آیا قوانین قضایی برای همه یکسان اجرا می شود؟
ای کاش همه مجرم ها با احمدی نژاد رابطه داشتند تا قانون و عدالت برای همه یکسان اجرا شود!
علیرغم ادّعای ریاست قوه قضائیه مبنی بر تحوّل قضایی در کشور، تحوّل در سطح کشور و زیربنایی و ساختاری نبوده وهنوز بسیاری از مجرمان با آزادی و امنیّت کامل از سوی قوّه قضائیه، در حال ادامه جرم بوده و تاکنون شامل ماده استثناپذیری جرم و مجرم شده و شاکیان مظلوم متوسّل به دستگاه قضایی جز ظلم مضاعف چیزی دریافت نمی کنند و امیدی هر چند ناچیز به اجرای قانون و عدالت قضایی در مورد بعضی ها و ممنوع الشکایت ها وجود ندارد.
چون، روند فعلی در کشف جرم و رسیدگی به شکایات و اعمال مجازات، بستگی صد در صد به نوع جرم و پست و مقام مجرم و از همه مهم تر نوع رابطه و وابستگی به جریانات حزبی و برخی شخصیّت ها دارد، چون، قوه قضائیه، در چند سال اخیر ابزار حذف رقباء حزبی و اقتصادی و... و محل ساکت کردن مخالفین و منتقدین بعضی ها شده است.
با تدقیق در موضوع جرائم و مقام متهم و نسبت وی با طرف های درگیر در جنگ قدرت، و نیزسرعت پی گیری و نحوه رسیدگی به پرونده های کلان و رسانه ای شده، علاوه بر اثبات موارد فوق، تداوم روند سوء گیری در تشخیص مجرم و جرم را نیز ثابت می نماید.
یعنی اگر مجرم از اطرافیان احمدی نژاد باشد، از لحظه دریافت اخطار قضایی در رسانه ها علنی شده و تا در زندان در رسانه ها مشایعت شده و حیثیت و آبروی وی موضوعیّت نمی یابد؛ اما اگر مجرم ازاطرافیان و وابستگان جریان اصلاحات و بعضی ها باشد؛ اصلا مجرمیّت فرد به شدّت انکار شده و به هزار و یک دلیل مسبّب تمام جرائم واقع شده را احمدی نژاد و دولت وی قلمداد کرده و برای فرافکنی و مقصریابی رسانه ای، با ذرّه بین، دنبال کلمات و رفتار مجرمانه در احمدی نژاد می گردند و در مبارزه با فساد مردم همچنان سرِکار!!
آیا این عملکرد مصداق عدالت و داوری درقرآن وعترت و در شأن دستگاه قضایی نظام اسلامی هست؟!
استثناپذیری آشکار جرم و مجرم تا کی ادامه خواهد یافت؟
آیا این وضعیّت ناشی از مدیریّت تک نفره در مدیریّت کلان دستگاه قضایی نیست؟
ای کاش، وزیر اطلاعات دولت دهم بعد از عزل به دلیل عدم اجرای وظایف قانونی در جریان فتنه 88، با احمدی نژاد رابطه داشت تا به جای ارتقاء مقام از سوی ریاست قوه قضائیه ( پای ثابت جنگ قدرت ازبدو سمت و موضع گیری های سیاسی مخلّ عدالت) به دادستانی کل کشور، به طرفة العینی راهی محکمه قضایی می کرد!
ای کاش، همه مفسدان اقتصادی، حداقل عکس یادگاری با احمدی نژاد می گرفتند، تا با استناد به این مدرک غیرقابل نقض قانونی، تمام جرائم ریز و درشت شان پس از سال ها اشتغال به جرم پیدا و پنهان، در زمان مدیریّت احمدی نژاد کشف شده و با مجازات قطعی برابر با جرم مواجه می شدند و مردم امنیّت اقتصادی و رفاه عمومی پیدا می کردند!
ای کاش، تمام سران و عوامل فتنه که بنابر آیات قرآن، مجرم بوده و مجازات سنگینی دارد؛ با احمدی نژاد رابطه داشتند؛ تا مردم هر روز شاهد آزادی و امنیّت کامل آنها و انجام فتنه های ریز و درشت نمی شدند!
ای کاش، همه جرم ها و مجرم ها با احمدی نژاد رابطه داشت، تا در اندک زمانی دستگاه قضایی و... با تمام توان و امکانات، یورش برده همه را از ریشه حذف می کرد!
در طول تاریخ بشر، سرنوشت همه کسانی که موجبات بصیرت و روشنگری مردم را از پس پرده ها فراهم کردند، چنین بوده و تا روز قیامت چنین خواهد بود.
همیشه ناآگاهی مردم ابزار مناسب در تصاحب بیت المال و مناصب و کسب قدرت و زر و زور و ویژه خواری و ... و آگاهی مردم مانع ظلم بوده است.
مطالب مرتبط در وبلاگ ن والقلم وما یسطرون:
http://mansorevatani.blogfa.com/post/397/تا-این-وضعیت-هست؛-حقوق-شهروندی-اجرا-نخواهد-شد-(1
http://mansorevatani.blogfa.com/post/189/امر-به-معروف-ونهی-از-منکر-به-تاسی-از-سیدالشهدا(22)-75سوال-از-ریاست-قوه-قضائیه-
و ...
اصول قضاوت و داوری در کلام حضرت علی علیه السلام
آیا در تربیت قاضی و وکیل و مدیران دستگاه قضایی، سیره پیامبر وعلی علیه السلام جزو مواد درسی شده است، اگر شده چرا وضعیّت موجود در قوه قضائیّه برخلاف شرائط قاضی و قضاوت و دستگاه قضایی در اسلام هست؟
کدام یک از رؤساء و قضات دستگاه قضایی ایران، عهدنامه مالک اشتر را ملاک قضاوت و احراز شرائط قاضی قرار داده اند؟
چه میزان از قوانین و احکام مورد استناد در آراء قضایی صادره در ایران با اسلام مطابق می باشد؟
کی نظام سازی قضایی براساس اسلام و عدالت قضایی تحقّق خواهد یافت؟
چه میزان ...
اصول واضح و کاربردی و دستورالعمل قوه قضائیه و قضات در کلام پیامبر و علی علیه السلام
منع قضاوت با اندکی علم فقه
قال الامام صادق علیه السلام: "لا یَطمَعَنَّ قَلیلُ الفِقهِ فی القَضاءِ"
"کسى که اندکى فقه (مسائل حقوقى و احکام قضایى) مى داند، هرگز نباید به کار قضاوت چشم طمع داشته باشد." بحار الأنوار: ۱۰۴ / ۲۶۴ /۵
چه میزان از قضات دستگاه قضایی به مسائل حقوقی و اصول و احکام قضایی اسلام مسلّط بوده و براساس آن حکم می کنند؟
منع از قضاوت بر اساس ظن و گمان
چه میزان از قضاوت ها بدون بررسی دقیق و کامل و بر اساس حدس و گمان قاضی انجام می شود؟
چرا عدالت و احقاق حقّ و یاری مظلوم و مجازات ظالم و... فدای سرعت شده و ملاک اصلی و مسابقه سرعت در بررسی پرونده ها شده است؟!
چنین نحوه مدیریّت قضایی، موجب عدم مطالعه دقیق پرونده های قضایی سرنوشت ساز برای طرفین و قضاوت بر اساس ذهنیّات دادیار و بازپرس که در قانون فقط امور اجرایی پرونده را به عهده دارند، در منصب قضاوت قرار گرفته و رتبه بندی دادیار و بازپرس از بین رفته و همگی خود را قاضی تمام عیار تلقّی و تفاوتی در وظایف محوّله نیز وجود ندارد!
در حال حاضر، در دستگاه قضایی عدالت کیمیا شده و به دلیل افزایش قضاوت های غیرعادلانه، و عدم احقاق حقّ مظلوم، موجبات افزایش جرم و مجرم های حرفه ای و پرونده های قضایی شده است.
قال الامام علی علیه السلام: "لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضَاءُ عَلَی الثَّقَةِ بِالظَّنِّ."
امام علی علیه السلام فرمودند: "قضاوتی که با تکیه به ظن و گمان باشد، عادلانه نیست". نهج البلاغة، حکمت ۲۲۰
موارد حکم به ظاهر
امام على علیه السلام : "خَمسَةُ أشیاءَ یَجِبُ علَى القاضی الأخْذُ فیها بظاهِرِ الحُکمِ : الوِلایَةُ والمَناکِحُ والمَواریثُ والذَّبایحُ والشَّهاداتُ ، إذا کانَ ظاهرُ الشُّهودِ مَأمونا جازَت شَهادَتُهُم ولا یَسألُ عن باطِنِهم "
"پنج چیز است که باید قاضى (درباره آنها) به ظاهِر حُکم عمل کند :
ولایت (حقّ ولایت و سرپرستى که خداوند ، یا امام براى هر کس ، یا ولىّ طفل قرار داده است) ، همسران (یعنى مسأله زناشویى که بین مسلمانان مشهوراست)، میراث ها، ذبایح(حلال بودن کشتار مسلمانان) و شهادات. هر گاه شهود، در ظاهر امین و در خور اعتماد باشند ، شهادت شان پذیرفته است و لازم نیست از باطن آنها جست وجو کرد" الخصال : ۳۱۱ / ۸۸ منتخب میزان الحکمة : ۴۷۲
چهار گروه قاضی
امام صادق علیه السلام: "القُضاةُ أربَعةٌ : ثلاثةٌ فی النارِ وواحِدٌ فی الجَنّةِ : رجُلٌ قَضى بجَورٍ وهُو یَعلَمُ فهُو فی النارِ ، ورَجُلٌ قَضى بجَورٍ وهو لا یَعلَمُ فهُو فی النارِ ، ورجلٌ قَضى بالحَقِّ وهُو لا یَعلَمُ فهُو فی النارِ ، ورجُلٌ قَضى بالحَقِّ وهو یَعلَمُ فهُو فی الجَنّةِ ."
"قاضیان چهار گروهند: سه گروه در آتشند و یک گروه در بهشت . مردى که دانسته حکم ناحقّ صادر کند ، این قاضى در آتش است . مردى که ندانسته (و بىاطلاع از احکام و قوانین) حکم ناحقّ دهد ، این نیز در آتش است . مردى که ندانسته حکم درست و حقّ صادر کند ، این هم در آتش است و مردى که دانسته حکم حقّ و درست را صادر کند ، این قاضى در بهشت است."
الکافی : ۷ / ۴۰۷ / ۱ منتخب میزان الحکمة : ۴۷۲
عواقب ستم در قاضی
امام على علیه السلام: "یَدُ اللّه فوقَ رَأسِ الحاکِمِ تُرَفرِفُ بالرَّحمَةِ، فإذا حافَ وَکَلَهُ اللّهُ إلى نفسِهِ"
"دست رحمت خدا ، بر فراز سر قاضى در حرکت است . پس هر گاه ستم و حقّ کشى کند ، خداوند او را به خودش وا م ىگذارد." الکافی : ۷ / ۴۱۰ / ۱
طرز برخورد قاضی در قضاوت
امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام لِشُرَیحٍ:"لا تُسارَّ أحَدا فی مَجلِسِکَ، وإن غَضِبتَ فَقُمْ ، فلا تَقضِیَنَّ فأنتَ غَضبانُ."
امام على علیه السلام خطاب به شریح" فرمودند: در مجلس قضاوت با کسى در گوشى صحبت مکن و اگر عصبانى شدى ، برخیز و در حال خشم هرگز داورى مکن." الکافی : ۷ / ۴۱۳ / ۵
امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام لِشُرَیحٍ: "ثُمّ واسِ بینَ المسلمینَ بوَجهِکَ ومَنطِقِکَ ومَجلِسِکَ ، حتّى لا یَطمَعَ قَریبُکَ فی حَیفِکَ ، ولا یَیأسَ عَدُوُّکَ مِن عَدلِکَ .
امام على علیه السلام خطاب به شریح فرمودند:" میان مسلمانان در نگاه کردن و سخن گفتن و نشستنت برابرى را رعایت کن، تا نزدیکانت به جانبدارى (و ستم) تو امید نبندند و دشمنانت از دادگرى تو، نومید نشوند." وسائل الشیعه : ۱۸ / ۱۵۵ /۱
مرجع و ملاک در داوری
امام علی علیه السلام در عهدنامه معروف مالک اشتردر مرجع و ملاک در داوری می فرماید:
"واکتب الی قضاة بلدانک فلیرفعوا الیک کل حکم اختلفوا فیه علی حقوقه، ثم تصفح تلک الاحکام فما وافق کتاب الله و سنة نبیه والاثرمن امامک فامضه، واحملهم علیه، و ما اشتبه علیک فاجمع له الفقهاء بحضرتک فناظرهم فیه ثم امض ما یجتمع علیه اقاویل الفقهاءبحضرتک من المسلمین، فان کل امر اختلف فیه الرعیة مردود الی حکم الامام و علی الامام الاستعانة بالله و الاجتهاد فی اقامة الحدود وجبر الرعیة علی امره ولا قوة الا بالله،
" به قاضیان شهرها بنویس، هر حکمی را که در حقوق آن اختلاف دارند نزد تو بفرستند، سپس این حکم ها را بررسی کن، هر کدام موافق کتاب خدا و سنت پیامبر و سخن امام تو بود، آن را امضا و ایشان را بر آن وادار کن. و در حکمی که بر تو مشتبه باشد، فقها را نزد خود فراخوان تا در آن حکم با هم مناظره کنند، سپس حکمی را که مورد اجماع فقهای مسلمین درحضور تو قرار گرفت، امضا کن. هر امری که رعیّت در آن اختلاف کنند به حکم امام بازگردانده می شود و بر امام است که با استعانت از خدا در اقامه حدود و واداشتن مردم به فرمان خدا بکوشد."
صفات قاضی در عهدنامه مالک اشتر
"ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن لاتضیق به الامور، ولا تمحکه الخصوم، ولا یتمادی فی الزلة، ولا یحصر فی الفیء الی الحق، اذا عرفه، ولا تشرف نفسه علی طمع، ولا یکتفی بادنی فهم دون اقصاه و اوقفهم فی الشبهات و آخذهم بالحجج و اقلهم تبرما بمراجعة الخصم، و اصبرهم علی تکشف الامور، و اصرمهم عند اتضاح الحکم ممن لا یزدهیه اطراء ولا یستمیله اغراء"
"برای قضاوت میان مردم کسی را انتخاب کن که او را از همه برتر می دانی، کسی که موجب دشواری کارها نشود و رفتار خصمان او را به لجاجت نکشاند، و بر اشتباه خود پای نفشارد، و آن گاه که حق را شناخت در بازگشت به آن بخل نورزد، و نفس او به هیچ طمعی نگاه نکند، و تا همه حقیقت کشف نشود به اندک فهمی اکتفا نکند. کسی که درنگش در شبهات از همه بیشتر و بیش از همه اهل حجت ودلیل باشد و از مراجعه طرفین دعوا کمتر به ستوه آید و در کشف حقیقت امور از همه بردبارتر و بر روشن شدن حکم از همه قاطع ترباشد. کسی که ستایش او را سست نکند و ترغیب و تشویق، او را به جانبی گرایش ندهد.
حق نقض حکم و استیناف در اصول داوری از دیدگاه امام علی علیه السلام
حاکم، حق استیناف یا تمیز حکم را دارد.
در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است:
"ان القاضی اذا علم بخطاء حکمه ردّ قضائه او ردّ قضاؤه"
"هر گاه قاضی به خطا بودن حکم خود پی ببرد، قضاوت خود را مردود می کند، یا قضاوتش مردود می شود."
جواز صلح بین مسلمانان
"اعلم ان الصلح جائز بین المسلمین الا صلحا حرم حلالا او احل حراما"
"آگاه باش که صلح میان مسلمانان جایز است مگر صلحی که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند."
تا اسلام در دستگاه قضایی عملی نگردد، همچنان شاهد افزایش انواع فساد در جامعه خواهیم بود چنانکه هستیم.
اگر دستگاه قضایی اصلاح و ملجاء مظلومان شود، قطعا عرصه بر ظالم تنگ و ناامن خواهد شد، اگر ظالم درعرصه های مختلف در امنیّت کامل مرتکب جرم می شود، یعنی عدالت و قاضی عادل کیمیای مردم شده است.
🌷رسم #شهداء در پذیرش شنیده ها و نحوه #قضاوت و صدور #حکم
"إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلي أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَميعاً بَصيراً"
سوره نساء آیه 58
"همانا خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش رد کنید ( واجبات را به خدا و حقوق مردم را به مردم ) ، و چون میان مردم داوری نمایید ( در مورد نزاع یا درباره اشخاص و حوادث ) عادلانه داوری کنید. حقّا که خداوند شما را به نیکو اندرزی موعظه می کند ، همانا خداوند همواره شنوا و بیناست."
چند ماه از پیروزی انقلاب گذشت. یکی از دوستان به من ( مهدی فریدوند) گفت: بیا با ابراهیم(شهید ابراهیم هادی) بروید سازمان تربیت بدنی، آقای داودی (رئیس سازمان) با شما کار دارند! فردا صبح آدرس را گرفتیم و رفتیم سازمان. آقای داودی که معلم دوران دبیرستان ابراهیم بود خیلی ما را تحویل گرفت. به همراه چند نفر دیگر وارد سالن شدیم. ایشان برای ما صحبت کرد و گفت: شما که افرادی ورزشکار و انقلابی هستید، بیائید در سازمان و مسئولیّت قبول کنید و... ایشان به من و ابراهیم گفت: مسئولیّت بازرسی سازمان را برای شما گذاشته ایم. ما هم پس از کمی صحبت قبول کردیم. از فردای آن روز کارما شروع شد. هر جا که به مشکل برمی خوردیم با آقای داودی هماهنگ می کردیم.
فراموش نمی کنم، صبح یک روز ابراهیم وارد دفتر بازرسی شد و سوال کرد: چیکار می کنی؟
گفتم: هیچی، دارم حکم انفصال از خدمت می زنم. پرسید: برای کی؟
ادامه دادم: گزارش رسیده رئیس یکی از فدراسیون ها با قیافه خیلی زننده به محل کار می یاد. برخوردهای خیلی نامناسب با کارمندها خصوصا خانم ها داره. حتی گفته اند مواضعی مخالف حرکت انقلاب داره. تازه همسرش هم حجاب نداره!
داشتم گزارش را می نوشتم. گفتم یک رونوشت هم برای شورای انقلاب می فرستیم. ابراهیم پرسید: می تونم گزارش را ببینم؟
گفتم: بیا این گزارش، این هم حکم انفصال از خدمت!
گزارش را با دقّت نگاه کرد. بعد پرسید: خودت با این آقا صحبت کردی؟
جواب داد: نه، لازم نیست، همه می دونند چه جور آدمیه!
جواب داد: نشد دیگه، مگه نشنیدی، انسان دروغگو، هرچه که می شنود تأئید می کند!
گفتم: آخه بچه های همان فدراسیون خبردادند .... پرید تو حرفم و گفت: آدرس منزل این آقارو داری؟ گفتم بله هست.
ابراهیم ادامه داد: بیا امروز عصر بریم خونه اش، ببینیم این آقا کیه، حرفش چیه!
من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم: باشه.
عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتیم.
آدرس او بالاتر از پل سیّد خندان بود. داخل کوچه ها دنبال منزلش می گشتیم. همان موقع آن آقا از راه رسید. از روی عکسی که به گزارش چسبیده بود اور ا شناختم.
اتومبیل بنز جلوی خانه ای ایستاد. خانمی تقریبا بی حجاب بود پیاده شد و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشین وارد شد.
گفتم: دیدی آقا ابرام! دیدی بابا مشکل داره.
گفت: باید صحبت کنیم. بعد قضاوت کن.
موتور را بردم جلوی خانه و گذاشتم روی جک. ابراهیم زنگ خانه را زد. آقا که هنوز توی حیاط بود آمد جلوی در.
مردی درشت هیکل بود. ریش و سبیل تراشیده. با دیدن چهره ما دو نفر در آن محلّه خیلی تعجّب کرد. نگاهی به ما کرد و گفت بفرمائید.
با خودم گفتم: اگر من جای ابراهیم بودم حسابی حالش را می گرفتم.امّا ابراهیم با آرامش همیشگی، در حالی که لبخند می زد سلام کرد و گفت ابراهیم هادی هستم و چند تا سوال داشتم، برای همین مزاحم شما شدم.
آن آقا گفت: اسم شما خیلی آشناست! همین چند روزه شنیدم، فکر کنم تو سازمان بود. بازرسی سازمان، درسته؟
ابراهیم خندید و گفت: بله.
بنده خدا خیلی دست پاچه شد. مرتب اصرار می کرد بفرمائید داخل. ابراهیم گفت: خیلی ممنون. فقط چند دقیقه با شما کار داریم و مرخص می شویم.
ابراهیم شروع به صحبت کرد. حدود یک ساعت مشغول بود. امّا گذشت زمان را اصلا حس نمی کردیم.
ابراهیم از همه چیز برایش گفت، از هر موردی برایش مثال زد. می گفت: ببین دوست عزیز، همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می دانی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه می افتند! یا این که وقتی شما مسئول کارمندها در اداره هستی نباید حرف های زشت یا شوخی های نامربوط، آن هم با کارمند زن داشته باشید. شما قبلا توی رشته خودت قهرمان بودی، اما قهرمان واقعی کسی هست که جلوی کار غلط رو بگیره.
بعد هم از انقلاب گفت. از خون شهداء، از امام از دشمنان مملکت. آن آقا هم این حرف ها را تأئید می کرد.
ابراهیم در پایان صحبت ها گفت: ببین عزیز من، این حکم انفصال از خدمت شماست.
آقای رئیس یکدفعه جا خورد. آب دهانش را فرو داد. بعد با تعجّب به ما نگاه کرد. ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد. بعد گفت: دوست عزیز به حرف های من فکر کن. بعد خدا حافظی کردیم. سوار موتور شدیم و راه افتادیم.
از سرخیابان که ردّ شدیم نگاهی به عقب انداختم. آن آقا هنوز داخل خانه نرفته و به ما نگاه می کرد.
گفتم: آقا ابرام، خیلی قشنگ حرف زدی، روی من هم تأثیر داشت.
خندید و گفت: ای بابا ما چیکاره ایم. فقط خدا. همه این ها را خدا به زبانم انداخت. ان شاء الله که تأثیر داشته باشد.
بعد ادامه داد: مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب روی آدم ها تأثیر ندارد. مگر نخوانده ای، خدا در قرآن به پیامبرش می فرماید: اگر اخلاقت تند( خشن) بود، همه از اطرافت می رفتند. پس لااقل باید این رفتار را یاد بگیریم.
یکی دو ماه بعد از همان فدراسیون گزارش جدید رسید، جناب رئیس بسیار تغیر کرده! اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده. حتی خانم این آقا با حجاب به محل کار مراجعه می کند.
ابراهیم را دیدم و گزارش را به دستش دادم. منتظر عکس العمل او بودم. بعد از خواندن گزارش گفت: خدا را شکر، بعد هم بحث را عوض کرد.
اما من هیچ شکّی نداشتم که اخلاص ابراهیم تأثیر خودش را گذاشته بود. کلام خالصانه او آقای رئیس فدراسیون را متحوّل کرد.
نقل از کتاب "سلام بر ابراهیم"، زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی، صص58 الی 61، نشر شهید ابراهیم هادی، چاپ هشتاد و دوم
حجاب جهاد مداوم با نفس حجاب پیکارمداوم با هوای نفس و مهارغریزه خودنمایی زن و پاسخی معقول به غیرت ذاتی مرد هست. حفظ حجاب مصونیّت از لجام گسیختگی هوای نفس زن و مرد بیگانه بوده، و عاملی مؤثر در محدودیّت روابط زن و مرد بیگانه و نقش آفرینی شخصیّت زن به جای جسم زن و عدم شکل گیری تفکّر کالاانگاری زن در مرد بوده، لذا، حجاب محدودیّت در هوای نفس بوده و برای نمایش شخصیّت و انسانیّت زن ضروری و عامل تعیین کنند
🌷از نوع و میزان #پوشش هر فرد، می توان به میزان حیاء و خویشتن داری و کفّ نفس و نیز میزان #حاکمیّت #عقل و احساس و هوای نفس پی برد.
پوشش هر فردی #آئینه تمام نمای اعتقادات و باورهای درونی هست.
در واقع #حجاب زن و مرد به ویژه در جنس مؤنث، نمای کاملی از درون پنهان اوست.
با حجاب بیشتر و کامل هست که می توان جنس مخالف را به خود خواند یا نهیب دورباش زد.
راه ابزار تنظیم نگاه و برخورد نامحرم
با حجاب کامل درونی و بیرونی هست که می توان نگاه نامحرم را تنظیم و نگاه آلوده را کاملا حذف و افکار آلوده به هوای نفس را مهار نمود.
💐میزان #حیاء با پوشش بیشتر افزایش و با پوشش کمتر قابل کاهش و حذف شدن هست.
با حجاب کامل درونی و بیرونی می توان به برخی خوبی های قطعی فرد پی برد.
خوبی هایی از جمله وقار و سنگینی و عفیف و حاکمیّت عقل و منطق و تفکّر و پاگذاشتن به هوای نفس در برابر نامحرم و قوی از جهت کنترل عواطف و احساسات و دارا بودن ارتباط سالم با نامحرم، عدم بکارگیری ظرافت های زنانه در برابر نامحرم (صحبت و خنده و راه رفتن با عشوه و آرایش و نگاه های آلوده با عشوه و...) از میزان حجاب زن کاملا هویداست.
شخصیّت هر فردی از ظاهرش نمایان هست.
🍁حجاب و میزان پوشش هر فردی یکی از راه های شناخت دقیق عقاید و باورهای درونی افراد هست.
حجاب آینه بی غبار خوبی هاست. هرچه حجاب بیشتر باشد، خوبی های بیشتری نمایش می دهد.
بیرون خود را طوری تنطیم کنیم که #خوبی های بیشتری از ما به نمایش بگذارد.
وقتی دعاهایم مستجاب نمی شود؛ این گناه ها مانع استجابت دعا هست؟ راستی خدایی که فرشتگانش را در شبانه روز تغییر می دهد تا آبروی ما را حفظ کند، چند ساعت فرصت توبه می دهد تا از گناه دست برداریم و... آیا عملم شایسته بندگی است یا عصیان و مخالفت علنی و غیر علنی بادستورخداست؟
آیا منصفانه قضاوت کردم؟
۲۴-تا حالا دنبال راه چاره برای توبه بودم یا لذّت گناه مانع ترک گناه بوده است؟
۲۵-با این که می دانم خدا توبه کنندگان را دوست دارد و گناهانشان را می بخشد چرا به سوی خدا نمی روم؟
چه چیزی مانع می شود؟
۲۶- اگرالان روبروی حضرت زهرا سلام الله علیها و یوسف زهرا حضرت ولی عصر عجّ الله فرجه قرار بگیرم آیا می توانم جواب هایم را بدون شرمندگی و پایین انداختن سر، با افتخار و سربلندی و شهامت بگویم؟
"بلی "نه خیر" در هر صورت چرا؟
دوست خوبم بیا پاسخ ها را طوری در عمل مان تنظیم کنیم که دل حضرت زهرا و یوسف زهرا را شاد کنیم باور کن می توانیم، شروع کنیم کمک مان می کنند باور کن و شروع کن.
۲۷-آیا می دانم رفتار مردان بستگی صددرصد به نوع لباس و رفتار خودم دارد، خودم نگاه های آنان را آلوده یا پاک می کنم؟
🌷 پس #نگاه ها را تنظیم کن و به روز#حساب بیاندیش
🍀بیاندیشیم و انتخاب کنیم
🍀لحظه ای با وجدان خود 🌹 🍀
بیا تا لحظه ای با #وجدان خود به عنوان یک زن در حضورحضرت #زهرا سلام الله علیها جلسه بگذاریم وقضاوت کنیم که:
1- آیا تا حالا به قضاوت افراد در مورد حرفهایی که لباس و ظاهرم می زند فکر کردم؟
منشاء این حرفها از دلم هست یا عقلم یا وجدانم یا احساس و غریزه ام؟
۲- آیا در برابر ایراد به جای دیگران، تسلیم شده و عیب را رفع می کنم یا برای پنهان کردن عیوبم، دیگران را تمّسخر و محکوم می کنم؟
۳-آیا تا حالا فکر کردم چرا این لباس را انتخاب کردم و لباسی دیگر را انتخاب نکردم؟
۴-تا حالا چند بار برای خودنمایی و تن نمایی خود را آراسته و به خیابان رفتم، آیا نگاه های آلوده روحم را آزرده است؟ ناراحتی وجدان داشتم؟ آیا نگاه های آلوده را دنبال خود کشیدم و ...
۵ -چرا فکر می کنم #محجّبه ها بیسواد و امّل و متحجّر و عقب مانده اند و ظاهر و باطن شان یکی نیست و دروغگو هستند و...، ولی ما #بدحجاب ها و بی حجاب ها راستگو و ظاهر و باطن یکی و زرنگ و باهوش و باسواد و پیشرفته و... هستیم؟
تا حالا به ریشه این قضاوت ها فکر کردم؟ چه کسانی این قضاوت ها را دامن می زنند؟
6- چرا از محجّبه ها متنفّرم، آیا آنها موجودات پلیدی هستند که تنفّر همگان را بر می انگیزند، یا چون به وجدانم تلنگر می زنند و درون هوس آلودم را با لباس شان به رخم می کشند از آنها متنفّر شده ام؟ راستی علّت کدام یک هست؟
۷- چرا همیشه دلم می خواهد در خیابان ها باشم، و در معرض دید مردها قرار بگیرم؟
۸-در شبانه روز چند ساعت از عمر و جوانی ام را صرف لباس و آرایش و خرید می کنم؟
۹-اگر #حجاب کامل داشتم این همه هزینه و وقت برای ظاهرم لازم می شد؟
۱۰-تا حالا فکر کردم چرا تا کسی از حجاب و دستور خدا حرف می زند از او فرار می کنم و گوش نمی دهم؟ مگر من مسلمان نیستم؟
۱۱-تا حالا فکر کردم من مخلوق خدا هستم، خالق برای مخلوق خود هدف و برنامه و دستوراتی دارد، آیا هدف و برنامه و دستورات خالق خود را می دانم و به دنبال عمل به آنها هستم؟
۱۲-آیا از سلامتی روحی و روانی خود در حال تن نمایی مطمئنم؟ دیگران نیز مرا سالم تلقّی می کنند؟ آیا روان شناسان شخصیّت مرا سالم می دانند یا ناسالم؟
۱۳-تا حالا فکر کردم چرا دشمنان اسلام این همه چادر و چادری ها را می کوبند. ولی بدحجابی را رواج می دهند؟
۱۴-تا حالا فکر کردم، در چه مسیری قدم بر می دارم در مسیر خدا و اسلام یا دشمنان اسلام؟ کدام یک؟ علامت کدام مسیر را در ظاهرم دارم؟
۱۵- اگر حجاب کامل را رعایت کردم و دوستان و... مسخره ام کردند، چه چیزی از من کم می شود؟ چه چیزی از آنها کم می شود؟ چه چیزی به من اضافه می شود؟
۱۶-تا حالا فکر کردم تمام لحظاتی که به تن نمایی و خود آرایی برای جلب نامحرم مشغولم، شیطان همراه و قرین من است و خوشحال است که مرا از خدا جدا کرده است؛ در حالی که خدا شیطان را بزرگترین و آشکارترین دشمن انسان معرّفی کرده است؟
۱۷-تا حالا فکر کردم منشاء بی حجابی یا بد حجابی من به خاطر این است که نتوانستم پا روی هوای نفسم بگذارم؟
۱۸-تا حالا فکر کردم بی حجاب در پی هوای نفس رفتن، فرق بین انسان و حیوان را کاهش می دهد؟
۱۹-تا حالا فکر کردم اگر نتوانم خودم را تربیت کنم و مهار نفسم را دست خودم بگیرم، قطعاً در تربیت فرزند، شاگرد و... شکست خواهم خورد؟
۲۰-تا حالا فکر کردم چرا وقت صحبت با خانم ها صدایم معمولی است ولی وقت صحبت با نامحرم صدایم را نازک کرده و پرازعشوه می کنم تا دلربایی کنم؟
آیا مردان، مرا متین و عفیف می دانند؟ آیا واقعا دلم پاک است؟
آیا می دانم آن لحظات آیه ۳۲ سوره مبارکه احزاب را زیر پا له کرده و با دستور خدا مخالفت می کنم که از نازک کردن صدا و عشوه زنانه نهی کرده است؟
اگر بارها این آیه را خوانده ام چرا با خدا ی قهّارمخالفت می کنم؟
۲۱-آیا در انتخاب همسر مورد انتخاب مردان غیور و عفیف قرار می گیرم؟ "بلی "." نه خیر" در هر صورت چرا؟
آیا واقعا فکر می کنم برخی مردان سوء ظنّی و بد دل هستند یا برای پاسخگویی به وجدانم غیرت ورزی آنان را به سوء ظن تعبیر می کنم؟
۲۲-آیا تا حالا فکر کردم چرا گناهان علنی و غیر علنی خود را خیلی کوچک شمرده و خود را شامل عفو و رحمت خدا می دانم، ولی چند گناه غیر علنی دیگران را که ضررش به خود وی بر می گردد، بسیار بزرگ می شمارم و او را شامل عذاب می بینم؟
آیا خدا را درست شناخته ام؟
آیا در برابر عصیان علنی بندگانش واقعا بخشش دارد یا وعده عذابی الیم داده است؟
۲۳-آیا تا حالا تعداد گناه مردانی را که با تن نمایی و عشوه به گناه واداشتم شمرده ام؟ آیا می دانم خدا شمرده و در نامه اعمالم ثبت نموده است؟
ولایت سوال پای میزان
قيامت و پرسش از مهم ترين نعمت ها
مرحوم شيخ صدوق به نقل از حاكم بيهقى حكايت كند:
روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهم السلام در جمع عدّه اى نشسته بود، ضمن فرمايشاتى فرمود: در دنيا هيچ نعمت واقعى و حقيقى وجود ندارد.
بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: ياابن رسول اللّه ! پس اين آيه شريفه قرآن "لتسئلنّ يومئذٍ عن النّعيم " كه مقصود آب سرد و گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟
حضرت با آواى بلند اظهار نمود: شما اين چنين تفسير كرده ايد؛ و عدّه اى ديگرتان گفته اند: منظور طعام لذيذ است ؛ و نيز عدّه اى ديگر، خواب راحت و آرام بخش تعبير كرده اند.
و سپس افزود: به درستى كه پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق عليه السلام روايت فرموده است : خداوند متعال نعمت هائى را كه در اختيار بندگانش قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند و خداى رحمان اصل آن نعمت ها را مورد سؤ ال و بازجوئى قرار نمى دهد و منّت هم برايشان نمى گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است .
بنابر اين ،منظور از آيه شريفه قرآن ، محبّت و ولايت ما اهل بيت رسول اللّه صلوات اللّه عليهم است كه خداوند متعال در روز محشر، پس از سؤ ال پيرامون توحيد و يكتاپرستى ؛ و پس از سؤ ال از نبوّت پيغمبر اسلام ، از ولايت ما ائمّه ، نيز سؤ ال خواهد كرد و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآيد و درمانده نگردد، وارد بهشت گشته و از نعمت هاى جاويد آن بهره مى برد، كه زايل و فاسدشدنى نخواهد بود.
سپس امام رضا عليه السلام افزود: پدرم از پدران بزرگوارش عليهم السلام حكايت فرمود، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله خطاب به علىّ بن ابى طالب عليه السلام فرمود:
اى علىّ! اوّلين چيزى كه پس از مرگ از انسان سؤ ال مى شود، يگانگى خداوند سبحان ، سپس نبوّت و رسالت من ؛ و آن گاه از ولايت و امامت تو و ديگر ائمّه خواهد بود، با كيفيّتى كه خداوند متعال مقرّر و تعيين نموده است؛ پس اگر انسان ، صحيح و كامل اقرار كند و پاسخ دهد، وارد بهشت جاويد گشته و از نعمت هاى بى منتهايش بهره مند مى گردد."
موضوع کانال: مذهبی، فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، سلامت، طبّ اسلامی و سنّتی mansurevatani.ir 🌷عضویّت در کانال 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3545169925C90fd295c09