📜 عنوان: وقتی ندای آسمان تو را میخواند
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی زندگی، شبیه بازار شلوغی میشود که هر کس چیزی به ما میفروشد؛ از خبرهای عجیب و غریب تا وعدههای رنگارنگ.
در این هیاهو، ناگهان یک صدا از بالا میآید… صدایی که نه برای خریدن تو، که برای بیدار کردنت است.
صدایی که میخواهد به تو یادآوری کند: «تو فقط برای دویدن دنبال دنیا آفریده نشدهای!»
و آنجاست که خدا با لحنی محکم و مهربان میگوید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ»
[جمعه، آیه ۹]
✨ بعد فردی – تمرین بریدن از روزمرگی
این آیه، یک فرمان تمرینی است برای همه ما؛ تمرینی برای اینکه یاد بگیریم هر وقت خدا صدا زد، همهچیز را زمین بگذاریم.
نماز جمعه فقط یک فریضه نیست، یک لحظه «توقف» در میانه هفت روز پر از کار و دویدن است.
درست مثل اینکه ترمز بکشی وسط جاده، شیشهها را پایین بکشی و دوباره نفس تازه کنی.
انسانی که عادت میکند هفتهای یکبار، برای یاد خدا همه کارهایش را کنار بگذارد، به مرور یاد میگیرد در لحظات حساس زندگی هم، برای حق از هر چیز بگذرد؛ چه مال باشد، چه شهرت، چه حتی جان.
یادت باشد، ما فقط با زبان نمیگوییم «ایاک نعبد»؛ اگر وقتی خدا ما را به یک اجتماع بزرگ و پر از ذکر فرا میخواند، مشغول کار و خرید و سرگرمی بمانیم، یعنی گفتهایم: «خدایا، فعلاً کار خودم مهمتر است.»
جمعه، یک محک هفتگی است که معلوم میکند تو واقعاً اولویتت کیست: خدا یا دنیا.
🏛 بعد اجتماعی – پایگاه آگاهی و اقتدار امت
در نگاه قرآن، نماز جمعه فقط عبادت فردی نیست؛ پایگاه قدرت و حماسه امت است. جایی که مردم یکصدا، کنار هم، نه فقط برای نماز، که برای شنیدن حرف حق و بستن صف واحد میآیند.
در تاریخ انقلاب اسلامی، نماز جمعه جایی بوده که خبرها و تحلیلهای درست به مردم رسیده، نقشه دشمن برملا شده و امید در دلها زنده شده.
دشمنان ما این را فهمیدهاند. برای همین است که همیشه تلاش کردهاند این سنگر را تضعیف کنند؛ یا با بیاهمیت جلوه دادن آن، یا با سرگرم کردن مردم به چیزهای بیارزش.
اگر صفهای نماز جمعه خالی شود، یعنی صفهای بازار دنیا پر شده، و آن وقت دشمن راحتتر فرهنگ، فکر و سیاست ما را میبلعد.
🌍 فریاد جمعه برای غزه
امروز جمعهای است که وقتی تکبیر اول را میگویی، باید یاد برادرانت در غزه بیفتی که زیر آوار، تکبیر آخرشان را گفتهاند و به دیدار خدا رفتهاند. اما اینبار ماجرا فرق دارد… اینبار دشمن میبیند که خون این شهدا مثل موجی از تمام دنیا را بیدار کرده است.
اسرائیل خیال میکرد با بستن آب و نان، مقاومت را میشکند؛ ولی غزه به او نشان داد که ایمان، از نان هم حیاتیتر است. کودکی که امروز در کوچههای خاکی غزه بازی میکند، با همان دستان کوچک، پرچم را خواهد گرفت و به قلب تلآویو خواهد برد.
آمریکا با همه سلاحهایش ایستاده، اما یک چیز را نمیفهمد: خدا در معادلاتش نیست. و وقتی خدا با مظلوم است، سرنوشت ظالم از همین حالا نوشته شده که «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا».
نماز جمعه ما امروز، نه فقط برای دعا که برای اعلام حضور است؛ یعنی ما کنار غزهایم تا آخرین نفس. یعنی اگر امروز قدس زیر اشغال است، فردا به همت همین جوانها، آزاد خواهد شد.
این وعده خداست، و خدا وعدهاش را تخلف نمیکند.
✍️ نگارنده: حسین ابراهیمی
#نماز_جمعه
#سوره_جمعه
#منبر_کوتاه
#منبر_قرآنی
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
سلام همراهان عزیز🖐🏻
از امروز مطالب کانال بر اساس مناسبتهای روز تنظیم میشود تا آیات قرآن را با رویدادهای جاری پیوند دهیم.✨
امروز، ۱۸ مرداد، روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم است. 🕊️🙏
در منبرک امروز، به یاد ایثار و فداکاری این عزیزان، آموزههای قرآنی را با هم مرور میکنیم.
التماس دعای شهادت
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: زمزمهای از افقِ انتظار
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی همیشه به ما یاد میدهد که هیچ ظلمی پایدار نیست. هر چه در این دنیا غلبه کرد، بالاخره پایانش فرا میرسد. اگر گاهی دلت میگیرد از بیعدالتیها، به این فکر کن که پایان ظلم حتمی است؛ این وعدهای است که قرآن به ما داده است.
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ
پرسشی مطرح شد درباره عذابی که واقعاً خواهد آمد.
(سوره معارج، آیه ۱)
🌱 بُعد فردی – هشدار الهی و زنگ بیدارباش وجدان
این آیه همچون زنگ بیدارباشی است که به گوش دلهای ما میرسد. خداوند به ما میگوید: «عذابی هست که حتماً واقع میشود.» این یک هشدار است، اما بیش از آن دعوتی است به بازنگری عمیق در زندگی خودمان.
زندگی امروز ما پر از وسوسهها، انحرافها و کوتاه آمدنهاست. چه بسیار پیش آمده که در برابر ناملایمات تسلیم شدیم، حق را رها کردیم یا حتی به دیگران ظلم روا داشتیم. اما این آیه تلنگری است که بگوید: هیچ ظلمی پنهان نمیماند، هر دلهرهای در وجدان تو ثبت شده، هر کینهای در دل تو تلنبار شده، همه نزد خدا روشن است.
این هشدار، به ما فرصت میدهد که از خواب غفلت بیدار شویم، از نفس اماره رهایی یابیم و به سوی خدای رحیم بازگردیم. این بازگشت نه فقط برای فرار از عذاب، بلکه برای رشد روح و تعالی انسانی است.
همچنین، آیه شریفه به ما یادآوری میکند که عدالت خداوند در کمین است، پس هر لحظه مسئول اعمال خودمان هستیم. نه فقط در نگاه دیگران، بلکه در نگاه عمیق خدا که همه چیز را میداند و هیچ خطایی را نادیده نمیگیرد.
اینجاست که سکوت وجدان، سنگینی گناه و تلخی دوری از حق نمایان میشود. پس فرصت را از دست ندهیم و با توبه، اصلاح و تلاش برای بهتر شدن، خود را آماده روزی کنیم که حسابرسی حقیقی آغاز میشود.
🌍 بُعد اجتماعی – وعده عذاب حتمی و ریشهکن شدن طاغوتها
آیه میگوید: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»
پرسشی مطرح شده درباره عذابی که واقعاً و قطعا خواهد آمد. این عذاب تنها یک تهدید نیست، بلکه اعلام حتمیت سقوط طاغوتها و نابودی ظلم در جهان است.
در بعد اجتماعی، این آیه به ما میگوید که نظامهای ظلم و استکباری، هرچقدر هم قدرتمند به نظر برسند، پایدار نیستند و وعده الهی بر این است که سرانجام به دست عدالت خداوند ساقط خواهند شد.
امروز که ما شاهد جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی هستیم، که با حمایت آمریکا و دیگر مستکبران جهان، بیش از دو میلیون انسان بیگناه در غزه را زیر فشار و محاصره گذاشتهاند، گرسنگی و محاصره تنها بخشی از این ظلم است. این رژیم کودککشی، خانهویرانی، و تخریب زندگی را به نماد خود تبدیل کرده است. اما قرآن به ما اطمینان میدهد که این ظلم پایدار نیست و عذاب الهی نزدیک است.
انقلاب اسلامی ایران، تجسم واقعی این وعده الهی است؛ انقلابی که بر پایه مقاومت، ایمان و ولایتپذیری شکل گرفت و توانست سد مستکبران و طاغوتهای زمان را بشکند. این انقلاب نویدبخش پایان ظلم و شروع عدالتی نوین در جهان است.
پس ما به عنوان پیروان این مسیر الهی، مسئولیت داریم که ضمن حفظ مقاومت فردی، در عرصه اجتماعی نیز با شناخت کامل از شرایط، در مقابل طاغوتها بایستیم، حق مظلومان را فریاد بزنیم و تا تحقق وعده خداوند از پای ننشینیم.
این وعده الهی یعنی همان «عذاب واقع» که در آیه به آن اشاره شده، نوید نابودی نهایی ستمگران است و ما باید با ایمان، صبر و مجاهدت، در مسیر این پیروزی الهی ثابت قدم باشیم.
✌️پرچمداران عدالت در نبرد با طاغوت: شهدای مدافع حرم و تحقق وعده الهی
در این مسیر پرچمداران مقاومت، شهدای مدافع حرم، ایستادهاند. آنها با خون خود، خط مقدم مقابله با استکبار و طاغوت را حفظ کردهاند. شهدایی که برای نابودی ظلم، برای تحقق وعده الهی «عذاب واقع» جان خود را فدا کردند و راه عدالت را روشن نگه داشتند.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حرکت عدالتطلبانه، نشانهای آشکار از وعده خداوند در شکست مستکبران است. ما به عنوان امت این انقلاب، وظیفه داریم با حفظ اتحاد، مقاومت و ولایتپذیری، مسیر شهدای عزیزمان را ادامه دهیم تا آن عذاب الهی واقع شود و جهان از چنگال ستم آزاد گردد.
این روزها که یاد شهدای مدافع حرم و مظلومان پیش چشم ماست، به یاد داشته باشیم که آنها نه تنها برای خاک و کشور بلکه برای حفظ کرامت انسانی و تحقق وعده الهی ایستادهاند؛ وعدهای که عدالت را برپا میکند و طاغوت را نابود.
پروردگارا!
ما را در راه حق ثابت قدم بدار، از نیرنگ دشمنان محفوظ دار، و به ما توفیق ده تا همواره در دفاع از مظلومان و مبارزه با ظلم و فساد پیشقدم باشیم.
✍نگارنده: حسین ابراهیمی
#عدالت
#سوره_معارج
#منبر_قرآنی
#منبر_کوتاه
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: نقشهی امت در روزهای طوفان
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی اوقات زندگی طوری پیش میرود که انگار تمام شرایط علیه ماست، هر جایی که پا میگذاریم سنگی است، هر در بسته و امیدی کمرنگتر.
اما این روزها آیهای در دل ما نور میافکند و مسیر را نشان میدهد؛ مسیر آمادگی و پایداری که هر لحظه ما را به رستاخیز و پیروزی نزدیکتر میکند:
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ. انفال، آیه ۶۰
🔹 بُعد فردی | خودسازی برای فریاد «وَأَعِدُّوا»
وقتی خدا میگوید «وَأَعِدُّوا»، یعنی باید از درون آماده باشی. این آمادهسازی فقط ساختن ابزار و سلاح نیست؛ بیش از آن، خودسازی است، ساختن روح و روانی است که در سختترین لحظات کم نیاورد، که توان ایستادن در برابر طوفانها را داشته باشد.
هر کدام از ما باید مانند سنگی سخت و مقاوم شویم که سیلابهای ناامیدی و فشار را تاب بیاورد. باید در برابر وسوسههای دنیایی که دل را ضعیف میکند، مقاومت کنیم و با ایمان و توکل به خدا، آماده باشیم تا هرگاه نیاز شد، گامی برای تحقق وعده الهی برداریم.
این آمادهسازی یعنی پرورش صبر، ایمان، تقوا و بصیرت؛ یعنی از دل توحید و شناخت خدا، نیرویی بگیر که حتی در تنهاییها و بحرانها، تسلیم نشوی.
وقتی تو خودت آماده شدی، آنوقت میتوانی در میدان اجتماع و مبارزه حضور فعال و تاثیرگذار داشته باشی. این آمادهسازی فردی، پیوند محکمی است با روح جمعی امت اسلامی؛ پیوندی که دشمن را میلرزاند.
🔹 بُعد اجتماعی | امت و آمادگی برای نبرد با طاغوت
«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» فرمانی است از خدا به امت تا برای نبرد با استکبار و طاغوت، همه ظرفیتها را بسیج کند. این روزها نگاه به فلسطین و غزه، نمایش زندهای از همین جنگ نابرابر است.
اسرائیل و آمریکا با کمک هم، در حال نسلکشی و محاصره میلیونها انسان بیگناه هستند؛ گرسنگی، بیماری، بمبارانهای وحشیانه، تحریمهای ظالمانه… همه بخشی از نقشهای است که میخواهد مقاومت را خفه کند. اما نمیدانند که این آتش، آتش خشم و امید مردم جهان اسلام را شعلهورتر میکند.
ملت ایران که پس از انقلاب اسلامی به عنوان پرچمدار مقاومت شناخته شده، بارها به دنیا نشان داده که با ایمان و پایبندی به مبانی انقلاب، میتوان در مقابل ابرقدرتها ایستاد. دفاع از مظلوم، مقابله با استکبار، نابودی طاغوتهای نوین، و حمایت از آزادیخواهان، همه بخشی از این آمادگی است.
ما باید در هر عرصهای قوی شویم: علمی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی. دشمن از قدرت ما در وحدت و ایمان میترسد؛ اگر هر خانه، مسجد، مدرسه، و رسانه ما سنگری شود برای جهاد فرهنگی و اقتصادی، آنوقت است که وعده خدا محقق میشود و قدرت کفر و ظلم فرو میریزد.
🔹 پیادهروی اربعین و تحقق آیه «وَأَعِدُّوا»
پیادهروی اربعین، نمایش زنده و ملموسِ آمادهسازیِ دل و جان برای تحقق وعدههای الهی است. وقتی میلیونها نفر، با عشق و اخلاص، کیلومترها راه را به قصد زیارت امام حسین علیهالسلام طی میکنند، نشان میدهند که چگونه «آمادهباش» تنها در سلاح و ابزار نیست؛ بلکه قلبهای آماده و جانهای مطمئن، اساس پیروزی است.
در این مسیر، انسانها با پای پیاده، از همه تعلقات دنیوی جدا میشوند، خود را پالایش میکنند، و ارادهای آهنین میسازند که در برابر سختیها و دشمنیها ایستادگی کند. این مسیر، نمونهای واقعی از آمادهسازی روحی است که خداوند در آیه ۶۰ سوره انفال به آن دعوت کرده است.
اربعین فرصتی است برای وصل شدن به یک امت واحد، متحد در هدف و اراده، برای «آماده کردن قدرت» که قرار است در میدانهای بزرگتر تحقق یابد؛ میدانهایی که نه فقط جنگ سخت، بلکه جنگ حق و باطل در عرصههای فکری، فرهنگی و اجتماعی است.
پیادهروی اربعین، پل ارتباطی قلبها با معنویت، توحید و آمادگی برای نبردهای آینده است؛ نبردی که هر کس سهم خود را باید ایفا کند، چه در صحنه فردی و چه در میدان اجتماعی.
🔹 جمعبندی | مسیر ایمان، آمادهسازی و پیروزی
خداوند ما را به آمادگی دعوت کرده، نه فقط برای جنگهای زمینی، بلکه برای نبردی بزرگتر: نبرد ایمان و حق علیه باطل و طاغوت.
این آمادهسازی هم از درون، هم از بیرون باید باشد؛ آمادهسازی فردی با صبر و ایمان، و آمادهسازی اجتماعی با همبستگی و تقویت قدرتهای امت.
اگر در این راه پایدار باشیم، مطمئن باش که وعده الهی تحقق مییابد و ظلم و ستم نابود خواهد شد. این وعدهای است که قرآن و تاریخ بارها به ما یادآوری کردهاند.
پس برخیز و از خود شروع کن، خود را بساز، ایمان را پرورش ده، در میدان اجتماع حاضر باش و با توکل بر خدا، مسیر پیروزی را هموار ساز.
✍نگارنده: حسین ابراهیمی
#سوره_انفال
#منبر_قرآنی
#منبر_کوتاه
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
سلام و رحمةالله
از لطف و همراهی شما بسیار سپاسگزاریم 🌹
پیشنهاد خوب و دقیق شما درباره دستهبندی منبرکها را حتماً مد نظر قرار میدهیم.
در حال حاضر تقریباً تمام مطالب ما بُعد اخلاقی دارند و این بُعد معمولاً در بخش «بُعد فردی» هر منبرک گنجانده میشود، اما انشاءالله برای سهولت دسترسی، در بازنگریهای دورهای، موضوعات را به شکل منظمتر دستهبندی خواهیم کرد.
از دعای خیرتان بهرهمندیم 🙏
#پیام_ناشناس
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜عنوان: انتخاب سرنوشتساز
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی زندگی به گونهای پیش میرود که انگار همه شرایط علیه ماست؛ هر قدم که برمیداریم، سنگی میبینیم، هر در بسته است و امیدها کمرنگتر. اما آیهای نورانی در دل ما مسیر را نشان میدهد؛ مسیری برای آمادگی و پایداری که هر لحظه ما را به رستاخیز و پیروزی نزدیکتر میکند:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
(سوره ابراهیم، آیه ۷)
🔹 بُعد فردی | شکری که مسیر زندگی را تغییر میدهد 🌱
این آیه یادآوری بزرگی است از اینکه شکرگزاری، فراتر از یک عمل ساده، مسیر زندگی را دگرگون میکند. شکر یعنی دیدن نعمتها، حتی در سختترین شرایط، و پذیرش حکمت الهی در همه امور.
شکرگزاری از ما میخواهد که دل خود را از تکیه بر دنیا و تنگناهای آن برهانیم و به منبع بیپایان قدرت و رحمت خداوند چشم بدوزیم. این شکری که خدا وعده داده، موجب افزایش نعمتها و رشد روح و جان میشود.
در بعد فردی، شکر یعنی آرامش در دل ناآرامیها، صبر در مقابل مشکلات، و امیدی که شعلهور میماند حتی وقتی ظاهراً همه چیز رو به تاریکی میرود. شکر یعنی اعتراف به آنچه داریم و نداشتن وابستگی افراطی به دنیا.
همچنین، شکر ما را وامیدارد که مسؤولیتپذیر باشیم، تلاش کنیم و از نعمتهای خود برای رشد خود و دیگران استفاده کنیم. وقتی شکر را در سبک زندگیمان جاری کنیم، قلبمان از کبر و ناسپاسی پاک میشود و به تدریج تبدیل به انسانی میشویم که در برابر وسوسهها و مشکلات مقاومتر است.
🔹 بُعد اجتماعی | شکر به مثابه پایه تقویت امت 🛡️
شکر جمعی نیز، پیوندی است میان اعضای امت که باعث تقویت اتحاد و همبستگی میشود. وقتی جامعهای سپاسگزار باشد، نه تنها از نعمتهای مادی بهرهمند میشود، بلکه قدرت معنوی و اخلاقیاش نیز فزونی مییابد.
شکر اجتماعی یعنی قدردانی از تلاشهای دیگران، رعایت عدالت، حمایت از مظلوم، و رشد فرهنگی و اقتصادی در سایه اخلاق و ایمان. جامعهای که شکر را سرلوحه دارد، کمتر در دام یأس، تفرقه و بیتفاوتی گرفتار میشود.
مهمتر اینکه این شکر، پایهای برای مقابله با طاغوتها و استکبار است. وقتی امت به جای تکیه بر زور و ثروت، به لطف خدا و تواناییهای معنوی خود ایمان داشته باشد، دشمن در مقابل آن تاب مقاومت ندارد.
انقلاب اسلامی و مقاومت امت ایران نمونه بارزی از این است که چگونه شکر و توکل، همراه با همت و تلاش، میتواند قلههای پیروزی را فتح کند و راه را برای آیندهای روشن هموار سازد.
🌱حمایت از صنایع کوچک؛ گام استوار در مسیر شکرگزاری و رشد جامعه
در روز حمایت از صنایع کوچک، یادآوری میکنیم که هر گامی برای تقویت تولید داخلی و حمایت از کسبوکارهای خرد، نه تنها به رونق اقتصادی کشور کمک میکند، بلکه بخشی از شکرگزاری عملی نسبت به نعمات الهی است.
وقتی خداوند در سوره ابراهیم میفرماید:
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»
(ابراهیم/۷)
شکر را باعث افزایش نعمتها میداند، یعنی باید قدردان داشتههای خود باشیم و در مسیر رشد و توسعه قدم برداریم.
صنایع کوچک قلب تپنده اقتصاد مقاومتی و تولید ملیاند. حمایت از این صنایع، ایجاد اشتغال و شکوفایی استعدادهای مردمی، عملیترین راه برای تحقق شکر واقعی است؛ چرا که هم باعث کاهش وابستگی به بیگانگان میشود و هم عزت و استقلال کشور را حفظ میکند.
این حمایتها، پیوندی مستحکم میان مسئولان، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان است که جامعه را به هم نزدیکتر میکند و به افزایش امید و آرامش اجتماعی کمک مینماید.
پس در این روز، بیاییم با عمل به شکرگزاری، تولید داخلی را پاس بداریم و از توانمندیهای کوچک و بزرگِ خود برای ساختن ایرانی قویتر و مستقلتر بهره ببریم.
🔹 جمعبندی | شکر، مسیر رشد و پیروزی
این آیه روشن میکند که شکر واقعی تنها یک احساس نیست، بلکه یک سبک زندگی است که باید در بعد فردی و اجتماعی جاری شود. این سبک زندگی، کلید افزایش نعمتها و دوری از عذاب است.
اگر بتوانیم در درون خود شاکر باشیم و در جامعه این شکر را به صورت عمل و همکاری و همبستگی به نمایش بگذاریم، وعده الهی تحقق خواهد یافت.
پس از امروز شروع کنیم، چشممان را به نعمتهای خدا باز کنیم، در هر شرایطی سپاسگزار باشیم و با توکل و تلاش مسیر زندگیمان را به سوی رشد و پیروزی هدایت کنیم.
✍نگارنده: حسین ابراهیمی
#اخلاقی #شکر
#سوره_ابراهیم
#منبر_قرآنی
#منبر_کوتاه
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: راه نجات از هلاکت
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی انسان، یا حتی یک ملت، نه با شمشیر دشمن بلکه با بیعملی و بیتفاوتی خودش از پا درمیآید.
قرآن در این آیه ما را به دو کار اساسی فرا میخواند: انفاق در راه خدا و احسان، و هشدار میدهد که اگر این کار را ترک کنیم، خودمان را به هلاکت انداختهایم. این یک قانون الهی است که بیتوجهی به مسئولیتها، چه در زندگی فردی و چه در میدان اجتماع، دیر یا زود به فروپاشی میانجامد.
"وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ"
(بقره/۱۹۵)
🔹 بُعد فردی | نجات روح با بخشش و احسان
قرآن وقتی میگوید: "وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ"، فقط از ما نمیخواهد که پول بدهیم؛ بلکه میخواهد که دل ببخشیم. این یک دعوت به سبک زندگی است، سبکی که در آن «خودت را از دایرهی تنگ منفعتطلبی شخصی بیرون میآوری» و در دایرهی وسیع بندگان خدا زندگی میکنی.
گاهی ما خیال میکنیم که هلاکت، یعنی یک حادثهی بزرگ یا یک دشمن بیرونی. اما آیه میگوید: "وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ" یعنی خودتان با بیعملی، با بستن دستتان، با غفلت، خودتان را به نابودی نیندازید. نابودی ممکن است در سکوت آرام رخ دهد: وقتی محبت از دلت کم میشود، وقتی سختگیری و بخل کمکم ریشه میدواند، وقتی فقط خودت را میبینی و از درد دیگران غافل میشوی.
انفاق، نسخهای است که خدا برای درمان این بیماری میدهد. وقتی بخشی از داشتههایت—پول، وقت، مهارت یا حتی یک لبخند—را برای رضای او میبخشی، قلبت باز میشود، نورت بیشتر میشود و آرامش خاصی پیدا میکنی. این آرامش، همان پاداش فوری انفاق است.
و «احسان» در پایان آیه، یعنی نیکوکار بودن در تمام رفتارها:
●حتی وقتی چیزی میدهی، با احترام و محبت بدهی.
●حتی وقتی کمکی میکنی، با نیت پاک و بدون منت باشد.
●حتی وقتی وقتت را میگذاری، با تمام قلب و بدون بیحوصلگی باشد.
این دو—انفاق و احسان—مثل دو بال هستند که روح را از هلاکت بالا میبرند. کسی که هر روز خودش را با این دو تمرین میدهد، نه فقط از فقر مادی که از فقر معنوی هم نجات پیدا میکند.
🔻و بذل مهجته فیک — و خون دلش را در راه تو بخشید.
این جمله از زیارت اربعین، قلهی انفاق را نشان میدهد. ما در انفاق، معمولاً بخشی از «دارایی»مان را میبخشیم، اما حسین علیهالسلام در کربلا، «جان» را بخشید. آن هم نه برای افتخار، نه برای دنیا، بلکه فقط "فیک" در راه تو، ای خدا.
وقتی به این نگاه میکنیم، میفهمیم که آیه فقط دربارهی پول یا امکانات نیست، بلکه دربارهی آماده کردن دل برای بخشیدن «هر آنچه هستی» است. اگر کسی به این نقطه برسد، دیگر از دادن مال، وقت، یا آسایشش هم ابایی ندارد، چون همهی اینها مقدمهی «بذل مهجه»اند.
و اینجاست که انفاق به یک سفر معنوی تبدیل میشود:
●از بخشیدن کم و راحت شروع میکنی
●به بخشیدن سخت و مهم میرسی
و در نهایت، اگر روزی فرا رسید، میتوانی مثل حسین علیهالسلام، «همهی خودت» را در راه خدا بدهی.
این نگاه، آیه را از یک دستور عملی به یک مسیر عاشقانه تبدیل میکند؛ مسیری که پایانش شهادت یا خدمت بیمنت است، و میانهاش پر از احسانهای کوچک و روزانه.
🔹 بُعد اجتماعی | انفاقی که جامعه را زنده میکند
آیه میگوید: "وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ" این یک فرمان جمعی است. جامعهای که فرهنگ بخشش را فراموش کند، آرامآرام از درون فرو میریزد.
هلاکت اجتماعی یعنی وقتی کسی به سختی میافتد و اطرافیانش بیتفاوت میمانند؛ وقتی کارخانههای کوچک میخوابند و ما فقط تماشا میکنیم؛ وقتی جوانها به خاطر بیکاری یا ناامیدی به راههای خطرناک کشیده میشوند.
انفاق اجتماعی یعنی همین امروز:
●خرید از تولیدکنندهی محلی تا کارگرش بیکار نشود
●کمک به تعمیر مدرسهی روستا تا بچهها از تحصیل جا نمانند
●سرمایهگذاری جمعی برای کارگاههای کوچک تا چند خانواده نانشان قطع نشود
این همان هشدار آیه است: "وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ" بیتفاوتی، خودکشی اجتماعی است.
وقتی هرکس سهمش را ادا کند، خدا وعده داده: "إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" محبوب خدا شدن یعنی جامعهای که حتی دشمن هم از برکتش نمیتواند چشم بپوشد.
🔹 جمعبندی | نجات با انفاق و احسان
انفاق و احسان، نسخهی الهی برای نجات فرد و جامعهاند. با بخشیدن مال، وقت یا دل، خود را از هلاکت دور میکنیم و جامعه را زنده نگه میداریم. هر قدم کوچک در راه خدا، ما را به محبوبیت نزد او نزدیکتر میکند و جریان امید را در دلها جاری میسازد.
✍نگارنده: حسین ابراهیمی
#اخلاقی #انفاق
#سوره_بقره
#منبر_قرآنی
#منبر_کوتاه
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: هماهنگی با جهان، آرامش در دل
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی فراموش میکنیم که تنها ما نیستیم که بندگی خدا را میکنیم؛ آسمان، زمین، خورشید، درختان، پرندگان، همه و همه در حال تسبیح پروردگارند. قرآن در ابتدای سوره جمعه به ما یادآوری میکند که این جهان یک حلقهی بزرگ ذکر است، و ما هم باید جای خودمان را در این حلقه پیدا کنیم.
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ. (سوره جمعه، آیه ۱)
هر آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را که پادشاه، پاک، شکستناپذیر و حکیم است، به پاکی میستایند.
این آیه میخواهد ما را بیدار کند که زندگیمان در مسیر همین تسبیح و تقدیس باشد، نه جدا از آن.
🔹 بُعد فردی | هماهنگی با تسبیح هستی
وقتی آیه میگوید: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»
این یک خبر ساده نیست، بلکه یک دعوت عمیق است. یعنی تمام ذرات عالم، هر کدام به زبان خود، در حال گفتن "تسبیح" هستند.
اما تسبیح آنها فقط لفظی نیست؛ بلکه با انجام همان کاری که خدا برایشان مقرر کرده، تسبیحگو شدهاند.
یک رودخانه با جاری شدنش، یک پرنده با پروازش، یک ستاره با درخشش بیوقفهاش دارد تسبیح میگوید. هیچکدام از اینها از مسیرشان خارج نمیشوند. پس تسبیح یعنی در جای خود ماندن و نقش خود را کامل ایفا کردن.
برای ما انسانها، این هماهنگی معنایی دوچندان دارد. چون ما اختیار داریم که از این همصدایی جدا شویم یا بمانیم. وقتی راستگویی را انتخاب میکنی، وقتی در کار کوتاهی نمیکنی، وقتی نگاهت را پاک نگه میداری، در واقع داری با آسمانها و زمین همصدا میشوی.
اما اگر بیمسئولیتی، بخل یا بیانصافی در زندگیات جا پیدا کند، مثل سازی هستی که وسط اجرای ارکستر، صدای غلط میدهد. ممکن است دیگران تحمل کنند، اما این ناهماهنگی در نهایت، روح خودت را خسته و فرسوده میکند.
تسبیح حقیقی در زندگی فردی، یعنی تبدیل کردن همهی کارهای روزمره به پرستش:
●کار کردن با نیت خدمت، نه فقط درآمد.
●یاد گرفتن علم برای آباد کردن دنیا و آخرت، نه برای فخر فروختن.
●حتی استراحت کردن برای نیرو گرفتن جهت خدمت دوباره.
در این نگاه، ذکر "سبحانالله" نه فقط ذکر زبان، بلکه امضای سبک زندگی توست؛ سبکی که در آن هر حرکت و تصمیم، هماهنگ با ارادهی خداست.
🔹 بُعد اجتماعی | جامعهای که با هستی همصدا میشود
وقتی خدا میفرماید: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»
یعنی همهی هستی یک هماهنگی بزرگ دارد. در این ارکستر عظیم، جامعهی انسانی هم باید سهم خودش را ایفا کند.
در بُعد اجتماعی، تسبیح یعنی اینکه روابط، اقتصاد، فرهنگ و حتی سیاست ما، هماهنگ با ارادهی خدا پیش برود. یعنی اگر در عالم ظلم جایی ندارد، در جامعهی ما هم نباید جایی داشته باشد. اگر در هستی، هر موجودی جای دیگری را نمیگیرد و به حق خود قانع است، در جامعهی ما هم باید عدالت و انصاف جریان داشته باشد.
وقتی بازار بر پایهی صداقت باشد، وقتی کارفرما و کارگر با انصاف رفتار کنند، وقتی ثروتمند سهم نیازمند را فراموش نکند، اینها مصادیق اجتماعی «تسبیح» هستند.
اما اگر در یک جامعه، فساد، بیعدالتی، تبعیض یا بیتفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران رواج پیدا کند، آن جامعه از این هماهنگی کیهانی خارج میشود و مثل سازی است که وسط ارکستر هستی، صدای ناهنجار میزند. نتیجهاش هم چیزی جز فروپاشی و بحران نخواهد بود.
برای همین، این آیه به ما یادآوری میکند که تسبیح فقط کار فردی نیست. یک ملتِ هماهنگ با ارادهی خدا، حتی در سختترین شرایط هم عزت و آرامش دارد، چون با مسیر کل آفرینش همجهت است.
روز جمعه در فرهنگ اسلامی، «سیدالایام» و روز اجتماع مؤمنان است. این روز، نماد هماهنگی انسان با کل آفرینش است؛ همان چیزی که آیه توصیف میکند. وقتی خورشید جمعه طلوع میکند، پرندگان، نسیم، زمین و آسمان، همه در مدار تسبیحاند و نماز جمعه فرصتی است که انسان هم به این سرود هستی بپیوندد.
در واقع، جمعه روزی است که بُعد اجتماعی این آیه به اوج میرسد:
مردم از خانهها بیرون میآیند، کنار هم میایستند، و با یک صدا، ذکر خدا را میگویند.
این اتحاد و هماهنگی، بازتاب همان هماهنگی کیهانی است که آیه به آن اشاره دارد.
پس، روز جمعه نهفقط یک مناسبت هفتگی، بلکه تمرین عملی برای زندگی «همجهت با هستی» است؛ زندگیای که در آن، فرد و جامعه با زبان و عمل، تسبیحگوی پروردگارند.
✍نگارنده: حسین ابراهیمی
#اعتقادی #شکر
#سوره_جمعه
#منبر_قرآنی
#منبر_کوتاه
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: دودی که بیدار میکند
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی انسان به قدری در عافیت، سرگرمی یا غرور غرق میشود که هیچ تذکری به دلش نمینشیند. قرآن در سوره دخان با یک تصویر تکاندهنده هشدار میدهد:
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ (دخان/۱۰)
«پس چشم به راه روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد.»
این «دود آشکار» هم در دنیا تجربه شد (قحطی قریش که آسمان را چون دود میدیدند) و هم وعدهای است برای آینده: نشانهای بزرگ از قیامت.
🔹 بُعد فردی | دودهای کوچک زندگی، علامتهای بیداری
گاهی آدم فکر میکند «هشدار الهی» یعنی فقط یک اتفاق عجیب و ترسناک. اما حقیقت این است که خدا پیش از آن دود بزرگ، در زندگی هرکدام از ما «دودهای کوچکی» میفرستد.
●روزی که در اوج سلامتی ناگهان بیمار میشوی.
●وقتی برای چیزی خیلی تلاش میکنی اما در نهایت به دستت نمیرسد.
●یا وقتی با تمام امکاناتت باز هم دلت خالی و بیقرار است...
اینها فقط حادثه نیستند؛ اینها «دودهای هشدار» هستند. علامتهایی که میگویند: یک جای کار غلط است، باید بیدار شوی.
تصور کن در یک خانه، دود آرامآرام بلند شود. اگر اهل خانه زود بیدار شوند، میتوانند آتش را خاموش کنند. اما اگر بگویند «اشکالی ندارد»، کمکم همان دود، به شعلهای مهارناشدنی تبدیل میشود. زندگی ما هم همینطور است.
«دخان مبین» در قیامت برای همهی بشر ظاهر میشود؛ اما در زندگی فردی، پیشنمونههایش همین اتفاقات کوچک است.
وقتی خدا میخواهد دل ما را بیدار کند، اول با نسیمی آرام میزند، بعد با تلنگری، بعد با دود کمرنگی… اگر نشنیدیم، آن وقت نوبت «دود آشکار» میرسد.
پس آدم مؤمن کسی است که با همان دودهای کوچک بیدار میشود:
●یک نصیحت از دوستی صادق.
●یک تذکر از وجدان.
●یا حتی اشک یک کودک که حقش را نادیده گرفتهای.
اینها همه «دخان مبین شخصی» ما هستند.
کسی که بهموقع بیدار شود، دیگر لازم نیست منتظر دودهای بزرگ و خفهکننده بماند.
🔹 بُعد اجتماعی | غبار غفلت بر سر جامعه
وقتی قرآن از «دخان مبین» سخن میگوید، فقط یک حادثه طبیعی یا یک عذاب تاریخی را توصیف نمیکند؛ بلکه دارد پرده از یک قانون اجتماعی برمیدارد: اگر جامعهای به حق پشت کند و پیام الهی را نادیده بگیرد، سرنوشتش چیزی جز غرق شدن در فضای سنگین و خفهکنندهی بحران نیست.
این دخان، میتواند شکلهای مختلفی پیدا کند:
●دخانی که بر اقتصاد مینشیند؛ وقتی ربا و فساد مالی نفس تولید و عدالت را میگیرد.
●دخانی که بر فرهنگ مینشیند؛ وقتی ارزشها وارونه میشوند و بیاخلاقی لباس عادی به تن میکند.
●دخانی که بر سیاست مینشیند؛ وقتی حاکمان از عدالت دور میشوند و مردم هم بیتفاوت نظارهگرند.
و حتی دخانی که بر محیطزیست مینشیند؛ وقتی حرص و اسراف ما هوا و زمین را آلوده میکند و دود و غبار واقعاً بر آسمان جامعه مینشیند.
اینها همان لحظههایی است که مردم، بیآنکه خودشان بخواهند، در هوای مسموم غفلت و گناه تنفس میکنند. آسمان زندگیشان تار میشود، و افق امیدشان دیگر روشن دیده نمیشود.
قرآن در واقع هشدار میدهد: دخان مبین، محصول بیتفاوتی جمعی است.
وقتی جامعهای مسئولیت نپذیرد، از حق دفاع نکند، و به ظلم یا فساد تن دهد، روزی میرسد که این دود همه را در بر میگیرد. چه ظالم، چه مظلوم، چه بیتفاوت.
اما در کنار هشدار، امید هم هست. همانطور که باد میتواند دود را پراکنده کند، ایمان و عمل صالح جمعی میتواند فضای جامعه را پاک کند.
●وقتی مردم در کار خیر همدست میشوند، دخان فقر از بین میرود.
●وقتی مسئولان و شهروندان در برابر فساد ایستادگی میکنند، دخان ظلم فرو مینشیند.
●وقتی علم و اخلاق کنار هم میآیند، دخان جهل و سطحینگری برطرف میشود.
به تعبیر دیگر، دخان مبین تنها یک عذاب تاریخی نیست؛ بلکه یک آینه است. اگر امروز جامعهای گرفتار غبار بیاعتمادی، دروغ و بیاخلاقی است، باید بداند که این همان «دخان» است که از آسمان زندگیاش فرود آمده.
و تنها راه نجات این است که همه، از فرد تا حاکمیت، تصمیم بگیرند دوباره به هوای پاک بندگی خدا برگردند.
✍ نگارنده: حسین ابراهیمی
#اعتقادی #غفلت
#سوره_دخان
#منبر_کوتاه
#منبر_قرآنی
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: از یک آه تا بهشت
یکی از ظریفترین و زیباترین آیات قرآن، همان آیهای است که دربارهی پدر و مادر میفرماید:
وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَريماً
(سوره اسراء، آیه ۲۳)
این آیه جایگاه والدین را در کنار توحید قرار داده؛ یعنی درست بعد از فرمان «تنها خدا را پرستش کنید»، دستور به نیکی با والدین آمده است. این ترتیب به ما میگوید که احترام به پدر و مادر نه یک کار عاطفی ساده، بلکه بخشی از بندگی خداست.
🔹 بعد فردی | تمرین ادب در کوچکترین رفتارها
قرآن نگفت: "به والدینتان سیلی نزنید"، نگفت "به والدینتان ناسزا نگویید"، بلکه گفت: حتی نگو «اُف».
یک «اُف» یعنی کوچکترین نشانهی خستگی، بیحوصلگی یا بیاحترامی.
این دقت قرآن یک پیام عمیق دارد: اگر کسی بتواند در برابر والدینش حتی در آه کشیدن هم ادب را رعایت کند، این فرد در برابر خدا هم بندهای مؤدب و مطیع خواهد بود.
گاهی ما خیال میکنیم احسان به والدین یعنی کارهای بزرگ؛ اما حقیقت این است که نیکی از همین ریزترین رفتارها شروع میشود:
●از اینکه وقتی مادرت صدا میزند، با صدای آرام و با «جانم» جواب بدهی.
●از اینکه وقتی پدرت حرف میزند، گوشیات را زمین بگذاری و با دقت نگاهش کنی.
●از اینکه وقتی خستهای، در چهرهات اخم و بیحوصلگی نشان ندهی.
این ظرافتهاست که روح انسان را تربیت میکند. کسی که یاد بگیرد در خانه صبور و متواضع باشد، در کوچه و بازار هم انسان کریم و بردبار خواهد شد.
در حقیقت، این آیه یک مدرسهی خودسازی است؛ جایی که درس ادب، فروتنی و محبت را در کوچکترین جزئیات تمرین میکنیم.
🔹 بعد اجتماعی | شکستن حرمت والدین در فضای مجازی
قرآن هشدار میدهد: فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ؛ حتی کمترین کلمهی ناروا را به پدر و مادر نگو.
اما کافیست سری به فضای مجازی بزنیم؛ انگار این دستور الهی را خیلیها عمداً کنار گذاشتهاند.
امروز در شبکههای اجتماعی، ویدئوها و پستهایی دستبهدست میشود که پدر و مادر را به سخره میگیرند:
●بعضیها لهجه و سبک حرفزدن والدینشان را تقلید میکنند تا بخندانند،
●بعضیها سختگیریها یا دلسوزیهای آنها را بهعنوان «جوک» منتشر میکنند،
●بعضی دیگر حتی فیلم بیاحترامی به والدین را با افتخار در صفحهشان میگذارند.
این رفتارها شاید در ظاهر شوخی و سرگرمی به نظر برسد، اما در باطن، ریشهی عزت پدر و مادر را در ذهن نسل جدید خشک میکند. وقتی هزاران نفر با یک پست یا ویدئو میخندند، کمکم قبح بیاحترامی به والدین از بین میرود.
و نتیجهاش را در جامعه میبینیم:
فرزندی که در فضای مجازی بهسادگی والدین را تمسخر میکند، در فضای واقعی هم دیگر سختش نیست که صدایشان را بلندتر جواب بدهد یا بیاعتنایی کند. همینجاست که خانوادهها سست میشوند، نسلها از هم فاصله میگیرند، و جامعهای شکل میگیرد که در آن، بزرگترها عزتی ندارند.
پس اگر بخواهیم جامعهای محکم داشته باشیم، باید جلوی این «بیحرمتی دیجیتال» را بگیریم. همانطور که در فضای حقیقی مراقب زبانمان هستیم، در فضای مجازی هم باید مراقب دستمان روی کیبورد و محتوایی که منتشر میکنیم باشیم.
✍ نگارنده: حسین ابراهیمی
#اخلاقی #پدر_و_مادر
#سوره_اسراء
#منبر_کوتاه
#منبر_قرآنی
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: مسجد؛ خانهی خلوص
بسمالله الرحمن الرحیم
اگر از شما بپرسند خانهی خدا کجاست، بیدرنگ میگویید: «مسجد». اما خانهی خدا تنها یک ساختمان نیست؛ یک مفهوم است. خانهای که باید پاک از هر شرک، ریا و سهمخواهی باشد. قرآن در سوره جن، آیهای آورده که مثل چراغی مسیر حضور ما در مسجد را روشن میکند:
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
«و اینکه مساجد از آنِ خداست، پس هیچکس را با خدا مخوانید.» (سوره جن، آیه ۱۸)
🔹 بُعد فردی | خلوص در خانهی خدا
وقتی قرآن میگوید: «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»، پیامش خیلی روشن است: مسجد فقط برای خداست.
این یعنی هر وقت وارد مسجد میشوی، باید تمام نیتها و انگیزههایت خالصانه رو به سوی او باشد.
گاهی ما در ظاهر مسجد میآییم برای نماز، دعا یا قرآن، اما در باطن، شاید دنبال چیز دیگری باشیم:
●اینکه دیگران ببینند اهل مسجدیم و به ما احترام بگذارند.
●یا اینکه در جمع مسجدیها اعتباری پیدا کنیم.
●حتی گاهی ممکن است عبادت را برای آرام کردن وجدان خود انجام دهیم، نه برای خدا.
اینها همان «دعوت غیر خدا»ست که آیه هشدار میدهد؛ یعنی در دل مسجد، پای دیگری را وسط بیاوریم و اخلاص را خدشهدار کنیم.
مسجد، خانهای است که باید روح ما را تمرین دهد تا هیچ چیزی جز خدا در نیت ما ننشیند.
در خانهی خدا، ریا معنا ندارد؛ شهرتطلبی معنا ندارد؛ حتی قهر و دعوا هم معنا ندارد.
وقتی پیشانیات را بر خاک مسجد میگذاری، در واقع داری به خودت یاد میدهی که «هیچکس جز خدا لایق پرستش و توجه نیست.»
مثال روشنش این است:
فرض کن گوشیات را به شارژ میزنی، اما به جای اینکه مستقیم به پریز وصل باشد، وسطش چند دستگاه دیگر هم وصل کردهای که انرژی میگیرند. نتیجهاش این است که گوشی هیچوقت درست شارژ نمیشود.
عبادت بدون اخلاص هم همین است. تا وقتی پای دیگران، نگاهها، تعریفها یا حتی منافع شخصی در میان باشد، اتصال تو به خدا کامل نمیشود.
مسجد، مدرسهی اخلاص است. وقتی یاد بگیری در مسجد فقط برای خدا بایستی، کمکم این خلوص به تمام زندگیات سرایت میکند.
یعنی:
●کار میکنی، اما نه فقط برای حقوق، بلکه برای رضای خدا.
●فرزند تربیت میکنی، نه فقط برای افتخار، بلکه برای بندگی خدا.
●حتی شادی و استراحتت هم رنگ خدایی میگیرد.
در حقیقت، مسجد به تو یاد میدهد که هیچجا، هیچکس و هیچچیز را در جای خدا ننشانی.
🔹 بُعد اجتماعی | مسجد، قلب تپنده امت
وقتی خداوند میفرماید: «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»، این فقط یک دستور عبادی فردی نیست؛ بلکه یک قانون اجتماعی است. یعنی همانطور که بدن انسان بدون قلب نمیتواند زنده بماند، جامعهی اسلامی هم بدون مسجد نمیتواند هویت خودش را حفظ کند.
اگر به تاریخ نگاه کنیم، میبینیم که مسجد فقط جای نماز نبوده؛ مرکز تصمیمگیری، پایگاه همبستگی، سنگر جهاد، محل آموزش، پناهگاه محرومان و حلقهی تربیت نسلها بوده است. مسجد، یعنی جایی که همه به یک نقطه وصل میشوند و دلها از پراکندگی و تفرقه نجات پیدا میکند.
اما وقتی این جایگاه از مسجد گرفته شود، جامعه آرامآرام دچار بیماری میشود.
❌ مسجد تبدیل به ساختمان خالی میشود.
❌ مردم، معنویت را در حاشیه میبینند.
❌ نسل جوان، جای دیگری را برای هویتیابی پیدا میکند: فضای مجازی، گروههای ناسالم یا سرگرمیهای بیثمر.
در چنین شرایطی، دعوت به غیر خدا رواج پیدا میکند؛ نهفقط در شکل پرستش بتها، بلکه در قالب پرستش قدرت، ثروت، شهرت یا حتی سلبریتیها. این همان «شرک اجتماعی» است که آیه هشدار میدهد: مسجد باید فقط خانهی خدا باشد، نه جایگاه رقابتهای جناحی، منافع شخصی یا شهرتطلبی.
حالا تصور کن اگر مساجد زنده شوند، چه اتفاقی میافتد:
●جوان به جای پناه بردن به گروههای انحرافی، در مسجد رفیق مؤمن پیدا میکند.
●نیازمند به جای حس تنهایی، در مسجد دست یاری میبیند.
●مردم به جای پراکندگی، در مسجد کنار هم جمع میشوند و یک امت واحد میشوند.
●حتی مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هم از همین مرکز سامان میگیرد.
مسجد، نماد «همبستگی بر محور خدا» است. وقتی در یک شهر، مساجد فعال و زنده باشند، آن شهر کمتر دچار فساد، تفرقه یا سقوط اخلاقی میشود. و برعکس، هر جا مسجد خاموش و بیاثر شود، جامعه آرامآرام میدان بازی دشمنان میشود.
در واقع این آیه میخواهد بگوید:
«اگر میخواهید جامعهتان سالم بماند، مساجد را فقط برای خدا نگه دارید؛ نگذارید پای هیچ معبود دیگری—چه بت سنگی، چه بت مدرن قدرت و ثروت—به آن باز شود.»
✍ نگارنده: حسین ابراهیمی
#اعتقادی #مسجد
#سوره_جن
#منبر_قرآنی
#منبر_کوتاه
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani
📜 عنوان: مسلمان واقعی؛ معیارش قرآن است
بسم الله الرحمن الرحیم
هر جامعهای برای بقا و عزت نیاز به الگویی روشن دارد. الگویی که به انسانها یاد بدهد در چه جاهایی باید ایستادگی کنند و در چه جاهایی باید مهربان باشند. اگر فقط سختی باشد، زندگی به خشونت میانجامد، و اگر فقط مهربانی باشد، جامعه به سازشکاری و ضعف میافتد. قرآن در یک جمله کوتاه، این تعادل زیبا را ترسیم کرده است:
«مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم» (فتح/۲۹)
این آیه شخصیت پیامبر اکرم و یاران واقعی او را معرفی میکند: انسانهایی که در برابر دشمنان ایمان، محکم و سازشناپذیرند، اما در میان خودشان، سرشار از محبت و برادریاند. این همان الگویی است که میتواند هم فرد را متعادل کند و هم جامعه را عزتمند بسازد.
🔹 بُعد فردی | سبک زندگی پیامبرگونه
در بُعد فردی، این آیه به ما میآموزد که مؤمن نباید دوچهره باشد. بعضیها را دیدهاید در خانه و خانوادهشان سختگیرند، با دوستان و برادران دینیشان بیرحم و عبوساند، اما وقتی پای دشمنان دین میرسد، لبخند میزنند و کوتاه میآیند! این دقیقاً وارونه عمل کردن است.
مؤمن واقعی، الگو گرفته از پیامبر(ص) است.
یعنی در خانه، با همسر و فرزندش رحمت دارد. با برادران ایمانیاش با عطوفت و بزرگواری برخورد میکند. اما اگر دشمنی بخواهد به دین و عزت مسلمانان حمله کند، دیگر جای نرمش نیست؛ جای ایستادن مثل کوه است.
این یعنی ما باید در زندگی فردی خودمان تمرین کنیم:
●با خانوادهمان اهل رحمت باشیم، نه خشونت.
●با دوستان و مؤمنان اهل گذشت باشیم، نه لجاجت.
●با دشمن دین، با وسوسههای شیطان و با جبهه باطل، محکم و قاطع بایستیم.
این ترکیبِ «رحمت و صلابت» است که انسان را پیامبرگونه میکند. اگر یکی باشد و دیگری نباشد، انسان ناقص است.
🔹 بُعد اجتماعی | مرزبندی شفاف با دشمنان، رحمت بیپایان با مؤمنان
اما در بُعد اجتماعی، این آیه نقشه راه امت اسلامی است. قرآن میگوید جامعه پیامبر باید در برابر دشمنان اسلام «أشداء» باشد؛ یعنی سرسخت، محکم، سازشناپذیر. و در درون خود «رُحماء» باشد؛ یعنی اهل محبت، دلسوزی و برادری.
حالا ببینیم در دنیای امروز چه اتفاقی افتاده؟
برخی دولتهای عربی مثل عربستان، امارات و مصر این آیه را برعکس کردهاند. خودشان را «خادم حرمین شریفین» مینامند، دم از اسلام میزنند، اما با آمریکا و اسرائیل دست دوستی میدهند، قراردادهای سازش میبندند، میلیاردها دلار خرج خوشخدمتی به آنها میکنند. در عوض، نسبت به مردم مظلوم فلسطین و غزه، نهتنها بیرحمند بلکه گاهی راه کمکها را هم سد میکنند.
اینها دقیقاً خلاف قرآن عمل میکنند. قرآن میگوید:
«أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ، رُحَماءُ بَيْنَهُم»
اینها شدهاند:
«رُحَماءُ عَلَى الْكُفَّارِ، أَشِدّاءُ بَيْنَهُم»
با دشمنان اسلام نرم و خندان، با مسلمانان مظلوم خشن و بیرحم!
اینجاست که باید گفت: اینها کیلومترها از سیره پیامبر فاصله دارند. چون پیامبر(ص) هرگز در برابر ظلم کوتاه نیامد، اما در برابر مؤمنان، دریای محبت بود.
پس معیار روشن است:
هرکس دلش برای غزه و فلسطین نمیتپد، هرکس در برابر مستکبران سر تعظیم فرود میآورد، رنگ و بویی از اسلام محمدی نبرده است.
مسلمان واقعی کسی است که همانطور که قرآن گفت: در برابر دشمن، سخت چون کوه؛ و در برابر دوست، نرم چون باران باشد.
و اینجاست که باید گفت: اینها رنگ و بویی از پیامبر(ص) نبردهاند. پیامبر در برابر کفار مثل کوه ایستاد، اما در برابر یتیم و فقیر و مسلمان، دریایی از رحمت بود.
هرکس امروز در برابر دشمنان اسلام نرم باشد اما نسبت به مؤمنان سخت، هرچقدر هم ادعای اسلام داشته باشد، هرچقدر هم اطراف کعبه طواف کند، کیلومترها از سیره پیامبر فاصله دارد.
و ما باید حواسمان باشد؛ مسلمان واقعی کسی است که دلش برای غزه و فلسطین بتپد، برای خون مظلوم اشک بریزد، و در برابر مستکبران عالم محکم بایستد. این همان روحی است که قرآن از ما میخواهد:
صلابت با دشمن، مهربانی با دوست.
✍ نگارنده: حسین ابراهیمی
#اعتقادی
#سوره_فتح
#منبر_قرآنی
#منبرک_قرآنی
🌿 منبرک قرآنی؛
هر روز، یک منبر کوتاه از آیات الهی
@manbarek_qurani