┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
از آفریقا آمده بود برای دیدن امامش؛
امام حال رفیقش را پرسید.
گفت:
حالش خوب است؛ سلامتان را رساند!
شنید:
خدا رحمتش کند!
از دنیا رفت. دو روز بعد از این که تو راهی سفر شدی!
مرد آفریقایی غرق حیرت شد؛
گفت:
به خدا او سالم بود!
امام فرمود:
مگر هر کس میمیرد به خاطر بیماری میمیرد؟!
مرد آفریقایی که رفت ابابصیر پرسید:
این مرد که بود؟
امام باقر (درود خدا بر او) فرمود:
«او از دوستان ماست؛
خیال می کنید شما از چشم و گوش ما دور هستید؟!
چه بد خیالی!
به خدا سوگند هیچ چیز از اعمال شما بر ما مخفی نیست!
ما را همیشه حاضر بدانید؛
و عادت کنید به کارهای خیر.»
📚 [بحار الانوار ،ج۴۶، ص۲۴۳]
---------------------
#کلام_بزرگان
#داستانَک
🌐آدرس سایت:
www.manzelgaheoshagh.ir
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆مهماندار مهربان
خانه ابوايوب انصارى كه پيامبر (ص ) در مدينه وارد منزل او شد (چنانكه در داستان قبل ذكر شد) يك خانه ساده خشت و گلى بود، ولى دو طبقه داشت ، ابوايوب به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت من دوست دارم كه شما در اطاق طبقه بالا باشيد، و من نمى پسندم كه در بالا سكونت كنم ، اينك اختيار انتخاب با شما است .
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: براى رفت و آمد افراد، طبقه پائين ، مناسبتر است .
به اين ترتيب ، رسول اكرم (ص ) در طبقه پائين سكونت نمودند، ابوايوب مى گويد من و مادرم ، در طبقه بالا بوديم ، وقتى به وسيله دلو و طناب ، از چاه آب مى كشيديم ، مراقب بوديم مبادا قطره اى آب به رسول اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) پاشيده شود، و كاملاً مخفى بودم و آهسته حرف مى زديم ، و رعايت احترام آن حضرت را مى كرديم ، و وقتى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در بستر خواب مى آرميد، حركت نمى كرديم (تا صداى پاى ما باعث رفع آسايش آن حضرت نشود) و وقتى كه غذائى مى پختيم ، در اطاق را مى بستيم ، كه دود آتش به سوى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نرود.
روزى ظرف آب افتاد و آب آن ريخت ، و ما جز يك پارچه نداشتيم ، مادرم آن را روى آب افكند و كم كم آب را جمع كرد كه مبادا قطره اى از آن ، به طبقه پائين ، به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) برسد.
و مسلمانان از مهاجر و انصار، به حضور آن حضرت مى رسيدند، و اسعدبن زرارة هر روز، صبح و شام ، يك ظرف آبگوشت مى فرستاد، و هر كسى بر آن حضرت وارد مى شد، با هم از آن غذا مى خوردند.
روزى اسيدبن حضير ديگى پر از غذا، درست كرد، ولى كسى نبود آن را به خانه بياورد، خودش آن را برداشت و به خانه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آورد، او مرد شريف و بزرگوارى بود، و در مورد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) ايثارگرى كرد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) پس از نماز، او را ديد، فرمود: خودت غذا را حمل مى كنى ؟ عرض كرد: آرى ، كسى را نيافتم ، خودم آوردم .
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) به او فرمود: بارك اللّه عليكم من اهل بيت : خداوند به شما و خانواده شما، بركت بدهد.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
#کلام_بزرگان
#داستانک
🌐آدرس سایت:
www.manzelgaheoshagh.ir
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆گره گشائی
ابان بن تغلب ، از ياران نزديك امام صادق (ع ) است ، مى گويد: با امام صادق (ع ) در مكّه بودم ، همراه آن حضرت ، مشغول طواف كعبه شديم ، در اين وقت يكى از شيعيان ، از من تقاضا كرد كه همراه او براى برآوردن حاجتى كه داشت ، برويم .
من به طواف ، ادامه دادم ، او اشاره كرد، ولى من به او توجه نكردم زيرا دوست داشتم امام صادق (ع ) را تنها نگذارم .
او بار ديگر اشاره كرد، امام متوجه اشاره او گرديد، به من فرمود: او با تو كارى دارد؟
گفتم : آرى ، فرمود او كيست ؟
گفتم : از دوستان ما است ، شيعه است .
امام كه متوجه شده بود، او كار لازمى دارد، فرمود: نزد او برو.
عرض كردم : طواف را قطع كنم .
فرمود: آرى .
عرض كردم : گر چه طواف واجب باشد؟
فرمود: آرى برو، گر چه طواف واجب باشد.
و از سخنان امام صادق (ع ) است كه فرمود:
مشى المسلم فى حاجة المسلم خير من سبعين طوافاً بالبيت الحرام .
💥ترجمه :
سعى و گام برداشتن مسلمان براى برآوردن نيازهاى مسلمان ، بهتر از هفتاد بار طواف ، به دور كعبه است .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
#متفرقه
#داستانک
🌐آدرس سایت:
www.manzelgaheoshagh.ir
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
🔷🪴🔷🪴🔷🪴🔷🪴🔷
#داستان_آموزنده
🔆تلاش در راه زندگى
🍃عمربن مسلم يكى از ياران امام صادق عليه السلام بود. مدتى گذشت ، خدمت حضرت نيامد، امام جوياى حال او شد، عرض كردند:
او تجارت را ترك كرده و مشغول عبادت است .
حضرت فرمود:
واى بر او آيا نمى داند كسى كه در طلب روزى كوشش نكند دعايش مستجاب نمى شود؟
سپس فرمود:
گروهى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه آيه (و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزيه من حيث لايحتسب ) نازل شد درها را به روى خود بستند و رو به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزى ما را عهده دار شده !
اين قضيه به گوش رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد حضرت فرمود:
✨✨هر كس چنين كند دعايش مستجاب نمى شود، لذا شما بايد در راه زندگى سعى و تلاش كنيد.
#متفرقه
#داستانک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆گفتگوى عالم و عابد
عالمى نزد عابدى رفت و از او پرسيد:
نماز خواندنت چگونه است ؟
عابد: از عبادت مثل من عابد مى پرسى ؟ با اينكه نمازم خيلى طول مى كشد، من از فلان وقت تا فلان وقت مشغول عبادت هستم .
عالم : گريه ات هنگام راز و نياز چگونه است ؟
عابد: چنان مى گريم كه اشكهايم جارى مى گردد.
عالم : براستى اگر بخندى ولى خدا ترس باشى ، بهتر از گريه اى است كه به آن ببالى و افتخار كنى .
(ان المدل لا يصعد من عمله شى ء):
آن كس كه به عملش ببالد چيزى از عملش بالا نمى رود. (مورد قبول درگاه الهى نمى شود.)
📚 بحار : ج 72، ص 307 و 308
#متفرقه
#داستانک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆 امام زمان (عج ) نورى بر دوش پدر
احمد بن اسحاق (وكيل امام حسن عسكرى در قم ) مى گويد:
محضر امام حسن عسكرى عليه السلام رسيدم و مى خواستم درباره جانشين آن حضرت سؤال كنم .
امام عليه السلام پيش از آن كه من سؤال كنم ، فرمود:
اى احمد! خداوند متعال از لحظه اى كه آدم را آفريده تا روز قيامت ، زمين را از حجت خود خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت و به ميمنت حجت الهى از اهل زمين گرفتاريها بر طرف مى شود، باران مى بارد و زمين بركاتش را خارج مى كند.
عرض كردم :
پسر پيامبر خدا! و جانشين پس از شما كيست ؟
حضرت با شتاب برخاست و به درون خانه رفت و بازگشت ، در حالى كه پسر بچه سه ساله اى را كه چهره اى همانند ماه شب چهارده داشت بر دوش گرفته بود.
آنگاه فرمود:
اى احمد بن اسحاق ! اگر نزد خداى متعال و حجتهاى او گرامى نبودى ، اين پسرم را به تو نشان نمى دادم ، همين پسرم همنام رسول خدا و هم كينه اوست . او كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى كند، همچنان كه پر ظلم و جور شده باشد.
اى اسحاق ! مثل او در ميان امت من ، مثل خضر و ذوالقرنين است . به خدا سوگند او غايب مى شود، كه در زمان غيبت او كسى از هلاكت نجات نمى يابد مگر اينكه خداوند او را در عقيده به امامتش ثابت نگه دارد و موفق بدارد كه براى ظهور او دعا كند.
عرض كردم :
سرور من ! آيا نشانه اى در اين بچه هست كه قلب من به امامت او اطمينان بيشترى پيدا كند و بدانم كه او همان قائم بحق است ؟
در اين وقت ناگاه آن پسر بچه به سخن آمد و با زبان فصيح عربى فرمود:
انا بقية الله ...
من آخرين سفير الهى در روى زمين و انتقام گيرنده از دشمنان خدا هستم . سپس فرمود:
اى احمد بن اسحاق ! اكنون كه با چشم خود، حجت حق را ديدى ، در جستجوى نشانه ديگرى مباش !
احمد بن اسحق مى گويد:
شاد و خرم از محضر امام عسكرى عليه السلام اجازه گرفته ، بيرون آمدم . فرداى آن روز به خدمت امام عسكرى عليه السلام رسيدم ،
عرض كردم :
اى پسر رسول خدا! از عنايتى كه ديروز درباره من فرموديد (فرزند عزيزت با به من نشان داديد) بسيار شادمان شدم ، ولى نفرموديد علامتى از خضر و ذوالقرنين در اوست ، چه مى باشد؟
حضرت فرمود:
منظورم غيبت طولانى اوست ...(1).(2)
.
📚1-ب : ج 52 ص 25.
2- ب : ج 52 ص 25.
#متفرقه
#داستانَک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆حرمت سخن پيامبر صلى اللّه عليه و آله
چند روز پس از رحلت پيامبر صلى اللّه عليه و آله مردى به محضر فاطمه عليه السلام مشرف شد و عرض كرد: اى دختر رسول اللّه چيزى نزد شما به يادگار گذاشته است تا مرا از آن بهره مند سازى ؟
فاطمه عليه السلام به كنيز خود فرمود: آن نوشته رابياور.
كنيز بدنبال نوشته رفت اما آن را پيدا نكرد.
فاطمه عليه السلام فرمود: آن را پيدا كن كه ارزش آن براى من برابر حسن و حسين است .
كنيز به جستجو پرداخت تا آن را پيدا كرد و به خدمت آن حضرت آورد. در آن نوشته آمده بود:
از مومنين نيست كسى كه همسايه اش از آزار او در امان نيست و كسى كه به خداوند و روز قيامت ايمان دارد سخن خوب مى گويد يا سكوت مى كند.
خداوند انسان خيره ، بردبار و عفيف را دوست دارد و انسان بدزبان ، كينه توز و گداى اصرار كننده را دشمن مى دارد. حيا از ايمان است و ايمان سبب ورود در بهشت مى باشد و فحش از بى شرمى سبب ورود در جهنم است .
📚بحار الانوار، ج 43، ص 82و 83.
#متفرقه
#داستانَک
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆دوازده خصلت
امام صادق علیهالسلام فرمود: «در سفره 12 خصلت هست که لازم است هر مسلمانی آن را بشناسد. چهار تای آن لازم و ضروری است و آن معرفت (به صاحب نعمت که خداوند است)، خشنود بودن (به آنچه خدا به تو اطعام کرده)، بسمالله گفتن و شکر نمودن میباشد.
چهار تای آن مستحب و سنّت است: شستن دست قبل و بعد از طعام، به طرف چپ بدن تکیه کردن (متورک مثل وقت نماز)، با سه انگشت غذا خوردن، انگشتان را لیسیدن.
چهار تای آن از ادب است: از جلوی خود خوردن، لقمه را کوچک برداشتن، زیاد جویدن و به دیگران کم نگاه کردن.»
مکارم الاخلاق، ج 1، ص 284 - 266
🍃🍃امام صادق علیهالسلام فرمود: «خدا پرخوری را دشمن میدارد.»
📚وسائل الشیعه، ج 16، ص 407
#متفرقه
#داستانک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆راز احترام پيامبر صلى الله عليه و آله به خواهر
رسول خدا صلى الله عليه و آله خواهر رضاعى (شيرى ) داشت ، روزى خدمت حضرت آمد. پيامبر چون او را ديد شادمان شد و عباى خود را براى او به زمين پهن كرد و او را روى آن نشانيد، سپس به او رو كرد، با گرمى و لبخند با وى به گفتگو پرداخت ، تا خواهرش برخاست و رفت .
اتفاقا همان روز برادر رضاعى اش نيز آمد. ولى پيغمبر با او مثل خواهرش رفتار نكرد.
شخصى پرسيد:
يا رسول الله ! چرا به خواهر بيشتر از برادر احترام نموديد؟ با اين كه او مرد بود. (يعنى او سزاوار به احترام بيشتر بود).
حضرت فرمود:
چون خواهر نسبت به پدر و مادرش بهتر از برادر خدمت مى كند.
بدين جهت خواهر را بيشتر از برادر محبت كردم .
📚بحار : ج 74، ص 56.
#متفرقه
#داستانَک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆شرايط مهمانى
شخصى اميرالمؤمنين عليه السلام را به مهمانى دعوت كرد.
حضرت فرمود:
دعوت تو را مى پذيرم اما به سه شرم . عرض كرد:
آن سه شرط چيست ؟
فرمود:
1. خارج از منزل چيزى برايم نياورى !
2. چيزى كه در منزل هست از من مضايقه نكنى (هر چه هست از آن پذيرايى كن ).
3. خانواده ات را هم به زحمت ميانداز!
ميزبان شرايط را قبول كرد و حضرت نيز دعوت او را پذيرفت .
در اسلام مهمانى هاى تحميلى و تجملاتى درست نيست .
📚ب : ج 75، ص 455.
#متفرقه
#داستانَک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
#داستان_آموزنده
🔆مهمان نوازی
عربى بدشكل و بسيار زشت رو، ميهمان حضرت مجتبى (عليه السلام ) گرديد و بر سر سفره نشست . از روى حرص و اشتهاى فراوان مشغول غذا خوردن شد. از آنجا كه خوى امام و اين خانواده كريم است آنجناب از غذا خوردن او خرسند گشت و تبسم فرمود. در بين صرف غذا پرسيد:
اى عرب زن گرفته اى يا مجردى ؟
عرض كرد زن دارم . فرمود: چند فرزند دارى ؟ گفت هشت دختر دارم كه من به شكل از همه بهترم اما آنها از من پرخورترند.
حضرت تبسم نموده او را ده هزار درهم بخشيد گفت اين سهم تو و زوجه و هشت دخترت .(1)
1- لطائف الطوائف ، ص 139.
📚منبع: آگاه شویم،حسن امیدوار،جلد هفتم.
#متفرقه
#داستانَک
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh
🔸 آپارات :
www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir