eitaa logo
" من انقلابی‌ام "
6.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
21هزار ویدیو
346 فایل
1️⃣کانال نامش مزین به فرمایش انقلابی امام خامنه ای که فرمودند:"من انقلابی ام" 2️⃣متفاوت علیه لیبرالهاوویژه خواران 3️⃣ بصیرتی، سیاسی، فرهنگی، تحلیل ها مدیریت: @manenqelabiam313 تبادلات: @Gomnam423 کانالمون در سروش: https://splus.ir/manenqelabiam
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سلسله پست های مشروطیت و نقش شیخ فضل الله نوری (1) 🔻ابتدا به ساکن باید بررسی کرد معنی مشروطه چیست : 🔹برای لفظ چند معنی آورده اند که تقی زاده در معنی آن بیان می کند: «واژه مشروطه از لفظ فرانسوی «لاشارت»* جدا شده و نه از واژه‌ی عربی شرط. این واژه از اروپا به ترکیه عثمانی راه یافت و در آنجا لفظ مشروطیت را ساختند و سپس آن لفظ به ایران آمد.» ١ البته در نوشته های پژوهشگران تاریخ نوین ایران و ترکیه واژه مشروطه به عنوان معادلی برای واژه انگلیسی «کنستیتوشنالیزم» یا حکومتی که بر شالوده قانون اساسی و نظام پارلمانی بنیاد شده باشد، به کار برده شده است 🔹باید دقت کرد در آن زمان اساس مفهوم مشروطه چندان روشن نبود، البته غرب زده هایی مانند تقی زاده، دقیقا معنی مشروطه به مفهوم نظام پارلمانی بر اساس غرب و بدون دخالت اسلام را مدنظر قرار داده بودند ولی در اوایل هیچ گاه اعتقاد خود را بیان نکردند. اما علما و مردم واژه مشروطه را از شرط دانسته که بنا را بر این گرفته بودن مشروطه قرار است شرط ها و محدودیت هایی را برای حکومت قاجار از طریق قانون گذاری وضع کند و مکانی است که بر اساس دستورات الهی بنیان گذاشته می شود. از این رو باز نشر سخن دولت آبادی اینجا بد نیست که بیان می کند : «به غیر از معدودی که می دانند چه می کنند و مقصود چیست، دیگران نمی دانند چه خبر است، اسم مجلس می شنوند، مشروط و قانون اساسی به گوششان می خورد، اما قانون یعنی چه، مجلس کدام است، مشروطه چیست، نمی دانند»٢ ادامه دارد... *«لا شارت» (La charte) به معنای فرمان، منشور یا قانون مشروطیت 📚منابع 1_خطابه،مشتمل بر شمه ایی از تاریخ اوایل انقلاب مشروطیت، سید حسن تقی زاده، صفحه 18 و 53 2_دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، ص 84 ✍️ من انقلابی‌ام @manenqelabiam
💠 سلسله پست های مشروطیت و نقش شیخ فضل الله نوری(2) 🔻چرا به سمت مشروطه و تشکیل مجلس رفتیم؟ 1️⃣ضعف سیاسی دولت قاجار جمله معروف ناصرالدين شاه، اوج ورشكستگي سياسي را به تصوير مي كشد: «مرده شور اين پادشاهي را ببرد كه شاه آن نمي تواند به شمال و جنوب كشورش مسافرت بكند. اگر به شمال مسافرت كند، انگليسي ها اعتراض مي كنند و اگر به جنوب مسافرت نمايد، روس ها معترض مي شوند.» پس از جنگ هاي دوره اول و دوم ايران و روسيه و انعقاد دو عهدنامه ننگين و و درپي آن، عهدنامه پاريس و استقلال افغانستان، اين بحران رو به فزوني نهاد. 2️⃣بحران مالی و داشتن خزانه خالی و استقراض های مختلف از دول غربی. باید دقت کرد این استقراض ها حتی در زمینه تولید و کار اقتصادی هم استفاده نمی شد و بر بحران مالی بیشتر می افزود. 👈اين وضع در نامه آيت الله سيد محمد طباطبايي، يكي از رهبران مشروطه به شاه به خوبي آشكار است: «اعلي حضرتا، مملكت خراب، رعيت پريشان و گداست، تعدي حكام و مأمورين بر مال و عرض و جان رعيت دراز، ظلم حكام و مأمورين اندازه ندارد، از مال رعيت هرقدر ميلشان اقتضا كند، مي برند، قوه غضب و شهوتشان به هرچه ميل و حكم كند، از زدن و كشتن و ناقص كردن اطاعت مي كنند. اين عمارت و ميل ها و وجوهات و املاك در اندك زمان از كجا تحصيل شده؛ تمام مال رعيت بيچاره است»١ ايوان الكسويچ، سياست مدار روسي، در بيان وضع نابسامان ايران مي نويسد: «سوءاستفاده و بي نظمي در ادارات روزبه روز افزايش مي يافت و درآمدهاي دولتي كفاف هزينه هاي ضروري و فوري را نمي داد و بدين جهت، چاره و راهي جز توسل به وام گرفتن نيافتند» ٢ ⏺البته عواملی مختلف دیگری نیز در سرعت بخشیدن به این اعتراضات دخیل بود مانند حادثه نوز بلژيكي که پس از قرارداد گمركي ايران و روسيه، نوز و عده ديگري از بلژيكي ها، مسئوليت اداره گمرك ايران را به عهده گرفتند كه هم زيان هاي اقتصادي و هم نارضايتي عمومي را درپي داشت البته در اين زمان اقدام ناپسند ديگري از نوز سرزد. وي در يك مجلس لهو و لعب با عبا و عمامه عكس گرفته بود. هنگامي كه اين عكس ميان مردم پخش شد، شمار زيادي از گروه هاي مختلف مردم دست از كار كشيدند و به حضرت عبدالعظيم پناهنده و خواهان عزل نوز بلژيكي شدند ادامه دارد.... 📚منابع : 1_تاريخ بيدارى ايرانيان، ص 339. 2_ايوان الكسويچ زينويف، انقلاب مشروطيت ايران، ترجمه: ابوالقاسم اعتصامى، تهران، انتشارات اقبال، 1362، ص 31. ✍️ من انقلابی‌ام @manenqelabiam
💠 سلسله پست های مشروطیت و نقش شیخ فضل الله نوری(3) 🔻مقام و جايگاه علمي شیخ فضل الله نوری شيخ فضل الله در تهران به اقامه جماعت و تأليف و تدريس علوم اسلامي پرداخت و به سبب جامعيت علمي كه داشت، روحانيان بسياري به حلقه درس ايشان پيوستند. يكي از پژوهشگران در اين زمينه مي نويسد: 👈«مجلس درس شيخ در تهران داراي اعتبار و اهميت فوق العاده بود و بسياري از روحانيان به شركت در درس او مباهات داشتند و مجتهدان بسياري در حوزه درس او حاضر و اغلب علماي تهران از افاضات علمي او بهره مي بردند»١ 👈«مراتب علمي شيخ را هيچ كس منكر نبود، ولي گمان مي كردند كه معلومات او منحصر به فقه و اصول است، اما در چند جلسه فهميدم قطع نظر از جنبه فقاهت، از بقيه علوم هم اطلاع كافي دارند، از آن جمله علم تاريخ و جغرافيا، حتي در اين اواخر نزد مرحوم ميرزا جهانبخش منجم مشغول خواندن علم نجوم و اسطرلاب شد. از ايشان پرسيديم: براي چه منظوري در اين آخر عمر علم نجوم مي آموزيد؟ فرمودند: من از اين علم بهره اي نداشتم و براي اهل علم اين امر بد است. اگر اين علم را بدانم و بميرم بهتر است يا ندانم و بميرم؟»٢ 🔹مقام علمي وي چنان است كه دوست و دشمن به آن معترف بودند، به گونه اي كه مخالفان با انواع تهمت ها و افتراها نتوانستند عظمت علمي او را انكار كنند. دگرانديشان نيز به مقام علمي ايشان آگاه بودند. از جمله: 🔸 مهدي قلي هدايت (مخبرالسلطنه) مي نويسد: «مقام علمي اش، بالاتر از سيدين (طباطبايي و بهبهاني) است. طلاب و بيشتر اهل منبر، دور او را دارند».٣ 🔸ابوالحسن علوي مي گويد: شيخ فضل الله از شاگردان نمره اول حاجي ميرزا حسن شيرازي معروف بود. در پايتخت، مرجع امورات شرعي و تقريبا شخص اول ايران بود.۶ 🔸مهدي ملك زاده در تاريخ خود مي نويسد: اگرچه حاجي شيخ فضل الله مرجع تقليد نبود، ولي در پايتخت بالاترين مقام روحانيت را حائز بود. گفته مي شود از حيث معلومات و تبحر در علوم ديني از همه همگنانش برتري داشته و بسيار فهيم و باهوش بوده و در قدرت استدلال در ميان طبقه خود نظير نداشته است.۵ 🔸ناظم الاسلام كرماني مي نويسد: «مراتب علميه او از ديگران بهتر و سلوكش نسبت به طلاب و اهل علم از ديگران خوش تر بود».۶ 🔸احمد كسروي نيز نوشته است: «حاجي شيخ فضل الله نوري، از مجتهدان بنام و باشكوه تهران شمرده مي شد».٧ 🔸ادوارد براون، محقق و تاريخ نويس نامدار، در كتاب خود مقام علمي شيخ را ستوده و گفته است: شيخ فضل الله از نظر علم و آراستگي به كمال، معروف و فقيه جامع و كامل، مجتهد سرشناس و عالمي متبحر و از لحاظ اجتهاد، برتر از ديگران بود».٨ 📚منابع : 1. مهدى انصارى، شيخ فضل الله نورى و مشروطيت، تهران، مؤسسه انتشارات اميركبير، 1369، چ 1، ص 26. 2. مكتوبات و اعلاميه ها، ج 2، ص 326. 3. مهدى قلى خان هدايت، خاطرات و خطرات، تهران، كتاب فروشى زوار، 1344، چ 2، ص155. 4. سيد ابوالحسن علوى، رجال عصر مشروطيت، تهران، انتشارات اساطير، 1363، چ 1، ص81. 5. مهدى ملك زاده، تاريخ انقلاب مشروطيت ايران، تهران، كتاب فروشى ابن سينا، 1328، ج6 ، ص 114. 6. تاريخ بيدارى ايرانيان، ص 428. 7. احمد كسروى، تاريخ مشروطه ايران، تهران، انتشارات اميركبير، 1370، چ 16، ص 31. 8. ادوارد براون، انقلاب اسلامى، ترجمه: احمد پژوه، تهران، نشر كانون معرفت، 1338، چ 2، ص 355. ✍️ من انقلابی‌ام @manenqelabiam