ساعت هاست که دارم استرس میکشم و حرص و جوش میزنم و توی نمیدونم های خودم گم شدم، حتی جرئت جلو رفتن رو هم در خودم نمیبینم، بعضی وقتا بار پشیمونی اونقدر سنگینه که ترجیح میدی تا ابد یه گوشه بشینی و هیچ کاری نکنی ولی ای کاش این سبک سنگین کردنام به یه جایی برسه و رها نشه، و ای کاش خوب از آب دربیاد، و ای کاش یکی دو سال دیگه همین موقعا این پیامو ریپلای بزنم و با لبخند بگم عه جفتش شد.