یکی از کارهایی که حضرت زهرا س میکردن این بود که بچهها رو جمع میکردن و میگفتن مادر دعا میکنه و شما آمین بگید.
غیر از اینکه روحِ دعا یک روحِ دسته جمعی میشه و بچه ها پاک هستن و دعا مستجاب میشه، درواقع ما داریم ترویج دعا کردن میکنیم برای بچهها.
تو سیره عملی امام صادق ع داریم که
هر وقت پیشامدی ایشونو ناراحت میکرد زنها و بچهها رو جمع میکردن و دعا میکردن؛ و از اونها میخواستن که آمین بگن.
غیر ازینکه گاهی تو کانال باهم دعا کردیم این روشو تو خونتون اجرا کنید مثلا من سر سفره میگم ساکت ساکت بعد تو دلم دعا میکنمو میگم حالا آمین بگید. خیلی خوبه 🤦🏻♀💚
「 منتظران ظهور」
من: دیوانهی الغدیر.
هرچيز تجليِ چيز ديگريست و در ميان كتابها الغدير برايم تجلي مظلوميت بود. اصلا هر چه با نام آن حيدر كرار صنمي داشته باشد مظلوم است. من در سخت ترين روزهاي زندگيام به الغدير پناه بردهام. در اوجِ استدلالهاي علامه اشك ريختهام. با نادانيها و دشمنيهايشان تبري جستهام. دلم شرحه شد و از هر كه نشاني ازمولايم داشت پرسيدهام كه چرا مابقي الغدير که غوغای علامه آنجاست به چاپ نرسید؟! چرا خواستند و توانستند بين شيعه جماعت و الغديرِ علامه فاصله بيندازند؟!
حق گفتند شيعه مولا بودن تاوان دارد و آنها كه خالصاند داغِ مظلوميت به قلبهايشان ميزنند.
امیرِ مظلوم
علامهی مظلوم
الغدیرِ مظلوم
«من الغدیر را زندگی کردهام.»
یه جای الغدیر، علامه بعدِ دلایلی که براشون میارن ميگن«سامحه الله تعالی» خداوند او را ببخشد.
چیزي که بعد براهین قوی تو الغدیر موضوعیت داره همین ادب علامه در مقابل مخالفینه.
گدایان سر چهارراهها، در این شب و روزهای سرد، کارشان را تعطیل نمیکنند، ما کمتریم که گداییمان را تعطیل کنیم؟
انسان ميتواند حالات خودش را بررسی کند. ساعاتی که دارد تقسیم کند به شب، روز، در تنهایی و اجتماع. در شب چه مسائلی به ذهنش خطور میکند. هنگامی که تنهاست یا هنگامی که در میان مردم است، هنگامی که با ثروتمند یا فقیر با زن یا مرد، با خوش قیافه یا متوسط یا زشت و در روز هنگامی که بر سر کار است، یا در خانه، زمانی که با دوستی رو به رو میشود و یا با دشمنی برخورد میکند.
این بررسیها هنگامی که ادامه پیدا کرد -یک ماه، یک سال، بیشتر با کمتر و یا حتی یک عمر- مصالحی را بوجود میآورد که میتوان با آن مصالح به یک ساختمان فکری رسید. میتوان به شناختهایی دست یافت که مثلا ظرفيت من تا چه اندازه است، چه مسائلی مرا خوشحال میکنند، چه مسائلی مرا ناراحت میکنند، عظمت این مسائل تا چه حدی است و تأثیر آنها با عظمت آنها چه رابطهای دارد؟ زیادتر است یا کمتر؟ و آیا تأثیر آنها تا چه اندازه باید باشد؟ به حدی که دلم را بگیرد یا دست و پایم را به حرکت وا دارد؟ حرکتی که در یک لحظه یا یک ساعت یا یک عمر داشتهام و تأثیر آنها تا چه اندازه بوده است؟ چه بسا تأثیرشان بیش از حد بوده؛ مثلا سلام دوستی که نباید در من حرکتی به وجود آورد، بیست و چهار ساعت یا حتی یک عمر مرا به خود گرفته و چه بسا تأثیرشان کمتر بوده، صحنهی فقری که باید مرا تا یک ماه مشغول کند تنها یک ساعت گرفتار کرده است.
ما خیال میکنیم برای تدبر باید به جنگل خلوت یا غار سوت و کوری رفت که انسان بتواند توجهی داشته باشد و لذا از تدبرها محروم شدهایم و با این بازی شیطان، بهرههایی را از دست داده ایم.
#مسئولیت_و_سازندگی
#عین_صاد