عشق و ایمان، بمنزلهی سوخت یا نیروی محرکهای هستند که ماشین وجود را بسوی ترقی و تعالی حرکت می دهند. اما!
اما حرکت اولیه کافی نیست. وگرنه، کافی بود که موشک را از سوخت پر کرده، بدون هدف بسوی مقصد نامعلومی در فضا رها سازیم.
علاوه بر نیرو به مسیر، یعنی به راهی زیرکانه برای پیشرفت معقول نیاز است. لذا برای رسیدن به مقصود، باید برنامه هدفمند داشته باشیم...
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
وقتی همه کوششهای ما با شکست روبرو میشود چه میکنیم؟
🌱قسمت اول
هرگز فکر کردهاید که چرا افراد مختلف در برابر دشواریهای زندگی عکسالعملهای گوناگون از خود بروز میدهند؟ چه عاملی موجب شده است تا زنان و مردان معینی بکلی با مردم نظیر خود متفاوت باشند؟ به چه علت بعضی ها به رهبری ملتی یا به موفقیت بزرگی میرسند؟ چگونه است که بسیاری از مردم علیرغم هرگونه سختی که برایشان اتفاق میافتد، زندگی را به شادمانی میگذرانند، در حالیکه بعضی دیگر که بنظر میرسد همه نوع امکاناتی در اختیار دارند زندگی را با نومیدی، خشم و افسردگی میگذرانند؟
اکنون از شما میپرسم: بین دارا و ندار چه فرقی است؟ بین توانا و ناتوان چه تفاوتی است؟ و بین آنها که کاری میکنند و آن ها که نمیکنند چه اختلافی وجود دارد؟
چرا بعضی افراد بر سختیهای وحشتناک و غیر قابل تصور، فائق میآیند و به پیروزی و سعادت میرسند، در حالیکه برخی دیگر، با داشتن همه نوع امکانات، زندگیشان به فاجعه ختم میشود؟
چرا بعضی افراد از حوادث و تجارب زندگی سود میبرند و برخی دیگر همان تجارب را علیه خود به کار میگیرند؟ این چگونه تفاوتی است که در کیفیت زندگی ایجاد تفاوت میکند؟
یک نفر تصادف میکند دچار سوختگیهای شدید و فلج بدنی میشود اما روحیه خود را نمیبازد، با جسمی معلول به زندگی ادامه میدهد و به موفقیتهای چشم گیر اجتماعی اقتصادی میرسد و تمام عمر با نشاط زندگی میکند. یکی دیگر هم هست که دارایی مطلوبی دارد، به شغل مورد علاقه خود رسیده است. محبوب است و مخاطبین زیادی دارد، اما خبر میرسد که هرچند با کارهایش لبخند به لب همه میآورده، اما خودش از این شادی بهرهای نداشته است و در نهایت هم به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر، پیش از چهل سالگی از دنیا می رود!
این چگونه تفاوتی است که در کیفیت زندگی ایجاد تفاوت میکند؟ تفاوتی که ظاهراً به میزان امکانات موجود فرد ارتباطی ندارد...
ما کسانی را میبینیم که گنجها و نعمتهای گوناگونی از قبیل مقامات اجتماعی، روابط بینظیر با دیگران و سلامتی و نیروی جسمانی فوق العاده در اختیار دارند. و اگر فکر کنید این افراد چه تفاوتی با ما دارند، باید بدانید که این تفاوت ناشی از افکار و اعمال خود ماست.
وقتی همه کوشش های ما با شکست روبرو می شود چه میکنیم؟ مشکلات افراد موفق کمتر از افراد شکست خورده نیست. تنها یک دسته از مردم هستند که هیچ مشکلی ندارند: آنها که در قبرستانها خوابیدهاند... تفاوت موفقیت و شکست، در اتفاقاتی که میافتد نیست، بلکه در تفسیر ما از اتفاقات و عکس العمل ما در برابر حواث است که این تفاوت را ایجاد میکند.
ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب بسوی کامیابی ( با اندکی دخل و تصرف😊)
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
وقتی همه کوششهای ما با شکست روبرو میشود چه میکنیم؟
🌱قسمت دوم
هنگامی که آن فرد متوج شد دچار سوختی درجه سوم شده می توانست این اطلاع را به اشکال مختلفی برای خود تفسیر کند. این حادثه می توانست به معنای نشانه ای از مرگ و یا دلیلی برای غم و اندوه ابدی باشد، و یا هر معنای دلخواه دیگری داشته باشد، اما او دائما به خود می گفت که در پس این حادثه تقدیری نهفته بوده است و این جهان روزی به جبران این واقعه به او قدرتی خواهد بخشید که به هدفهای بزرگی برسد و در محیط پیرامون خود اثرات مثبتی بگذارد و در نتیجه این تلقین به نفس، به باورها و ارزش هایی دست یافت که حتی پس از آنکه نیمی از بدنش فلج شد نه فقط دچار اندوه و ناکامی نگردید بلکه از دیگران نیز پیش افتاد.
این متفاوت عمل کردن تنها از طریق ارتباط با خود رخ داده است. او تمام احساسات ناشی از درد، خستگی و محدودیت حرکات خود را طوری برای خود معنی کرد که سرانجام او را به آنچه می خواست رساند. فارق از موانعی که راه گریزی از آن نداشت.
بی شک این افراد صرفا از طریق تلقین به نفس، به نتایج دلخواه نرسیده اند و می خواهیم بدانیم که آن ها دقیقا چگونه این کار را کرده اند؟
طبیعتا اگر دقیقا راهی که آنها رفته اند را برویم به همان نتایج خواهیم رسید.
طبق همان اصل که هرچه بکاریم همان را درو می کنیم...
به عبارت دیگر اگر کسی باشد که بتواند حتی در تلخ ترین لحظات حیات، آرامش خود را حفظ کند و بفکر دیگران باشد، من می توانم نحوه تفکر او را کشف کنم و بفهمم که او به زندگی چگونه می نگرد و تحت چنین شرایطی چگونه جسم و روح خود را به کار می گیرد و سپس شاید بتوانم حتی بیش از او در هنگام حوادث متانت و عظمت روح خود را حفظ کنم.
ما در مطالب بعدی با علم جالبی که به «برنامه ریزی عصبی کلامی» معروف است و به اختصار «ان ال پی» می گویند آشنا می شویم. موضوع این علم آن است که چگونه کلام چه بصورت شفاهی و چه غیرشفاهی در سیستم عصبی ما اثر می گذارد. توانایی انجام هر کاری در زندگی، بستگی به توانایی ما در کنترل سیستم عصبی دارد. کسانی که می توانند به نتایج درخشان دست یابند، این کار را از طریق برقراری ارتباطات خاصی با سیستم عصبی خود انجام می دهند.
در یک جمله برنامه ریزی عصبی کلامی یا ان ال پی به مطالعه نحوه ارتباط مردم با خود می پردازد. ارتباطی که موجب نیرومندی انسان شده شیوه های رفتاری متعددی را در اختیار فرد قرار دهد.
عنوان برنامه ریزی عصبی کلامی گرچه کاملا رسا و گویا است اما حقیقتی در آن نهفته است که ممکن است برای شما تازگی داشته باشد...
ادامه دارد...
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
وقتی همه کوششهای ما با شکست روبرو میشود چه میکنیم؟
🌱قسمت سوم
برنامه ریزی عصبی - کلامی یا ان ال پی به عنوان یک علم در گذشته فقط به پزشکان متخصص و عده کمی از مدیران اجرایی شرکت های بزرگ تدریس می شد. اما امروز همه ما به آن دسترسی داریم.
این علم چهارچوبی علمی برای هدایت ذهن در اختیار ما می گذارد و به ما می آموزد که روحیات و رفتارهای خود و یا روحیات و رفتارهای دیگران را به مسیر صحیح هدایت کنیم. بطور خلاصه این علم به ما می آموزد که چگونه مغز و ذهن خود را اداره کنیم تا به بهترین وجه به نتیاج دلخواه خود برسیم.
علم برنامه ریزی عصبی - کلامی، کلیدی برای کشف این معماست که چرا بعضی افراد همیشه به بهترین نتایج می رسند. مثلا کسی که صبح، زود، آسان، سریع و پر انرژی از خواب بر می خیزد قطعا به نتیجه مطلوبی دست یافته است.
سوال بعدی این است که چگونه این افراد نتیجه دلخواه را بدست می آورند؟
از آنجا که رسیدن به هرگونه نتیجه مستلزم برداشتن قدم هایی است، باید دید که مشخصا چه اقدامات فکری یا جسمی، بیداری سریع و راحت را بصورت یک فرآیند روانی - تنی موجب شده است.
یکی از اصول علم برنامه ریزی عصبی - کلامی می گوید که همه ما دارای سلسله اعصاب مشابهی هستیم. بنابراین، در جهان، هرکس قادر باشد هر کاری را انجام دهد، شما نیز می توانید، مشروط به اینکه مغز و اعصاب خود را دقیقا مانند او اداره نمایید. این عملیات، یعنی جریان کشف دقیق و مشخص راههایی که دیگران می روند تا به نتیجه معینی برسند، در اصطلاح، مدل سازی نامیده می شود.
باز این نکته را تکرار می کنم که هر کاری برای هرکس در هر جای جهان مقدور باشد، برای شما نیز امکان پذیر است. البته مساله این نیست که شما دقیقا به هر نتیجه ای که دیگران رسیده اند برسید، بلکه مساله شیوه کار است، یعنی اینکه دیگری چگونه به مقصود رسیده است. اگر کسی را می شناسید که می تواند رابطه کامل با فرزند خود برقرار کند، شما نیز می توانید. اگر کسی هست که براحتی و به سرعت صبحها از خواب بیدار می شود، پس شما هم می توانید. کافی است دیگران را سرمشق قرار دهید و ببینید آنها چگونه سیستم عصبی خود را هدایت می کنند.
بدیهی است بعضی کارها مشکل تر و پیچیده تر است و لذا ممکن است مدل سازی و تقلید آن کارها به زمان بیشتر نیاز داشته باشد. به هر حال، اگر بقدر کافی شور و علاقه داشته از پشتوانه اعتقادی که در هنگام تطبیق و تغییر به کمک شما بیاید برخوردار باشید، واقعا می توانید هرکاری را که انسان دیگری انجام می دهد مدل سازی کنید.
در بسیاری از موارد ممکن است کسی سالها عمر خود را به آزمایش و خطا بگذراند تا راه مشخصی را برای استفاده از ذهن و جسم خود پیدا کند که به نتیجه معینی منتهی می شود. اما شما می توانید میان بر بزنید و راهی را که سالها صرف تکمیل آن شده تقلید کنید و ظرف چند دقیقه چند ماه و یا لااقل در مدتی بسیار کمتر از آن چه آن فرد صرف کرده است به نتیجه مشابه برسید...
ادامه دارد...
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
داستان یکی از مشاوره هایم...
و معرفی «وبینار» جدید ما
دختر خانم عزیزی برای مشاوره تماس گرفت.
خیلی دقیق و با جزئیات شروع به گفتن درگیری های درونی اش کرد. خیلی قشنگ توصیف می کرد. مشخص بود خیلی به همشون فکر کرده و خیلی اذیتش می کنه.
مشکلاتش فهرست وار از این قرار بود:
۱. کامل گرایی افراطی. حتی وقتی به هدف می رسم احساس موفقیت کامل نمی کنم و حس خوبی ندارم.
۲.به مسیرم شک دارم و احساس باارزش و مفید بودن ندارم.
۳. مدام از این شاخه به اون شاخه می پرم. آرام و قرار ندارم. توانایی ادامه دادن و به پایان رساندن یک کار تا آخر مسیر را ندارم.
۴. هرچیز اولش برام جذابه. خیلی زود برام ملالت بار میشه و به سختی تحملش می کنم.
۵. یک کسالت و رخوتی تو زندگیم هست. حال ندارم هیچ کاری رو کامل یا با کیفیت انجام بدم.
و...
وقتی دغدغه هایش را برایم فهرست کرد.
گفتم: من می توانم حدس بزنم مشکل کجاست؟
شاید باورش سخت باشد اما این معضلات سلسله وار به هم مربوط است. و همه این دردسرها و اذیت شدن ها از یه جا آب می خوره...
بعد پرسیدم: میزان استفاده شما از تلفن هوشمندتان چقدر است؟ اعم از شبکه های اجتماعی و خبری و ...
خیلی سریع و با خنده گفت: زیااااد. خیلی زیاااد. من تقریبا به گوشی ام وابستگی زیاد دارم و با آن زندگی می کنم... بخشی از وجود من شده تلفن همراه ام و اگر مدام آن را چک نکنم آرامش روحی ندارم...
و من گفتم: تقریبا مطمئن بودم چنین جوابی خواهم شنید.
همه معضلاتی که شمردید بخش بسیار موثرش بخاطر این وابستگی به این تکنولوژی نوظهور در نسل بشر است که خیلی ها را دچار عدم تعادل در زندگی کرده. خیلی ها را دچار آسیب جدی فکری و روحی کرده و خیلی ها را از زندگی معمولی یا چشیدن طعم شیرین آن محروم کرده...
البته مشکل ایشان یک منشا دیگر هم داشت که در پست بعدی به آن می پردازم.
اما خواستم این مطلب را با همه شما به اشتراک بگذارم، چون ایشان اولین نفری نبود که با این مشکلات دست به گریبان بود. تقریبا اکثر افرادی که برای مشاوره تماس می گیرند. در سنین مختلف و حتی با تحصیلات عالی، درگیر این ابزاری که قرار بود انسان بر آن سوار باشد اما امروز آن بر انسان سوار شده، هستند...
شنیدن مشکلات نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان در این خصوص، من را بر آن داشت که به برگزاری یک وبیناری جدید و خیلی خیلی مهم بیندیشم. الان نزدیک به سه ماه است در حال تحقیق و مطالعه هستم و گمان می کنم این موضوعی که انتخاب کردم در قالب تفکر استراتژیک این امکان را داشته باشد که مسیر خیلی ها را تغییر دهد. این موضوع سن بردار نیست و تقریبا امروز همه را درگیر کرده است.
این وبینار با عنوان « انقلاب ذهنی» به یاری خدا می تواند نجات بخش بسیاری از افراد شود.
شما هم درگیری های فوق الذکر را دارید؟
شما هم گوشی را بر می دارید که یک مطلب را بررسی کنید و می بینید یک ساعت بعد گوشی را زمین گذاشته اید و حتی می بینید همه کار کردید، جز آن کاری که بخاطرش گوشی را برداشتید؟
شما هم حوصله و تحمل مطالعه کردن را ندارید و آن را یک کار واقعا حوصله سربر می دانید؟
شما هم نمی توانید به برنامه ای که خودتان طراحی کرده اید پایبند باشید و نهایت عمر انجام هر برنامه بیش از دو هفته نمی شود؟
شما هم ساعت ها بی هدف در اینستا گرام و کانالهای مختلف به بهانه در جریان بودن، چرخ می زنید؟
اگر شما هم به این موارد مبتلا هستید، این «وبینار» دقیقا مناسب حال و روز شماست.
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
تاریخ و ساعت برگزاری وبینارِ « انقلاب ذهنی»
و نحوه ثبت نام آن به زودی اعلام خواهد شد.
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
داستان یکی از مشاوره هایم...
💡و معرفی «وبینار» جدید ما
🖇قسمت دوم
توضیحاتش و توصیفات حال و روزش که تمام شد. پرسیدم: چند سالهای؟ اهل کدام شهری؟ چه تحصیلاتی داری؟
لطف کرد و با حوصلهٔ بیشتر از خودش گفت. اینکه ۲۳ سال داره. از یکی از روستاهای یکی از شهرهای ایران، پذیرش یکی از دانشگاههای دولتی شهر تهران را در مقطع کارشناسی گرفته.
اما وقتی وارد دانشگاه شده دچار یک سرخوردگی و شوک جدی شده:
۱. محیط دانشگاه اون طور که تصور میکرده نبوده.
۲. همکلاسیهاش اون طور که انتظار داشته نبودن.
۳. اساتیدش اون طور که گمان میکرده نبودن.
و همه اینها به علاوه شاید تنهایی و دوری از خونه و خانواده دست به دست هم داده و اونو تو یه افسردگی عمیق فروبرده. تا این که کرونا پیداش شده...
شوخی جدی گفتم: و از الطاف خفیه الهی در خصوص شما این بوده که با اومدن کرونا و تعطیلی دانشگاهها، شما به روستای آرام خودت برگردی و حالت بهتر بشه.
گفت: دقیقا...
خواستم که از فشارهایی که تجربه کرده بیشتر بگه، فشارهایی که اونو به سمت وابستگی به گوشی همراهش کشونده.
گفت: من در روستامون در زمان تحصیل در مدرسه حتی تلفن همراه هم نداشتم. خیلی سخت کوش بودم. تمرکز داشتم. هیچ کدوم از این صفات امروز رو نداشتم. پر حوصله بودم و با دقت کارهام رو دنبال میکردم. اما حالا...
من آدم شاکر و راضیای بودم و در آرامش زندگی میکردم. اما وقتی در تهران وارد دانشگاه شدم، با دختران و پسرانی مواجه شدم که به ظاهر خیلی بیشتر از من امکانات داشتن و به لحاظ مالی وضع خوب تا عالی داشتن، اما همیشه زبان ناله و شکوه و غر و اعتراض و انتقاد داشتن. به همه چی. به درس، به استاد، به کشور و...
همه فکرشون هم این بود که این مقطع رو بگذرونند و به خارج از کشور مهاجرت کنن.
من سکوت کرده بودم و نکات کلیدی توضیحاتش رو یادداشت برداری میکردم.
ادامه داد: من قصد خارج از کشور رفتن نداشتم. نگاه اونا رو نداشتم، اما به مرور زمان همکلاسیها و محیط، اثرشون رو، بر من هم گذاشتن. منم احساس نارضایتی وجودم رو گرفت. دیگه نعمت ها رو نمیدیدم، منم غرغرو شده بودم. دیگه روحیه تلاشگری نداشتم و این روحیات باعث شد که کم حتی درس خوندنم هم مختل بشه.
وقتی تهران بودم افسردگی شدیدی سراغم اومد، دو سالی گذشته بود که کرونا اومد و...
گفت: حالا که برگشتم خیلی بهترم. کتاب زندگی شخصیتهایی رو خوندم که سخت کوش و تلاشگر بودن و همیشه سختی بود و همیشه تلاش اونا...
حالا منم می خوام از این وضعیت خارج شم. حالم بهتره، اما اون عادتها دست از سرم بر نداشته و وابستگی شدید و بی هدف به گوشی همراه دارم. یعنی حتی مخاطب خاصی هم ندارم! اما بیقرارم و مدام باید گوشیم رو چک کنم...
حالا با این کانال آشنا شدم و دوست دارم دوباره با برنامه ریزی و مدیریت، خودم رو بازیابی و بازسازی کنم...
◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️
بعد مشاوره بیشتر به فکر فرو رفتم. سعی کردم به کامل گرایی نزدیک نشوم و همین میزان تحقیق و مطالعه را برای برگزاری وبینار اول این موضوع، کافی بدانم و تاریخ برگزاری را مشخص کنم.
در واقع وقتی این همه نوجوان و جوان پریشان و بیبرنامه را میبینم، دغدغهام برای سرعت در انتقال محتوا بیشتر میشود.
از صمیم قلب، برای نوجوانان و جوانانی که حتی توسط والدین خود، توسط معلمین خود یا اساتید دانشگاه خود به سمت منفی بافی و منفیگویی، به سمت یأس و ناامیدی و به سمت بیهویتی و بیانگیزگی سوق داده میشوند، متاسفم...
و البته با تمام وجود در تلاشم که در حد وسع خود، مطالب مفید و مؤثر را در اختیار هرکس که اشتیاق تغییر و تحول و «انقلاب ذهنی» دارد، قرار دهم.
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
💡گاهی رفتن برق میتواند نعمت بزرگی باشد!
شاید اغراق نباشد بگویم هر روز با کسانی مواجه میشوم که به هیچ وجه وقت ندارند!
آن ها میدانند باید مشکلات اساسی کارشان را حل کنند، ولی وقت ندارند!
آنها میدانند نامرتب بودن خانه و یا اتاق کارشان به تمرکز و آرامش آن ها لطمه وارد میکند و حتی در روحیه سایر اعضای خانواده هم تاثیر میگذارد، ولی برای مرتب کردن روزانه، وقت ندارند!
اگر وقت داشتند اول خانه را مرتب میکردند. ولی وقت ندارند! اگر وقت داشتند یک برنامه خوب برای انجام کارهای روزانه یادداشت میکردند، اما وقت ندارند!
نکته مهم آن است که اغلب افراد برای کارهای «مهم و غیرفوری» وقت اختصاص نمیدهند.
افزایش عملکرد فقط زمانی امکان پذیر است که برای کارهای مهمی که هیچ فوریتی ندارند و شاید هیچگاه کسی از ما نخواهد آنها را انجام دهیم، وقت کافی بگذاریم.
یکی از کارهای مهم و غیرفوری شاید شستن ظرفهای شام دیشب یا مرتب کردن میز درس یا کارمان باشد اما ما همیشه در حال انجام کار دیگری هستیم و این کارها روی هم تلنبار میشود.
رفتن برق شاید برای خیلی ها فاجعه محسوب شود، ولی گاهی میتواند نعمت بزرگی باشد! وقتی برق میرود دیگر نمیتوانیم به مدت طولانی خودمان را با گوشی و اینترنت سرگرم کنیم. -البته متأسفانه برای همه اینطور نیست، وقتی مثلا پاوربانک دارند یا از اینترنت خطشان استفاده میکنند - در واقع اینها این فرصت به خود آمدن را از دست میدهند...
اما کسانی که دستشان از دنیای اینترنت کوتاه میشود، ناگهان انگار از سحر و طلسم و هیپنوتیزمی خارج شده باشند به خود میآیند و نگاهی به اطراف خود میکنند...
گویا حالا دیگر وقت دارند... ناگهان فکرشان به کار میافتد و بلند می شوند به کارهایی میرسند که برایش وقت نداشتند اما انگار معجزهوار وقتی برایشان باز شده است...
وقتی برق می رود دیگر نمی توانیم خودمان را با کارهای غیرمهم و فوری مشغول کنیم. تاکید می کنم: غیر مهم ولی فوری. مثل پاسخ دادن به پیامی از دوستی که همین لحظه به دستمان رسیده. یا خبرفوری که تیتر میشه و...
وقتی شارژ گوشی هم تمام شود، دیگر بهانهای نداریم. پس کاغذی بر میداریم و شروع به نوشتن کارهای مهم و برنامهریزی میکنیم. یا بلند میشویم و سراغ ظرفها یا مرتب کردن اتاق میرویم. ما حتی فکر کردن را فراموش کردهایم! و وقتی برق ها قطع میشوند یادمان میآید که گزینه مهمی به نام فکر کردن و گرفتن تصمیمات مهم هم وجود دارد.
از این خودفریبی دوری کنیم که اگر در تلاش و فعالیت هستیم، پس حتما در حال پیشروی هستیم! برای خیلی کارها ساعت ها وقت میگذاریم ولی هیچ فایده محسوسی در زندگیمان ندارند. از وقت روزانه خود برای کارهای باارزش و مهم استفاده کنیم!
دقت کنید: معمولا فعالیتهایی وجود دارند که شاید خیلی لذت بخش هم نباشند، ولی به طور مستقیم بر آرامش، تمرکز، تعادل و سرعت پیشرفت کارهایمان ارتباط مستقیم دارند. اول آن ها را انجام دهید و آرامش و رضایت از خود را تجربه کنید...
📌در #وبینار #انقلاب_ذهنی (که بالاتر معرفی شد) بیشتر در این خصوص صحبت خواهیم کرد.
💡جهت ثبت نام:
@tuba_110
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
#پیام_های_انرژی_بخش
الحمدلله رب العالمین😍🤲
"راستش این سررسید درست زمانی بدستم رسید که دررحال برنامه ریزی برای عروسی پسرم بودم و همزمان کارهای تحقیقی درسی پژوهشی هم داشتم. درست از اول مهر ۱۴۰۰.
مدت یک ماه فرصت داشتم برای سیام مهر برنامه ریزی کنم. همزمان مسائل و مشکلات مختلف دیگه هم داشتم ...
و این سررسید فوق العاده بود😃
هر هفته توی دو صفحه جلو چشمم بود
تمام لیست کارام و قرارهام رو تا بیست مهر نوشتم. ساعت تقریبی واسه همه در نظر گرفتم و با توجه به حجم بالای کاری که داشتم فقط جمعه ها رو خالی گذاشتم.
به دلیل کرونا دست تنها بودم و باید یه برنامه ریزی درست میکردم.
هرروز دفترم روی کابینت آشپزخونه باز بود و با نگاه کردن بهش آرامش میگرفتم😍. واینکه کارای مهم کدومان، چه کارایی تیک خوردن و در عین حال ستون تهذیب 👌، به من یادآوری میکرد وسط این همه کار از کارای عبادی م غافل نشم.
سه روز قبل مراسم رو هم کاملا خالی گذاشتم و هربار با نگاه کردن به ستونهای خالی اون سه روز احساس آرامش میکردم. 😍حتی وقتی یه هفته میگذشت و شنبه ی بعدی میومد، هی ورق میزدم به سمت عقب ببینم واقعا کارهام تموم شدن؟؟
به جرات میگم حجم عمده ای از دلهره ها و استرس هام با نوشتن توی این دفتر کم شد.... من بارهادفترهای مختلفی واسه برنامه ریزی داشتم. دفتر برنامه ریزی، to do list و.... اما این سبک تدوین سررسید فوق العاده ست. مخصوصا که از مهر ۱۴۰۰ شروع شده. برای من که توئه موقعیت بحرانی با کلی کار قرار گرفته بودم و اضطراب شدید داشتم، این دفتر سر رسید، هدیه ای از طرف خدابود که بگه حواسم بهت هست😌😌
الحمدالله مراسم به خوبی انجام شد. امروز که بیستم اذره و اون صفحه ها رو ورق میزنم با خودم میگم، واقعا من این همه کار انجام دادم؟؟؟؟ 😁😁😁
به جرات میگم. هر کی ازین سررسید ها نداره، داره روزای خوب و ساعت های مفیدشو از دست میده 😜.
خانوم مهاجر عزیزم، ممنونم. ❤️❤️❤️❤️❤️
پ. ن۱:
یه نکته مهم و جالب رو فراموش کردم بگم:من مسائل مالی و تاریخ تحویل و. پرداخت ها رو هم، توی دفتر نوشتم. چون برای عروسی بهر حال کلی هزینه داشتیم. بعد عروسی برای چک کردن بعضی حساب کتابا براحتی از روی دفتر و تاریخ و ساعتش تونستیم بخوبی مدیریتش کنیم 😁
پ. ن. ۲:
قطعا برای نحوه ی استفاده ازین سررسید، آموزش های کانال منِ با برنامه لازم و ضروری هست👌»
💡جهت دریافت #سررسید:
@tuba_110
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname
💡برای افزایش عملکرد، زمان مورد نیاز برای هر کاری را مشخص کنید.
زمانی که میتوانید به یک کار اختصاص دهید را واقعگرایانه مشخص کنید. این گامی مهم برای اطمینان از این است که میتوانید آن تعداد کار را که فهرست کردهاید، امروز انجام دهید.
اگر یک یا چند مورد از فهرست شما بزرگتر از آن است که بتوانید در یک روز انجام دهید، میزان زمانی که نیاز دارید برای به انجام رساندن آن را تخمین بزنید.
ممکن است یک کار ۵ روز زمان نیاز داشته باشد. یعنی اگر فرض کنیم برای هر کار از فهرست کارهای روزانه خود، ۱ ساعت زمان در نظر میگیرید و یکی از کارهای شما به ۵ ساعت زمان نیاز دارد. باید آن را به ۵ تا ۱ ساعت خرد کنید و به این شکل، با روزی ۱ ساعت زمان گذاشتن، ۵ روز دیگر کاری تمیز و شسته رفته و بدون فشار عصبی و خستگی را به انجام برسانید.
با این روش میتوانید همزمان چند کار را با هم پیش ببرید. و هر کدام را در یک تاریخ مشخص به اتمام برسانید. در خصوص انجام هیچ کدام هم به شما خستگی و فشار وارد نشود.
این یک برنامه کاملا قابل انعطاف است. حتی اگر شرایط شما جوری است که روزی نیم ساعت برای هر کار میتوانید زمان بگذارید خب طبق محاسبه میگویید این کار را ۱۰ روزه به پایان میرسانم. یعنی به دو برابر روز برای انجام آن نیاز دارید. اما اگر این محاسبه و تقسیم زمان و خرد کردن کار را نداشته باشید. در نهایت روزی که باید کار را تحویل دهید، مجبورید یک شب تا صبح بیدار بمانید تا با ۵ ساعت کار خسته کننده، کار را به اتمام برسانید... یا اینکه مدام کار را به تعویق بیندازید چون زمان مناسب ۵ ساعته پیدا نمیکنید...
🔔در این کانال #با_برنامه بودن برای رسیدن به اهداف و چشم اندازهای بلند خود را می آموزید.
👇👇👇👇👇👇
@manebabarname