eitaa logo
منِ‌من
933 دنبال‌کننده
600 عکس
102 ویدیو
2 فایل
"کمبود هم‌صحبت" https://daigo.ir/secret/7731781212 @pichak135
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه افعال معتل وجود نداشتن آدم خوشحال تری بودم.
درنهایت هم صدای آهنگ مورد علاقه‌ات رو خفه میکنی و عربی و هرچی صرف و نحو دنبالشه پرت میکنی تو دیوار، پتو رو میکشی روی سرت و چون وقت نداری گریه کنی میخوابی تا شیش صبح کمتر دلت بخواد از پنجره خودتو پرت کنی پایین.
ولی بیچاره عربی، امشب تمام مشکلات زندگیمو انداختم گردنش و هرچی کاسه کوزه هست سرش شکوندم.
آقای پستچی من رو دربدترین شرایط دید و بازهم بسته هامو برام آورد.
"بیا راجبش زیر بارون اسفند ماه برقصیم"
چیزی که ماه ها براش خودت رو به در دیوار میزنی و آرزوش رو توی سرت پر و بال میدی چه فایده داره که به محض رسیدن بهش از یادت میره و غم عالم میریزه رو سرت؟
قبح های شکسته توی مغزم داره اونقدر زیاد میشه که دیگه چیزی نمیتونه به هم بندش بزنه. خنده داره، این وسط تویی که هر بار بیشتر میشکنی و من نمیدونم که تا کجا باید به عقب قدم بردارم و در آخرآخرهای نگاهم بشکنی. ریشه این مرض رو خودت دووندی توی وجودم، رسوندیم به جایی که حتی برای گله کردن هم دیگه جایی نمونده. شاید هم اونقدر به عقب پرتاب شم که دیگه جز یک دورنما چیزی باقی نمیمونه. و من میدونم که حرف ها فقط برای تو حرف هستند و نه بیشتر، من فقط باید سعی کنم که اون ها رو حس نکنم. نه اونقدری که بینشون غرق بشم. آخه میدونی چیه؟ تن غریق به تو اصلا دست نجاتی نداره. من همه چیز رو با تمام وجودم حس میکردم، اونقدر عمیق که گاهی حس میکردم دارم متلاشی میشم. اونقدر عمیق که روی تک تک رگ هام نبضش رو حس میکردم و برای آدمی که هر پنج ثانیه کل نظام باورهاش فرو میریزه و حرف ها فقط براش "حرف" هستند این واقعا همه چیز رو به هم میریزه. بدم میاد از همه حرف هایی که میزنی و بعد هربار خلافش رو ثابت میکنی.
"هر چی هم بشه میدونی دوستت دارم زیاد، ولی تو دلت پیش این عوضیاست*"
قبلا حس میکردم کلمات نمیتونن به اندازه کافی حس هارو ادا کنن و حالا به نظرم احساسات خیلی بی‌ارزش تر از اونی هستند که بارمعنایی کلمات رو براشون حیف کنم. فکر میکنم که احساسات پوچ تر و شاید سطحی‌تر از اونی هستن که کلمات رو به خاطرشون به زندان کاغذ بکشم، انگار نیازمند یک چیز شدیدتر هست، یک چیز واقعی‌تر. البته که همین زیاده‌روی هاست که همه چیز رو پررنگ و لعاب دار و احساسات رو مقدس تر از چیزی که هست نشون میده. نوشتن بدون وهم و سودا اصولا جلوه ای نداره و من هم با همین سوداگری ها خوشم اما بارها سعی کردم دوباره حس کنم غم، ترس، شادی و هربار ناکام تر از قبل احساساتم رو واهی پیدا کردم، واهی‌تر از اون که به خاطرش کلمات رو آزار بدم.
"اسفند بهترین ماه ساله"
آدمایی که همراهت میان موزه و دل به دلت میدن💞💗💘