eitaa logo
گاهی وقت‌ها
4.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
🔹🌟🌸🌟🔹 آمدم. با سرافکندگی با شرمندگی خدای همیشه مهربان من! باز هم دعوتم کردی! باز هم سفره‌ی گسترده‌ی رحمتت را گستراندی برای من! نفس‌های ناقابلم تسبیح، خواب و استراحتم عبادت، یک آیه از کلامت را خواندن، ختم قرآن، شیطان در غل و زنجیر... چه دعوت باشکوهی! فقط سزاوار چون تو خدایی است این ضیافت! آمدم می‌خواهم عاشقانه بخوانمت! می‌خواهم این یک ماه را آبرومندانه‌تر «بندگی» کنم! 😓 یاری‌ام کن ای مهربانترین مهربانان! 😍 🔹🌟🌸🌟🔹 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
•••❈❂🔅🌸🔅❂❈••• 🌸 ، یک داستان ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ... [ﻣﺮﺩم ﺭﺍ] ﺑﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ [ﻭ جدل] ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ. (نحل/۱۲۵) •••❈❂🔅🌸🔅❂❈••• ✍روزی بهلول داشت از کوچه‌ای می‌گذشت. شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. 1⃣ اینکه می‌گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی‌شود وجود هم ندارد. 2⃣ می‌گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می‌سوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تأثیری در او ندارد. 3⃣ می‌گوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می‌دهد، در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می‌دهد. چون خدا از قبل همه چیز را برنامه‌ریزی کرده است. بهلول که این‌ها را شنید، فوراً کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقاً کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد! 🤕 استاد و شاگردان در پی او افتادند 🏃‍♂ و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت: ماجرا چیست؟ استاد گفت: داشتم به شاگردانم درس می‌دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و الان سرم خیلی درد می کند! 😩 بهلول پرسید : آیا تو درد را می‌بینی؟ گفت: نه. بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد! ثانیاً مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک؛ پس در تو تأثیری ندارد. ثالثاً: مگر نمی‌گویی انسان‌ها از خود اختیار ندارند؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. 👌استاد این‌ها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت. •••❈❂🔅🌸🔅❂❈••• 🔗 ╔═.🌸🔅.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🔅.═╝
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•••❈❂🌿🌸❂❈••• تو رو خدا این جمله‌ها رو به کسانی که از ترس، به این طایفه رأی دادن نشون بدید. بذارید بدونن معنی رأیی که می‌دن چیه! اون رأیی که شما به این شخص دادید، معنیش، رأی به کل این طرز تفکره. الان تمام کارهایی که دارن می‌کنن، اینکه این جوری عزّت ما رو با خاک یکسان کردن 😭 همه‌ش مستند به رأی‌های شما داره اتفاق می‌یفته! لطفاً برای رأی‌تون اهمیت قائل بشید! لطفاً بدونید که چقدر این انتخاب توی سرنوشتمون اثر داره! •••❈❂🌿🌸❂❈••• 🔗 ╔═.🌸🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🌿.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی‌ها به شکل بسیار عمیق و عجیبی روی فراموشی و پاک شدن حافظهٔ مردم حساب باز کردن! یعنی واقعاً کسانی هستن که اول این دولت رو فراموش کرده باشن؟! وای بر صد روز آخرمان اگر شبیه صد روز اول‌مان باشد! 😩 ┄┅◈🌿✨🌿◈┅┄ 🔗 ╔═🌿✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🌿✨◈═╝
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┅⊰༻💠༺⊱┅ این اقتدار، شایستهٔ رئیس‌جمهور ایران عزیز اسلامی ماست. 👌 متشکریم و آرزو می‌کنیم همیشه از ایران عزیز این صداهای پراقتدار به گوش برسد. از همه طرف و از همهٔ مسئولان؛ یکصدا و یکدست. ┅⊰༻💠༺⊱┅ 🔗 ╔══.༺.💠══╗ @mangenechi ╚═══.💠༺.═╝
‌┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄ رهبر انقلاب، امروز در محفل انس با قرآن: کسی که قرآن و اسلام را به مسائل شخصی و مسائل عبادی و این‌ها منحصر می‌کند و انسان‌ها را به گوشه‌نشینی دعوت می‌کند که وقتی وارد جامعه بشوند، دیگر قرآن را بگذارند کنار، کسانی که این‌جور فکر می‌کنند، انصافاً با قرآن آشنا نیستند، قرآن را نشناخته‌اند و باید گفت قرآن را نخوانده‌اند. قرآن خودش را از چالش‌های سیاسی اجتماعی به هیچ وجه کنار نمی‌کشد و از مقابله با طاغوت‌ها و مستکبرها و مسرف‌ها با ستمگران قرآن اجتناب نمی‌کند. همیشه در مقابل این‌ها ایستاده است. ‌┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄ 🔗 ‌┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄ @mangenechi ‌┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅ 🔶 قصهٔ ما و نظرسنجی‌ها 🔶 مدتی است در کانال‌های مختلف، به طور مداوم، با این جملهٔ تکراری مواجه می‌شویم: در آخرین نظرسنجی‌ کانال‌های مطرح انتخاباتی، «...» با پیشی گرفتن از سایر رقبا، با اختلاف نفر اول است! و به نسبت اینکه کانال یا پیج طرفدار کدام کاندیدا باشد، جای خالی با کلمات مناسب پر شده است! از آنجا که «اجتماع ضدین عقلاً محال است» ، به سادگی می‌توان این اصل بدیهی را درک کرد که امکان ندارد همهٔ این نظرسنجی‌ها درست باشند و نتایجشان تا این حد متفاوت باشد. البته ممکن است که هیچکدام درست نباشند! چون «ارتفاع ضدین محال نیست» ولی نگرانی آنجا آغاز می‌شود که ملت، این‌ها را باور کنند و بعدها بر اساس این باور، به نتایج انتخابات رسمی کشور تردید وارد کنند یا نسبت به سیستم انتخاباتی کشور دلسرد و بی‌اعتماد شوند! یا کاندیداها بر اساس نتایج نادرست، در روند تصمیمات انتخاباتی خود، تصمیم‌های نادرست بگیرند. ای کاش قانونی تصویب می‌شد و انتشار نتایج نظرسنجی‌هایی را که مطابق با اصول علمی صحیح انجام نمی‌شوند، ممنوع اعلام می‌کرد! ┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅ 🔗 ╔═.🔸🦋༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸🦋༺.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
💠⚜💠 صبح شد! دلم را در گلدان عشقت کاشتم. خورشید نگاهت را از این گلبرگ‌های ضعیف دریغ نکن! 💠⚜💠 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
، یک داستان مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ... [ ﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ! ] ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻧﻴﻜﻲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﺪ ، ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﻱ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﺪ ، ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ ... (نساء/۷۹) 🔅✨♦️✨🔅 استاد اخلاقِ ضایعاتی سوار ماشین بودم و داشتم از سالاریه (محله ی پولدارهای قم) میومدم سمت خونه ... تا از کوچه ی فرعی وارد خیابانِ اصلی شدم، دیدم مرد جوانی گوشه ی بولوار نشسته و یه گونیِ بزرگ پُر از ضایعات هم کنارشه . از ظاهر نامرتب و سیاهی گونی‌اش میشد فهمید که ضایعات رو از سطل زباله‌ها جمع کرده. هنوز بهش نزدیک نشده بودم که یه لحظه چشم تو چشم شدیم . همینطور که خیابون رو طی می کردم ، به محض اینکه بهش نزدیک شدم، پا شد و اشاره کرد تا نگه دارم... ترمز زدم و کمی جلوتر ایستادم. اومد کنار پنجره اتومبیل و گفت: «بار ضایعاتم سنگینه، نمی تونم ببرم؛ روم نشد به ماشین‌های مدل بالا بگم منو ببرن؛ اگه میشه منو تا میدون برسون؛ سه هزار و پانصد تومن هم دارم که بهت میدم؛کاپشنم رو هم در میارم ، میندازم روی صندلی ماشینت که کثیف نشه.» بهش گفتم: «مشکلی نیست، پول نمی‌خواد بدی؛ فقط فکر نکنم اون گونی بزرگ توی ماشین جا بشه. سریع گفت: جا میشه و دوید گونی رو آورد. می‌خواست کاپشنشو بندازه روی صندلی ، اما به زور نذاشتم. گونی رو با زحمت چپوند توی ماشین و راه افتادیم ... کنارم که نشست هم لباساش بوی بد زباله میداد و هم گونی ضایعات. اما صورت نورانی‌اش پشتِ اون محاسن مشکی ،حال و هوای معنوی‌اش رو فریاد میزد... ذکرِ یا امام رضا (ع) هم از زبونش نمی افتاد ... برگشت سمتم و کلی تشکر کرد که بارش رو سوار ماشینم کردم. بعدش شروع کرد به حرف زدن و گفت: امروز از خدا خواستم کاری کنه پول کفش دخترم جور بشه ، که با فروش این ضایعات جور میشه ... اما بارم خیلی سنگین بود و نتونستم جا به جا کنم ... بعد گفت: البته تقصیر خودمه ... امروز ناشکری کردم و گفتم: خدایا! چرا مردم به بعضی ضایعاتی‌های دیگه پول نقد هم می‌دن، ولی من همه‌اش باید ضایعات ببرم بفروشم ... فکر کنم برا همین ناشکری اینجا گیر کردم ... خدا ببخشه ... . من فقط گوش می‌دادم ... انگار یه استاد اخلاق داشت برام حرف می‌زد. چقدر کیف کردم از این ایمانش. صبح از خونه زده بیرون تا ضایعات جمع کنه برا پول کفش دخترش ... خدا ضایعات براش رسونده، اما چون سنگین بوده نمی‌تونسته جابه‌جا کنه... با تمام این‌ها به خدا گلایه نکرد و گفت خودم ناشکری کردم که این طور شد .... . 🔹 امروز قشنگ‌ترین درس رو از این جوون که به نظرم از اولیای خدا بود، گرفتم. فهمیدم هنر اینه که توی مشکلاتم بگی خدایا شکرت و به خدا گلایه نکنی یاد گرفتم که باور داشته باشم خدا بدیِ بنده‌هاشو نمی خواد... و هر مشکلی هست یا خودم مقصرم و یا حکمتی توشه ممنونم از این درس بزرگ استادِ اخلاقِ ضایعاتی... 🔅✨♦️✨🔅 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
┈••✾•🌟🔹🌟•✾••┈ "نور علی نور"که می‌گویند همین است. اینکه خداوند در مهمانی‌اش متاع وجودت را خریدنی ببیند و لباس شهادت بر تنت بپوشاند و میزبان افطارت باشد. شهید «علی خسروی» یکی از این شهیدان پرافتخار است. بخشی از وصیتنامه‌ی پربصیرتش تقدیم پویندگان راه شهدا. ┈••✾•🌟🔹🌟•✾••┈ 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495