eitaa logo
༺ منار ༻
263 دنبال‌کننده
426 عکس
33 ویدیو
2 فایل
کانال اطلاع رسانی جامعه حوزوی منار عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: «العلماء منار، والأتقياء حصون، والأوصياء سادة» ارتباط: @Khademm_almahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠گفت‌وگوی ، پرحرارت و چالشی روحانیت و مردم💠 📸بخش دوم 📍رشت - میدان شهدای ذهاب 💬 روز های سرنوشت‌ساز . . . . . . | جــامـعـه حــوزوی مــنــار | 📺کانال اطلاع رسانی جامعه حوزوی منار @manaar_qom
༺ منار ༻
جوانی تنها کنار حوض وسط میدان ایستاده بود و منتظر... جلو رفتم و بعد از سلام و احوالپرسی پرسیدم: «
📕خاطره نگاری طلاب مستقر در میدان ۱.همزمان که مشغول گفت‌وگو با مخاطب بودم، به سراغم آمدند؛ دو برادر دوقلو با حدود ۲۵ سال سن. شروع کردند به گلایه از مشکلات... انگار منتظر بودند با آن ها مخالفت کنم اما وقتی تأیید کردم و چندتا رویش گذاشتم، این گلایه ها ادامه پیدا کرد و تبدیل شد به درد و دل ... . من هم چند نکته گفتم تا برای شرکت در انتخابات متقاعدشان کنم. اگرچه اذعانی بر مشارکت نکردند اما «سبک شدن» و «رضایت از گفت‌وگو» از گفتار و رفتارشان هویدا بود. 💬 گوش‌شنوا ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۲.دیروز در خیابان امام خمینی ره با یک جوانی مواجه شدم که تا چشم کار می کرد در بدنش خالکوبی میدید.اطلاعت سیاسی و دینی این جوان بی مبالغه صفر بود.ولی سرشار از شستو شوی ذهنی از شبکه های معاند بر علیه روحانیت بود.اما با این اوصاف شخصیت بسیار مودب و مهربانی داشت.حتی در اواسط گفتوگو وقتی دید صدایم خش پیدا کرده هست و گلویم خشک شده است دعوتم کرد به صرف یک نوشیدنی.اگرچه به علت فراهم نبودن مقتضا نتواستم دعوتش رو قبول کنم اما این محبتش را هیچ وقت از یاد نمی برم.اختلافات سیاسی زیادی با جوانان این شهر داریم ولی فطرت پاکشان امکان و شرایط گفتوگوی صمیمانه را برایمان فراهم میکند.معدود افرادی که اندک جسارتی به ما میکنند را به عمومشان تسری ندهیم.عموم این جوانان،فطرت بیداری دارند.و شاید یک سلام ما به آن ها،مقدمه ی تحول بینشی نسبت به ما را فراهم کند.جالب است همین جوان میگفت در اوج جنگ داعش وقتی تصاویر کودکان جنگ زده ی سوری رو دیدم متحول شدم و اقداماتی برای رفتن به جنگ انجام دادم لکن با کم محبتی هایی مواجه شدم.بله این جوانان می توانند به همان مجید قربانخانی هایی تبدیل شوند که تک های جنازه ی پاکش به وطن برنگشت.ما در قبال این جوانان مسئولیم.... ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۳.- حاج آقا؟ موقع انقلاب روحانیون جلودار بودن ، مردم هم پشت سرشون اومدن ، شهید هم دادند ولی راضی بودند ، الان چرا روحانیون توی پیگیری مشکلات مردم جلو نیستند؟! + و من فقط أذن بودم... ( مردم روحانیون رو به چشم یک امام میبینند ، درسته که گاهی شرایط زمانه مکدرشون میکنه... ) ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۴.مهمترین چالش، باز کردن قفل گفتگو با مردم بود. چشمان خیره و متعجب مردم ما را دنبال می‌کرد. خانم معترضی گلایه داشت شما چرا دم انتخابات آمدید؟! گفتم ما هر جا نیاز بود آمدیم، سیل خوزستان، زلزله ایلام، همه جا می‌توانستیم کنار مردم باشیم آمدیم. ما حتی نتوانستیم حضور خودمان را روایت4 کنیم. باید از این حباب خود ساخته خارج شویم، بین مردم شناخته شویم، دیده شویم تا گفتگو کنیم، نگاه‌ها را به اشتراک بگذاریم. انتخابات بهانه خوبی برای اشتراک گذاشتن سرنوشت مشترک همدیگر بود، آمدیم حرف همدیگر را بشنویم تا بهترین تصمیم رو برای آینده فرزندان ایران بگیریم. ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۵.می‌گویند شنیدن کی بود مانند دیدن... برای شناخت بهتر یک پدیده باید بروی بالای سرش، خوب خوب از نزدیک نگاهش کنی و عقل خود را در آنجا به کار بیندازی. وقتی وارد میدان شهرداری رشت می‌شوی شلوغی و تحرک مردم را میبینی؛ جمعیت بسیاری که برای کارهای ضروری و یا تفریح و سرگرمی در میدان هستند و رفت و آمد می‌کنند و این یک مرحله از تحرک و زندگی است. اما با کمی دقت میتونی مرحله ای بالاتر از حیات را در آنها مشاهده کنی. وقتی در میدان شهرداری رشت قدم میزنی، میبینی... مردمی را که عادی‌اند مردمی که مجروحان نبرد فرهنگی و مردمی را که کشته های این جنگ‌اند در کنار اینها مردمی را هم میبینی که استوار در مقابل باطل ایستاده اند و اگرچه کشته و زخمی داده اما ناامید نیستند. دیدن یک روحانی یا بسیجی در کنار خانمی بی حجاب که تلاش می‌کند یک تیک سبز به تیک‌های جمهوری اسلامی اضافه کند، برای من صحنه با شکوهی است از ملتی که در حال برگرداندن ورق تاریخ اند، تاریخی که به پیروزی حقیقت و آرامش ملتها ختم خواهد شد... . . . . . . | جــامـعـه حــوزوی مــنــار | 📺کانال اطلاع رسانی جامعه حوزوی منار @manaar_qom
༺ منار ༻
📕خاطره نگاری طلاب مستقر در میدان ۱.همزمان که مشغول گفت‌وگو با مخاطب بودم، به سراغم آمدند؛ دو براد
📕خاطره نگاری طلاب مستقر در میدان ۱.اولین هستی که در عمرم با او صحبت می‌کنم* جمله‌ای که از زبان یک زن جوان در میان گفتگوهای گرم سیاسی بیرون آمد. جمله ای که برایم دردناک و سوزناک بود. چرا کم هستیم و چرا کم به میدان می‌آییم؟ مردم ایران در سال بزرگترین اتفاق بشریت در عصر معاصر را رقم زدند. اتفاقی که نوید یک جهان آباد را می‌دهد. مردم ایران تصمیم گرفتند دنیایشان را بر اساس آباد کنند و آرمان‌های بزرگ بشری و الهی را با هم بیامیزند. مردم از انتظار امامت و رهبری دارند. می خواهند در صحنه باشیم و اهداف را دنبال کنیم. ما را چه شده است؟ ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۲.چند شبیه که توی میدون به بهانه مشارکت در انتخابات، گفتگو می کنیم. حدود بیست تا طلبه هستیم. چند باری این کار رو کردیم و اولین بارمون نیست. بعضی هامون اولش فکر می کردیم که شاید مردم خیلی اهل گفتگو نباشند و شاید خوششون نیاد ما باهاشون گفتگو کنیم. اما واقعا برعکسه... مردم به شدت دوست دارند راجع به مسائل مختلف با گفتگو کنند. از مسائل شرعی و دینی گرفته تا مسائل خانوادگی و مسائل سیاسی و اقتصادی. خیییلی از مردم، روحانیت رو مامن و خودشون در ساختار اجتماعی و مسائل گوناگون می بییند و به همین خاطر خیلی ازشون انتظار دارند.انتظارهای بجا و درست. مردم با رفتارشون یاد می دن به ما که روحانیت باید در صحنه باشه و به مردم و دردهاشون فکر کنه و باشه. از خواسته ها و درخواست های مردم در این شب‌ها حضور بیشتر روحانیت در بین مردم است. می‌گویند: چقدر کم می‌آیید، چقدر دیر به دیر، چرا بیشتر در بین مردم نیستید، چرا بیشتر پای حرف‌های مردم نمی نشنید؟ و... ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۳.تو میدان شهرداری رشت که توفیق رسالت بزرگ تبلیغ دین مبین اسلام و تبین وروشنگری در رابطه با انتخوابات ریاست جمهوری تیرماه سال ۱۴۰۳ رو داشتم تو این تبلیغ چهره به چهره با مردمانی بسیار فهیم و باعشق صحبت و گفتگو کردم گاهی اوقات خودشون شروع کننده بحث بودن وگاهی خودمن به حسب مراجعه دلی رجوع به فرد مورد نظر برا بحث وگفتگو میرفتم عمده چالش هامون اول بحث اقتصادی بود ومعیشت مردم و در ادامه نرم نرم گفتگو هامون به سمت ارق ملی و ایرانی بودنمون میرف تعصب به دین جامعه اما تو این رسالت بزرگ یه جایی خیلی دلم گرف هم من وهم مخاطب عزیزم که میگف خدایااا رئیس جمهوری برای ما بفرس که من الان دختری ۱۴ساله دارم خونه بتونه تو امر عفاف ححاب نزاره کشورمون یه یغما بره و بی بندبار کشیده بشه که خودشم بچه سید بود همین جور اشک از چشاش جاری بود میگ خدایا به حق مادرم حضرت زهراس به داد این ملت برس جالبه دوباره دوتا خانواده دیگری هم امدن خوش بش صحبت درباره انتخوابات بعد کلی صحبت گفتن حاجی اینا دخترای من هستن میخوام با شما شیخا رو ببین و عقائدشون محکتر بشه. الحمد الله ⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜🔹⬜ ۴.-آقا، شهرداری میری؟ راننده تاکسی: بیا بالا حاج آقا -سوار شدم، یه خانم هم با دوتا بچش صندلی عقب نشسته بودن و به قول ما آخوندا خیلی وضع حجابش خوب و نبود و فقط در حد ی کلاه رو سرش و.. راننده:حاج آقا اوضاع چه طوره؟ -الحمدلله، شما خوبی؟ بازار خوبه؟ اقتصاد چه جور؟ -خلاصه، طبق معمول وارد گفت و گو شدیم و قریب به 15 دقیقه طول کشید و از همه چی گقتیم علی الخصوص انتخابات. -نهایتا راننده تاکسی نگه داشت برای پیاده شدن مسافرا که یهو، خانمی که صندلی عقب نشسته بود، گفت: گفت داداش می تونم ی چیزی بگم؟ -گفتم: خواهش می کنم بفرما آبجی. گفت : والله به خدا تمام این صحبت هایی که آقای راننده با شما کردند رو، منم قائلم و شاید ی چند تا بیشترهم بتونم بگم، اما به خدا ما عاشق دینمونیم ما دوستدار اسلامیم و واقعا دلمون برای کشورمون میسوزه(از لحاظ فرهنگی منظورش بود) و خواهش میکنم ی فکری برای فرهنگ جامعه و جوونمان بکنید و.... -نکته جالب توجه برای من، اعتنا زیاد این خانم به مشکلات ومباحث فرهنگی دینی بود. . . . . . . | جــامـعـه حــوزوی مــنــار | 📺کانال اطلاع رسانی جامعه حوزوی منار @manaar_qom