eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا @manbarmajma
9.1هزار دنبال‌کننده
959 عکس
998 ویدیو
164 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️مصائب امام هادی(ع) /۱ امام در دوران خلافت متوكل، روزگار بسيار سختى را پشت سر گذاشت. هراسى كه متوكل از امام در دل داشت، سبب شده بود تا دستور دهد، سربازانش گاه و بى گاه بدون اجازه از ديوار وارد خانه امام شوند و آن جا را بازرسى كنند. آن ها گاه پا را از اين نيز فراتر مى گذاشتند و به هتاكى به ساحت مقدس امام مى پرداختند. در تاريخ آمده است كه برخى اوقات متوكل در حالت مستى، امام را شبانه احضار مى كرد و به بزم شراب خود فرا مى خواند. 📚منبع: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۱۱
◾️مصائب امام هادی(ع)/۲ نگامى كه امام را به سامرا تبعيد كردند، بنا به دستور متوكل و براى تحقير امام، ايشان را در محلى كه «خان صعاليك» نام داشت، و محل تجمع گدايان و بينوايان بود، جاى دادند. «صالح بن سعيد»، با ديدن اقامتگاه حضرت به ايشان عرض كرد: «اى فرزند رسول خدا! اين ستمكاران در همه امور سعى در خاموش ساختن نور شما دارند كه شما را در چنين محلى كه مكان نشستن گدايان و مستمندان است جاى داده اند» امام در پاسخ او فرمود: «اى پسر سعيد! آيا درک و معرفت تو در اين جايگاه است و گمان مى كنى كه اين امر سبب پايين آمدن شأن من مى شود؟» سپس براى تسكين او كه از دوستداران خاندان وحى بود و نيز براى نشان دادن مقام خود، با دست مبارک پرده را از جلوى چشمان او كنار زد و به او فرمود: «نگاه كن» صالح بن سعيد مى گويد: «باغ هايى زيبا و آراسته، نهرهايى جارى و درختانى سرسبز ديدم كه عطرى دل نواز از آن ها به مشام مى رسيد و حور و غلمان بهشتى در آن ديده مى شد كه بسيار سبب شگفتى من شد» آن گاه امام به او فرمود: "اى پسر سعيد! ما هر جا باشيم، اين ها از آن ماست. حال مى بينى كه ما در خان صعاليك نيستيم" 📚منبع: الارشاد، ج ۲، ص ۴۳۸
▪️امام هادی(ع) بر هم زننده بزم شراب هنگامى که بدخواهان در نزد متوکل، از امام هادى‏ علیه السلام سعایت و بدگویى کرده و گفتند: در منزل او سلاح و نوشته ‏ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد، متوکل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به خانه امام‏ علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند. آنها دیدند که حضرت تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند و به او گزارش دادند که در خانه‏ اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى ‏خواند. متوکل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بى ‏اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت‏ به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد کرده و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوکل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى بخوان! حضرت فرمود: «من شعر کم مى ‏خوانم‏». متوکل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه السلام آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. 📚منابع: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۱۳