منصور کاظمی | منصورون
2⃣ چرخه بقا در سازمانهای اطلاعاتی – از مشاهده تا اقدام 🔹بوید بعدها فهمید که مدل OODA فقط برای نبرد
3⃣ توانایی پاسخ راهبردی – هنر زنده ماندن در دنیای اطلاعات
🔹پس از بوید، اندیشمندان مدیریت و امنیت، مانند بتیس و هست (Bettis & Hitt)، مفهومی را بهعنوان تکمیلکنندهی OODA مطرح کردند:
توانایی پاسخ راهبردی (Strategic Response Capability)
🔹آنان گفتند هر سیستم زنده، برای بقا، باید دو ویژگی اساسی داشته باشد:
۱. توانایی پاسخ به محرکها (Response to Stimuli)
۲. توانایی تغییر مسیر و سازگاری (Adaptation)
🔹در زیستشناسی، اگر موجودی نتواند به محرک پاسخ دهد، میمیرد.
در سازمان اطلاعاتی هم همین منطق برقرار است:
اگر در برابر تهدید واکنش نشان ندهی، دچار فلج تصمیم میشوی.
🔹اما واکنش سریع بدون انعطاف، خود خطاست. برای همین، در کنار سرعت، باید انعطافپذیری راهبردی (Strategic Flexibility) هم وجود داشته باشد.
یعنی سازمان بتواند همزمان با تغییر شرایط، گزینههای جدید بسازد، مسیر تصمیم را عوض کند و از سناریوهای جایگزین استفاده نماید.
🔹مثل خلبانی که فقط یک مانور بلد نیست، بلکه میتواند در لحظه مسیر پرواز خود را تغییر دهد.
در واقع، بقا در میدان اطلاعات یعنی توانایی «تعریف دوبارهی بازی» در زمان واقعی.
🔹بنابراین در یک جمعبندی:
توانایی پاسخ راهبردی = سرعت در تصمیم + انعطاف در اقدام + دقت در تفسیر.
🔹چرخهی OODA به ما یاد میدهد که سرعت و ادراک، مکمل یکدیگرند.
نه تنها برای خلبان در نبرد، بلکه برای هر سازمان اطلاعاتی در مواجهه با بحرانها.
🔹در جهان امروز، جنگها فقط با گلوله و موشک تعیین نمیشوند؛
بقای کشورها و نهادها به سرعت تصمیمگیری آنها در برابر محرکهای پیچیده وابسته است.
و درست همانطور که جان بوید گفت:
«اگر نتوانی سریعتر از محیطت فکر و عمل کنی، به بخشی از محیط تبدیل میشوی، نه به عاملی در آن.»
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
📰 ماجرای قاچاق عتیقه و تجارت الماس توسط شبکه موساد در ایران
در کنار همکاریهای رسمی امنیتی و اقتصادی، شبکههای پنهانی اسرائیل در ایران به فعالیتهایی فراتر از چارچوبهای دیپلماتیک نیز دست زدند. یکی از پرحاشیهترین این فعالیتها، قاچاق عتیقههای تاریخی ایران و تجارت الماس بود.
💎 برخی از کارشناسان و تجار مرتبط با اسرائیل که در پوشش پروژههای کشاورزی یا تجاری در ایران حضور داشتند، بهصورت مخفیانه به خروج اشیای باستانی و آثار هنری ایرانی اقدام کردند.
این اشیا از طریق شبکههای قاچاق به بازارهای اروپا و آمریکا منتقل و به قیمتهای بالا فروخته میشد.
💼 علاوه بر قاچاق عتیقه، بخشی از شبکههای تجاری وابسته به اسرائیل در ایران به خریدوفروش غیرقانونی الماس و سنگهای قیمتی مشغول بودند. این تجارت پرسود از طریق شبکههای مالی خارجی و شرکتهای پوششی انجام میشد و سود آن برای تأمین مالی برخی عملیاتهای پنهانی مورد استفاده قرار میگرفت.
🕵️ ساواک از بسیاری از این فعالیتها آگاه بود اما به دلیل روابط نزدیک ایران و اسرائیل، چشم خود را بر بسیاری از این تخلفات بست. این وضعیت به موساد امکان داد تا از زیرساختهای رسمی همکاری برای منافع اقتصادی و اطلاعاتی خود بهرهبرداری کند.
✨ ماجرای قاچاق عتیقه و تجارت الماس نشان داد که نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران ابعاد اقتصادی و فرهنگی نیز پیدا کرده بود و شبکههای پنهانی میتوانستند در حاشیه روابط رسمی دو کشور، فعالیتهای غیرقانونی گستردهای بهراه بیندازند.
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
منصور کاظمی | منصورون
بنیادهای آمریکایی مأمور اجرای «پروژه نفوذ»؟ (چطور عملیات «آشکارِ دمکراسیسازی» به «نفوذ پنهان» تبدیل
📛 پروژهی نفوذ آمریکا در دل ملتها؛ با نقاب دموکراسی
🔻 پس از افشای رسواییهای گستردهی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (#سیا)، واشنگتن برای حفظ ظاهر و ادامهی همان مأموریتها، تنها نقاب بازی را عوض کرد.
✳️ «ویلیام بلوم»، تاریخدان آمریکایی، در کتاب دولت یاغی (Rogue State) مینویسد:
«وقتی جنایات سیا یکی پس از دیگری افشا شد و اعتبار آمریکا در خطر قرار گرفت، تصمیم گرفتند نه اینکه عملیات را متوقف کنند، بلکه آن را در قالبی جدید و به ظاهر "انساندوستانه" ادامه دهند. بدین ترتیب، سازمانی با نام مثبت و فریبندهی موقوفه ملی دموکراسی (National Endowment for Democracy) تأسیس شد تا همان اقدامات مخرب سیا را به شکلی علنی و مشروع ادامه دهد.»
🔹 هدف NED، دیگر کودتا یا ترور مستقیم نبود؛ بلکه «نفوذ نرم» از درون ملتها با پوشش آموزش، کمک مالی، رسانهای و NGO بود. این سازمان عملاً تبدیل شد به بازوی علنی سیا برای مهندسی افکار عمومی و شکلدهی به نخبگان وابسته در کشورهای هدف.
🔹 یکی از بنیانگذاران NED، آلن واینستاین، در گفتوگویی با واشنگتنپست (۲۲ سپتامبر ۱۹۹۱) صریحاً گفت:
«بخش زیادی از کارهایی که امروز ما در NED انجام میدهیم، همان چیزهایی است که سیا ۲۵ سال پیش به طور مخفیانه انجام میداد.»
🔸 به این ترتیب، موقوفه ملی دموکراسی تبدیل شد به پوشش قانونی برای همان مأموریت کهنه:
✅ نفوذ در نهادهای مدنی،
✅ تأمین مالی احزاب و فعالان مطلوب واشنگتن،
✅ مهندسی انتخابات،
✅ و شکلدهی به انقلابهای رنگی در کشورهای هدف.
📍از اروپای شرقی تا آمریکای لاتین، از ایران تا هنگکنگ، ردپای NED و شاخههایش در پروژههای «تغییر رژیم از درون» بهوضوح دیده میشود.
📎 #نفوذ #NED #CIA #آمریکا #دموکراسی_مهندسیشده #جنگ_ترکیبی #جنگ_نرم
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
خانه آزادی؛ بازوی رسانهای و شناختی پروژه نفوذ در ایران
🔻 پس از شکلگیری موقوفه ملی دموکراسی (NED)، نیاز به یک بازوی رسانهای برای هدایت افکار عمومی کشورهای هدف احساس شد.
در همین راستا، مؤسسهای بهظاهر مدنی با نام خانه آزادی (Freedom House) مأمور شد تا جنگ شناختی آمریکا را با چهرهای فرهنگی و حقوق بشری پیش ببرد.
🔹 در ظاهر، Freedom House نهادی است که وضعیت آزادی در کشورهای مختلف را رصد میکند؛ اما در عمل، این سازمان شاخصهای سیاسی و رسانهای را براساس منافع امنیتی واشنگتن تنظیم میکند.
کشورهایی که در مدار غرب حرکت میکنند، در گزارشهای سالانهی آن «آزاد» معرفی میشوند، و کشورهایی که در مقابل سلطهی آمریکا میایستند، «غیرآزاد» یا «اقتدارگرا» توصیف میگردند.
✳️ از دههی ۸۰ میلادی، این نهاد به یکی از کانالهای اصلی تأمین بودجه برای برنامههای رسانهای فارسیزبان تبدیل شد.
طبق اسناد منتشرشده توسط کنگره آمریکا، خانه آزادی و NED نقش کلیدی در طراحی و پشتیبانی رسانههایی چون:
🔻رادیو فردا (Radio Farda)،
🔻بیبیسی فارسی (BBC Persian)،
🔻و در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی هماهنگ با سیاستهای غرب
داشتهاند.
🔸 مأموریت این رسانهها نه اطلاعرسانی، بلکه مهندسی افکار عمومی در جوامع هدف است؛ از طریق:
1️⃣ ترویج تصویر سیاه از حاکمیت و وضعیت اجتماعی ایران،
2️⃣ القای دوگانهی «مردم - حکومت»،
3️⃣ و عادیسازی الگوهای فرهنگی غربی بهعنوان تنها مسیر «پیشرفت و آزادی».
🔹 پروژهی خانه آزادی در ایران، با بهرهگیری از روزنامهنگاران آموزشدیده در دورههای ویژهی «روزنامهنگاری تحقیقی و مدنی» در قبرس، چک و لهستان، تکمیل شد.
بسیاری از فعالان رسانهای وابسته به این نهاد بعدها در رسانههای فارسیزبان غربی مشغول به کار شدند و نقش پررنگی در «عملیات شناختی» علیه ایران در فتنههای ۸۸، ۹۶ و ۱۴۰۱ ایفا کردند.
🔻 در واقع، خانه آزادی همان کاری را میکند که در جنگ سرد، سیا از طریق رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی انجام میداد، با این تفاوت که امروز جنگ شناختی جایگزین جنگ تبلیغاتی شده است؛
و ابزار نفوذ دیگر تانک و تفنگ نیست، بلکه تصویر، روایت و احساس جمعی است.
📎 #نفوذ #Freedom_House #NED #جنگ_شناختی #رسانه #BBC_Persian #Radio_Farda #CIA #Iran
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
سازمانهای مردمنهاد (NGOها)؛ ارتش نرم موقوفه ملی دموکراسی در ایران
🔻 یکی از هوشمندترین تاکتیکهای غرب برای #نفوذ در جوامع هدف، استفاده از شبکههای به ظاهر «مدنی» است؛ سازمانهایی که با شعارهایی زیبا چون «حقوق بشر»، «محیط زیست»، «حقوق زنان» و «آزادی بیان» شکل میگیرند، اما در عمل بازوی اجتماعی سازمانهای اطلاعاتی و بنیادهای امنیتی آمریکا هستند.
🔹 طبق اسناد منتشرشده از آرشیو «موقوفه ملی دموکراسی» (National Endowment for Democracy - NED)، این نهاد از دههی ۱۹۹۰ به بعد، با بودجهی سالانهای بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار، دهها NGO را در کشورهای مختلف تأمین مالی و هدایت کرده است.
در میان آنها، ایران یکی از اولویتهای راهبردی محسوب میشود.
🔸 این NGOها معمولاً در سه حوزه فعالاند:
1️⃣ زنان و عدالت جنسیتی:
با محوریت نهادهایی چون Vital Voices و Women’s Learning Partnership، که مأموریت اصلیشان تربیت «کنشگران اجتماعی» برای تولید فشار سیاسی از پایین است.
هدف نهایی این برنامهها، بازتعریف هویت زن ایرانی بر اساس مدل سکولار غربی است، نه حمایت واقعی از زنان.
2️⃣ محیط زیست:
شبکههایی چون Wildlife Conservation Society و Panthera با پوشش پروژههای تحقیقاتی و زیستمحیطی وارد ایران شدند.
پرونده معروف کاووس سیدامامی تنها نمونهای از مأموریتهای دوگانه این جریان بود؛ جایی که اطلاعات جغرافیایی و اکولوژیکی کشور به اسم پروژهی تحقیقاتی، در اختیار نهادهای خارجی قرار گرفت.
3️⃣ آموزش و جامعه مدنی:
بنیادهایی نظیر Open Society (جورج سوروس)، Freedom House و NED با همکاری برخی مؤسسات داخلی و رسانههای آنلاین، دورههایی با عنوان «توانمندسازی شهروندی» برگزار کردند که عملاً کارگاههای تربیت رهبران میدانی اعتراضات اجتماعی بود.
🔹 این نهادها با شبکهسازی هوشمندانه میان دانشجویان، روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی، بذر «دوگانهسازی سیاسی» را در لایههای نرم جامعه کاشتند.
آنچه بعدها در فتنههای ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱ شاهد بودیم، خروجی مستقیم همین شبکهسازی نرم و چندلایه بود.
🔻 هدف اصلی این NGOها ایجاد «نقطه اتصال اجتماعی» میان کنشگران داخلی و ساختارهای اطلاعاتی غرب است.
به زبان ساده، این سازمانها نقش ایستگاههای رابط (Liaison Points) را در جنگ شناختی ایفا میکنند:
از انتقال دادههای میدانی گرفته تا سازماندهی عملیات روانی در فضای مجازی.
✳️ جالب آنکه در گزارشهای رسمی NED، عنوان بسیاری از پروژهها بهصورت مبهم آمده است؛ عباراتی چون Civic Engagement, Media Training, Empowerment, که در ادبیات امنیتی آمریکا دقیقاً معادل عملیات نرم و نفوذ اجتماعی هستند.
🔸 نفوذ نرم، دیگر از دیوار بالا نمیرود؛
بلکه با بودجه، آموزش و شعارهای فریبنده وارد قلب جامعه میشود و اگر نخبگان، دانشگاهیان و روحانیت نسبت به آن آگاه نباشند، در سکوت، ساختار هویتی جامعه تغییر میکند.
📎 #نفوذ #NED #NGO #سوروس #جنگ_نرم #کائوس_سیدامامی #FreedomHouse #OpenSociety #جنگ_شناختی #Iran
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
پلتفرمها؛ ارتش شناختی غرب در میدان افکار عمومی
🔻 در دهههای اخیر، نبرد قدرت دیگر در میدان نظامی یا اقتصادی آغاز نمیشود؛ بلکه از «ذهنها» شروع میشود.
جایی که شبکههای اجتماعی چون (X)، Facebook، Instagram و YouTube، به ابزارهای اصلی برای مهندسی ادراک جمعی و جهتدهی سیاسی جوامع هدف تبدیل شدهاند.
🔹 «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)» و «آژانس امنیت ملی (NSA)» از اوایل دهه ۲۰۰۰ با اجرای پروژههایی چون PRISM، ECHELON و Data-mining social platforms،
توانستند به حجم عظیمی از دادههای رفتاری، روانی و موقعیتی کاربران در سراسر جهان دست یابند؛ دادههایی که امروز سوخت اصلی عملیات نفوذ شناختی را تشکیل میدهد.
🔸 در این چارچوب، موقوفه ملی دموکراسی (NED) و بنیاد سوروس نیز وارد میدان شدند؛ اما نه از مسیر مستقیم، بلکه از راه تولید محتوا، الگوریتم و روایت.
پروژههایی با عنوان «Democracy Promotion» یا «Digital Rights» در واقع پوششهایی بودند برای نفوذ به فضای مجازی کشورها و ساختن «ارتش دیجیتال» در لایههای اجتماعی.
🎯 ابزارهای کلیدی نفوذ شناختی در پلتفرمها
1️⃣ الگوریتمهای هدایت ادراک:
الگوریتمها فقط برای سرگرمی طراحی نشدهاند.
دادهها نشان میدهد محتوای مربوط به اعتراض، بحران، فساد یا دوگانههای سیاسی در ایران تا ۹ برابر بیش از محتوای فرهنگی یا دینی در معرض دید کاربران قرار میگیرد.
این یک انتخاب الگوریتمی است؛ نه اتفاقی.
2️⃣ شبکههای نفوذگر دیجیتال (Digital Influence Networks):
در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ بیش از ۵۰۰۰ حساب کاربری ساختگی مرتبط با مؤسسات امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، در پلتفرم X و اینستاگرام شناسایی شدند.
وظیفه آنها، تزریق «ناامیدی»، «احساس تبعیض» و «تعارض ارزشی» در جوامع مسلمان و بهویژه ایرانی بود.
3️⃣ اینفلوئنسرسازی هدفمند:
بنیادهایی چون Atlantic Council، Freedom House و National Democratic Institute (NDI)،
با حمایت مالی شرکتهایی نظیر Meta و Google، دورههایی تحت عنوان Digital Storytelling و Online Activism برگزار کردند.
خروجی این دورهها، افرادی هستند که به ظاهر «روزنامهنگار مستقل» یا «کنشگر مدنی» معرفی میشوند، اما در عمل بخشی از زنجیرهی نفوذ نرم غرباند.
⚠️ پیامدها برای ایران و منطقه
🔸 این پلتفرمها صرفاً ابزار ارتباطی نیستند؛ بلکه ساختارهایی سیاسیاند که هر «لایک» و «کامنت» را به دادهای برای تحلیل روانی و اجتماعی تبدیل میکنند.
در واقع، الگوریتمها همان جاسوسان مدرن هستند که از درون گوشیها و ذهنها عمل میکنند.
🔹 تجربه فتنههای ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱ نشان داد که طراحی عملیات رسانهای، مدیریت هشتگها و جریانسازی میدانی، همگی در لایهای فراتر از کاربر عادی سازماندهی میشوند.
پلتفرمها در لحظات کلیدی، از فیلترینگ محتوای حقیقتگو گرفته تا برجستهسازی روایتهای خاص، نقش کاملاً عملیاتی دارند.
📍نفوذ امروز نه با اسلحه و نه با کودتا، بلکه با داده، روایت و الگوریتم انجام میشود.
سلاحهای جنگ شناختی، دقیقتر از هر موشک عمل میکنند؛
زیرا نه بدن، بلکه «باور» را هدف میگیرند.
✳️ آگاهی دیجیتال، سواد رسانهای و هوشیاری شناختی، خط مقدم دفاع ملی در این نبرد خاموشاند.
📎 #نفوذ #جنگ_شناختی #NED #CIA #NSA #سوروس #فضای_مجازی #مهندسی_ادراک #جنگ_نرم #OpenSociety #FreedomHouse #DigitalActivism #Iran
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
رسانههای برونمرزی؛ ستون پنجم جنگ شناختی غرب
🔻 وقتی گلولهها خاموش میشوند، روایتها شلیک میشوند.
در عصر جدید، رسانه همان ارتشی است که بدون تانک و تفنگ، خطوط فکری جوامع را فتح میکند.
و اینجا است که نقش شبکههایی چون BBC فارسی، ایران اینترنشنال، VOA، رادیو فردا و منوتو معنا پیدا میکند:
بازوی رسانهای و شناختی همان راهبردی که از دل «موقوفه ملی دموکراسی» و «سیا» زاده شد.
🎯 هدف پنهان: «تغییر ذهن، نه نظام»
🔹 در نگاه دستگاههای اطلاعاتی غرب، تغییر نظامهای سیاسی دیگر با کودتا ممکن نیست؛
بلکه باید از درون، ذهن جامعه را تغییر داد.
به همین دلیل مأموریت اصلی رسانههای فارسیزبان، بازتعریف امید، اعتماد و هویت ایرانی است؛
نه صرفاً انتشار خبر.
🔸 الگوی رفتاری آنها سهمرحلهای است:
1️⃣ ایجاد بحران ادراکی:
با تکرار گزارههایی مثل «فساد سیستماتیک»، «ناکارآمدی مدیریتی»، «بیاعتمادی اجتماعی»
تا حس بیپناهی و خشم را در سطح جامعه فعال کنند.
2️⃣ عرضه بدیل غربی:
در مرحله دوم، ارزشهای سکولار و لیبرال را با عنوان «پیشرفت» یا «آزادی» جایگزین میکنند.
3️⃣ شبکهسازی اجتماعی و میدانی:
از طریق روزنامهنگاران، سلبریتیها، فعالان مجازی و NGOهای ظاهراً مدنی،
پیوندهای ادراکی شکل میگیرد تا گفتمان غربمحور از درون جامعه بازتولید شود.
📺 مثالهای شاخص از عملیات رسانهای
🔹 در فتنهی ۱۳۸۸، اتاق فرمان BBC فارسی در لندن نقش هماهنگکننده پوشش میدانی اعتراضات را برعهده داشت.
گزارشها و اسناد نشان میدهد خبرنگاران آن شبکه مستقیماً با سرویس اطلاعاتی MI6 در ارتباط بودهاند.
🔹 شبکه ایران اینترنشنال، که بودجهی اصلیاش از «صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان» تأمین میشود،
از سال ۲۰۱۷ تاکنون حدود ۱۲۰ میلیون دلار برای عملیات رسانهای علیه ایران هزینه کرده است.
بخش قابل توجهی از این بودجه صرف تولید محتوا برای پلتفرم X و TikTok شده تا افکار نسل جوان را هدف بگیرد.
🔹 پروژه «بیاعتمادی به رسانه داخلی» (Distrust Media Project) که توسط مؤسسه Internews اجرا میشود،
مستقیماً مأموریت دارد تا بهتدریج رسانه ملی ایران را در سطح ادراک عمومی «منبع غیرقابل اعتماد» جلوه دهد.
هدف نهایی: جایگزینی روایت بیگانه بهجای روایت ملی.
💡 راهبرد روانی پشت پرده
«قدرت نرم» در مدل جدید نفوذ، دیگر صرفاً انتقال پیام نیست،
بلکه مهندسی احساسات جمعی است.
بهبیان دقیقتر، رسانههای برونمرزی تلاش دارند تا در ذهن جامعه،
جایی میان امید و خشم، «تردید دائمی» ایجاد کنند، تردید نسبت به حقیقت، به مسئول، به آینده و به خویش.
⚠️ درسهای امنیتی و شناختی برای امروز
🔸 خطر اصلی، حضور فیزیکی این رسانهها نیست، بلکه نفوذ ادراکی و روانی آنها از درون جامعه است.
زیرا ذهن نفوذپذیر، پیش از مرزهای سیاسی سقوط میکند.
🔹 در برابر این جنگ نرم، راهکار صرفاً فیلترینگ نیست، بلکه
بازتولید قدرت روایت ملی، ارتقاء سواد رسانهای عمومی، و شفافیت در گفتوگو با جامعه است.
🔸 اگر ندانیم چه کسی روایت را مینویسد، ناخواسته بخشی از سناریوی او خواهیم شد.
📎 #نفوذ #جنگ_شناختی #BBCفارسی #ایران_اینترنشنال #VOA #من_و_تو #MI6 #NED #سیا #رسانه #مهندسی_ادراک #قدرت_نرم #Iran
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
منصور کاظمی | منصورون
رسانههای برونمرزی؛ ستون پنجم جنگ شناختی غرب 🔻 وقتی گلولهها خاموش میشوند، روایتها شلیک میشوند.
🔹مدیر جدید اطلاعات ملی آمریکا، در سخنانی آشکارا اعلام کرد دوران «تغییر رژیم ها» به پایان رسیده است. / وی افزود: «برای دههها سیاست خارجی ما در چرخه بیپایانی از تغییر رژیم یا ملتسازی گرفتار بود.
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
🔴 «دموکراسیِ وارداتی و مأموریت نرم سیا»
✍️ بخش سوم از پرونده «نهادهای نیابتی در جنگ شناختی»
🔹 «موقوفه ملی دموکراسی» (NED) ظاهراً سازمانی غیردولتی است که به گسترش دموکراسی در جهان کمک میکند، اما در واقع، از دلِ بازسازی چهرهی سیا پس از رسواییهای دهه ۱۹۷۰ زاده شد.
پس از آنکه افشاگریهای متعدد چهرهی پنهان سیا را برملا کرد، دولت آمریکا تصمیم گرفت همان مأموریتها را این بار با نامی «خوشظاهر» و در پوشش حمایت از جامعه مدنی ادامه دهد.
🔸 هدف واقعی NED چیست؟
ایجاد، تغذیه و هدایت شبکههای داخلی در کشورها، از احزاب و رسانهها تا اتحادیهها و NGOها که بتوانند «فشار سیاسی نرم» ایجاد کنند و در لحظهی مناسب، ساختار قدرت را از درون دچار فروپاشی یا جابجایی کنند.
به زبان ساده، این نهاد وظیفه دارد آنچه را که کودتاهای نظامی نتوانستند با زور انجام دهند، با ابزار جامعه مدنی و شعار دموکراسی محقق کند.
🔹 آلن واینشتاین، از بنیانگذاران NED، در مصاحبهای با واشنگتنپست (۲۲ سپتامبر ۱۹۹۱) گفت:
«بخش زیادی از کارهایی که ما امروز انجام میدهیم، همان کارهایی هستند که سیا ۲۵ سال پیش به طور مخفیانه انجام میداد.»
🔸 شیوه عمل
مجموعه NED و زیرمجموعههایش چون IRI، NDI، Freedom House و Solidarity Center، بودجههای کلان را به پروژههای ظاهراً مدنی اختصاص میدهند. اما مسیر این منابع دقیقاً به گروهها و افرادی ختم میشود که در پروژهی نفوذ فرهنگی و سیاسی آمریکا نقشآفرینی میکنند.
🔹 از «دموکراسیسازی» تا «تغییر رژیم»
همانطور که در ونزوئلا، اوکراین، تونس و گرجستان دیده شد، NED با ایجاد بستر رسانهای، آموزش فعالان و حمایت مالی از جریانهای خاص، زمینهی انقلابهای رنگی را فراهم ساخت.
🔻در واقع، شعار «آزادی و دموکراسی» در قاموس NED ترجمه میشود به:
تغییر نظام سیاسی کشورها بدون شلیک حتی یک گلوله.
#نفوذ #NED #CIA #جنگ_نرم #انقلاب_رنگی #دموکراسی_سازی #جنگ_شناختی
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
چگونه «انقلابهای رنگی» با پول مالیاتدهندگان آمریکایی شکل میگیرند؟
(نقشهی عملیاتی و ابزارهای نرمِ تغییر رژیم)
🔹 اگر گمان میکنید انقلابهای رنگی نتیجهی صرفِ انفجارِ خودجوشِ اجتماعیاند، اشتباه میکنید. بسیاری از این حرکتها با ساختار مالی، آموزشی و رسانهای پشتیبانی میشوند که منابع آن اغلب از صندوقهای آمریکایی و بنیادهای وابسته تأمین میگردد. اما این پول دقیقاً چگونه به «حرکت میدان» تبدیل میشود؟
🔹 مراحل و سازوکارِ تبدیلِ پول به انقلاب
🔻 تأمین مستقیم پروژهها و NGOها
▪️سازمانهایی مانند NED، Freedom House، Open Society و مؤسسات وابسته (IRI, NDI, ICNL و غیره) کمکهای مالی به سازمانهای مدنی و شبکههای محلی میدهند.
▪️این کمکها اغلب در قالب «پروژههای جامعه مدنی»، «حقوق بشر» یا «توانمندسازی زنان» اعلام میشود، اما بخشی از آن برای آموزش و آمادهسازی رهبران میدانی صرف میشود.
🔻 آموزش و ظرفیتسازیِ رهبران محلی
▪️دورههای آموزشی در حوزهی سازماندهی اعتراض، کمپینسازی دیجیتال، مدیریت بحران و روابط با رسانهها اجرا میشود.
▪️شرکتکنندگان پس از بازگشت به کشور، بهعنوان «رهبران شبکه» عمل کرده و توان عملیاتی حرکتهای خیابانی را میسازند.
🔻شبکهسازی و ایجاد تشکلهای ظاهرآ مدنی
▪️پولها برای راهاندازی اتحادیههای صنفی، گروههای دانشجویی، تشکلهای هنری و پلتفرمهای محتوایی هزینه میشوند؛ نهادهایی که پوشش «غیرسیاسی» دارند اما ظرفیت بسیج اجتماعی را فراهم میآورند.
🔻پشتیبانی رسانهای و روایتسازی
▪️بخشی از بودجه صرف تولید محتوا، آموزش خبرنگاران، تولید و توزیع پیامهای رسانهای هدفمند و هماهنگی با شبکههای برونمرزی میشود تا روایت مورد نظر در افکار عمومی شکل بگیرد.
🔻 فناوری و عملیات دیجیتال
▪️خرید سرورها، ابزارهای آنالیز داده، کمپینهای تبلیغاتی هدفمند، ساخت باتها و حسابهای تأثیرگذار ساختگی در شبکههای اجتماعی برای جهتدهی به بحثها و هشتگها.
🔻 پوستهسازی و کانالهای پوششی
▪️انتقال مالی اغلب از طریق سازمانهای واسط، شرکتهای غیردولتی خارجی و پروژههای آموزشی انجام میپذیرد تا «کمک خارجی» مستقیماً قابل ردیابی نباشد.
🔹 نمونههای تاریخی (خلاصه و تحلیلی)
🔻گرجستان (انقلاب گل رز ۲۰۰۳) و اوکراین (انقلاب نارنجی ۲۰۰۴) — هر دو نمونههایی هستند که شبکههای NGO، رسانههای مستقل و آموزشهای کمپینی نقش محوری در بسیج اجتماعی ایفا کردند.
🔻قراردادها و کمکها از نهادهای آمریکایی و اروپایی در پسزمینه این رویدادها ثبت شدهاند؛ اما توجه داشته باشید که عوامل داخلی (فساد، بحران اقتصادی، خواست تغییر) همیشه محرک اصلیاند؛ پول و آموزش، شتابدهندهاند نه علتِ یگانه.
🔹 پیام امنیتی و توصیههای سیاستگذاری
🔻شفافیت مالی و اعلام منابع: قوانینی که منابع مالی NGOها و رسانههای داخلی را افشا کند، میتواند راههای نفوذ را محدود نماید.
🔻تقویت نهادهای مستقل بومی: جامعه مدنی واقعی باید وابستگی خارجی نداشته باشد؛ تشکلهای مستقل و پاسخگو را باید تقویت کرد، نه نابود.
🔻سواد رسانهای و تابآوری اجتماعی: آموزش عمومی درباره عملیات روانی و تشخیص روایتهای جهتدار، بهترین سد در برابر مهندسی ادراک است.
🔻نظارت هوشمند بر شبکههای آموزشی خارجی: ارتباطهای آموزشی و بورسیهها باید با استانداردهای شفافیت و بازبینی همراه باشند تا از تبدیل شدن آنها به کانالهای نفوذ جلوگیری شود.
🔹انقلابهای رنگی معمولا پدیدههای «ترکیبی»اند: محرکِ داخلی + شتابدهیِ خارجی. پول مالیاتدهندگان خارجی، وقتی با طراحی رسانهای و آموزشی ترکیب شود، میتواند به یک «ماشین حرکتسازی» تبدیل شود، ماشینی که در لحظهی مناسب، میتواند سطح مطالبات را به تغییر ساختار سیاسی تبدیل کند.
#نفوذ #NED #انقلاب_رنگی #جنگ_شناختی #NGO #جنگ_نرم #ایران #سیاست_خارجی
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
صفا حائری و پیوند رسانه با سرویسهای مخفی
🔹در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی، رسانهها به ابزار مهمی برای شکلدهی افکار عمومی و تأثیرگذاری سیاسی در ایران تبدیل شدند. در این میان، نام صفا حائری بهعنوان روزنامهنگاری پرنفوذ و مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی خارجی مطرح است.
👤 صفا حائری فعالیت مطبوعاتی خود را با روزنامههای معتبر تهران آغاز کرد و بهتدریج به یکی از چهرههای شناختهشده رسانهای بدل شد.
گفته میشود او بهواسطه روابط نزدیکش با برخی مقامات ساواک و شبکههای اسرائیلی و غربی توانست به اطلاعات محرمانه دسترسی پیدا کند و در مدیریت خط خبری رسانهها نقش داشته باشد.
🕵️ حائری از طریق ارتباطات پشتپرده با نمایندگان موساد و نهادهای اطلاعاتی غربی، گاه اطلاعات یا تحلیلهایی را در اختیار آنها قرار میداد و در مقابل، حمایت و دسترسی به منابع خبری ویژه دریافت میکرد.
💼 حضور او در رسانههای چاپی و رادیو-تلویزیونی و نفوذش در جامعه روزنامهنگاری، زمینهساز جنگ روانی علیه مخالفان رژیم پهلوی و تقویت روایتهای مطلوب برای دولت و حامیان خارجی آن بود.
✨ پرونده صفا حائری به عنوان یک مثال واقعی و عینی نشان میدهد که در جنگ سرد آن هم بیش از پنجاه سال پیش، رسانهها خود به یکی از بازوهای عملیات اطلاعاتی تبدیل شده بودند و خبرنگاران و سردبیران میتوانستند نقش کارگزاران پنهان سرویسهای مخفی را ایفا کنند.
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
🔴 آلوده شدن تدریجی به جاسوسی — پرونده پروفسور همبلتون
🔹 این قصه نمونهای کلاسیک از مسیر «آلودهسازی تدریجی» (Gradual Compromise) است: جایی که یک اندیشمند یا پژوهشگر، کمکم و بهتدریج وارد چرخه جاسوسی میشود، ابتدا بدون تصور خطر، سپس گرفتارِ فشارها و در نهایت تبدیل به مأمور اطلاعاتی میگردد.
🔹 روایت اصلِ ماجرا (بر اساس گونتر نولاو، صفحه ۲۷۲–۳۷):
🔻پروفسور همبلتون، که در ابتدا اسناد «بدون طبقهبندی» را در اختیار کا.گ.ب قرار میداد، گمان میکرد هیچ خطری متوجه او نیست؛ اما همین تحویل نخستین محموله، عبور از یک مرز ممنوعه بود.
🔻کا.گ.ب در ماههای اول از همکاری او خرسند بود و فشار آشکاری وارد نمیکرد؛ تا آنکه در تابستان ۱۹۵۷ به این نتیجه رسید نقشهٔ «به دام انداختن» موفق بوده و اکنون زمان فشار و طلب اسناد طبقهبندیشده فرارسیده است.
🔻همبلتون دو انتخاب پیش رو دید: یا همکاریِ بیشتر با شوروی، یا از دست دادن موقعیت شغلی. او گزینهٔ نخست را انتخاب کرد و وارد فاز جدیدی از جاسوسی شد: تحویل اسناد سری و محرمانه.
🔻میزان همکاری چشمگیر بود: در طول دورهٔ همکاری، همبلتون بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سند محرمانه (معادل چند هزار صفحه) را به کا.گ.ب تحویل داد؛ بهقدری که سرویس شوروی مجبور شد در پاریس یک واحد ویژه برای جمعآوری و تحلیل اسناد وی ایجاد کند.
🔹 نکات تحلیلی
🔻الگوی «گامبهگام»
▪️عاملان نفوذ اغلب ابتدا از «مشارکت بیخطر» (اسناد غیرطبقهبندی) شروع میکنند تا اعتماد هدف را جلب کنند. پس از تثبیت رابطه، بهتدریج خواستهها تشدید میشود، از اسناد عمومی به محرمانه
▪️این روش، کارآیی روانشناختی بالایی دارد: قربانی خود را بهتدریج اخلاقی و عملی درگیر میبیند و خروج دشوار میشود.
🔻فشارهای شغلی و انگیزههای مادّی و معنوی
▪️تهدید به افشای وضعیت شغلی، محرومیت از فرصتها یا وعده ارتقاء یا پاداش، ابزارهایی است که دشمن برای نگهداشتن هدف استفاده میکند. همبلتون نمونهای از فردی است که بین حفظ شغل و فروپاشی حیثیت، مجبور به انتخاب شد.
🔻نشانههای هشداردهنده برای سازمانها
▪️دسترسی غیرمعمول یک پژوهشگر یا کارمند به اسناد حساس، درخواست کپیبرداریهای متوالی، سفرهای مکرر به خارج با زمانبندی نامتعارف، و درخواستِ ارتباطات پنهانی، باید بهعنوان شاخصهای رفتار خطرناک پایش شوند.
▪️ایجاد «واحد احراز هویت» و بازبینی امنیتی دورهای برای کارمندان با دسترسی به دادههای حساس ضروری است.
🔻نیاز به حمایت سازوکارهای گزارشدهی امن
▪️بسیاری از افرادی که بهصورت تدریجی آلوده میشوند، در ابتدا از عواقب آشکار شدن همکاریشان هراس دارند و نمیدانند چگونه خارج شوند. سازمانها باید کانالهای امن گزارشدهی و «راه خروجِ بدون تحقیر» فراهم کنند.
🔻اهمیت تحلیل و پاسخ سریع ضدجاسوسی
▪️وقتی حجم بزرگی از اسناد توسط یک فرد خارج میشود، زمانِ پاسخِ سریع و کنترلِ آسیب تعیینکننده است. نمونهٔ همبلتون نشان میدهد که تأخیر در شناسایی و اقدام، میتواند هزینههای امنیتیِ بلندمدت و گستردهای ایجاد کند.
📚 منبع: گونتر نولاو، [صفحات ۲۷۲–۳۷۵]
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron