eitaa logo
منبرک قرآنی 🌿
204 دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖 منبرک قرآنی هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی نه طولانی، نه تکراری… . ❌ کپی بدون ذکر نام نویسنده و منبع ممنوع ❌️ 📧 انتقادات و پیشنهادات: https://daigo.ir/secret/21476511472
مشاهده در ایتا
دانلود
منبرک قرآنی 🌿
📜 عنوان: مسلمان واقعی؛ معیارش قرآن است بسم الله الرحمن الرحیم هر جامعه‌ای برای بقا و عزت نیاز به ا
‌ دوستان خوبم ✨ متن امروز تو کانال گذاشته شده 😊 خوشحال می‌شم شما هم کانال رو به دیگران معرفی کنید و پست‌ها رو براشون بفرستین 🌿 شاید برای بقیه هم مفید باشه❤
📜 عنوان: فرهنگ‌سازی یا ولنگاری؟! بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم در کنار نماز و عبادت، برای نگاه و پوشش نیز دستور روشن دارد؛ زیرا پاکی چشم و دل، اساس پاکی جامعه است. سوره نور که سوره عفت و پاکدامنی است، با بیانی صریح چنین می‌فرماید: «وَقُل لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا وَليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ» (نور/۳۱) این آیه نشان می‌دهد ایمان تنها در دل یا عبادت نیست، بلکه در رفتار بیرونی نیز جلوه دارد؛ در نگاه، در پوشش و در حفظ عفت. 🔹 بُعد فردی | پاکی چشم، کلید آرامش دل قرآن وقتی می‌گوید: «يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» یعنی نخستین قدم در مسیر عفاف، کنترل نگاه است. نگاه، دروازه‌ی دل است. خیلی وقت‌ها آلودگی‌ها از همین یک نگاه شروع می‌شود. کسی خیال می‌کند یک نگاه که چیز مهمی نیست! اما همان یک نگاه، بذر وسوسه‌ای می‌شود که در دل می‌نشیند و کم‌کم ریشه می‌دواند. به همین خاطر، خداوند اول از نگاه شروع کرده است. یعنی قبل از هر چیز، باید مراقب چشم‌ها باشی. انسانی که چشمش را کنترل نمی‌کند، نمی‌تواند دلش را هم پاک نگه دارد. و انسانی که دلش آلوده شد، عبادت و نماز و همه‌ی معنویت‌هایش آرام‌آرام بی‌روح می‌شود. از همین‌جا می‌رسیم به بخش دوم آیه: «وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ». یعنی مؤمن نه‌تنها نگاهش، بلکه دامانش هم باید پاک باشد. برادران و خواهران! اینجا حرف فقط درباره یک رفتار فردی نیست؛ اینجا پای کرامت انسان وسط است. انسانی که چشم و دامنش را پاسداری کند، در حقیقت دارد شخصیت خودش را بزرگ می‌کند. چون عزت انسان در این است که ابزار لذت و شهوت دیگران نباشد. ببینید عزیزان! قرآن بعد از این، مسئله‌ی پوشش را مطرح می‌کند: «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» و بعد می‌فرماید: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ». یعنی حتی در بیرون از خانه، در جمع‌ها، زن مؤمنه باید حرمت خودش را حفظ کند. چرا؟ چون پوشش، فقط یک پارچه روی سر و بدن نیست؛ یک پیام است. پیامِ «من برای کرامتم ارزش قائلم». پیامِ «اجازه نمی‌دهم نگاه آلوده‌ی دیگران، من را وسیله هوس کند». اینجا دقت کنید! اگر انسان نگاهش را آزاد بگذارد و پوشش را جدی نگیرد، فکر می‌کند دارد راحت زندگی می‌کند. اما واقعیت این است که خودش را به بازیچه نگاه‌ها و هوس‌ها تبدیل می‌کند. قرآن می‌خواهد انسان آزاد باشد، نه اسیر نگاه‌ها. 🔹 بُعد اجتماعی | عفاف، مسئله‌ای عمومی نه انتخابی شخصی آیه‌ی شریفه به‌وضوح می‌گوید: «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ…» این یعنی حفظ حجاب و عفاف، تنها یک امر فردی و شخصی نیست؛ یک دستور اجتماعی است. چون بی‌حجابی فقط خودِ فرد را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، بلکه بر ذهن و دل دیگران، بر سلامت خانواده‌ها، و بر امنیت اخلاقی کل جامعه اثر می‌گذارد. اما متأسفانه امروز بعضی مسئولان و سیاست‌مداران می‌گویند: «من نمی‌توانم طرح عفاف و حجاب را اجرا کنم! حجاب را نمی‌شود به کسی اجبار کرد! باید فقط در مساجد فرهنگ‌سازی کنیم!» برادران! این حرف، خلاف مبنای قرآن است. قرآن صریح و شفاف می‌گوید: «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» یعنی اجازه ندارید زینت را آشکار کنید. این دستور الهی است، نه یک توصیه انتخابی. این‌که بگوییم «هرکس هرطور خواست در جامعه ظاهر شود» یعنی جامعه را به هرج‌ومرج اخلاقی سپردن. آیا می‌شود فضای مجازی را رها کنیم، هرکس هر تصویری، هر محتوایی خواست منتشر کند، بعد فقط بگوییم: «برویم در مسجد فرهنگ‌سازی کنیم»؟! این مثل این است که در خیابان‌ها درِ تمام مغازه‌ها را باز بگذاریم، هیچ قفل و قانونی نگذاریم، بعد بگوییم: «برویم در مسجد به مردم آموزش بدهیم دزدی نکنند!» این نه عقل می‌پذیرد، نه شرع. قرآن می‌خواهد محیط جامعه سالم باشد. اگر محیط آلوده شد، دیگر فرهنگ‌سازی هم اثر نمی‌کند. مگر می‌شود کسی را در دریای طوفانی انداخت و بعد گفت: شنا بلد باش!؟ اول باید موج‌ها را آرام کرد، بعد به شنا آموزش داد. این آیه مسئولیت اجتماعی ما را روشن می‌کند: ●حفظ حجاب و عفاف، وظیفه‌ی فردی و اجتماعی است. ●حکومت اسلامی وظیفه دارد بستر گناه را محدود کند، نه این‌که دروازه‌هایش را باز بگذارد. ●«فرهنگ‌سازی» بدون «مدیریت اجتماعی» بی‌فایده است. اگر این دستور الهی درست فهمیده و اجرا شود، جامعه از آلودگی و ولنگاری نجات پیدا می‌کند. اما اگر آن را فقط به یک شعار تبدیل کنیم، نتیجه‌اش همین وضعی می‌شود که امروز می‌بینیم: خانواده‌ها آسیب می‌بینند، جوان‌ها دچار بحران می‌شوند، و امنیت اخلاقی جامعه از هم می‌پاشد. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜عنوان: «خدایی که می‌بیند و می‌شنود، پشتوانه‌ی مومنان» بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم خداوند در آیه‌ای پر از آرامش از زبان خودش به حضرت موسی و هارون (علیهماالسلام) فرمود: «قالَ لا تَخافا إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ» (طه/۴۶) «نترسید! من با شما هستم؛ می‌شنوم و می‌بینم.» این آیه در اوج مأموریت سخت موسی(ع) نازل شد؛ مأموریتی که باید در برابر فرعونِ ستمگر بایستد، کسی که خود را «خدای بزرگ» می‌نامید. طبیعی است که دلِ هر انسانی در برابر چنین دشمنی بلرزد، اما خداوند با یک جمله‌ی کوتاه و محکم، دل موسی و هارون را قرص کرد: «من با شمایم، می‌شنوم، می‌بینم.» این پیام فقط مخصوص پیامبران نیست، بلکه برای همه‌ی ماست. هرکس در راه حق گام بردارد، هرکس در مسیر بندگی و مبارزه با باطل قدم بزند، باید بداند تنها نیست. خدایی همراه اوست که نه‌فقط وعده داده، بلکه می‌شنود و می‌بیند. 🔹 بُعد فردی | ترس؛ زنجیر یا پله؟ آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «قالَ لا تَخافا إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ» یعنی نترسید! خدا با شماست، می‌شنود و می‌بیند. این جمله، یک پیام بزرگ دارد: ترس همیشه بد نیست. گاهی ترس زنگ خطر است. مثل وقتی‌که نزدیک لبه‌ی پرتگاه می‌روی و یک ترس درونت می‌گوید: «یک قدم دیگر بروی، سقوط می‌کنی.» این ترس رحمت است، نجات‌دهنده است. اگر انسان بی‌پروا باشد و هیچ ترسی نداشته باشد، خودش را نابود می‌کند. گاهی هم ترس، امید است. چگونه؟ وقتی از گناه می‌ترسی، یعنی هنوز قلبت زنده است. هنوز درونت یک وجدان الهی بیدار است که به تو می‌گوید: «اینجا خطر است، این کار سقوط است.» این ترس، پلی است به سوی نجات. اما از طرف دیگر، ترس می‌تواند زنجیر هم باشد. قرآن وقتی به موسی و هارون می‌گوید «لا تخافا»، یعنی گاهی ترس، اجازه نمی‌دهد قدم اول را برداری. ببینید! صداقت، مسیر اصلی خودشناسی است، اما چیزی که نمی‌گذارد انسان تغییر کند، همین ترس است. ترس از شکست، ترس از تمسخر دیگران، ترس از سختی راه. خیلی وقت‌ها ما می‌دانیم باید تغییر کنیم. می‌دانیم باید نمازمان را درست کنیم، باید نگاه‌مان را کنترل کنیم، باید زبان‌مان را اصلاح کنیم. اما یک چیزی مثل طناب دور گردنمان را گرفته: «اگر نتوانم؟ اگر مسخره‌ام کنند؟ اگر سختی کشیدم؟» این همان ترسی است که انسان را زمین‌گیر می‌کند. اینجاست که خدا می‌گوید: «لا تخافا، إنني معكما» یعنی ترسِ زمین‌گیرکننده را کنار بگذارید. چرا؟ چون من هستم. من می‌بینم، من می‌شنوم، من همراه شما هستم. پس مؤمن باید بلد باشد ترس مفید را نگه دارد؛ ترس از سقوط، ترس از گناه، ترس از خشم خدا. و بلد باشد ترسِ مانع را بشکند؛ ترس از مردم، ترس از آینده، ترس از شکست. اگر امروز در زندگی‌ات جایی گیر کرده‌ای، بدان شاید ریشه‌اش ترس است. ترسی که تو را از حرکت بازمی‌دارد. تنها راه درمانش این است که باور کنی: «إنني معكما أسمع وأرى» خدایی داری که صدای قلبت را می‌شنود و هر قدمت را می‌بیند. 🔹 بُعد اجتماعی | جامعه‌ای بی‌نیاز از ترسِ بی‌جا این آیه تنها خطاب به موسی و هارون علیهماالسلام نیست؛ نقشه راه همه جوامع مؤمن است. خداوند به آن‌ها فرمود: «لا تَخافا إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ»؛ نترسید! من با شما هستم. امروز هم بزرگ‌ترین مشکل امت اسلامی همین است: ترس‌های بی‌جا. ترس از آمریکا، ترس از اسرائیل، ترس از تحریم، ترس از فشار سیاسی. این ترس‌ها باعث می‌شود دولت‌ها و ملت‌ها دست از عزت خود بردارند و پای میز سازش بروند. در حالی که خدا وعده داده: اگر شما با من باشید، من هم با شما هستم؛ من می‌بینم و می‌شنوم. جامعه‌ای که توکل ندارد، اسیر ترس‌های پوشالی می‌شود. نمونه‌اش بعضی کشورهای اسلامی مثل عربستان و امارات که میلیاردها دلار خرج می‌کنند تا امنیتشان را از آمریکا بخرند! این یعنی بی‌اعتمادی به وعده الهی. در حالی که وعده خدا روشن است: هرجا بایستید برای حق، خدا همراهتان است. اما در همین عصر، ملت‌های مظلوم مثل مردم فلسطین و غزه را ببینید. هیچ قدرت نظامی بزرگی پشت سرشان نیست، اما چون ترس بی‌جا را کنار گذاشتند و به خدا دل بستند، لرزه بر اندام صهیونیسم انداخته‌اند. این همان ترسِ درست است؛ آن‌ها فقط از خدا می‌ترسند، نه از سلاح و تهدید. پس جامعه اسلامی باید یاد بگیرد که: ●ترس بی‌جا؛ یعنی ترس از دشمنانی که خدا از آن‌ها بالاتر است، باید کنار گذاشته شود. ●ترس سازنده؛ یعنی ترس از دست دادن همراهی خدا، باید همیشه در دل ما باشد. اینجاست که امت اسلامی می‌تواند مثل موسی و هارون، در برابر فرعون‌های زمان با صلابت بایستد و از هیچ قدرتی نهراسد. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜عنوان: «پیامبر؛ الگویی برای ساختن انسان و جامعه» بسم الله الرحمن الرحیم خدای متعال در آیه‌ای روشن، حقیقتی بزرگ را به ما یادآور می‌شود: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/۲۱) یعنی اگر به دنبال راه درست زندگی هستید، اگر می‌خواهید بدانید در سختی‌ها چگونه بایستید و در آرامش‌ها چگونه زندگی کنید، بهترین الگو پیش روی شماست: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله. این آیه تنها یک جمله نیست؛ یک نقشه راه است. خدا می‌گوید در تمام عرصه‌های زندگی، از فردی تا اجتماعی، از اخلاق تا سیاست، از خانواده تا حکومت، رسول خدا الگوی کامل شماست. و اینجاست که سؤال جدی پیش می‌آید: ما امروز در زندگی فردی و اجتماعی خود چقدر رنگ و بوی پیامبر را داریم؟ آیا واقعاً او را الگو گرفته‌ایم یا فقط در کلمات به او سلام می‌دهیم؟ 🔹 بُعد فردی | پیامبر، الگوی خودسازی و اخلاق هر انسانی برای رشد و کمال نیاز به الگویی دارد که راه را به او نشان دهد. قرآن می‌گوید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ یعنی اگر دنبال راه درست زندگی هستید، به پیامبر نگاه کنید. اما پیامبر در زندگی فردی ما چه جایگاهی دارد؟ گاهی ما فکر می‌کنیم الگوبرداری از پیامبر فقط یعنی نماز خواندن یا دعا کردن. در حالی که سیره او فراتر از این بود. پیامبر اکرم(ص) در اخلاق فردی، در مهربانی با خانواده، در صداقت در گفتار و در مبارزه با هوای نفس نمونه بود. مثلاً تصور کنید: پیامبر(ص) با اینکه رهبر جامعه بود، وقتی وارد خانه می‌شد، در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کرد. یا وقتی کودکان به او سلام می‌کردند، جوابشان را کامل و با لبخند می‌داد. این یعنی یک مؤمن واقعی حتی در کوچک‌ترین لحظات زندگی هم باید اخلاق پیامبر را سرلوحه قرار دهد. امروز اگر می‌خواهیم در مسیر خودسازی قدم برداریم، باید از پیامبر بیاموزیم: ●در برابر هوای نفس محکم باشیم. ●در برابر خانواده مهربان باشیم. ●در برابر دوستان صادق باشیم. ●و در برابر گناه همچون کوه استوار بایستیم. این همان الگوبرداری فردی است که قرآن می‌گوید: «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». 🔹 بُعد اجتماعی | پیامبر، الگویی برای جامعه اسلامی اما این آیه فقط برای زندگی شخصی ما نیست؛ پیامبر الگویی برای کل جامعه هم هست. وقتی قرآن می‌گوید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، یعنی اگر می‌خواهید جامعه‌ای عادل، قوی و با عزت داشته باشید، به سیره اجتماعی پیامبر نگاه کنید. پیامبر اکرم(ص) در جامعه عدالت برقرار کرد، میان فقیر و غنی تفاوت نگذاشت، به مستضعفان عزت داد و با مستکبران و زورگویان به شدت برخورد کرد. او به مسلمانان یاد داد که با دشمنان سرسخت باشید و با برادران ایمانی سرشار از محبت. او نشان داد که جامعه اسلامی باید همبستگی، مهربانی و عدالت را در درون خود تقویت کند و در برابر ظلم و استکبار سر خم نکند. اما امروز چه شده است؟ بعضی جوامع اسلامی درست برعکس عمل می‌کنند. با دشمنان اسلام مثل آمریکا و اسرائیل نرم و سازش‌کارند، اما با برادران خود در فلسطین و یمن سخت‌گیر و بی‌رحم. این درست نقطه مقابل سیره پیامبر است. پس اگر ما واقعاً بخواهیم به اسلام عمل کنیم، باید در ساختن جامعه هم پیامبر را الگو قرار دهیم: ●در عدالت اجتماعی، ●در مبارزه با ظلم، ●در رحمت میان مؤمنان، ●و در صلابت در برابر دشمنان. این است معنای واقعی «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜عنوان «مؤمن؛ کسی که عملش دیده می‌شود» بسم الله الرحمن الرحیم قرآن می‌فرماید: ﴿وَقُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُم وَرَسُولُهُ وَالمُؤْمِنُونَ﴾ (توبه/۱۰۵) خداوند با این آیه، پرده از یک حقیقت بزرگ برمی‌دارد: هیچ کاری در عالم گم نمی‌شود. هیچ عمل پنهانی نیست. همان خدایی که دانای آشکار و نهان است، کارهای ما را می‌بیند. حتی پیامبر و مؤمنان نیز اعمال ما را خواهند دید. 🔹 بُعد فردی | انسان همیشه در محضر خدا آیه‌ی شریفه می‌فرماید: ﴿وَقُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالمُؤْمِنُونَ﴾ دقت کنید! نگفت خدا «می‌داند»؛ گفت «می‌بیند». دیدن، زنده و بی‌واسطه است. یعنی درست همین لحظه که داری زندگی می‌کنی، در محضر تماشا هستی. هیچ پرده‌ای بین تو و نگاه خدا وجود ندارد. این نگاه الهی چه اثری دارد؟ انسان وقتی بداند دیده می‌شود، رفتار خود را تغییر می‌دهد. همین شما اگر بدانید یک دوربین ساده بالای سرتان روشن است، خیلی از کارها را انجام نمی‌دهید. حالا تصور کنید خدا، با علم مطلقش، شاهد هر حرکت و هر نیت و هر فکر توست! ۱. ترس؛ زنگ خطر و امید گاهی ترس بد است، فلج‌کننده است. اما گاهی ترس، زنگ خطر است؛ نگهبانی است که انسان را از سقوط حفظ می‌کند. ترس از خدا یعنی ترس از گناه. یعنی ترس از اینکه نکند عملی کنم که روزی در محضر خدا و رسول و همه‌ی مؤمنان رسوا شوم. این ترس نه تنها انسان را عقب نمی‌زند، بلکه امید می‌دهد. چرا؟ چون به او می‌گوید: اگر مراقب باشی، اگر عملت را پاک کنی، خدا هم می‌بیند و تو را عزیز می‌کند. یعنی همان ترس، دری به امید می‌گشاید. ۲. صداقت و مانع اصلی خودسازی بله، صداقت راه اصلی خودشناسی است. اما چه چیزی مانع می‌شود انسان صادقانه با خودش روبه‌رو شود و تغییر کند؟ ترسِ بی‌جا. ترس از اینکه اگر ضعفم را ببینم، تحقیر می‌شوم. ترس از اینکه اگر خطایم را بپذیرم، دیگران مرا سرزنش می‌کنند. ترس از اینکه اگر در مسیر خودسازی قدم بگذارم، سختی‌ها مرا می‌شکند. اما آیه می‌گوید: تو از این‌ها نترس! چون تنها ناظر تو خداست، و او شنوا و بیناست. اگر تو برای خدا کار کنی، حتی اگر در نگاه مردم شکست خورده باشی، در نگاه الهی پیروز خواهی بود. ۳. زندگی در خلوت و جلوت انسان مؤمن نباید دو چهره داشته باشد. گاهی ما در جلوت، یعنی در جمع و در نگاه مردم، مؤمن و اهل تقوا هستیم. اما در خلوت، در تنهایی، در گوشی و فضای شخصی، آزاد و بی‌پروا رفتار می‌کنیم. این آیه پرده از این دوگانگی برمی‌دارد. چون می‌گوید: همان کارهای خلوت تو هم دیده می‌شود. همانجا هم خدا حاضر است. اگر باور کنیم هر عمل ما در پرونده‌ای ثبت می‌شود و فردا در معرض دید پیامبر و اهل ایمان قرار می‌گیرد، دیگر خجالت می‌کشیم هرچیزی را به زبان بیاوریم یا هر تصویری را نگاه کنیم. 🔹 بُعد اجتماعی | کار کارمند در محضر خدا آیه شریفه می‌فرماید: ﴿وَقُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُم وَرَسُولُهُ وَالمُؤْمِنُونَ﴾ این یعنی هیچ کاری در جامعه پنهان نمی‌ماند. چه کار بزرگ باشد، چه کوچک؛ چه در اداره‌ای پر رفت‌وآمد، چه پشت میزی ساده و در اتاقی خاموش؛ خدا آن را می‌بیند. و این پیام، به‌ویژه برای کارمندان و تلاشگران جامعه، یک تذکر بزرگ است. ۱. ارزش کار کارمند بعضی‌ها فکر می‌کنند کارشان کوچک است؛ می‌گویند من فقط چند برگه جابه‌جا می‌کنم، یا چند امضا می‌زنم. اما این آیه می‌گوید: هیچ عملی پیش خدا بی‌ارزش نیست. همان لبخند شما به ارباب‌رجوع، همان دقتی که در نوشتن یک نامه به خرج می‌دهید، همان وقتی که بدون منت، راه یک انسان گرفتار را باز می‌کنید، همه در محضر خدا ثبت می‌شود. ۲. امانت‌داری و صداقت کارمند یک امانت‌دار است. بیت‌المال و وقت مردم در دست اوست. اگر یک ساعت از کارش بزند، در واقع از حق مردم زده است. اگر در امضا و نوشتن سستی کند، گره‌ای از زندگی یک مؤمن باز نمی‌شود. آیه شریفه می‌گوید: مراقب باش! چون این کوتاهی را هم خدا می‌بیند، هم رسول، هم مؤمنان. هیچ چیز پنهان نمی‌ماند. ۳. امید و دلگرمی از آن طرف، این آیه برای کارمندان و کارگران صادق یک مژده است. شاید کسی قدر زحمت شما را نداند، شاید حقوق شما کم باشد، شاید تشکری هم نشنوید؛ اما بدانید: خدا عمل شما را می‌بیند و هر خدمتی که با نیت خالص برای مردم انجام دهید، در محضر او محفوظ است. ۴. نتیجه اجتماعی پس این آیه یک نقشه‌ی روشن برای جامعه اسلامی است: هرکس هرجایی که خدمت می‌کند، باید بداند در محضر خداست. اگر همه کارمندان، همه مدیران و همه مسئولان این باور را در دل داشته باشند، دیگر رشوه، کم‌کاری، بی‌توجهی و تحقیر مردم جایی نخواهد داشت. جامعه‌ای که کارمندانش با این نگاه کار کنند، جامعه‌ای آباد، پر از اعتماد و آرامش خواهد شد. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜 عنوان: «قساوت یا تضرع؟! انتخاب سرنوشت‌ساز دل‌ها» بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم گاهی به ما آینه‌ای نشان می‌دهد تا بفهمیم چرا در سختی‌ها رشد نمی‌کنیم. یکی از همین آینه‌ها، این آیه است: ﴿فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ (انعام/۴۳) «پس چرا هنگامى كه بلاى ما به آنان رسید، به زاری و تضرع نیفتادند؟ ولی دل‌هایشان سخت شد، و شیطان اعمالشان را برایشان زیبا جلوه داد.» 🔹 بعد فردی | نرمش دل یا قساوت دل برادر و خواهر مؤمن! زندگی ما، میدان آمد و رفت نعمت‌ها و بلاهاست. قرآن می‌گوید بلا می‌آید تا دل‌ها بلرزند، تا اشک‌ها جاری شود، تا انسان به حقیقت خودش برگردد. اما خطر بزرگ آنجاست که بلا می‌آید و دل تکان نمی‌خورد! ۱. تضرع، نشانه بیداری دل وقتی گرفتاری پیش می‌آید، بعضی دل‌ها نرم می‌شوند؛ اشک می‌ریزند، توبه می‌کنند، به نماز شب پناه می‌برند، قرآن می‌خوانند. این تضرع، نشانه زنده بودن قلب است. مؤمن حتی در بلا هم رشد می‌کند، چون بلا را سکوی پرش می‌بیند. ۲. قساوت، بیماری خاموش دل اما دل قسی مثل سنگ است. مصیبت پشت مصیبت می‌آید، ولی این دل تکان نمی‌خورد. کسی مریض می‌شود، سرمایه‌اش را از دست می‌دهد، نزدیکانش گرفتار می‌شوند، اما او همچنان در همان مسیر غلط ادامه می‌دهد. این خطرناک‌ترین وضعیت انسان است؛ چون علامت آن است که دل مرده است. ۳. ترس؛ زنگ بیداری یا علامت سقوط؟ ترس همیشه منفی نیست. گاهی خدا با یک ترس کوچک دل ما را می‌خواهد بیدار کند؛ ترس از آینده، ترس از آخرت، ترس از قضاوت مردم در روز حساب. این ترس اگر درست فهمیده شود، موتور حرکت است. اما اگر دل سخت شود، این ترس‌ها هم بی‌اثر می‌شود و انسان به جایی می‌رسد که حتی از آیات قیامت هم نمی‌لرزد! ۴. زیباسازی شیطان وقتی دل سخت شد، شیطان وارد میدان می‌شود. دیگر لازم نیست انسان را به زور وسوسه کند، کافی است کارهایش را زیبا جلوه دهد. می‌گوید: "بی‌نمازی یعنی روشنفکری!"، "گناه یعنی آزادی!"، "بی‌تفاوتی یعنی عقلانیت!". انسان در این مرحله گناه می‌کند و حتی احساس بدی ندارد. این همان سقوط پنهانی است که قرآن هشدارش را داده. 🔹 بعد اجتماعی | جامعه‌ای با دل نرم یا دل سخت این آیه فقط برای دل‌های فردی نیست؛ سرنوشت ملت‌ها را هم روشن می‌کند. اگر جامعه‌ای در زمان بلا و بحران، به خدا برنگردد، محکوم به سقوط است. ۱. جامعه بی‌تضرع؛ جامعه بی‌رحمت وقتی زلزله، بیماری، یا مشکلات اقتصادی می‌آید، جامعه‌ی سالم باید به خدا برگردد؛ دست به دعا بردارد، سبک زندگی‌اش را اصلاح کند، فاصله‌های طبقاتی را کم کند. اما جامعه‌ای که دچار قساوت جمعی شده، فقط به دنبال سرگرمی و غفلت می‌رود. گاهی بلا می‌آید و مردم به جای توبه، به دنبال جشن‌ها، فیلم‌ها و حاشیه‌ها هستند. این همان نشانه قساوت اجتماعی است. ۲. مسئولان و قساوت قلب مدیریتی بدترین قساوت، وقتی است که مسئولان در برابر درد مردم دلشان نلرزد. مردمی درگیر گرانی و گرفتاری‌اند، اما مسئول می‌گوید: «همه‌چیز عالی است، مشکل خاصی نداریم!» این یعنی بلا آمده تا بیدار کند، اما دل‌ها سخت‌تر شده است. این همان است که قرآن می‌گوید: «شیطان زینت داده بود آنچه می‌کردند.» عادی‌سازی مشکلات و بزک کردن ناکارآمدی‌ها، نشانه قساوت جمعی است. ۳. راه نجات؛ بازگشت دسته‌جمعی فرهنگ تضرع، باید به فرهنگ اجتماعی تبدیل شود. همان‌طور که در دوران جنگ و بحران‌ها، ملت با دعا، نماز باران، مراسم استغفار و بازگشت جمعی به خدا زنده شدند. جامعه باید یاد بگیرد که بلا نشانه‌ی تغییر است، نه فقط یک حادثه طبیعی. اگر جامعه در بلا به زاری و اصلاح نپردازد، بلا تبدیل به مقدمه سقوط می‌شود. ۴. تاریخ گواه است قوم عاد، ثمود، فرعونیان... همه در بلا گرفتار شدند، اما چون دلشان سخت بود و تضرع نکردند، نابود شدند. امروز هم هر جامعه‌ای که در بحران‌ها به جای بازگشت به خدا، دل‌سختی کند و فقط دنبال راه‌حل‌های ظاهری باشد، در همان مسیر قرار دارد. این آیه می‌گوید بلاها و سختی‌ها، امتحان نرم شدن دل‌ها هستند. اگر فرد و جامعه با بلاها به خدا برگردند، بلا رحمت می‌شود. اما اگر لجاجت کنند و قساوت دل داشته باشند، بلا به مقدمه نابودی تبدیل می‌شود. انتخاب با ماست: تضرع یا قساوت؟! ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜عنوان: خاموشی ناپذیر بسم الله الرحمن الرحیم تاریخ همیشه شاهد تلاش دشمنان حق بوده است. آنها هر زمان که دیدند نور خدا در دل‌ها روشن می‌شود، سعی کردند آن را خاموش کنند. گاهی با شمشیر، گاهی با تبلیغات، گاهی با رسانه، و امروز با جنگ نرم و فضای مجازی. اما خدای متعال وعده داده: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾ سوره صف، ۸ آنها می‌خواهند، ولی خدا انجام می‌دهد. آنها نقشه می‌کشند، ولی خدا کار را تمام می‌کند. 🔹 بعد فردی | ایمان مثل چراغ خاموشی‌ناپذیر گاهی ما فکر می‌کنیم دشمنان بیرونی می‌خواهند ایمان ما را خاموش کنند، اما واقعیت این است که اولین دشمنِ نور ایمان، درون خود ماست: وسوسه‌های شیطان، نفسِ سرکش، عادت‌های غلط. ترس از قضاوت دیگران هم یکی از ابزارهای خاموش‌کردن نور است. خیلی‌ها ایمان دارند، اما می‌ترسند به زبان بیاورند. جوانی که می‌خواهد نماز بخواند، اما دوستانش مسخره می‌کنند. دختری که می‌خواهد چادر سر کند، اما می‌گویند «عقب‌مانده است». پسری که می‌خواهد پاک بماند، اما جامعه او را به گناه تشویق می‌کند. اینها همان فوت‌هایی است که آیه می‌گوید: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ». اما برادر و خواهر مؤمن! یادت باشد: نور ایمان تو، با رضایت هیچ‌کس جز خدا روشن نشده، پس با تمسخر هیچ‌کس هم خاموش نمی‌شود. مثل چراغی که با باتری خورشید کار می‌کند؛ هرچقدر بدمند، خاموش نمی‌شود چون منبعش از جای دیگری است. نور ایمان، منبعش خداست. بیاییم مراقب باشیم نور درون‌مان را خودمان با دست خود خاموش نکنیم. هر گناه یک فوت است. هر بی‌تفاوتی یک خاموش‌کننده است. اما هر نماز، هر یاد خدا، هر اشک توبه، دوباره این چراغ را پرنورتر می‌کند. اگر هرکدام از ما در زندگی فردی، این ایمان و امید به نور الهی را در دلمان زنده کنیم، جامعه هم رنگ و بوی دیگری خواهد گرفت. جامعه چیزی جز جمع همین دل‌های مؤمن نیست. دل‌های روشن، جامعه‌ای روشن می‌سازند. اما اگر دل‌ها خاموش شود، اگر ایمان‌ها تضعیف گردد، دشمن راحت‌تر می‌تواند بر اجتماع مسلط شود. درست در همین نقطه است که موضوع از یک فرد به یک امت گره می‌خورد… 🔹 بعد اجتماعی | جنگ رسانه‌ای، از غزه تا فضای مجازی امروز دشمنان قسم‌خورده اسلام، به‌جای توپ و تانک، با «رسانه» می‌جنگند. آنها همان چیزی را انجام می‌دهند که قرآن فرمود: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» می‌خواهند با دهان، با تبلیغات، با دروغ و با تحریف حقیقت، نور خدا را خاموش کنند. ببینید در فلسطین چه می‌کنند: رسانه‌های جهانی چشم بر خون کودکان غزه می‌بندند و صدای مادران داغ‌دیده را سانسور می‌کنند. جنایت‌های اسرائیل را عادی جلوه می‌دهند و مقاومت را خشونت معرفی می‌کنند. این همان تلاش برای خاموش‌کردن نور خداست. اما این فقط آن‌طرف مرزها نیست! در همین کشور خودمان هم همین جنگ ادامه دارد. دشمنان تلاش می‌کنند با فضای مجازی ولنگار، با محتوای بی‌حیایی و ابتذال، ایمان جوانان را بگیرند. می‌خواهند حجاب را بی‌ارزش جلوه دهند، خانواده را متزلزل کنند، اعتقادات را به مسخره بگیرند. ببینید در همین شبکه‌ها چطور به مقدسات توهین می‌کنند، چطور ارزش مادر و پدر را پایین می‌آورند، چطور فساد و بی‌عفتی را به‌عنوان «آزادی» می‌فروشند. همه اینها فوت‌هایی است برای خاموش‌کردن نور خدا. اما برادر و خواهر مؤمن! قرآن با قاطعیت می‌فرماید: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» یعنی چه بخواهند و چه نخواهند، این نور کامل می‌شود. امروز هم با همه هجمه‌ها، ما می‌بینیم که جوانان پاکدل این سرزمین با ایمان و غیرت در میدان‌های مختلف می‌درخشند: چه در دفاع از حرم، چه در پیشرفت علمی، چه در کمک‌رسانی به مردم. پس پیام اجتماعی آیه این است: هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی نور خدا را بگیرد. اما وظیفه ما این است که اجازه ندهیم در دل و خانواده و جامعه‌مان این نور کم‌رنگ شود. ما باید مراقب باشیم خوراک فکری خود را از کجا می‌گیریم و در مقابل این موج‌ها با ایمان، غیرت و آگاهی بایستیم. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی؛ هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜عنوان: «رسالت پیامبر؛ تزکیه دل‌ها و آموزش حکمت» بسم الله الرحمن الرحیم هیچ نعمتی بالاتر از این نیست که خداوند برای هدایت بشر، پیامبری از جنس خودشان برانگیزد؛ پیامبری که با درد مردم آشناست، زبان‌شان را می‌فهمد و از میان خودشان برخاسته است. آیه ۲ سوره جمعه دقیقاً همین حقیقت را بیان می‌کند: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» یعنی اوست خدایی که در میان مردم درس‌نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت، تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند، دل‌هایشان را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، در حالی که پیش از آن در گمراهی آشکار بودند. این آیه، رسالت پیامبر اکرم (ص) را در سه محور خلاصه می‌کند: ۱. تلاوت آیات الهی، ۲. تزکیه و پاک‌سازی دل‌ها، ۳. آموزش کتاب و حکمت. 🔹 بعد فردی | نیاز هر انسان به تزکیه و آموزش انسان بدون هدایت الهی، در تاریکی سرگردان است؛ حتی اگر علم و دانش زیادی داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) آمد تا چراغی روشن در دل‌ها بیفروزد. ● تزکیه یعنی پاک شدن از آلودگی‌ها؛ چه آلودگی گناه، چه آلودگی کینه‌ها، چه آلودگی غرور و حسادت. انسان اگر درس بخواند و حتی عالم شود، اما دلش پر از رذائل اخلاقی بماند، همان «ضلال مبین» است که آیه فرمود. ● تلاوت آیات یعنی یادآوری دائمی مسیر. قرآن فقط کتابی برای تلاوت زبانی نیست، بلکه باید در گوش و دل ما زمزمه شود تا راه را گم نکنیم. ● تعلیم کتاب و حکمت یعنی یاد گرفتن هم اصول دین (کتاب) و هم راه درست زندگی کردن (حکمت). علم بدون حکمت، خشک و بی‌ثمر می‌شود. گاهی ما دنبال تغییر هستیم اما درون‌مان سنگین است. راز این سنگینی همان آلودگی‌های درونی است. تزکیه، باز کردن این گره‌هاست. قرآن می‌گوید پیامبر فرستاده شد تا اول دل‌ها را پاک کند، بعد آموزش دهد. این یعنی شرط بهره‌مندی از علم و حکمت، دلِ پاک و خالی از کینه و هوای نفس است. پس در زندگی فردی، باید ببینیم: ●| آیا من فقط دنبال علم و اطلاعات هستم یا به تزکیه و خودسازی هم اهمیت می‌دهم؟ ●| آیا اجازه داده‌ام آیات الهی مثل باران، گرد و غبار دل مرا بشویند؟ ●| آیا علم و دانشی که دارم، به حکمت عملی منجر شده یا فقط در حافظه و زبانم مانده است؟ همان‌طور که فرد بدون تزکیه و حکمت سرگردان است، جامعه هم اگر بدون هدایت الهی بماند، در «ضلال مبین» خواهد بود. همان‌طور که پیامبر برای یک فرد راهنماست، برای کل امت هم چراغ راه است. اینجاست که باید به بعد اجتماعی این آیه نگاه کنیم. 🔹 بعد اجتماعی | رسالت پیامبر برای جامعه امروز جامعه‌ای که در آن پیام وحی شنیده نشود و تربیت نباشد، هرچقدر هم پیشرفت علمی و اقتصادی داشته باشد، به گمراهی آشکار می‌افتد. نگاه کنید! قرآن می‌فرماید: مردم قبل از پیامبر، در «ضلال مبین» بودند. امروز هم اگر جامعه از مسیر تعلیم و تزکیه پیامبر فاصله بگیرد، همان سرنوشت تکرار می‌شود. ● تزکیه اجتماعی یعنی پاک شدن جامعه از فساد، رشوه، تبعیض، بی‌عدالتی و نفاق. اگر جامعه فقط به ظاهر پیشرفت کند، اما درون آن این آلودگی‌ها ریشه بدواند، سقوطش حتمی است. ● تعلیم کتاب و حکمت اجتماعی یعنی قانون‌گذاری و سیاست و فرهنگ جامعه بر پایه قرآن و حکمت باشد، نه بر اساس خواسته‌های نفس یا دیکته‌های دشمنان. ● پیامبر نیامد فقط برای عبادت‌های فردی، بلکه آمد تا «جامعه‌ای نمونه» بسازد؛ جامعه‌ای که عدالت، محبت و پیشرفت توأمان در آن باشد. امروز بزرگ‌ترین خطر این است که جامعه به علم ظاهری و تکنولوژی دل ببندد ولی از تزکیه غافل شود. نتیجه‌اش را می‌بینیم: در دنیا پیشرفته، اما در اخلاق و انسانیت سقوط کرده‌اند. در مقابل، جامعه اسلامی اگر دل به قرآن و سیره پیامبر بسپارد، می‌تواند الگویی از پیشرفت و معنویت با هم ارائه دهد. خلاصه این‌که آیه ۲ سوره جمعه، نسخه‌ی کامل هدایت است؛ هم برای فرد و هم برای جامعه. اگر تلاوت آیات، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت را در زندگی جاری کنیم، از گمراهی نجات می‌یابیم. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی؛ هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜 عنوان: «سایه‌های ایمان» بسم الله الرحمن الرحیم هر جامعه و هر گروه مؤمنی برای پیشرفت و حفظ عزت خود، نیازمند نظم و انسجام است؛ نیازمند صفی استوار که اعضایش کنار هم، نه پراکنده و بی‌نظم، بلکه مانند دیواری محکم ایستاده باشند. قرآن این اصل را در سوره صف، آیه ۴، به زیبایی بیان کرده است: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوص» (صف/۴) «خداوند کسانی را که در راه او صف‌آرایی می‌کنند دوست دارد؛ مانند دیواری محکم و استوار.» این آیه، تصویر واضحی از نظم، وحدت و قدرت جمعی ارائه می‌دهد و می‌تواند چراغ راه مؤمنان در زندگی فردی و اجتماعی باشد. 🔹 بعد فردی | مؤمن، ستون محکمی در صف الهی صف‌آرایی در راه خدا، تنها مربوط به میدان جنگ نیست. هر مؤمن، در زندگی فردی خود نیز باید صف خود را حفظ کند؛ یعنی نظم، استقامت و ایستادگی در مسیر حق. اولین نکته: پایداری در ایمان و عمل. همانطور که ستون‌های یک ساختمان به یکدیگر تکیه می‌کنند، مؤمن باید خود را بر اصول حق مستحکم کند. وقتی تردید، وسوسه یا فشارهای دنیوی سراغت می‌آید، همانند دیواری محکم مقاومت کن؛ نه لرزان و پراکنده. دومین نکته: هماهنگی با دیگر مؤمنان. مؤمن نباید به تنهایی حرکت کند، بلکه باید در کنار دیگران و در چارچوب صف الهی قرار گیرد. در خانواده، محل کار، مسجد یا اجتماع، اگر هر کس به میل خود عمل کند و صف را رعایت نکند، دیوار محکم فرو می‌ریزد. مثالی بزنم: یک باغبان وقتی درختان باغ را می‌چیند، هر شاخه باید درست کنار شاخه دیگر قرار گیرد تا شکل نهایی زیبا و مقاوم شود. اگر شاخه‌ها پراکنده بریده شوند، درخت نه تنها زیبا نیست، بلکه آسیب می‌بیند. مؤمن هم در صف الهی، باید درست کنار دیگر مؤمنان قرار گیرد تا هم فرد و هم جمع محفوظ بماند. پس در زندگی فردی: نظم در عبادت، مراقبت از اخلاق، مراقبت از زبان و عمل، و ایستادگی در برابر وسوسه‌های نفسانی، همان صف‌آرایی فردی است که آیه از آن یاد می‌کند. 🔹 بعد اجتماعی | صف‌آرایی مؤمنان، ستون قدرت ملت‌ها و جبهه مقاومت صف‌آرایی جمعی، یعنی وقتی مؤمنان کنار هم قرار می‌گیرند، قدرتی می‌سازند که هیچ طوفان و فشار دشمن نمی‌تواند آن را فرو بریزد. قرآن می‌گوید: «کَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوص». در ایران اسلامی، صف‌آرایی مردم در برابر ظلم و استکبار، از انقلاب ۵۷ گرفته تا امروز، نمونه‌ای واضح از این دیوار مستحکم است. جبهه مقاومت در منطقه نیز نمونه‌ای دیگر است. کشورها و گروه‌هایی که در کنار هم با هدف حفظ حق و مقابله با مستکبران فعالیت می‌کنند، همان ساختار «بنای مرصوص» را شکل داده‌اند. انسجام آن‌ها باعث می‌شود حتی فشارهای سنگین اقتصادی، سیاسی و نظامی دشمنان نتواند اراده آنان را شکست دهد. حالا وظیفه من در این بعد اجتماعی چیست؟ این یعنی هر فرد، حتی بدون داشتن جایگاه رسمی یا مقام، نقش خودش را در این بنای مستحکم ایفا کند. حمایت از مظلوم، کمک به همنوع، مراقبت از ارزش‌های جامعه و حضور فعال در امور جمعی—چه در محیط کار، مدرسه، مسجد یا شبکه‌های اجتماعی—همه بخشی از ستون‌سازی اجتماعی هستند. اگر هر کس سهم خودش را درست ایفا کند، دیوار مقاومت قوی‌تر و جامعه پایدارتر خواهد شد. وقتی هر فرد و هر نهاد، چه در ایران و چه در دیگر کشورهای مؤمن، در چارچوب ارزش‌ها و اصول الهی حرکت کند، این همان صف‌آرایی اجتماعی است که جامعه را بیمه می‌کند، دشمن را عقب می‌نشاند و عزت را برای ملت‌ها حفظ می‌کند. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی؛ هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
سلام علیکم چندتا موضوع برای سخنرانی ایام فاطمیه بفرمایید: https://daigo.ir/secret/61220070130
📜عنوان: «حرف نزن!» بسم الله الرحمن الرحیم گاهی انسان آن‌قدر ادامه می‌دهد به نافرمانی، آن‌قدر هشدارها را نادیده می‌گیرد که روزی می‌رسد که دیگر هیچ حرفی فایده ندارد. قرآن در سوره مؤمنون آیه ۱۰۸ صحنه‌ای تکان‌دهنده را روایت می‌کند: «اخْسَؤُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ» «(خداوند به دوزخیان می‌فرماید:) دور شوید در آتش و با من سخن مگویید!» چه لحظه‌ی هولناکی است! جایی که در دنیا فرصت توبه بود، مجال سخن گفتن بود، اما حالا در قیامت تنها پاسخ این است: ساکت باشید! دیگر وقت گفت‌وگو و خواهش گذشته است. 🔹 بُعد فردی | قبل از آنکه دیر شود این آیه زنگ خطر است برای من و تو؛ یعنی حواست باشد، امروز می‌توانی با خدا حرف بزنی، از او کمک بخواهی، از گناهت پشیمان شوی، اما اگر امروز را از دست بدهی، روزی می‌آید که حتی صدای تو هم دیگر ارزش شنیدن ندارد. جمله «اخسئوا» که خداوند در این آیه به کار برده، در زبان عربی فعلی است که معمولاً برای دور کردن سگ به کار می‌رود. وقتی این کلمه به انسان گفته شود، یعنی آن‌قدر سقوط کرده‌ای که ارزش پاسخ شنیدن نداری، آن‌قدر پست شده‌ای که دیگر شایسته گفت‌وگو با خدا نیستی! این آیه به ما می‌گوید: مواظب باشیم که قلبمان سخت نشود، تا جایی پایین نرویم که خدا ما را مثل حیوانات طرد کند. ●توبه را به تأخیر نیندازیم. ●غرور را بشکنیم و اعتراف کنیم به خطاهایمان. ●از بی‌تفاوتی نسبت به گناه فرار کنیم چون هر چه دیرتر، سخت‌تر. گاهی آدم با خودش فکر می‌کند: «بعداً درستش می‌کنم»، «فعلاً جوانم»… اما این آیه جوابش را می‌دهد: نه! همیشه وقت نیست. فرصت‌ها تمام می‌شوند و اگر امروز بیدار نشوی، فردا شاید خدا اصلاً جوابت را ندهد. اگر فرد فرد ما نسبت به هشدارهای خدا بی‌تفاوت بمانیم، جامعه هم کم‌کم کر و کور می‌شود و دیگر صدای حق را نمی‌شنود. اینجاست که عذاب جمعی هم نزدیک می‌شود. این آیه فقط برای قیامت نیست؛ هشدار است که مبادا کاری کنیم خدا رویش را از ما برگرداند و دعایمان را نشنود. 🔹 بُعد اجتماعی | جامعه‌ای که گوش شنوا ندارد این آیه هشداری است برای یک ملت. اگر مردم و مسئولان هشدارها را جدی نگیرند، فساد و بی‌عدالتی و بی‌دینی را عادی کنند، روزی می‌رسد که درهای رحمت بسته می‌شود و دیگر فریاد جمعی هم اثر ندارد. امروز اگر می‌خواهیم دعای بارانمان، دعای رفع مشکلات اقتصادی‌مان و دعای پیروزی‌مان مستجاب شود، باید جامعه را اصلاح کنیم: ●فضای مجازی‌مان را از گناه پاک کنیم. ●بازارمان را از دروغ و ربا پاک کنیم. ●سیاست‌مان را از ظلم و فساد پاک کنیم. این آیه به ما می‌گوید: سکوت آخرت نتیجه بی‌تفاوتی دنیاست. اگر امروز حرف حق را نزنیم، فردا در قیامت ما را ساکت می‌کنند. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی؛ هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani
📜 عنوان: رزقی که مقدر شده است بسم الله الرحمن الرحیم خواهران و برادران! نگاه کنید به این زمین پهناور… هر گوشه‌اش پر از نعمت است. کوه‌ها را ببینید که چگونه مثل ستون‌های استوار زمین را نگه داشته‌اند. درختان، رودها، گیاهان و میوه‌ها، همه و همه نشانه‌های مهربانی خداست. اما مهم‌تر از اینها، این است که خداوند پیش از آنکه ما قدم به این دنیا بگذاریم، رزق و روزی ما را حساب کرده است. قرآن در آیه ۱۰ سوره فصلت می‌فرماید: «وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ» این یعنی هیچ روزی‌ای بی‌حساب نیست، سهم تو و من در این سفره گسترده الهی از قبل آماده است. این آیه آمده تا دل ناآرام ما را آرام کند و به ما یاد بدهد که نه با حرص بیشتر می‌شود و نه با ناامیدی کم. 🌿 بُعد فردی | آرامش در سایه رزق مقدر این آیه یک پیام آرامش‌بخش است: رزق تو قبل از اینکه به دنیا بیایی، برایت کنار گذاشته شده است. پس چرا شب و روز دلت بلرزد و دائم نگران باشی که «آی! اگر فلان کار را نکنم، عقب می‌افتم… اگر بیشتر ندوم، گرسنه می‌مانم!»؟ بله، تلاش وظیفه ماست؛ اما حرص و اضطراب، ایمان را می‌بلعد. کسی که باور کند خداوند رزقش را مقدر کرده، دیگر حاضر نیست برای کمی بیشتر، عزتش را بفروشد، دست در حرام ببرد یا شخصیتش را زیر پا بگذارد. این همان امتحان بزرگ ماست: آیا به اندازه تلاشمان آرام می‌مانیم، یا به اندازه حرصمان آشفته می‌شویم؟ گاهی این حرص، انسان را تا مرز بیماری می‌برد. استرس، چشم و دل را تاریک می‌کند. کسی که حرص می‌زند، حتی وقتی دارد، باز احساس فقر می‌کند! این همان قساوت قلب است که قرآن هشدار داده. اما کسی که می‌داند رزقش مقدر است، با شکر زندگی می‌کند؛ چه زیاد داشته باشد چه کم. 🕌 بُعد اجتماعی | جامعه‌ای آرام و بی‌حرص این آیه فقط یک پیام فردی ندارد؛ یک پیام اجتماعی بزرگ هم دارد: وقتی جامعه باور کند که روزی دست خداست، رقابت ناسالم و اختلاس و احتکار از بین می‌رود. دیگر کسی برای جمع کردن مال بی‌حساب، حق مردم را پایمال نمی‌کند. امروز بسیاری از مشکلات اقتصادی ما از حرص و بی‌باوری به همین اصل قرآنی است. یکی می‌گوید «اگر من برندارم، دیگری برمی‌دارد!» یکی دیگر می‌گوید «رزق خودم است، می‌برم!» غافل از اینکه رزق حرام، مثل آتش است؛ خانه‌ات را پر می‌کند اما عاقبتش می‌سوزاند. جامعه‌ای که به این آیه ایمان داشته باشد، حتی در سخت‌ترین تحریم‌ها، آرامش دارد و کنار هم می‌ایستد. مثل همین ملت ایران که در برابر فشار دشمنان با صبر و قناعت ایستاده‌اند. ✍وظیفه ما در این نگاه پس از این آیه سه وظیفه برای ما روشن می‌شود: ۱. تلاش حلال: هیچ‌کس مجاز نیست به بهانه تقدیر، تنبلی کند. ۲. قناعت و آرامش: حرص و رقابت ناسالم، جز اضطراب چیزی نمی‌آورد. ۳. پاسداری از حق دیگران: نباید اجازه دهیم عده‌ای رزق جامعه را غارت کنند؛ مبارزه با فساد و مطالبه عدالت، بخشی از ایمان به همین آیه است. اگر این نگاه در جامعه حاکم شود، نه فقر تحمیلی داریم، نه حسادت کور، نه شکاف طبقاتی عمیق؛ بلکه جامعه‌ای آرام، پویا و پرامید خواهیم داشت. ✍ نگارنده: حسین ابراهیمی 🌿 منبرک قرآنی؛ هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی @manbarek_qurani