چیه این زندگی؟ خودش پرتمون کرد وسط مهلکه چشمات حالا طلبکاره که چرا مجنون و شیدا شدیم.
"درد رو حس میکنم و دم نمیزنم به امید اینکه زندگی در جریانه و کیه که زخمای جدید بخواد؟"
اون لحظه ای که بعد از صدتو گزاشتن یهو پست میزنن دیدن داره، بخند به بختت فاطمه خانوم این چیزا که ناراحتی نداره.
وقت هایی میشه که دیگه حالم از خودم بهم میخوره پس ترجیح میدم از عالم و آدم دور شم و کمتر به پر و پای آدما بپیچم.