eitaa logo
منصور کاظمی | منصورون
584 دنبال‌کننده
210 عکس
113 ویدیو
12 فایل
إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ١٧٢صافات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 اعتراف خاخام صهیونیست: برای ساخت سلاح هسته‌ای، نوزادان یمنی را فروختیم خاخام «یوسف مزراحی» در سخنانی تکان‌دهنده گفت: «برای دستیابی اسرائیل به سلاح هسته‌ای، مجبور شدیم نوزادان سیاه‌پوستِ دزدیده‌شده را به خانواده‌های یهودی مهاجر یمنی در آمریکا بفروشیم تا روی آنان آزمایش‌های پزشکی انجام شود... امروز اسرائیل قدرت نابودی کل جهان را در یک دقیقه دارد.» 📛 این اظهارات یادآور یکی از سیاه‌ترین پرونده‌های تاریخ اسرائیل است؛ پرونده‌ای که سال‌ها با عنوان «ماجرای کودکان یمنی» در محافل رسانه‌ای و سیاسی مطرح بود. خانواده‌های مهاجر یمنی که در سال‌های نخست تشکیل رژیم صهیونیستی (دهه ۱۹۵۰ میلادی) به فلسطین اشغالی منتقل شدند، گزارش دادند که صدها نوزادشان ناپدید شدند. به آنان گفته شد: «کودک‌تان بیمار شد و مرد»، اما هیچ‌گاه پیکری تحویل داده نشد و هیچ گواهی فوتی وجود نداشت. 📜 در سال ۲۰۱۶، دولت اسرائیل برای نخستین‌بار اعتراف کرد که صدها کودک ربوده شده‌اند و پرونده‌های مرتبط با آنان سال‌ها پنهان مانده است. خانواده‌ها خواستار محاکمه عاملان و روشن شدن سرنوشت نوزادان شدند. 🔍 اطلاعات تکمیلی و ابعاد پنهان ماجرا: 1️⃣ بسیاری از محققان اسرائیلی و غربی نیز تأیید کرده‌اند که در میان خانواده‌های مهاجر شرقی (به‌ویژه یمنی‌ها) رفتار تبعیض‌آمیز نژادی اعمال می‌شده و برخی نوزادان برای آزمایش‌های پزشکی یا فرزندخواندگی غیرقانونی به خارج منتقل شده‌اند. 2️⃣ طبق اسناد منتشرشده در رسانه‌های عبری (ازجمله هاآرتص)، پزشکان و مقامات بهداشتی رژیم صهیونیستی در پوشش مؤسسات درمانی، نوزادان را از مادران جدا کرده و به خانواده‌های یهودی اروپایی در آمریکا واگذار می‌کردند. 3️⃣ در گزارش‌های بعدی برخی محافل دینی صهیونیستی، گفته شد بخشی از این پروژه‌ها زیرمجموعه «پژوهش‌های انسانی برای توسعه برنامه دفاعی» بوده است — موضوعی که بعدها به برنامه هسته‌ای دیمونا ارتباط داده شد. 4️⃣ دولت اسرائیل در دهه ۲۰۱۰ بخشی از اسناد را آزاد کرد، اما هنوز صدها پرونده گم‌شده، بی‌نام و نشان باقی مانده‌اند. ✍️ این پرونده، جلوه‌ای از ترکیب خطرناک نژادپرستی، علم‌گرایی بی‌مهار و توجیهات دینی صهیونیستی است که به‌نام «بقاء قوم برگزیده»، هر عملی را مجاز می‌داند. همان منطقی که بعدها زیرساخت برنامه‌های تسلیحاتی و آزمایش‌های انسانی اسرائیل شد. 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
🔴 نفوذ اطلاعاتی غرب از مسیر «برنامه جهانی غذا» در یمن و غزه 📡 عبدالملک بدرالدین الحوثی، رهبر انصارالله یمن، در سخنرانی اخیرش افشا کرد: «جاسوسان از طریق سازمان “برنامه جهانی غذا” (World Food Programme - WFP) دستگاه‌های شنود و ردیابی به یمن منتقل کردند؛ و عملیات ترور رهبران یمن با همین ابزارها انجام شد. ما شواهد دقیق این اقدام را در اختیار داریم.» 💢 این سخنان در یمن بی‌سابقه نیست. طی سال‌های گذشته بارها گزارش‌هایی منتشر شده مبنی بر اینکه نهادهای به‌ظاهر بشردوستانه با مجوزهای سازمان ملل، اطلاعات جغرافیایی و داده‌های میدانی مناطق حساس را به سرویس‌های غربی منتقل کرده‌اند. 🔹 یکی از نمونه‌های مطرح‌شده، فعالیت شاخه‌هایی از «برنامه جهانی غذا» در مناطق جنگی است که تجهیزات GPS و ارتباطات ماهواره‌ای آنها بعدها در عملیات‌های نظامی مورد استفاده قرار گرفته است. 🔍 ارتباط مشکوک خانوادگی و اطلاعاتی 🔻جالب آنکه مدیر فعلی WFP، سینـدی مک‌کین (Cindy McCain)، دختر سناتور معروف آمریکایی جان مک‌کین است — همان سیاستمداری که تصاویر ملاقاتش با فرماندهان داعش در سوریه هنوز در رسانه‌ها موجود است. 🔻جان مک‌کین در زمان خود از حامیان سرسخت طرح‌های مخفیانه‌ی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) بود. در گزارش‌های غیررسمی از شاخه‌ای موسوم به D6 یاد می‌شود که در هماهنگی با برخی نهادهای بین‌المللی، مأموریت‌های میدانی در خاورمیانه را پوشش می‌داد. 🔻اکنون بسیاری از ناظران، فعالیت‌های کنونی WFP در یمن و غزه را در امتداد همان الگوی قدیمی «نفوذ در پوشش کمک‌های بشردوستانه» می‌دانند. 📉 چرا این افشاگری اهمیت دارد؟ 1️⃣ یمن یکی از مناطق راهبردی در مسیر دریای سرخ است و داده‌های جغرافیایی و ارتباطی آن برای هر قدرت اطلاعاتی ارزش استراتژیک دارد. 2️⃣ استفاده از نهادهای بین‌المللی برای جاسوسی، الگوی شناخته‌شده‌ای است که پیش‌تر در کوزوو، لیبی و عراق نیز مشاهده شده بود. 3️⃣ مشابه همین الگو امروز در غزه هم تکرار می‌شود؛ جایی که برخی از دفاتر WFP، یونیسف و دیگر سازمان‌ها به‌صورت غیرمستقیم در خدمت عملیات میدانی اطلاعاتی غرب قرار دارند. ⚠️ نتیجه و پیام امنیتی: 🔸 پوشش‌های انسان‌دوستانه می‌توانند مؤثرترین ابزار نفوذ اطلاعاتی باشند؛ زیرا برخلاف مأموران کلاسیک، مأموران امدادی با «چهره‌ای اخلاقی» وارد می‌شوند، به زیرساخت‌ها، انبارها، مسیرها و مختصات مناطق حساس دسترسی دارند و از مصونیت بین‌المللی برخوردارند. 🔸 درک این الگو برای نهادهای امنیتی، نظامی و رسانه‌ای کشورهای مستقل حیاتی است؛ چرا که نفوذ امروز، الزاماً با جاسوس کلاسیک یا فرستاده رسمی صورت نمی‌گیرد، بلکه با «کمک‌کننده‌های بشردوست»! 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 اهمیت سرعت برای سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی در دنیای اطلاعات و امنیت، سرعت یعنی بقاء؛ همان‌طور که خلبان جنگنده در چند ثانیه باید تصمیم بگیرد تا سقوط نکند، سازمان‌های اطلاعاتی نیز در برابر تهدیدات پیچیده باید در چرخه‌ی OODA (مشاهده، جهت‌یابی، تصمیم، اقدام) سریع‌تر از دشمن عمل کنند. در این ویدئو با یک تمثیل جذاب، منطق سرعت در تصمیم‌گیری اطلاعاتی را بررسی می‌کنیم. با ارائه: منصور کاظمی 🔹ویدئوی کامل و با کیفیت را در یوتیوب و آپارات ببینید یوتیوب: https://youtu.be/-j2vQW6aF_g آپارات: https://aparat.com/v/pnx6g8o ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
منصور کاظمی | منصورون
🔶 اهمیت سرعت برای سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی در دنیای اطلاعات و امنیت، سرعت یعنی بقاء؛ همان‌طور ک
1⃣ خلبانی در میدان اطلاعات – تولد تفکر سرعت راهبردی 🔹در جهان امنیت و اطلاعات، هیچ مفهومی حیاتی‌تر از سرعت تصمیم و واکنش راهبردی نیست. زیرا در دنیایی که تهدیدها با سرعتی تصاعدی در حال تغییرند، «کندی تصمیم» خود نوعی شکست است. 🔹این ایده، ریشه در داستانی واقعی دارد: دهه‌ی ۱۹۵۰، جنگ کره. در آن دوران، نیروی هوایی آمریکا با جنگنده‌های F-86 Sabre در برابر MiG-15‌های شوروی می‌جنگید. جالب است بدانیم جنگنده‌های آمریکایی از نظر فنی ضعیف‌تر بودند، اما نسبت پیروزی‌شان ده به یک بود. 🔹 این تناقض ذهن سرهنگ جان بوید (John Boyd) را به خود مشغول کرد. او پرسید: چگونه ممکن است هواپیمایی ضعیف‌تر، در میدان واقعی پیروز شود؟ 🔹بوید پس از سال‌ها مطالعه دریافت راز کار نه در قدرت موتور یا تسلیحات، بلکه در سرعت ادراک و تصمیم‌گیری خلبان‌هاست. خلبان F-86 به‌واسطه دید وسیع‌تر و کنترل روان‌تر، زودتر از حریف تغییر میدان را می‌دید، سریع‌تر تحلیل می‌کرد و به‌موقع مانور می‌داد. در واقع، او زودتر می‌فهمید و زودتر عمل می‌کرد. 🔹از همین کشف ساده، چرخه OODA متولد شد: Observation (مشاهده) → Orientation (جهت‌یابی) → Decision (تصمیم) → Action (اقدام) 🔹بوید نتیجه گرفت: «برنده‌ی واقعی نبردها نه کسی است که سریع‌تر پرواز می‌کند، بلکه کسی است که سریع‌تر می‌اندیشد.» 🔹این الگو از دنیای خلبانی فراتر رفت و به قلب تحلیل‌های نظامی، اطلاعاتی و حتی اقتصادی راه یافت. چون در هر میدان رقابتی، طرفی که چرخه OODA را سریع‌تر طی کند، حریف خود را درون حلقه‌ی تصمیم خویش به دام می‌اندازد، یعنی وقتی دشمن هنوز در حال فکر کردن است، تو عمل کرده‌ای. 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
منصور کاظمی | منصورون
1⃣ خلبانی در میدان اطلاعات – تولد تفکر سرعت راهبردی 🔹در جهان امنیت و اطلاعات، هیچ مفهومی حیاتی‌تر ا
2⃣ چرخه بقا در سازمان‌های اطلاعاتی – از مشاهده تا اقدام 🔹بوید بعدها فهمید که مدل OODA فقط برای نبرد هوایی نیست، بلکه یک الگوی جهان‌شمول بقا است؛ الگویی که هر موجود زنده یا سازمان پویا باید طبق آن واکنش نشان دهد تا زنده بماند. 🔹در یک دستگاه اطلاعاتی نیز همین چرخه برقرار است: هرچه سریع‌تر این چهار مرحله طی شود، سازمان درک دقیق‌تر، تصمیم سریع‌تر و اقدام مؤثرتری خواهد داشت. 🔹 Observation – مشاهده: این همان مرحله‌ی جمع‌آوری داده است. رادار، شنود، گزارش میدانی، تصاویر ماهواره‌ای و حتی شبکه‌های اجتماعی، چشم و گوش سازمان محسوب می‌شوند. محصول این مرحله، «فهرست تهدیدات فوری» است — یعنی بدانیم چه چیزی در حال وقوع است، از کجا می‌آید و چه اولویتی دارد. 🔹 Orientation – جهت‌یابی: مرحله‌ی تفسیر و درک موقعیت است. داده‌های خام باید به معنا تبدیل شوند: کدام تهدید واقعی است، کدام فریب دشمن؟ چه کسی پشت رویداد است؟ در این مرحله مغز سازمان کار می‌کند؛ جایی که تحلیلگران با حذف خطاهای ذهنی و بازبینی فرضیات، محیط را تفسیر می‌کنند. 🔹 Decision – تصمیم: در این نقطه، سرعت حیاتی می‌شود. سازمان باید در کوتاه‌ترین زمان بین گزینه‌ها انتخاب کند: پاسخ فوری، تأخیر تاکتیکی یا بی‌عملی حساب‌شده. هر ثانیه‌ی تأخیر می‌تواند به فرصت ازدست‌رفته‌ای منجر شود که دیگر بازنمی‌گردد. 🔹 Action – اقدام: تصمیم بدون اقدام، ارزشی ندارد. در این مرحله، دستورات باید به اجرا درآید، عملیات میدانی، واکنش سایبری، اطلاع‌رسانی راهبردی یا حتی تغییر موقعیت نیروها. اقدام سریع و دقیق، همان چیزی است که حلقه‌ی OODA را کامل می‌کند. 🔹بوید می‌گفت: «اگر حلقه‌ات کندتر از دشمن بچرخد، دیر یا زود درون حلقه‌ی او سقوط خواهی کرد.» 🔹در دنیای اطلاعات، همین جمله معنای عمیق‌تری دارد: سازمانی که کند تصمیم می‌گیرد، دیگر سازمان نیست؛ بلکه «هدف بالقوه» است. 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
منصور کاظمی | منصورون
2⃣ چرخه بقا در سازمان‌های اطلاعاتی – از مشاهده تا اقدام 🔹بوید بعدها فهمید که مدل OODA فقط برای نبرد
3⃣ توانایی پاسخ راهبردی – هنر زنده ماندن در دنیای اطلاعات 🔹پس از بوید، اندیشمندان مدیریت و امنیت، مانند بتیس و هست (Bettis & Hitt)، مفهومی را به‌عنوان تکمیل‌کننده‌ی OODA مطرح کردند: توانایی پاسخ راهبردی (Strategic Response Capability) 🔹آنان گفتند هر سیستم زنده، برای بقا، باید دو ویژگی اساسی داشته باشد: ۱. توانایی پاسخ به محرک‌ها (Response to Stimuli) ۲. توانایی تغییر مسیر و سازگاری (Adaptation) 🔹در زیست‌شناسی، اگر موجودی نتواند به محرک پاسخ دهد، می‌میرد. در سازمان اطلاعاتی هم همین منطق برقرار است: اگر در برابر تهدید واکنش نشان ندهی، دچار فلج تصمیم می‌شوی. 🔹اما واکنش سریع بدون انعطاف، خود خطاست. برای همین، در کنار سرعت، باید انعطاف‌پذیری راهبردی (Strategic Flexibility) هم وجود داشته باشد. یعنی سازمان بتواند هم‌زمان با تغییر شرایط، گزینه‌های جدید بسازد، مسیر تصمیم را عوض کند و از سناریوهای جایگزین استفاده نماید. 🔹مثل خلبانی که فقط یک مانور بلد نیست، بلکه می‌تواند در لحظه مسیر پرواز خود را تغییر دهد. در واقع، بقا در میدان اطلاعات یعنی توانایی «تعریف دوباره‌ی بازی» در زمان واقعی. 🔹بنابراین در یک جمع‌بندی: توانایی پاسخ راهبردی = سرعت در تصمیم + انعطاف در اقدام + دقت در تفسیر. 🔹چرخه‌ی OODA به ما یاد می‌دهد که سرعت و ادراک، مکمل یکدیگرند. نه تنها برای خلبان در نبرد، بلکه برای هر سازمان اطلاعاتی در مواجهه با بحران‌ها. 🔹در جهان امروز، جنگ‌ها فقط با گلوله و موشک تعیین نمی‌شوند؛ بقای کشورها و نهادها به سرعت تصمیم‌گیری آن‌ها در برابر محرک‌های پیچیده وابسته است. و درست همان‌طور که جان بوید گفت: «اگر نتوانی سریع‌تر از محیطت فکر و عمل کنی، به بخشی از محیط تبدیل می‌شوی، نه به عاملی در آن.» 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
📰 ماجرای قاچاق عتیقه و تجارت الماس توسط شبکه موساد در ایران در کنار همکاری‌های رسمی امنیتی و اقتصادی، شبکه‌های پنهانی اسرائیل در ایران به فعالیت‌هایی فراتر از چارچوب‌های دیپلماتیک نیز دست زدند. یکی از پرحاشیه‌ترین این فعالیت‌ها، قاچاق عتیقه‌های تاریخی ایران و تجارت الماس بود. 💎 برخی از کارشناسان و تجار مرتبط با اسرائیل که در پوشش پروژه‌های کشاورزی یا تجاری در ایران حضور داشتند، به‌صورت مخفیانه به خروج اشیای باستانی و آثار هنری ایرانی اقدام کردند. این اشیا از طریق شبکه‌های قاچاق به بازارهای اروپا و آمریکا منتقل و به قیمت‌های بالا فروخته می‌شد. 💼 علاوه بر قاچاق عتیقه، بخشی از شبکه‌های تجاری وابسته به اسرائیل در ایران به خریدوفروش غیرقانونی الماس و سنگ‌های قیمتی مشغول بودند. این تجارت پرسود از طریق شبکه‌های مالی خارجی و شرکت‌های پوششی انجام می‌شد و سود آن برای تأمین مالی برخی عملیات‌های پنهانی مورد استفاده قرار می‌گرفت. 🕵️ ساواک از بسیاری از این فعالیت‌ها آگاه بود اما به دلیل روابط نزدیک ایران و اسرائیل، چشم خود را بر بسیاری از این تخلفات بست. این وضعیت به موساد امکان داد تا از زیرساخت‌های رسمی همکاری برای منافع اقتصادی و اطلاعاتی خود بهره‌برداری کند. ✨ ماجرای قاچاق عتیقه و تجارت الماس نشان داد که نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران ابعاد اقتصادی و فرهنگی نیز پیدا کرده بود و شبکه‌های پنهانی می‌توانستند در حاشیه روابط رسمی دو کشور، فعالیت‌های غیرقانونی گسترده‌ای به‌راه بیندازند. 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
منصور کاظمی | منصورون
بنیادهای آمریکایی مأمور اجرای «پروژه نفوذ»؟ (چطور عملیات «آشکارِ دمکراسی‌سازی» به «نفوذ پنهان» تبدیل
📛 پروژه‌ی نفوذ آمریکا در دل ملت‌ها؛ با نقاب دموکراسی 🔻 پس از افشای رسوایی‌های گسترده‌ی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ()، واشنگتن برای حفظ ظاهر و ادامه‌ی همان مأموریت‌ها، تنها نقاب بازی را عوض کرد. ✳️ «ویلیام بلوم»، تاریخدان آمریکایی، در کتاب دولت یاغی (Rogue State) می‌نویسد: «وقتی جنایات سیا یکی پس از دیگری افشا شد و اعتبار آمریکا در خطر قرار گرفت، تصمیم گرفتند نه اینکه عملیات را متوقف کنند، بلکه آن را در قالبی جدید و به ظاهر "انسان‌دوستانه" ادامه دهند. بدین ترتیب، سازمانی با نام مثبت و فریبنده‌ی موقوفه ملی دموکراسی (National Endowment for Democracy) تأسیس شد تا همان اقدامات مخرب سیا را به شکلی علنی و مشروع ادامه دهد.» 🔹 هدف NED، دیگر کودتا یا ترور مستقیم نبود؛ بلکه «نفوذ نرم» از درون ملت‌ها با پوشش آموزش، کمک مالی، رسانه‌ای و NGO بود. این سازمان عملاً تبدیل شد به بازوی علنی سیا برای مهندسی افکار عمومی و شکل‌دهی به نخبگان وابسته در کشورهای هدف. 🔹 یکی از بنیان‌گذاران NED، آلن واینستاین، در گفت‌وگویی با واشنگتن‌پست (۲۲ سپتامبر ۱۹۹۱) صریحاً گفت: «بخش زیادی از کارهایی که امروز ما در NED انجام می‌دهیم، همان چیزهایی است که سیا ۲۵ سال پیش به طور مخفیانه انجام می‌داد.» 🔸 به این ترتیب، موقوفه ملی دموکراسی تبدیل شد به پوشش قانونی برای همان مأموریت کهنه: ✅ نفوذ در نهادهای مدنی، ✅ تأمین مالی احزاب و فعالان مطلوب واشنگتن، ✅ مهندسی انتخابات، ✅ و شکل‌دهی به انقلاب‌های رنگی در کشورهای هدف. 📍از اروپای شرقی تا آمریکای لاتین، از ایران تا هنگ‌کنگ، ردپای NED و شاخه‌هایش در پروژه‌های «تغییر رژیم از درون» به‌وضوح دیده می‌شود. 📎 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
خانه آزادی؛ بازوی رسانه‌ای و شناختی پروژه نفوذ در ایران 🔻 پس از شکل‌گیری موقوفه ملی دموکراسی (NED)، نیاز به یک بازوی رسانه‌ای برای هدایت افکار عمومی کشورهای هدف احساس شد. در همین راستا، مؤسسه‌ای به‌ظاهر مدنی با نام خانه آزادی (Freedom House) مأمور شد تا جنگ شناختی آمریکا را با چهره‌ای فرهنگی و حقوق بشری پیش ببرد. 🔹 در ظاهر، Freedom House نهادی است که وضعیت آزادی در کشورهای مختلف را رصد می‌کند؛ اما در عمل، این سازمان شاخص‌های سیاسی و رسانه‌ای را براساس منافع امنیتی واشنگتن تنظیم می‌کند. کشورهایی که در مدار غرب حرکت می‌کنند، در گزارش‌های سالانه‌ی آن «آزاد» معرفی می‌شوند، و کشورهایی که در مقابل سلطه‌ی آمریکا می‌ایستند، «غیرآزاد» یا «اقتدارگرا» توصیف می‌گردند. ✳️ از دهه‌ی ۸۰ میلادی، این نهاد به یکی از کانال‌های اصلی تأمین بودجه برای برنامه‌های رسانه‌ای فارسی‌زبان تبدیل شد. طبق اسناد منتشرشده توسط کنگره آمریکا، خانه آزادی و NED نقش کلیدی در طراحی و پشتیبانی رسانه‌هایی چون: 🔻رادیو فردا (Radio Farda)، 🔻بی‌بی‌سی فارسی (BBC Persian)، 🔻و در سال‌های اخیر، شبکه‌های اجتماعی هماهنگ با سیاست‌های غرب داشته‌اند. 🔸 مأموریت این رسانه‌ها نه اطلاع‌رسانی، بلکه مهندسی افکار عمومی در جوامع هدف است؛ از طریق: 1️⃣ ترویج تصویر سیاه از حاکمیت و وضعیت اجتماعی ایران، 2️⃣ القای دوگانه‌ی «مردم - حکومت»، 3️⃣ و عادی‌سازی الگوهای فرهنگی غربی به‌عنوان تنها مسیر «پیشرفت و آزادی». 🔹 پروژه‌ی خانه آزادی در ایران، با بهره‌گیری از روزنامه‌نگاران آموزش‌دیده در دوره‌های ویژه‌ی «روزنامه‌نگاری تحقیقی و مدنی» در قبرس، چک و لهستان، تکمیل شد. بسیاری از فعالان رسانه‌ای وابسته به این نهاد بعدها در رسانه‌های فارسی‌زبان غربی مشغول به کار شدند و نقش پررنگی در «عملیات شناختی» علیه ایران در فتنه‌های ۸۸، ۹۶ و ۱۴۰۱ ایفا کردند. 🔻 در واقع، خانه آزادی همان کاری را می‌کند که در جنگ سرد، سیا از طریق رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی انجام می‌داد، با این تفاوت که امروز جنگ شناختی جایگزین جنگ تبلیغاتی شده است؛ و ابزار نفوذ دیگر تانک و تفنگ نیست، بلکه تصویر، روایت و احساس جمعی است. 📎 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام  https://t.me/man_kazemi ایتا  https://eitaa.com/mansouron
سازمان‌های مردم‌نهاد (NGOها)؛ ارتش نرم موقوفه ملی دموکراسی در ایران 🔻 یکی از هوشمندترین تاکتیک‌های غرب برای در جوامع هدف، استفاده از شبکه‌های به ظاهر «مدنی» است؛ سازمان‌هایی که با شعارهایی زیبا چون «حقوق بشر»، «محیط زیست»، «حقوق زنان» و «آزادی بیان» شکل می‌گیرند، اما در عمل بازوی اجتماعی سازمان‌های اطلاعاتی و بنیادهای امنیتی آمریکا هستند. 🔹 طبق اسناد منتشرشده از آرشیو «موقوفه ملی دموکراسی» (National Endowment for Democracy - NED)، این نهاد از دهه‌ی ۱۹۹۰ به بعد، با بودجه‌ی سالانه‌ای بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار، ده‌ها NGO را در کشورهای مختلف تأمین مالی و هدایت کرده است. در میان آنها، ایران یکی از اولویت‌های راهبردی محسوب می‌شود. 🔸 این NGOها معمولاً در سه حوزه فعال‌اند: 1️⃣ زنان و عدالت جنسیتی: با محوریت نهادهایی چون Vital Voices و Women’s Learning Partnership، که مأموریت اصلی‌شان تربیت «کنشگران اجتماعی» برای تولید فشار سیاسی از پایین است. هدف نهایی این برنامه‌ها، بازتعریف هویت زن ایرانی بر اساس مدل سکولار غربی است، نه حمایت واقعی از زنان. 2️⃣ محیط زیست: شبکه‌هایی چون Wildlife Conservation Society و Panthera با پوشش پروژه‌های تحقیقاتی و زیست‌محیطی وارد ایران شدند. پرونده معروف کاووس سیدامامی تنها نمونه‌ای از مأموریت‌های دوگانه این جریان بود؛ جایی که اطلاعات جغرافیایی و اکولوژیکی کشور به اسم پروژه‌ی تحقیقاتی، در اختیار نهادهای خارجی قرار گرفت. 3️⃣ آموزش و جامعه مدنی: بنیادهایی نظیر Open Society (جورج سوروس)، Freedom House و NED با همکاری برخی مؤسسات داخلی و رسانه‌های آنلاین، دوره‌هایی با عنوان «توانمندسازی شهروندی» برگزار کردند که عملاً کارگاه‌های تربیت رهبران میدانی اعتراضات اجتماعی بود. 🔹 این نهادها با شبکه‌سازی هوشمندانه میان دانشجویان، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی، بذر «دوگانه‌سازی سیاسی» را در لایه‌های نرم جامعه کاشتند. آنچه بعدها در فتنه‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱ شاهد بودیم، خروجی مستقیم همین شبکه‌سازی نرم و چندلایه بود. 🔻 هدف اصلی این NGOها ایجاد «نقطه اتصال اجتماعی» میان کنشگران داخلی و ساختارهای اطلاعاتی غرب است. به زبان ساده، این سازمان‌ها نقش ایستگاه‌های رابط (Liaison Points) را در جنگ شناختی ایفا می‌کنند: از انتقال داده‌های میدانی گرفته تا سازمان‌دهی عملیات روانی در فضای مجازی. ✳️ جالب آن‌که در گزارش‌های رسمی NED، عنوان بسیاری از پروژه‌ها به‌صورت مبهم آمده است؛ عباراتی چون Civic Engagement, Media Training, Empowerment, که در ادبیات امنیتی آمریکا دقیقاً معادل عملیات نرم و نفوذ اجتماعی هستند. 🔸 نفوذ نرم، دیگر از دیوار بالا نمی‌رود؛ بلکه با بودجه، آموزش و شعارهای فریبنده وارد قلب جامعه می‌شود و اگر نخبگان، دانشگاهیان و روحانیت نسبت به آن آگاه نباشند، در سکوت، ساختار هویتی جامعه تغییر می‌کند. 📎 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
پلتفرم‌ها؛ ارتش شناختی غرب در میدان افکار عمومی 🔻 در دهه‌های اخیر، نبرد قدرت دیگر در میدان نظامی یا اقتصادی آغاز نمی‌شود؛ بلکه از «ذهن‌ها» شروع می‌شود. جایی که شبکه‌های اجتماعی چون (X)، Facebook، Instagram و YouTube، به ابزارهای اصلی برای مهندسی ادراک جمعی و جهت‌دهی سیاسی جوامع هدف تبدیل شده‌اند. 🔹 «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)» و «آژانس امنیت ملی (NSA)» از اوایل دهه ۲۰۰۰ با اجرای پروژه‌هایی چون PRISM، ECHELON و Data-mining social platforms، توانستند به حجم عظیمی از داده‌های رفتاری، روانی و موقعیتی کاربران در سراسر جهان دست یابند؛ داده‌هایی که امروز سوخت اصلی عملیات نفوذ شناختی را تشکیل می‌دهد. 🔸 در این چارچوب، موقوفه ملی دموکراسی (NED) و بنیاد سوروس نیز وارد میدان شدند؛ اما نه از مسیر مستقیم، بلکه از راه تولید محتوا، الگوریتم و روایت. پروژه‌هایی با عنوان «Democracy Promotion» یا «Digital Rights» در واقع پوشش‌هایی بودند برای نفوذ به فضای مجازی کشورها و ساختن «ارتش دیجیتال» در لایه‌های اجتماعی. 🎯 ابزارهای کلیدی نفوذ شناختی در پلتفرم‌ها 1️⃣ الگوریتم‌های هدایت ادراک: الگوریتم‌ها فقط برای سرگرمی طراحی نشده‌اند. داده‌ها نشان می‌دهد محتوای مربوط به اعتراض، بحران، فساد یا دوگانه‌های سیاسی در ایران تا ۹ برابر بیش از محتوای فرهنگی یا دینی در معرض دید کاربران قرار می‌گیرد. این یک انتخاب الگوریتمی است؛ نه اتفاقی. 2️⃣ شبکه‌های نفوذگر دیجیتال (Digital Influence Networks): در سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ بیش از ۵۰۰۰ حساب کاربری ساختگی مرتبط با مؤسسات امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، در پلتفرم X و اینستاگرام شناسایی شدند. وظیفه آنها، تزریق «ناامیدی»، «احساس تبعیض» و «تعارض ارزشی» در جوامع مسلمان و به‌ویژه ایرانی بود. 3️⃣ اینفلوئنسرسازی هدفمند: بنیادهایی چون Atlantic Council، Freedom House و National Democratic Institute (NDI)، با حمایت مالی شرکت‌هایی نظیر Meta و Google، دوره‌هایی تحت عنوان Digital Storytelling و Online Activism برگزار کردند. خروجی این دوره‌ها، افرادی هستند که به ظاهر «روزنامه‌نگار مستقل» یا «کنشگر مدنی» معرفی می‌شوند، اما در عمل بخشی از زنجیره‌ی نفوذ نرم غرب‌اند. ⚠️ پیامدها برای ایران و منطقه 🔸 این پلتفرم‌ها صرفاً ابزار ارتباطی نیستند؛ بلکه ساختارهایی سیاسی‌اند که هر «لایک» و «کامنت» را به داده‌ای برای تحلیل روانی و اجتماعی تبدیل می‌کنند. در واقع، الگوریتم‌ها همان جاسوسان مدرن هستند که از درون گوشی‌ها و ذهن‌ها عمل می‌کنند. 🔹 تجربه فتنه‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱ نشان داد که طراحی عملیات رسانه‌ای، مدیریت هشتگ‌ها و جریان‌سازی میدانی، همگی در لایه‌ای فراتر از کاربر عادی سازماندهی می‌شوند. پلتفرم‌ها در لحظات کلیدی، از فیلترینگ محتوای حقیقت‌گو گرفته تا برجسته‌سازی روایت‌های خاص، نقش کاملاً عملیاتی دارند. 📍نفوذ امروز نه با اسلحه و نه با کودتا، بلکه با داده، روایت و الگوریتم انجام می‌شود. سلاح‌های جنگ شناختی، دقیق‌تر از هر موشک عمل می‌کنند؛ زیرا نه بدن، بلکه «باور» را هدف می‌گیرند. ✳️ آگاهی دیجیتال، سواد رسانه‌ای و هوشیاری شناختی، خط مقدم دفاع ملی در این نبرد خاموش‌اند. 📎 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron
رسانه‌های برون‌مرزی؛ ستون پنجم جنگ شناختی غرب 🔻 وقتی گلوله‌ها خاموش می‌شوند، روایت‌ها شلیک می‌شوند. در عصر جدید، رسانه همان ارتشی است که بدون تانک و تفنگ، خطوط فکری جوامع را فتح می‌کند. و اینجا است که نقش شبکه‌هایی چون BBC فارسی، ایران اینترنشنال، VOA، رادیو فردا و من‌وتو معنا پیدا می‌کند: بازوی رسانه‌ای و شناختی همان راهبردی که از دل «موقوفه ملی دموکراسی» و «سیا» زاده شد. 🎯 هدف پنهان: «تغییر ذهن، نه نظام» 🔹 در نگاه دستگاه‌های اطلاعاتی غرب، تغییر نظام‌های سیاسی دیگر با کودتا ممکن نیست؛ بلکه باید از درون، ذهن جامعه را تغییر داد. به همین دلیل مأموریت اصلی رسانه‌های فارسی‌زبان، بازتعریف امید، اعتماد و هویت ایرانی است؛ نه صرفاً انتشار خبر. 🔸 الگوی رفتاری آنها سه‌مرحله‌ای است: 1️⃣ ایجاد بحران ادراکی: با تکرار گزاره‌هایی مثل «فساد سیستماتیک»، «ناکارآمدی مدیریتی»، «بی‌اعتمادی اجتماعی» تا حس بی‌پناهی و خشم را در سطح جامعه فعال کنند. 2️⃣ عرضه بدیل غربی: در مرحله دوم، ارزش‌های سکولار و لیبرال را با عنوان «پیشرفت» یا «آزادی» جایگزین می‌کنند. 3️⃣ شبکه‌سازی اجتماعی و میدانی: از طریق روزنامه‌نگاران، سلبریتی‌ها، فعالان مجازی و NGOهای ظاهراً مدنی، پیوندهای ادراکی شکل می‌گیرد تا گفتمان غرب‌محور از درون جامعه بازتولید شود. 📺 مثال‌های شاخص از عملیات رسانه‌ای 🔹 در فتنه‌ی ۱۳۸۸، اتاق فرمان BBC فارسی در لندن نقش هماهنگ‌کننده پوشش میدانی اعتراضات را برعهده داشت. گزارش‌ها و اسناد نشان می‌دهد خبرنگاران آن شبکه مستقیماً با سرویس اطلاعاتی MI6 در ارتباط بوده‌اند. 🔹 شبکه ایران اینترنشنال، که بودجه‌ی اصلی‌اش از «صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان» تأمین می‌شود، از سال ۲۰۱۷ تاکنون حدود ۱۲۰ میلیون دلار برای عملیات رسانه‌ای علیه ایران هزینه کرده است. بخش قابل توجهی از این بودجه صرف تولید محتوا برای پلتفرم X و TikTok شده تا افکار نسل جوان را هدف بگیرد. 🔹 پروژه «بی‌اعتمادی به رسانه داخلی» (Distrust Media Project) که توسط مؤسسه Internews اجرا می‌شود، مستقیماً مأموریت دارد تا به‌تدریج رسانه ملی ایران را در سطح ادراک عمومی «منبع غیرقابل اعتماد» جلوه دهد. هدف نهایی: جایگزینی روایت بیگانه به‌جای روایت ملی. 💡 راهبرد روانی پشت پرده «قدرت نرم» در مدل جدید نفوذ، دیگر صرفاً انتقال پیام نیست، بلکه مهندسی احساسات جمعی است. به‌بیان دقیق‌تر، رسانه‌های برون‌مرزی تلاش دارند تا در ذهن جامعه، جایی میان امید و خشم، «تردید دائمی» ایجاد کنند، تردید نسبت به حقیقت، به مسئول، به آینده و به خویش. ⚠️ درس‌های امنیتی و شناختی برای امروز 🔸 خطر اصلی، حضور فیزیکی این رسانه‌ها نیست، بلکه نفوذ ادراکی و روانی آنها از درون جامعه است. زیرا ذهن نفوذپذیر، پیش از مرزهای سیاسی سقوط می‌کند. 🔹 در برابر این جنگ نرم، راهکار صرفاً فیلترینگ نیست، بلکه بازتولید قدرت روایت ملی، ارتقاء سواد رسانه‌ای عمومی، و شفافیت در گفت‌وگو با جامعه است. 🔸 اگر ندانیم چه کسی روایت را می‌نویسد، ناخواسته بخشی از سناریوی او خواهیم شد. 📎 📲 برای دنبال‌کردن پست‌های بعدی: تلگرام https://t.me/man_kazemi ایتا https://eitaa.com/mansouron