eitaa logo
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
823 دنبال‌کننده
16هزار عکس
15.8هزار ویدیو
73 فایل
انقلابی بودن میعارنیست انقلابی ورهروماندن پای ارزشهاهنراست من انقلابیم ۵۷ گروه میثاق با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2230386699C64b9b33430
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 التماس سرزمین باروت از ایران قوی 🔹 احتمال مرگ پادشاه ۸۸ ساله عربستان وجود دارد، آلزایمر و مریضیهای متعدد و عملهای جراحی پی در پی خاندان او را دچار ترس از آینده مبهم کشور نموده است: ⭕️ اتفاق اول: ✍🏻 طبق اساسنامه پادشاهی ملک عبد العزیز باید در حکومت پادشاهی قدرت از برادر بزرگ به برادر کوچک منتقل شود، ولی ملک سلمان این قاعده را رعایت نکرد، او با عبور از همه برادران خود کوچکترین برادر خود مقرن بن عبدالعزیز را ولیعهد اول خود قرار داد، درحالی که بین او و مقرن ۶ برادر در قید حیات هستند از جمله شاهزاده احمد بن عبدالعزیز. و بلافاصله او را برکنار و محمد بن نایف برادرزاده خودش را ولیعهد اول قرار داد. 🔸 اثرات این تصمیم: ۱. برادران دیگر سرشان بی کلاه مانده و خشمگین هستند. ۲. طبیعتا هر برادری پادشاه می شد پسرانش مناصب بالا دولتی و بین المللی می گرفتند و ثروت سرشار و قدرت بی انتهایی می یافتند پس پسران این ۶ برادر و دیگران هم که بی نصیب شدند بشدت خشمگین هستند. ⭕️ اتفاق دوم: ملک سلمان ۸۸ ساله ولیعهد دوم را فرزند خودش محمد بن سلمان قرار داده و عملا اداره کشور را به او سپرده است. 🔸 اثرات این تصمیم: ۱. برادران محمد به او حسادت می کنند. ۲. فرزندان دیگر برادران دشمنی می کنند. ⭕️https://eitaa.com/man_enghelabiam57 اتفاق سوم: برکناری محمد بن نایف از ولایت عهدی بخاطر حمایت از قطر در سال ۲۰۱۷ و حبس خانگی او و ولیعهد شدن محمد پسرش و باطبع پادشاهی او بعد مرگ پدر. 🔸 اثرات این تصمیم: ۱. پسران پادشاهان درگذشته خشمگین هستند و علتش معلوم است، چرا که اگر قرار است نوبت فرزندان باشد اول نوبت آنهاست نه پسر ملک سلمان. ۲. برادران کوچکتر و فرزندان آنان هم عصبانی اند و علتش هم روشن است در بازی قدرت جایی نیافتند و مانع همه آنها فقط یک نفر است: محمد بن سلمان که فعلا فقط ولیعهد است. اگر قرار است اساسنامه پادشاهی رعایت نشود چرا او پادشاه شود. ⭕️ اتفاق چهارم: احتمال بالای مرگ سلمان و حمایت حزب دموکرات آمریکا از شاهزاده احمد و حمایت جمهوری خواهان از محمد بن سلمان و درگیری آمریکا با عربستان. ⭕️ اتفاق پنجم: مواجهه با ایران قوی بعد از پیروزی بر فتنه بزرگ و اجماع جهانی بر له کردن ایران و بعد از قراردهای بزرگ اقتصادی مثل قراداد شانگهای و پکن و... و بعد از دیدن قدرتهای نظامی و میل کفه ی ابر قدرت شدن جهانی به سمت ایران. 👌حالا، اگر ملک سلمان فوت کند عربستان مانند سرزمینی پر از باروت می شود همه به جان هم می افتند یمن در بیخ گوش آنان تحت فرمان ایران است و ایران خشمگین از حمله همه جانبه و خرابکاری و ترور های مکرر عربستان در ایران نظاره گر این اتفاقات است. 👈 بنابراین، عربستان ناچار است با ایران قوی توافق کند تا کمی احتمال پیروزی محمد بن سلمان بعد از مرگ سلمان بالاتر برود و حزب دموکرات و شاهزاده احمد را دور بزند! و از طرفی با توافق فشار یمن را کم کند و با تکیه بر ایران بتواند سقوط و انفجارش را عقب بیندازد!
✍گوشه ای اززندگانی شهردار .باکری به مناسبت گرامیداشت 💥وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت شهید شده است و می‌ خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!... برادران باکری که هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است. 🔹وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست‌، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت! 🌹 با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟ 🌷توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: مهدی باکری جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌷اهالی یک محل عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آن‌جا می‌نشستیم و جواب مردم را می‌دادیم. می‌گفتند: آخر تو چه می‌دانی که ما توی چه بدبختی گیر کرده‌ایم. خودت کوچه‌ات آسفالت است، معلوم است که نمی‌دانی محله‌ی ما باران آمده، آب همه‌جا را برداشته. مهدی حرف نزد. حتی ابرو خم نکرد. رفت پوتین گلی خودش را از پشت میزش برداشت گذاشت جلو چشم آن‌ها، گفت: این هم مدرک من که به همه‌مان ثابت کند کوچه‌ی ما هم دست کمی از کوچه‌ی شما ندارد. 🌷https://eitaa.com/man_enghelabiam57وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم *اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم*. او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🌷هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون ، یه روز صدای پایین آمدنش را ار پله ها شنیدم ، رفتم و جلویش را گرفتم ، گفتم ، آقا مهدی ، شما دیگر عیالواری ، یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت ، چه کار کنم ؟ ، مسئولیت بچه ‌های مردم گردنمه . گفتم ، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون. گفت ، اگر فرمانده نیم خیز راه بره  ، نیروها سینه خیز میرند ، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون..... ما باید در خط مقدم باشیم، تا دیگران در صحنه بمانند... 💥اوایل انقلاب بود.....در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است... 💥آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار می کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم...
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
https://eitaa.com/man_enghelabiam57
✍گوشه ای اززندگانی شهردار .باکری به مناسبت گرامیداشت 💥وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت شهید شده است و می‌ خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!... برادران باکری که هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است. 🔹وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست‌، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت! 🌹 با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟ 🌷توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: مهدی باکری جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌷اهالی یک محل عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آن‌جا می‌نشستیم و جواب مردم را می‌دادیم. می‌گفتند: آخر تو چه می‌دانی که ما توی چه بدبختی گیر کرده‌ایم. خودت کوچه‌ات آسفالت است، معلوم است که نمی‌دانی محله‌ی ما باران آمده، آب همه‌جا را برداشته. مهدی حرف نزد. حتی ابرو خم نکرد. رفت پوتین گلی خودش را از پشت میزش برداشت گذاشت جلو چشم آن‌ها، گفت: این هم مدرک من که به همه‌مان ثابت کند کوچه‌ی ما هم دست کمی از کوچه‌ی شما ندارد. 🌷https://eitaa.com/man_enghelabiam57وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم *اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم*. او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🌷هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون ، یه روز صدای پایین آمدنش را ار پله ها شنیدم ، رفتم و جلویش را گرفتم ، گفتم ، آقا مهدی ، شما دیگر عیالواری ، یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت ، چه کار کنم ؟ ، مسئولیت بچه ‌های مردم گردنمه . گفتم ، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون. گفت ، اگر فرمانده نیم خیز راه بره  ، نیروها سینه خیز میرند ، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون..... ما باید در خط مقدم باشیم، تا دیگران در صحنه بمانند... 💥اوایل انقلاب بود.....در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است... 💥آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار می کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم...
پویش همگانی https://eitaa.com/man_enghelabiam57دعای دسته‌جمعی در لحظه تحویل سال باهم در لحظه تحویل سال، دعای فرج (الهی عظم البلاء) را با نیت رفع موانع ظهور امام زمان علیه‌السلام و وقوع باعجله و زودهنگام باشکوه‌ترین حادثه تاریخ، قرائت می‌کنیم. ※
💫یارقیه خاتون 🌸درچهره خــود«هیبت زهرا» دارد بـردوش«ابوالفضلِ علی» جـادارد... 🌸https://eitaa.com/man_enghelabiam57با این که سه ساله است مانند عمو «در دادن حــاجـت یـد طـولا دارد»... ✨ایام ولادت بی بی سه ساله حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها)مبارک باد.💐 📌(به روایت‌هایی ۱۷ ویا ۲۳ شعبان سالروز ولادت حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) بوده است.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥https://eitaa.com/man_enghelabiam57اینم از عاقبت گنده‌گویی و عربده‌کشی 🔹بیمار روانی که پس چند دقیقه آزادی اینگونه عربده‌کشی می‌کرد چند ساعت بعد مجددا بازداشت شد زندان جای مناسبی برای این دیوانه‌هاست! 🔹علاوه براینکه خودش بازداشت اطرافیانش هم بازداشت شدند عفو و رافت به این موجودات نیومده
https://eitaa.com/man_enghelabiam57🔴عاقبت کسی که پدر و مادرش برای تربیتش وقت نذاشتن🙃 با گونی بردنش چند تا واحد تربیت خانوادگی پاس کنه 😂