eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
7هزار دنبال‌کننده
730 عکس
784 ویدیو
125 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️«فَرقم» شکافت تا که «فراقم» به سر رسید... ⚡️در لحظات احتضار، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به دنبال أمیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌آید... اسماء بنت عُميس گوید: أنَا لَعِندَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام بَعدَما ضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ، إذ شَهَقَ شَهقَةً، ثُمَّ اُغمِيَ عَلَيهِ، ▪️پس از ضربت ابن ملجم بر بالین أمیرالمؤمنین عليه‌السلام بودم كه فریادی کشید و از هوش رفت. سپس به هوش آمد و فرمود: مَرحَبا، مَرحَبا، الحَمدُ للّهِِ الَّذي صَدَقَنا وَعدَهُ، وأورَثَنَا الجَنَّةَ ▪️خوش آمديد، خوش آمديد! حمدْ خدايى را كه به وعده اش وفا كرد و در بهشت جایمان داد. به او گفتند: چه مى‌بينید؟ مولا فرمود: هذا رَسولُ اللّهِ، وأخي جَعفَرٌ، وعَمّي حَمزَةُ، وأبوابُ السَّماءِ مُفَتَّحَةٌ، وَالمَلائِكَةُ يَنزِلونَ يُسَلِّمونَ عَلَيَّ ويُبَشِّرونَ، ▪️اين پيامبر خداست، و برادرم جعفر، و عمويم حمزه. درهاى آسمانْ گشوده است و فرشتگان فرود مى آيند و بر من سلام و بشارت مى دهند. وهذِهِ فاطِمَةُ قَد طافَ بِها وَصائِفُها مِنَ الحورِ، وهذِهِ مَنازِلي فِيالجَنَّةِ، «لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَمِلُونَ» ▪️و اين، فاطمه است كه حوريان بر گِرد اويند و اين‌ها منزل هاى من در بهشت است. «براى چنين پاداشى عمل كنندگانْ عمل كنند» 📚ربيع الأبرار ج ۴ ص ۲۰۸.
💢↶ ↷💢 شب نوزدهم ماه رمضان اولین شب از شب‌های قدر است شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد در آن شب تقدیر امور سال می‌شود و ملائکه و روح به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و خدمت امام زمان عج مشرف می‌شوند و هر آنچه برای هر که مقدر شده است بر امام زمان عج عرضه می‌کنند و عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است ⤵️ اعمال شب قدر بر دو نوع است: ⓵ اول در هر سه شب انجام می‌شود ⓶ و دیگری مخصوص هر شبی است ✧✾════✾✰✾════✾✧ 💢↶ ❶ غسل کردن علامه مجلسى فرمودہ که غسل این شب‌ها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را با غسل بخواند ❷ دو رکعت نماز وارد شده است که‏ ◽️در هر رکعت پس از سوره «حمد» ◽️هفت مرتبه «توحيد» خوانده ◽️و پس از سلام نماز هفتاد مرتبه بگويد 〖اَستَغْفِر الله وَ اَتوُبُ اِلَیْهِ〗 در روايت است که از جاى خود برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد ❸ قرار دادن قرآن بر سر قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: 【اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُک الاْکبَرُ وَ اَسْماَّؤُک الْحُسْنى وَ ما یخافُ وَ یرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ】 خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستادہ شده‌ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت و نام‌های نیکویت و آنچه بدان‌ها ترس و امید شود که از زمرہ آزاد شدگانت از دوزخ قرارم دهی ↫◄ پس هر حاجت که دارد بخواهد ◽️⇦ قرآن کریم را بر سر بگذارد و بگوید: 【اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَ بِحَقِّک عَلَیهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّک مِنْک】 ⤵️ پس هر کدام را دہ مرتبه بگوید: ◽️بِکَ یا اَللهُ ◽️بِمُحَمَّـدٍ ◽️بِعَـلیِِ ◽️بِفاطِمَـةَ ◽️بِالْحَسَـنِ ◽️بِالْحُسَیـنِ ◽️بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیـنِ ◽️بُمَحَمَّـدِ بْنِ عَـلِی ◽️بِجَعْفَـرِ بْنِ مُحَمَّـدٍ ◽️بِمُوسَى بْنِ جَعْفَـر ◽️بِعَـلِىِّ بْنِ مُـوسى ◽️بِمُحَمَّـدِ بْنِ عَـلِی ◽️بِعَـلِىِّ بْنِ مُحَمَّـد ◽️بِالْحَسَـنِ بْنِ عَـلِی ◽️بِالْحُجَّـةِ ↫◄ پس هر حاجت که دارى طلب کن ❹ هزار مرتبه سوره قدر خواندن سوره قدر حتی بدون توجه در این شب‌ها مطلوب است حداقل صد بار با تسبیح تربت سیدالشهداء علیه‌السلام این سوره مبارکه را بخوانیم ❺ زیارت امام حسین علیه‌السلام در خبر است که چون شب قدر می‌شود منادى از آسمان هفتم ندا می‌کند از بُطنان عرش که حق تعالى آمرزیدہ هر که را که به زیارت قبر حسین علیه‌السلام آمدہ است ❻ احیا داشتن این شب‌ها روایت شدہ هر که احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیدہ شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها و کیل دریاها باشد ❼ صد رکعت نماز بجا بیاورد که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از سوره «حمد» دہ مرتبه سوره «توحید» بخواند ❽ خواندن دعای جوشن کبیر ❾ این دعا را بخواند: 【اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیتُ لَک عَبْداً داخِراً لا اَمْلِک لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِک عَلى نَفْسى وَاَعْتَرِفُ لَک بِضَعْفِ قُوَّتى وَقِلَّةِ حیلَتى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْجِزْلى ما وَعَدْتَنى وَ جَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیلَةِ وَ اَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیتَنى فَاِنّى عَبْدُک الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکرِک فیما اَوْلَیتَنى وَلا [غافِلاً] لاِِحْسانِک فیما اَعْطَیتَنى وَلا ایساً مِنْ اِجابَتِک وَ اِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِیةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ نَعْماَّءَ اِنَّک سَمیعُ الدُّعاَّءِ】 ✧✾════✾✰✾════✾✧ 💢↶ ⓵ صد مرتبه 〖اَستَغْفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیْه〗 ⓶ صد مرتبه 〖اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمؤمنینَ〗 ⓷ دعای〖یا ذَالَّذی کانَ...〗خوانده شود ⓸ دعای〖اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ...〗 خوانده شود ✍ برای دسترسی کامل به اعمال شب‌های قدر به مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه مراجعه کنید
🩸به جز از علی، ترحُّم که کُنَد به قاتل خود؟! / که‌ دهد «دِرهَم» و «دَرهم» سرش از هم بشکافد ... راوی گوید: 🥀 چون خبر آمدن ابن ملجم ملعون به کوفه را به مولا علی علیه‌السلام گفتم، رنگ چهره‌ حضرت دگرگون شد، و چون او را به حضور مولا علی علیه‌السلام آوردم، 📋 فَلمّا رآهُ علیُّ قالَ: «أُریدُ حِباءَهُ و یُریدُ قَتلِی‌، عَذیری من خَلیلی مِن مرادی» ▪️همین‌که چشم حضرت بر او افتاد این بیت را خواند: من یاری دادن و عطا کردن او را در سر دارم و او کشتن مرا می‌خواهد، چه کسی پوزش‌خواه این دوستِ مُرادی من از من است؟! 🥀 ابن ملجم ملعون گفت: سبحان اللّه! ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ امام علیه‌السلام فرمود: همچنین است که گفتم؛ سپس مولا به او فرمود: سه موضوع را از تو می‌پرسم: ➖ آیا به روزگار کودکی خود که همراه کودکان بازی می‌کردی، مردی از آنجا نگذشت و آهنگ تو نکرد و به تو نگفت: ای برادر کشنده ناقهٔ(صالح)؟ ابن ملجم گفت: آری. سبحان اللّه ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ علی علیه‌السلام فرمود: اینک دو نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ آیا در کودکی تو را پسر زنی که سگ‌چران است نمی‌گفتند؟ ابن ملجم گفت: آری؛ سبحان اللّه چه چیزی در این باره تو را به بیم و تردید انداخته است؟!مولا علی علیه‌السلام فرمود :اینک یک نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ به من بگو آیا مادرت به تو گفته است که در حال حیض به تو باردار شده است؟ ابن ملجم ملعون، خشمگین شد و از جای برخاست. 🥀 مولا علی علیه‌السلام برای او دو جامه خواست و همراه سی درهم به او بخشید؛ به مولا علی علیه‌السلام گفته شد چه خوب است که او را بکشی؛ اما امام علیه‌السلام فرمودند: شگفتا مرا فرمان می‌دهید که قاتل خود را بکشم!؟ 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا(قرن۲)، ص۸۸
🩸دو جایی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، وسط معرکه جنگ نبود؛ بلکه ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سر از سجده اول برداشت، ابن ملجم ملعون، از پشت سر، با شمشیرش چنان ضربه‌ای بر فرق مبارک آن حضرت زد که: 📋ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، ▪️ضربه شمشیر آن لعین، سر مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تا سجده گاهِ آن حضرت شکافت. 📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه ▪️پس در این هنگام، امام علیه.السلام اثر ضربه‌ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد. 📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲ ✍ اما آن جای دیگری که مولا علی علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، حتی ضربه شمشیری هم در کار نبود؛ اما یک خبر با دل مولا چه کرد که تاریخ می‌نویسد: 🥀 ... حسنین علیهماالسلام سراسیمه وارد مسجد شدند؛ مولا علی علیه‌السلام وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند : 📋 قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ سلام‌الله‌علیها ▪️مادرمان فاطمه سلام‌الله‌علیها از دنیا رفته است! 📋 فَوَقَعَ عَلِيٌّ علیه‌السلام عَلَى وَجْهِه ▪️در اینجا بود که مولا علی علیه‌السلام با صورت بر زمین افتاد... 📚کشف الغمه،اربلی، ج۱، ص۵۰۰ 📝 از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دو عالم نوشته است زهرای من! تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می‌شود که بدون تو مانده‌ام رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی شهر مدینه شیره‌ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست می‌رسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده‌ام سی سال پیش، کشتهٔ دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه‌ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود، شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است
🩸ترس آن دارم که دخترم زینب «سلام‌الله‌علیها» مرا با این حال ببیند ... در برخی از نقل‌ها آمده است: 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام زیر بغل های پدرشان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را گرفته بودند و آن حضرت را کشان‌کشان از مسجد به خانه می‌بردند. همینکه به نزدیک خانه رسیدند، مولا علی علیه‌السلام رو به حسنین علیهماالسلام نموده و فرمود: 📋 أنزِلُوني، وَ دَعُوني أمْشِي عَلَى قَدَمي ▪️مرا رها کنید تا بر روی پای خودم، باقی‌مانده این مسیر را راه بروم. 📋 و دُمُوعُهُ تَتَحادَرُ عَلَی خَدَّیه ▪️مولا علی علیه‌السلام این جملات را می‌فرمود در حالی که اشک چشمان مبارکش همانند ابر بهاری بر روی گونه مبارکش می‌ریخت. 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند: یا امیرالمؤمنین! شما با این حال، توان راه رفتن ندارید!؟ در این‌جا بود که مولا علی علیه‌السلام فرمود: 📋 أخشَىٰ أنْ تَراني اِبنَتي زَينبُ بِهٰذِهِ الحٰالةِ فَيَتَصدَّعَ قَلبُها ▪️ترس آن را که دخترم زینب سلام‌اللّه‌علیها با این حالت مرا دیده و قلب او از هم بپاشد! ✍در کوچه ها به قامت خم راه می‌روم خون لخته بسته است سرم راه می‌روم با یاری حسن دو قدم راه می‌روم نزدیک خانه است خودم راه می‌روم زینب نشسته تا که به‌حالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخم‌های حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره‌ی نیزه دارهاست از یک‌طرف مُعذّب سُمّ سوارهاست اسلام را دو مرتبه بر نیزه می‌زنند سر را که میبُرند به سر نیزه می‌زنند
⚜ ذکر صالحین ⚜ 💎ﻋﺎﺭﻓﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ : ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪﻡ .. ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ . ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﻮﻥ ﻧﺒﺶ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ ...ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ ... : - ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﻦ - ﻭﺍ ﻧﻤﯿکنم - ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺍﻟﻮﺩﻩ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﮐﺜﯿﻒ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻟﺒﺎﺳﺎﯼ ﺗﻮ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﭘﺎﺭه ﺳﺖ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ .. - ﺩﺭ ﺭﻭﺍ ﮐﻦ ﺷﺒﻪ ﻣﺎﺩﺭ ... ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ . ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ ... ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ... - ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ ... ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﺮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺭﺍﺵ ﻧﻤﯿﺪﯼ ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻗﺎ خسته ام ﮐﺮﺩﻩ .. ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ... ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﯼ دیگه شبا ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﺍﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﺭﻩ ... ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ .. ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﻮی خونه ... ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺭﺩ ﺑﺸﻢ .. ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ اوﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ .. ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﯾﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍَﺩﺍ و اطوار ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭش درآورد و ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭفیقاش بازی ...! ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺸﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ دوباره ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺯﯼ کرد... ﻏﺮﻭﺏ ﮔﻔﺖ :ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮنه توﻥ ﺍﻣﺸﺐ؟ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﻗﺎ، ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﻨﻢ ﺭﺍه ﻧﻤﯿﺪﻩ، ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺭﺍﻡ ﻣﯿﺪﻩ ! ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ :ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮنه توﻥ؟ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﻨﻮ ﺑﮑﺸﻪ؟! ﻫﯿﺸﮑﯽ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺭﻭ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﻮنه اش ..! ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ... ﺭﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﺧﻮﻧﻪ... ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ ... ﻣﺎﺩﺭ اصلاً ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﻮﻣﺪ ... ﯾﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﺍﯼ ﺁﺗﯿﺸﻢ ﺯﺩ ... ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﻮﻡ .. ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ .. ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ .. ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍ ﺑﭽﻪ .. ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍی ﺧﺎﻧﻪ .. ﺑﭽﻪ نمیدونه ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ .. ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺁﺧﻪ وقتی آدم نمیشه ؟!! .. ﺩﯾﺪﻡ، ﺑﭽﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻤﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ .. ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺧﺎﮎ ﻫﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ضجه ﺯﺩﻥ ... ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺩﯾﺪ . ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ .. ﺩﻭﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﺮﺩ .. ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ .. ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻞ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ... ﺑﭽﻪ ﮐﻪ یه خوﺭﺩﻩ ﺁﺭﻭﻡ ﺷﺪ .. ﮔﻔﺖ :ﻣﺎﺩﺭ؟ ﮔﻔﺖ : ﺟﺎﻧﻢ ... ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﺪﻡ .. ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ ﭼﯽ ﺭﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ؟!! ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺮ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻣﻢ ﻧﺪﻩ .. ﺷﻼﻗﻢ ﺑﺰﻥ .. ﮐﻤﺮﺑﻨﺪﻡ ﺑﺰﻥ ... ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﻣﺤﺮﻭﻣﻢ ﮐﻦ .. ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭ، ﺟﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭ رو ﺭﻭﻡ ﻧﺒﻨﺪ .. ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... ﯾﺎ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ روزهای رمضان.. ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎ ﻧﺒﻨﺪ. ﻣﺎﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﻔﯿﻊ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ ؟ ﭼﻘﺪﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ‏( ﻉ ‏) ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ‏(ﺱ ‏) ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺩﺳﺘﻤﻮﻧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ؟ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﺍﻭﻥ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﻗﺪﺭﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺳﺮ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ... ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍ ....ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍ ... یاﺩﺗﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ؟ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ ، ﭘﺎﮎ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﯽ .... ! ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻓﻬﻢ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ... ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺑﻢ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺗﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮎ ﻗﺒﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺁﺗﺶ برای بندگانت حسرته ...! ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ (س) ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤؤمنین ‏(ع) ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ...وقتی 14معصوم رودیدیم یه دﻓﻌﻪ ﻗﻠﺒﻤﻮﻥ ﺑﺴﻮﺯﻩ ﮐﻪ ﺍﯼ ﻭﺍﺍﺍﺍﯼ .... ﭼﯽ ﺭﻭ به ﭼﯽ ﻓﺮﻭﺧﺘﯿﻢ ؟ ... ﭼﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﯽ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﯾﻢ؟! ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﻡ ﺩﻭﺭﺕ ﻣﯿﮕﺸﺘﻢ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ... ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ اش ﺧﺪﺍ ﺭﺍهموﻥ ﺩﺍﺩ ... دوستان، ماه رمضانه ... ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻮﺷﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺍﺯﯾﻦ ﻣﺎﻩ های ﺯﯾﺒﺎ و پر خیر و برکت ؟ ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور العملی عجیب و نورانی از آیت الله فاطمی نیا برای حاجت خواستن در شب قدر ؛ شبی که تکرار شدنی نیست .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نماز شب بیستم ماه مبارک رمضان 💠 ❤️هر کس در شب بیستم ماه مبارک رمضان 💠هشت رکعت نماز بجا بیاور {چهار تا دو رکعتی } 🔹در هر رکعت یکبار «سوره‌ى حمد» 🔹به هر سوره میسر می شود ❤️ثـواب وفضیـلت نمــاز: خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد ❇️وقت خواندن این نماز در کل شب است(از بعد از خواندن نماز مغرب تا قبل از اذان صبح) به نیت تعجیل در فرج صلواتی هدیه کنید بنده های خوب خدا @maajmazakerine
📚فضایل امیرالمومنین📚 متن زیر هر ساله در ایام شهادت امیرالمومنین منتشر می شود، هر بار که می‌خوانیم برای ما تازگی دارد . لطفا با دقت باز هم بخوانید تا متوجه شوید جاهلان فرق چه کسی را در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان شکافتند و امت را در شب ۲۱ ماه رمضان داغدار کردند. قصه: راهیان مسیحی چگونه مسلمان شدند؟ روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (ص) آمدند، در حالی‌که طلا و جواهر و اشیاء گران‌ بها به همراه داشتند. پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آن‌جا حضور داشتند( خلیفه وقت یعنی أبوبکر نیز در بین جماعت بود) و سوال کرد: خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟ پس جمعیت حاضر، ابوبکر را نشان دادند، راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت: نامم عتیق است راهب: نام دیگرت چیست؟ ابوبکر: صدیق است. راهب: نام دیگری هم داری؟ ابوبکر: نه هرگز راهب: گمان کنم، آنکه در پی او هستم، شخص دیگریست. ابوبکر: دنبال چه هستی؟ راهب: من به همراه جمعی از مسیحیان از روم آمدیم و جواهر و اشیاء گران‌ بها بهمراه آوردیم، هدف ما این است که از خلیفه مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد، تمام این هدایای ارزنده را به او می‌بخشیم، تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد، اینجا را ترک کرده و به سر زمین خود باز می‌گردیم. ابوبکر: سوالاتت را بپرس؟ راهب: باید به من امان نامه بدهی، تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم. ابوبکر: در امانی، پس سوالاتت را بپرس. راهب: سه سوال مطرح می کنم ۱) ما هو الشئ الذی لیس لله؟ ((چه چیز است که از آن خدا نیست؟)) ۲) ما هو شئ لیس عندالله؟ ((چه چیز است که در نزد خدا نیست؟)) ۳) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ ((آن چیست که خدا آن را نمی‌داند؟)) پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت: باید از عمر کمک بخواهم. پس بدنبال عمر فرستاد و عمر حاضر شد. راهب سوالاتش را دو باره در حضور عمر مطرح کرد، عمر که از پاسخ عاجز مانده بود، پس به دنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد، و جمعیت گفتند: چه سوالیست که می‌پرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را می‌داند. راهب ناامید گشته قصد بازگشت به روم کرد. ابوبکر: ای دشمن خدا🤔😳 اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم، زمین را به خونت رنگین می کردم. سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود، بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی(ع) به همراه پسرانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ابوبکر خطاب به راهب گفت: آنکه در جستو جویش هستی آمد، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید: نامت چیست؟ امام: نامم نزد یهودیان الیا، نزد مسیحیان ایلیا، نزد پدرم علی و نزد مادرم حیدر است. راهب: نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام: او برادر و پسر عموى من است و من نیز داماد اویم. راهب: به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دو باره سوالاتش را مطرح کرد. امام: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک یعنی (( آنچه خدا ندارد، زن و فرزند است. آنچه نزد خدا نیست، ظلم است. آنچه خدا نمی‌داند، شریک و همتا برای خود است)) ❇️ پس راهب با شنیدن این پاسخ‌ها، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" یعنی » به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. نکته اول: امیدوارم شما خواننده گرامی از پاسخ مستدل و کوتاه امام مثل همه بچه شیعه های دیگر لذت برده باشید پس تا حد امکان نشر دهید. و افتخار کنیم در زمان فعلی سید علی زمان داریم که نواده آن ابر مرد تاریخ است و دانشش در زمان فعلی در اکثر امور جاری از سیاست گرفته تا دیانت تا فلسفه و منطق تا شعر و ادب تا امور اجتماعی و...سرآمد جهان است. نکته دوم: پیامبر(ﷺ)فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(ع) را نشر دهد، مادامی که از آن نوشته اثری باقیست، ملائکة الله برای او استغفار می کنند. منبع: کتاب الإحتجاج » مرحوم طبرسی پای درس امام امیرالمومنین یا علی مدد » ۱۴۰۳/۱/۱۱
خبرداشتید که نشر فضائل مولا امیرالمؤمنین علی ع کولاک میکنه! محشره!! پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرماید اگه فضائل علی علیه السلام رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت، و اگر بخوانی از روی نوشته، گناهان چشمانت، پاک میشود. حالا این فضیلت مولا علی ع را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید. افتخار کنید که شیعه علی ع هستید . 💐شاهکار حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در پاسخ به سوال تکراری💐 جمعیت زیادی دور حضرت علی (علیه السلام) حلقه زده بودند .. مرد اول – یا علی ! سؤالی دارم . علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. مرد دوم – اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ علم بهتر است یا ثروت ؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. در همین حال سومین نفر وارد شد، یاعلی علم بهتراست یا ثروت امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار ! نفر چهارم – یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت علی علیه السلام در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود. نوبت پنجمین نفر بود. یا علی علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت‌ علی علیه السلام در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند. نفرششم یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد.. در همین هنگام هفتمین نفر – یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟ امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد. در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است . همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که، نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟ امام فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود . نفر دهم – یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟ علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پُر کرده بود. سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم . 📚کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص۱۴۲.📚 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🌴🌴الحمد لله الذی اجعلنا من المتمسکین بولاية مولانا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و الائمة المعصومين علیهم 🌴🌴 جاااانم فدااای حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام *نشر این پیام صدقه جاریه است*