آدما انقدری خنده هاشون قشنگه که کاش انقدر غم نباشن، کاش بیان تا دست هامونو چفت هم کنیم و تا تهش باهمدیگه غم نباشیم، خسته ام از غم بودن خودم و بقیه.
دلم کسی رو میخواد که بهم فضای سوداگری بده و خط بکشه رو هرچی تصمیم عاقلانه و سنجیدهست.
دلم شیفتگی میخواد، دلم دست و پا زدن تو غلیان احساسات میخواد، دلم ابرازگری تا خودمرگ میخواد.
کاش حداقل این عقبکی رفتن هام منو به دره پرت نکنه، کاش اگه پرت کنه یکی اون پایین منتظر باشه تا منو بگیره، کاش، کاش، کاش.