچ آبی خنک نمیشد که تا زینبیه💚😭 فقط گریه کردیم... مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته و مستقیم به خیابانی در _حرم حضرت زینب(س) رفت... ابوالفضل مقابل در خانه ای قدیمی🏘 ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر میزد😥😍 که تا از ماشین پیاده شدم،.. مثل اینکه گمشده اش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید... در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم وحالا در عطر ملیح لباسش گریه هایم را گم میکردم.. تا مصطفی و مادرش نبینند و به خوبی میدیدند که مصطفی از قدمی رفت و مادرش عذرتقصیر خواست😔 _این چند روز خیلی ضعیف شده، می خواید ببریمش دکتر؟😥 و ابوالفضل از حرارت پیشانی ام تب تنهایی ام را حس میکرد.. که روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد _دکترش حضرت زینبه.😊 خانه ای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود و میدانست چه بهشتی از این خانه نمایان است که در را به رویمان گشود و با همان شرین زبانی ادامه داد _از پشت بام حرم پیداس!😊 تا شما برید تو، من میبرمش حرم رو ببینه قلبش آروم شه! و نمیدانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده... که دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکسته ام تا بام آمد.. قدم به بام خانه نهادم و خورشید حرم💚 در آسمان آبی دمشق طوری به دلم تابید😍 که نگاهم از حال رفت...😍😭☺️ حس میکردم گنبد حرم به رویم میخندد و حضرت زینب(س) نگاهم میکند.. که در آغوش عشقش قلبم را رها کردم... از هر آنچه دیده بودم برای حضرت شکایت میکردم..😭 و به خدا حرف هایم را میشنید،..✨ اشکهایم را میخرید..😭 و ابوالفضل حال دیدنیِ دلم را میدید که آهسته زمزمه کرد _آروم شدی زینب جان؟😊 به سمتش چرخیدم،.. پاسخ سوالش را از آرامش چشمانم گرفت و تیغی در گلویش مانده بود که رو به حرم چرخید تا سوز صدایش را پنهان کند _این سه روز فقط حضرت زینب(س) میدونه من چی کشیدم!😥 و از همین یک جمله درددل خجالت کشید که دوباره نگاهم کرد و حرف را به هوایی دیگر بُرد _اونا عکست رو دارن، اون روز تو بیمارستان کسی که اون زن انتحاری رو پوشش میداده، تو رو دیده. همونجا عکست📸 رو گرفتن. محو نگاه سنگینش مانده بودم..😧😨 و او میدید این حرفها دل کوچکم را چطور ترسانده که برای ادای هر کلمه جان میداد _از رو همون عکس ابوجعده🔥 تو رو شناخته! و نام ابوجعده هم ردیف 🔥حماقت و بیغیرتی سعد🔥بود که صدایش خش افتاد _از همون روز دنبالته. نه به خاطر انتقام زنش که تو لو دادی و تا الان حتماً اعدام شده، به خاطر اینکه تو رو با یه دیدن و فکر میکنن از همون شبی که سعد تو رو برد تو اون خونه، جاسوس سپاه بودی.😥 حالا میخوان گیرت بندازن تا اطلاعات بقیه رو ازت دربیارن.😐😥 گیج این راز شش ماهه😧 زبانم بند آمده بود... و او نگاهش بین من و حرم میچرخید تا لرزش چشمانم بند زبانش نشود و همچنان شمرده صحبت میکرد _همون روز تو فرودگاه... ... 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا