eitaa logo
مدارس امین
22.9هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
7.3هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
با اين مقدمه کوتاه اهميت بحث در اصول عقايد به ويژه اصل توحيد روشن می شود، لیکن پیش از آنکه مبحث توحید را آغاز کنيم فوايد و نتايج اعتقاد به دين را بيان می کنيم. آثار اعتقاد به دين ١ ـ «دين به زندگی محتوی می دهد» ، اگر دين را از زندگی جدا کنيم جز پوچی و سرگردانی و تکرار، چيزی نمی يابيم. ٢ ـ «دين رفع تحير می کند» ، تحير از اينکه: کجا بودم ـ کجا هستم ـ برای چه هستم ـ به کجا ميروم. قال علی عليه‌السلام: رحم اللَّه امرء ... علم من أين و في أين و إلى أين‏. حضرت علی عليه‌السلام فرموده: خداوند رحمت کند کسی را که بداند کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت. ٣ ـ «انسان ذاتا تشنه و عاشق کمال است و تنها دين است که انسان را به کمال واقعی هدايت می کند.» قال الباقر عليه‌السلام: الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَة «امام باقر عليه‌السلام فرمود: کمال کامل در بصيرت در دين و صبر بر مشکلات و اقتصاد در امور زندگی است».(١) ٤ ـ «آرامش روانی تنها در پناه دين است» ، انسان فاقد دين هميشه همراه با اضطراب، ترس، ناراحتی، پريشانی و سرگردانی می باشد. اگر توجهی به آمارهای جهانی کنيم بيشترين بيماريهای روانی و عصبی در جامعه هايی است که در آنها از دين خبری نيست. الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَـٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ «آنها که ايمان آوردند خود ______________ (١) منتهي الامال، کلمات امام باقر عليه‌السلام. https://eitaa.com/mamin110
درس اول: اعتقادات اهميت مباحث اعتقادی اهميت و ارزش هر علمی بستگی به موضوع آن دارد و در ميان تمام علوم علم اعتقادات شريف ترين و با ارزش ترين موضوع را دارد. اساس و زير بنای تمام حرکات مادی و معنوی هر انسانی اصول عقايد اوست که اگر سالم و صحيح، قوی و بی عيب باشد اعمال و حرکات، افکار و بينش های مختلف او صحيح و شايسته خواهد بود. بنابراين کيفيت و کميت توجه هر انسانی به فروع دين (که برنامه های عملی اسلام است) بستگی به ميزان اعتقاد وی به اصول دين دارد. از طرف ديگر در ميان اصول اعتقادی مساله خداشناسی از اهميت و شرف خاصی برخوردار است، زيرا اساس و ريشه همه مسائل عقيدتی و هسته مرکزی تمام افکار جهان بينی انسان موحد، خداشناسی اوست. قال الصادق عليه‌السلام: لَوْ يَعْلَمُ اَلنَّاسُ مَا فِي فَضْلِ مَعْرِفَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا وَ نَعِيمِهَا وَ كَانَتْ دُنْيَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا يَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ « اگر مردم می دانستند که شناخت خدا چقدر با ارزش است به شکوفه های رنگين دنيا چشم نمی دوختند و دنيا نزد آنان بی ارزشتر از خاک بود »(١). ______________ (١) وافي، جلد ١٠، https://eitaa.com/mamin110
را با ستم آلوده نکردند آرامش و امنيت برای آنهاست و آنها ره يافتگانند».(١) ٥ ـ « تلاش و اميد در پناه دين » ، آنگاه که حوادث سخت و پيچيده در زندگی انسان رخ می دهد و همه درها را به روی خود بسته می بيند و در برابر مشکلات احساس ضعف و ناتوانی می کند تنها ايمان به مبدا و معاد است که به ياری او شتافته و به او نيرو می دهد و دراين هنگام می فهمد که تنها نيست و تکيه گاهی بزرگ دارد، پس با عشق و اميد به تلاش و کوشش ادامه می دهد و بر سختيها چيره می شود. بنابراين ايمان به مبدا و معاد تکيه گاه بزرگی برای انسان و مايه استقامت و پايمردی اوست و از همين رو رسول گرامی اسلام می فرمايد: المومن کالجبل الراسخ لاتحرکه العواصف «مومن همانند کوه استوار است که او را بادهای سخت حرکت نمی دهد». چند حديث از حضرت علی عليه‌السلام در فوايد دين (٢) ١ الدِّينُ أَقْوَى عِمَاد «دين قوی ترين تکيه گاه است». ٢ ـ صِيَانَةُ الْمَرْءِ عَلَى قَدْرِ دِيَانَتِه‏ «حفظ شدن انسان به مقدار ديانت اوست». ٣ ـ الدِّينُ أَفْضَلُ مَطْلُوب‏ «دين بهترين طلب شده است». ٤ ـ اجْعَلِ الدِّينَ كَهْفَك‏ «دين را پناهگاه خودت قرار ده». ٥ ـ الدِّينُ يَصُدُّ عَنِ الْمَحَارِم‏ «دين انسان را از گناهان باز می دارد». ٦ ـ سَبَبُ الْوَرَعِ صِحَّةُ الدِّين‏ «درستی دين باعث پرهيزکاری است». ٧ ـ يَسِيرُ الدِّينِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرِ الدُّنْيَا «مقدار کمی از دين، از دنيای فراوان بهتر است ______________ (١) سوره انعام، آيه ٨٢. (٢) غرر و درر، جلد ٧، واژه دين. https://eitaa.com/mamin110
٨ ـ من رزق الدين فقد رزق خير الدنيا و الاخرة «به هر کس دين روزی شد همانا خير دنيا و آخرت داده شده است». ٩ ـ الدِّينُ نُورٌ «دين نور است». ١٠ ـ نِعْمَ الْقَرِينُ الدِّين «دين همراه خوبی است». دين و تامين عدالت اجتماعی حقيقتاً قلم و بيان از تبيين آثار شناخت خداوند و نقش آن در زندگی فردی اجتماعی انسان ناتوان است و اگر انسان ارزش اين شناخت را به درستی بداند به هيچ چيزی جز آن نمی انديشد. از امام رضا عليه‌السلام پرسيدند فلسفه عقيده به خدا و پيغمبران و امامان و آنچه از جانب او آمده چيست؟ حضرت فرمودند: لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْتَنِبْ مَعَاصِيَهُ وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنِ ارْتِكَابِ الْكَبَائِرِ وَ لَمْ يُرَاقِبْ أَحَداً فِيمَا يَشْتَهِي وَ يَسْتَلِذُّ مِنَ الْفَسَادِ وَ الظُّلْم‏ ‏...(١)، « علتهای بسياری دارد يکی از آنها اين است که کسی که معتقد به خدا نيست از گناهان اجتناب نمی کند و مرتکب معصيتهای بزرگ می شود و در انجام هر ظلم و فسادی که برايش لذت بخش است از هيچ کسی حساب نمی برد ». طبيعی است کسی که اعتقاد به خدا و قيامت ندارد ، عدالت - برابری - ايثار - از خود گذشتگی و بطور کلی همه مسائل اخلاقی از نظر او پوچ و بی محتوی و خالی از مفهوم است، برای چنين فردی فرقی بين ظالم و عادل - نيکوکار و جنايتکار نيست زيرا در نظر او همه با ______________ (١) ميزان الحکمه، واژه معرفت. https://eitaa.com/mamin110
مرگ به يک نقطه مساوی می رسند، پس چه چيزی می تواند مانع اين انسان از فساد و هوسرانی باشد؟ در نتيجه اعتقاد به خدا و قيامت باعث می شود انسان خود را در برابر هر حرکتی مسئول بداند، انسان معتقد باور دارد که کوچک ترين عمل زشت و زيبای او حساب دارد. فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (١) «هر کس به اندازه ذره ای خوبی يا بدی کند آنرا خواهد ديد». اين اعتقاد زمينه ساز عدالت اجتماعی است اينجاست که بايدها و نبايدهای اخلاقی معنا پيدا می کند و معتقدين به دين انسانهايی ايثارگر - متقی و پرهيزکار - جدی و کوشا خواهند بود. چرا بسياری از مسلمانان به نتايج فوق نرسيده اند؟ پس از بيان مباحث گذشته و نتايج و فوايدی که برای دين و اعتقاد به آن بيان کرديم اين سوال مطرح می شود که اگر دين به زندگی محتوی می دهد و انسان را از تحير و سرگردانی نجات می دهد و سبب کمال و سعادت است و اگر دين موجب آرامش و زمينه ساز عدالت اجتماعی است پس چرا بيشتر مسلمانان به اين نتايج نرسيده اند؟! جواب اين سوال را با روايتی از امير المومنين عليه‌السلام بيان می کنيم که فرمودند: الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِح‏ (٢)، « ايمان اقرار به زبان و شناخت قلبی و عمل با اعضا و جوارح است ». روشن است که دين و ايمان اغلب مسلمانان از مرحله اول تجاوز نکرده و در نتيجه ايمان زبانی بدون معرفت و بدون عمل اثر و فايده ای محمد رسول الله صلی الله علیه وآله: ندارد و به فرمايش امام صادق عليه‌السلام: ...وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَة... ، شناخت و معرفت نيست مگر با عمل و هر کس معرفت پيدا کرد به عمل راهنمائی می شود پس هر کس عمل ندارد معرفت ندارد(۳). در نتيجه ، آن فوايد و آثار هنگامی ظاهر می شود که ايمان به قلب رسيده و از قلب بوسيله عمل در جوارح و اعضا ظاهر شود. تمرين ١ ـ چرا بحث در اصول دين اهميت دارد؟ ٢ ـ آثار اعتقاد به دين را بطور فشرده بيان کنيد؟ ٣ ـ فلسفه عقیده به خدا و پيامبران و امامان چيست؟ ٤ ـ چرا جوامع مذهبی به آثار و فوايد دين نرسيده اند؟ ______________ (١) سوره زلزال، آيه ٧ و ٨. (٢) بحار الانوار، جلد ٦٦، صفحه ٦٨. (۳) اصول کافی، باب کسى که ندانسته عمل کند (حديث دوم https://eitaa.com/mamin110
*⃣درس دوم اعتقادات👇*⃣
درس دوم توحيد فطری فطرت در لغت به معنای سرشت يا طبيعت و در اصطلاح به معنای غريزه معنوی هر انسان می باشد، انسان دارای دو نوع غريزه است: ١ ـ غرايز مادی که برای تامين احتياجات مادی در درون انسان نهفته است مانند حب ذات، تشنگی، گرسنگی، ترس، اميد و ... ٢ ـ غرايز معنوی مانند کمال طلبی، نوع دوستی، ايثار و از خود گذشتگی، احسان و شفقت، و بالاخره وجدان اخلاقی، که اين غرايز در وجود انسان برای عبور از مرز حيوانيت و رسيدن به کمال واقعی نهاده شده است. فطرت يا غريزه معنوی غريزه معنوی يا فطرت يعنی آنچه را انسان خود می يابد و نياز به فراگيری در مورد آن ندارد. فطرت يکی از منابع الهام بخش معرفت و شناخت است، گاهی از اين منبع شناخت به قلب نيز تعبير می شود و با عقل که مرکز تفکر و ادراکات نظری است تفاوت روشنی دارد و همه اينها شاخه های يکی درخت و ثمره های شجره مبارکه روح انسان هستند. https://eitaa.com/mamin110
اين فطرت معنوی در وجود هر انسانی هست فقط گاهی حجابهای ظلمانی مانع بروز آن می شود و بعثت انبياء و آمدن امامان معصوم برای رفع اين حجابها و رشد اين فطرت الهی بوده است و گرنه هر انسانی با فطرت پاک توحيدی به دنيا می آيد. فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (١) «ملتزم و پذيرا باش دين حقی که خداوند آفرينش انسانها را بر اساس آن قرار داده است که هيچ تبديل و دگرگونی در آفرينش خداوند نيست اين است دين و آيين محکم ولی اکثر مردم نمی دانند». فطرت در روايات قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِه‏ (٢) رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود هر نوزادی بر فطرت (توحيد و اسلام) متولد می شود و اين فطرت همچنان هست تا پدر و مادر او را به آيين يهود يا نصرانيت بار آورند. عَنْ زُرَارَةَ قَال‏: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه‏ عليه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏ : فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها ، قَالَ فَطَرَهُمْ جَمِيعاً عَلَى التَّوْحِيد.(٣) زراره می گويد از امام صادق عليه‌السلام از تفسير قول خدای عزوجل (فِطْرَتَ اللَّهِ...) پرسيدم، حضرت فرمودند: خداوند همه را بر فطرت خداشناسی آفريد. از امام صادق عليه‌السلام سوال شد مقصود از فطرت در آيه مذکور چيست؟ حضرت فرمودند: مقصود اسلام است که وقتی خداوند پيمان بر توحيد ______________ (١) سوره روم، آيه ٣٠. (٢) بحار الانوار، جلد ٣، صفحه ٢٨١. (٣) همان منبع، صفحه ٢٧٨. https://eitaa.com/mamin110
و شناسايی خود را از بشر گرفت نياز به دين را هم در وجودشان قرار داد.(١) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهم‌السلام فِي قَوْلِهِ: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها قَالَ: هُوَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام إِلَى هَاهُنَا التَّوْحِيد.(٢) « امام رضا عليه‌السلام از پدرشان و ايشان از جدشان امام باقر عليه‌السلام نقل کرده که فرموده مقصود از (فِطْرَتَ اللَّهِ...) لا اله الا الله محمد رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علی امير المومنين عليه‌السلام است ». يعنی اعتقاد کامل به توحيد، باورمندی به پيامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامت و ولايت علی عليه‌السلام را در بر دارد. ابو بصير از امام باقر عليه‌السلام نقل کرده که فرمودند منظور از آيه فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ولايت است. (٣) در نتيجه می بينيم هر انسانی در وجود خود احساس نياز به آفريدگار می کند و اين حالتی است که خداوند در سرشت و فطرت انسانها قرار داده است اين مساله ای است که حتی دانشمندان غير مسلمان هم به آن اعتراف کرده اند که به نمونه هايی از آن اشاره می کنيم. ______________ (١) همان منبع، صفحه ٢٧٨ ، حدیث ٧. (٢) همان منبع، صفحه ٢٧٧. (٣) همان منبع، صفحه ٢٧٧. https://eitaa.com/mamin110
فطرت مذهبی در کلمات دانشمندان يک عقيده و مذهب بدون استثنا در همه وجود دارد... من آنرا احساس مذهبی آفرينش نام می گذارم... در اين مذهب انسان کوچک بودن آرزوها و هدفهای بشری، عظمت و جلالی که در ماورای اين امور وپديده ها نهفته است حس می کند. (انيشتين)(١) دل دلايلی دارد که عقل را به آن دسترسی نيست. (پاسکال)(٢) من به خوبی می پذيرم که سرچشمه زندگی مذهبی دل است... (ويليام يمز)(٣) اسلاف ما از آن موقع به درگاه خداوند سر فرود آورده بودند که حتی برای خدا نام هم نتوانسته بودند بگذارند. (ماکس مولر) (٤) حقيقتا چنين به نظر می رسد که احساس عرفانی جنبشی است که ا اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و يک غريزه اصلی است... انسان همچنانکه به آب و اکسيژن نيازمند است به خدا نيز محتاج است. (الکسيس کارل)(٥) انسان درک می کند که احتياج به آب و غذا دارد همچنين روح ما درک می کند که احتياج فراوانی به غذای روح دارد، اين احساس عبارت است از دينی که اولين انسان به آن هدايت شد. دليل اين مطلب اينکه: اگر بچه ای را از وحشی ترين اقوام دنيا بگيريم و او را آزاد بگذاريم که هر گونه که می خواهد زندگی کند و حتی هيچ دينی به او تلقين نکنيم وقتی بزرگ شد و کامل گشت مشاهده می کنيم که دنبال گمشده ای می گردد و دائما روی اصل غريزه و انديشه فطرتش به اين طرف و آن طرف می زند تا در مغز خود چيزی تصور کند که ما آن را عقيده يا دين می ناميم. (سقراط حکيم) ______________ (١) دنيايي که من مي بينم، صفحه ٥٣. (٢) سير حکمت در اروپا، صفحه ١٤. (٣) همان منبع، صفحه ٣٢١. (٤) مقدمه نيايش، صفحه ٣١. (٥) نيايش، صفحه ٢٤ و ١٦. https://eitaa.com/mamin110
شورش عشق تو در هيچ سری نيست که نيست منظر روی تو زيب نظری نيست که نيست نه همين از غم تو سينه ما صد چاک است داغ تو لاله صفت، بر جگری نيست که نيست انقطاع و ظهور فطرت از آيات و روايات بسيار روشن می شود که هنگام اضطرار و انقطاع از ما سوی الله هر انسانی به خداوند قادر متعال توجه پيدا می کند و فطرتا خود را نيازمند به آن وجود بی نياز می بيند و اگر در هر زمان اين حالت پيدا شود انسان می يابد که بين او و معبودش فاصله نيست.(١) امير المومنين عليه‌السلام در تفسير کلمه (الله) می فرمايند: هُوَ الَّذِي يَتَأَلَّهُ إِلَيْهِ عِنْدَ الْحَوَائِجِ وَ الشَّدَائِدِ- كُلُّ مَخْلُوقٍ، عِنْدَ انْقِطَاعِ الرَّجَاءِ مِنْ جَمِيعِ مَنْ دُونَهُ، وَ تَقَطُّعِ الْأَسْبَابِ مِنْ كُلِّ مَنْ سِوَاه‏. خدا کسی است که هر آفريده ای به هنگام نيازها و سختيها (وقتی اميدش از غير او قطع شد و از اسباب طبيعی مايوس شد) به او پناهنده می شود.(٢) شخصی به امام صادق عليه‌السلام عرض کرد ای فرزند رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدا را به من معرفی کن زيرا اهل مجادله با من سخن بسيار گفته اند و مرا سرگردان کرده اند. حضرت فرمودند: آيا تا کنون کشتی سوار شده ای؟ گفت آری، فرمود: برايت اتفاق افتاده که کشتی دچار سانحه شود و در آنجا نه کشتی ديگری و نه شناگری باشد که تو را نجات دهد؟ عرض کرد آری. ______________ (١) قرآن کريم، به ترتيب آيات ١٢، ١١، ٦٥، ٣٣ و ٣٢ از سوره های يونس، زمر، عنکبوت، روم و لقمان. (٢) ميزان الحکمه، واژه صانع. https://eitaa.com/mamin110