eitaa logo
مدارس امین
22.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
7.3هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید.مهدی رسولی چه غوغایی میکنه.رحمت خدا برچنین مداح هایی. جهاد تبیین یعنی این 🌸 به کانال ملحق شوید: @mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه دعا می‌کنید و اجابت نمی‌شود، اگه ناامیدی... این سخنرانی آیت الله مجتهدی را به دقت گوش کنید و منتشر کنید😊 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 در این کلیپ سوار بر ماشین زمان می‌شید و آینده رو به وضوح می‌بینید. 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوانی به رنگ رسول صلی الله علیه و آله.pdf
467.1K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام 💠 حضرت علی اکبر علیه السلام 💠 🔻جوانی به رنگ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم 🔻 📎 📎 📎 📎 📎 📎 📎 🌸 به کانال ملحق شوید: @mamin110
امتیازات حضرت علی اکبر علیه السلام.pdf
331.1K
🔖فیش منبر کوتاه🔖 علیه السلام 💠امتیازات حضرت علی اکبر علیه السلام 💠 📎 📎 📎 📎 📎 📎 📎 🌸 به کانال ملحق شوید: @mamin110
حضرت علی اکبر علیه السلام الگویی.pdf
377.3K
🔖فیش منبر🔖 علیه السلام 💠 حضرت علی اکبر علیه السلام الگویی برای جوانان 💠 📎 📎 📎 📎 📎 📎 📎 🌸 به کانال ملحق شوید: @mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدمات طلبه به جامعه سنجش و پذیرش حوزه های علمیه برادران paziresh.ismc.ir https://eitaa.com/pazireshhowzeh
مراحل جذب و پذیرش حوزه های علمیه سنجش و پذیرش حوزه های علمیه برادران paziresh.ismc.ir https://eitaa.com/pazireshhowzeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8️⃣9️⃣3️⃣ قصه شب 💠ماهیگیر کوچولوی تیس (قسمت پنجم) ✍️نویسنده: مجتبی ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: امید به خدا و شکرگزاری 🔶 با این خبر، همه مردم خوشحال شدن، میرو از خوشحالی دوید توی دریا، بابا هم تا قایق رسید نزدیک ساحل، پرید توی آب و خودش رو رسوند به پسرش، بغلش کرد و همدیگه رو بوسیدن، آدو که داشت هنوز کنار ساحل برای قایق گم شده‌اش گریه می‌کرد و توی سرش میزد، تا بابای میرو رو دید، با عصبانیت و ناراحتی بلند شد و رفت خونه، مرد‌های سبز پوش از قایق پیاده شدن و همراه میرو و باباش اومدن توی ساحل، بین مردم، یکی از اون‌ها که مرد جوون و مهربونی بود، نشست تا هم قد میرو شد، دستی به سر پسر کوچولو کشید و خواست حرفی بزنه که چشم میرو افتاد به یه عکس آشنا که روی سینه اون آقا چسبیده بود؛ بله عکس حاج‌قاسم بود که داشت می‌خندید؛ میرو زود گفت: آقا شما از دوست‌های حاج قاسمید؟ شما رو حاجی فرستاده؟ آره؟ 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/237850 📎 📎 📎 🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org