از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندون پزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم از دندونپزشکی متنفرم.
دلم یک دوست مهربان و امن میخواد.
که باهاش به آهنگ های چرت و پرت ته گوشیم گوش بدیم، عکس های تار و زشتم رو ببینیم، و به خاطرات کسل کننده_برای من هیجان انگیزه_ که صد بار تعریف کردم از اول گوش کنیم، لباس های نامیزون بپوشیم و راحت زشت باشیم و باهم نقاشی های زشت بکشیم و مجبور نباشم مدام بهش لبخند بزنم و اجازه بده که آدم جالب و مورد علاقه ای براش نباشم و به خستگی و چلوسگی تنهاییم در کنارش ادامه بدم.
بله درست فهمیدید بنده بیست و چهار ساعته درحال سرباز زدن از مسئولیت هام و نرفتن زیربار هستم.
عزیزم وقتی دارم غر میزنم انتظار دارم که تو هم تایید کنی و دوتا بزاری روش نه اینکه نشون بدی چه آدم واقعگرا و باشعوری هستی.
دیگه توان اینو ندارم که خودمو خرج آدما بکنم. توان ندارم براشون تلاش کنم. توان ندارم اهمیت بدم. توان ندارم ارزش بدم. توان ندارم نگهشون دارم.
جدی دیگه هرکاری کردم تا الان بسمه.
من واقعا کر شدم. بنده خدا ده بار صحبتش رو تکرار کرد و ذوقش از صد به صفر رسید و من برای بار دهم باز هم نفهمیدم چیمیگه، دیگه فقط بدون توجه به محتوای صحبتش لبخند زدم و با گشاد کردن چشمم سعی کردم هرچی میگه رو تایید کنم و ادای فهمیدن رو دربیارم.