eitaa logo
رو نوشت های « یک مامانِ معمولی »
42 دنبال‌کننده
80 عکس
6 ویدیو
1 فایل
اینجا جاییه برای رونوشت های یه مامان معمولی که دغدغه ی رشد و آگاهی داره... فقه و اصول خوانده ی متمایل به مشاوره مامانِ نازدونه و دردونه ❤️ من اینجام👇 @nurolhoda74
مشاهده در ایتا
دانلود
مرد شای ابوعلی گویان خیره ی چادر ایرانی ام شد و گفت شای ایرانی موجود... مردنمی‌دانست همان سفرِاولی که آمده بودم، معتاد شای ابوعلی شان شده بودم و کلی تمرین تمرین که مثل آن ها تلفظش کنم... مرد نمی دانست حسرت شنیدنِ همان شای بوعلی ها حناق می شود بیخ گلویم و حالا که بچه را روی پاهایم گذاشته ام همه ی حواسم را میدهم که هق هق گریه نشود بلکه بخوابد و من آرام صدای هلبیکم یا زواریِ نزارالقطری را بگذارم و قلبم ذوب شود و اشک آرام آرام بچکد از گوشه ی چشم هایم به یاد همان سفراولی که مرد میخواست از مهمان نوازی اش شای ایرانی بدهد دستم و نمی‌دانست که معتاد شای بوعلی شده ام... مرد چای ایرانی را شای ایرانی خواند و من یه یاد کلاس های عربی دوران مدرسه سریع در ذهنم مرور کردم که گچ پژ ندارند و به جایش چقدر روح وسیعی دارند که هرچه دارند و ندارند میگذارند در طبق اخلاص و بفرما میزنند... مرد نمی دانست هر اربعین از آن سفر اول به بعد دلم طاقت ماندن ندارد و میخواهد پرواز کند به زمانی ورای زمان ها و بماند پیش مردمانی که بوی ظهور میدهند و عطر صاحب الزمان پخش میکنند... https://eitaa.com/mamanemamooli
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرد طول و عرض اتاق را آرام آرام می‌پیماید و با صدای یکنواختی سعی در آرام نمودن نوزادی دارد که کل وجودش اندازه ی دست اوست مرد تلاش دارد از نوزاد صدایی در نیاید تا همسرش که تازه طعم مادری به جانش نشسته و خستگی همراه جدایی ناپذیر این روز هایش شده کمی استراحت کند مرد رویا می بافد صورت مثل ماه همسرش را نگاه می کند و تلائلو نگاهش را در میان چشمان ِ به بار نشسته ی نوزادش جستجو میکند مرد رویا میسازد برای روز های راه رفتن و دویدن نوزادش و خنده های همسرش که تپش های قلبش را به راه می اندازد مرد می خندد و عمرش را میبیند که دوست دارد بریزد به پای همسر و نوزادش یکبار دیگر از اول بخوانید و بجای همه ی فعل های دارد و است ، ندارد و نیست ، بگذارید جز آرام خوابیدن تسنیم ... همه ی نیست ها و ندارد ها به جرم فلسطینی بودن و حب وطن هست که ریخته به جانش!باورتان می شود؟ یک جایی از عاشقانه های آرام نادر ابراهیمی نوشته بود که: عشق به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشق به وطن ، ضرورت است ، نه حادثه. عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه. ومن همه اش را در این مرد مسلمان فلسطینی دیدم.... پ.ن:پس فردا روزی اگر کسی دم از ولنتاین و عشق زد این فیلم را برایش بگذارید... https://eitaa.com/mamanemamooli
حکم همین قدر کوتاه بود:«هواپیمای اکراینی کوتاهی کرده و باید غرامت بدهد...» بقیه هم داشت، اخبارگو توضیح داد، اینکه چه گفت و چه شد مهم نبود ، شاید هم بود اما من نشنیدم چون سرداری را دیدم با پای لنگانی که از ترور ناموفق برایش مانده بود آمد جلوی دوربین برای ببخشید گفتن؛ و در کشوری که عذرخواهی کردن در آن مرسوم نبود دلیرانه عذرخواهی کرد و سرش پایین بود... من بقیه ی خبر را نشنیدم چون صدای امثال حامد اسماعیلیون و نوشته های تلخ پیج نزدیکان پونه و آرش که هنوز مینویسد ما نمیبخشیم، آنقدر بلند بود و زهردار که شیرینی حرکت دلاورانه ی عین الاسد را به کاممان نرسیده ، شسته و برده بود... چقدر حکیم است رهبری که همان زمان آشفتگی خاطرمان گفت:«عین الاسد یوم الله است ....»کجا را میدیدند؟! حالا که دادگاه اوکراین نه جمهوری اسلامی! حکم داده ، آن هم حکم به کوتاهی و تقصیر هواپیمایی اوکراین، آنها که صدا بلند کرده بودند و گوش و چشم مان را پر کرده بودند از هشتگ و زهر ،چرا هیچ نمی گویند؟؟؟؟؟؟! نباید ببخشیم همه ی آن هایی که تیر دست گرفته و هویت ملی و اجتماعی مان را نشانه رفته اند.... چه دلنشین می پیچد در گوشم:«وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖوَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ»... https://eitaa.com/mamanemamooli