دلم کسی رو میخواد که بهم فضای سوداگری بده و خط بکشه رو هرچی تصمیم عاقلانه و سنجیدهست.
دلم شیفتگی میخواد، دلم دست و پا زدن تو غلیان احساسات میخواد، دلم ابرازگری تا خودمرگ میخواد.
کاش حداقل این عقبکی رفتن هام منو به دره پرت نکنه، کاش اگه پرت کنه یکی اون پایین منتظر باشه تا منو بگیره، کاش، کاش، کاش.
"گاهی نمیدونم چجوری باید خودم رو از این باتلاق نجات بدم و یا اصلا من اونقدری غرق شدم که به نجات داده شدن نیاز داشته باشم؟"