به مرحله ای از خودسانسوری رسیدم که حتی جرئت نوشتنم ندارم، دلم یه ذره شده برای اینکه بشینم ریزهریزه بنویسم و تندتند اینجا سند کنم. این روزا تنها راهی که برای خودم بودن برام مونده یکسری عکس بیمعنی هست و یک دنیا غم و هیجانات نیابتی.
کاشکی بتونم دوباره بدون هیچ ابایی بنویسم تا از چشمام نزده بیرون.
شروینLale-Ra-Didan-Shervin.mp3
زمان:
حجم:
10.9M
برای روزی که با چشم خیس و لبهای کش اومده فریاد میزنیم بلاخره تموم شد و هم رو درآغوش میگیریم.
میدونید من خیلی آدم سبک و چلفتهای میشم درهیجان، لطفا وقتی هیجانی میشم دستامو ببندید و بزنید تو دهنم تا توی ملع عام گندنزنم به آبروم.
امروز نمیخوام خوددار باشم. نمیخوام قوی باشم. نمیخوام خوشگل باشم. نمیخوام دوست داشتنی باشم و هیچ غلط مفیدی بکنم.
میخوام فقط یه انسان چلوسه و احمق باشم، دور از چشم بقیه گریه کنم و روز رو دووم بیارم تا شب برم خونه و اینقدر به گندکاری هام فکر و گریه کنم تا بمیرم.
شد شد نشدم روسری الوی گره میزنم زیرگلوم تنهایی میرم کافه سلسله استوری دوره چگونه مستقل شویم میزارم.