از شهید 🥀
#سید_مهدی_رضوی_مرقی
#بیشتر_بدانیم
(قسمت اول)1⃣
گزارشی از گروه جهاد و مقاومت مشرق
منافقین برای جبران شکست خود در عملیات مرصاد رزمندگان ایرانی را به بدترین شکل ممکن به شهادت می رسانند.
در روزهای پایانی 8 سال دفاع مقدس و پس از قبول قطع نامه 598 شورای امنیت توسط ایران، گروهک منافقین با ادعای اینکه 48 ساعته به تهران می رسند، عملیاتی نظامی را آغاز کردند که حاصل آن، شکست مفتضحانه شان توسط نیروهای نظامی و مردمی ایران بود. حاصل شکست منافقین در عملیات مرصاد که در روز 5 مرداد سال 67 صورت گرفت, کشته شدن بیش از 2 هزار نفر از نیروهایش بود اما منافقین در همان حملات خود برای جبران شکست خود در این عملیات, رزمندگان ایرانی را به بدترین شکل ممکن به شهادت رساندند که شهید سید مهدی رضوی یکی از این شهدا بود. او متولد سال 1350 بود که از سال 66 به جبهه های نبرد میرود و در نهایت ششم مرداد 67 در عملیات مرصاد به فیض شهادت نائل میشود.
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
JOin🔜 @maraghnews
از شهید 🥀
#سید_مهدی_رضوی_مرقی
#بیشتر_بدانیم
(قسمت دوم)2⃣
#مادر_شهید_رضوی
در خصوص ویژگی ها و سرگذشت فرزندش
چنین میگوید.
سید مهدی در سال 50 به دینا آمد.
زمانی که انقلاب پیروز شد به بسیج مسجد الرحمن رفت و در آنجا فعالیت می کرد.
یادم میآید زمانی که 11 سالش بود, یک روز بلند شد و پتویش را زیر بغلش گرفت. گفتم «چرا پتو رو زیر بغلت گرفتی؟» گفت «می خواهم به جبهه بفرستمش». گفتم «پس خودت چی» گفت «رزمندگانی که در جبهه هستند و در سرما دارند برای در سختی برای ما میجنگند، آن وقت من باید راحت باشم؟» ما به او پول دادیم و یک پتو خرید و خیلی خوشحال شد.
14 ساله که بود همش می گفت «مادر میخواهم برومجبهه» اما به خاطر سن پایینش او را نمی بردند. دوره راهنمایی اش که تمام شد به خاطر مشکلات مالی که پدرش داشت مدرسه نرفت و به سر کار رفت و در فرش فروشی کار می کرد.حقوقی که می گرفت، عیناً همان را به پدرش می داد و مقداری که پدرش به او پس می داد را به صندوق جنگ می ریخت و به جبهه کمک می کرد.
صاحب کارش که پدر شهید بود واسطه شد تا رضایت ما را برای جبهه رفتن سید مهدی بگیرید چون اگر ما رضایت می دادیم و نمیدادیم او هوای دفاع از کشور و انقلاب را در سر داشت و میرفت،ما هم رضایت دادیم. شب آن روز که رضایت دادیم تا به جبهه برود خیلی خوشحال به خانه آمد و یک جعبه شیرینی گرفت و صورت من و پدرش را بوسید و تشکر کرد.گفت اگر رضایت نمیدادین من خیلی ناراحت می شدم اما الان با خیال راحت و آسوده می روم تا از انقلاب و کشورم دفاع کنم.
اواخر سال 66 بود رفت به جبهه و در طی این مدت دو بار به مرخصی آمد. هر وقت زنگ می زد می گفتم «چرا نمی آیی مرخصی» می گفت «هر وقت می آیم مرخصی شما میگویید نرو.من اینجا از قفس آزاد شدم. من اینجا عاشق شدم». دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»
مادر شهید رضوی در خصوص عشق و ارادت فرزندش به ائمه اطهار (ع) میگوید:عشق خیلی زیادی به حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س) امام حسین(ع) داشت. ایام محرم و عزاداری در هیئت ها عزاداری می کرد و عشقش قابل وصف نبود.قبل اینکه شهید شود هر موقع تهران بود می رفت روی قبر شهدا میخوابید و با شهدا صحبت می کرد و با خدا راز و نیاز میکرد و خیلی دوست داشت شهید شود.5 روز بعد از آخرین باری که به جبهه رفت به شهادت رسید . آخرین بار بهمن گفت «مادر من لایق شهادت نیستم اما اگر شهید شدم مادر برای من گریه نکنی و هزینه های مراسم من را به جبهه کمک کن».وقتی خبر شهادتش را برایم آوردند من بچه شیرخواره داشتم و درب را باز کردند و پدرش راخواستند به من الهام شد که سید مهدی شهید شده . وقتی خبر شهادتش را دادند من گفتم خدا را صد هزار مرتبه شکر همه فکر کردند که من گزیه و زاری می کنم اما خدا را شکر کردم.
این مادر شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را اینچنین بیان میکند: سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
JOin🔜 @maraghnews
از شهید 🥀
#سید_مهدی_رضوی_مرقی
#بیشتر_بدانیم
(قسمت سوم) 3⃣
💞قرار عاشقی💞
معرفی شهید از زبان خودش
🌼سلام✋لطفا خودتون رو برا ما معرفی کنید:
سلام دوستان✋
اسم من #سید_مهدی_رضوی_مرقیه
سال۵۰ تو شهر کاشان به دنیا اومدم ،
یکی از الطاف الهی که نصیبم شد و همیشه شاکرشم اینه که خدا یه خانواده مذهبی بهم عطاء نمود.
تحصیلاتم را تا ابتدایی گذراندم اما به دلیل مشکلات مالی خانواده ام علی رغم میل باطنی مجبور به ترک تحصیل شدم😔 تا توی امرار معاش پدرم رو کمک کنم،
با شروع جنگ تحمیلی از اونجا که احساس تکلیف می کردم، با تشکیل بسیج بیست میلیونی به فرمان امام عضو بسیج شدم
تا زمانی که توفیق حضور در جبهه را نداشتم تا آنجا که در توان داشتم کمک به جبهه ها حتی یه روز پتیو خودم رو برداشتم اهدا کنم به رزمنده ها اما پدرم گفت:«بهتر اینه که،یه پتوی نو بخری و به جبهه اهدا کنی.»
منم از خدا خواسته همون موقع رفتم یه پتو نو خریدم و فرستادم جبهه،
بالآخره هرطوری بود توفیق حضور توجبهه رو پیدا کردم😍
چنان با اون فضای ملکوتی اونجا انس گرفتم که طاقت جدایی از اونجا رو نداشتم.
لذا اکثرا به مرخصی نمی رفتم اگر هم می رفتم به ندرت و خیلی زود بر می گشتم،
توی منطقه شاخ شمیران و حلبچه مسؤلیتم شکارچی تانکها بود و رشادتهایی را نیز از خود نشان دادم،
قبل از عملیات مرصاد یه چیزایی بهم الهام شده بود راضی شدم بیام مرخصی به تمام اقوام سر زدم و حتی رفتم کاشان برای دیدن مادبزرگم ودست بوسی آخر
اما من که طاقت دوری از اون فضای معنوی رونداشتم دیگه تاب نیاوردم هنوز مرخصی ام تموم نشده دوباره عازم جبهه شدم در اون زمان منافقان از خدا بی خبر
با حمایت صدام حمله کردند
😡😡😡
برای مقابله با این خوارج زمانه عملیات مرصاد انجام شد که من در این عملیات به آرزوی دیرینه ام رسیدم و به خیل همرزمان شهیدم پیوستم
😍😍😍😍
یاحق"
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
JOin🔜 @maraghnews
🔶 #بیشتر_بدانیم
آیین اسفندی کاشان و تشابه آن با ولنتاین
@maraghnews
✅مردم کاشان و آبادىهاى آن، ماههاى سال را سى روز حساب مىکردند و یک سال را ۳۶۰ روز و حساب پنج روز باقیمانده را جداگانه نگه مىداشتند و آن را پنجه مینامیدند که براى آن آئین و رسم خاص داشتند.
🔻به این حساب، ۲۵ بهمنماه تقویم رسمى، شب اول اسفند است که آن را شب اسپند رعیتى یا زراعتى مىنامند و عقیده دارند که هرساله ۱۵ روز قبل از رسیدن ماه اسفند، باد معتدلى مىوزد که به آن باد اسپند مىگویند و آن را پیک بهار مىدانند و معتقد هستند با فرارسیدن اسفند دیگر کمر سرما مىشکند و در بهار و عید نوروز هوا معتدل مىشود.
🔻در شب اسفند، دکاندارها، دکانهاى خود را چراغانى مىکنند، آرایش دکانهاى سبزىفروشى خیلى زیبا است. سبزىفروشها، ریشهٔ پیازچهها و تربچهها را با رنگهاى آبى و زرد و سبز و قرمز، رنگآمیزى مىکنند و آنها را با رنگهاى شاد و زنده به طرز زیبایی بر صُفه و سکوى دکان مىچینند و منظرهٔ زیبایی مىسازند.
🔻بُنَکدارها با چیدن کپههاى برنج و عدس و نخود و لوبیا و ماش و کشمشپلوئى و تخممرغ رنگکرده، بساط خود را رنگین و مزین مىکنند. آجیلفروشان برای اسپندی آجیل آچار درست مىکنند، زیرا که خوردن آجیل آچار یا آجیل ترش که با آبلیمو آن را ترش و با گلرنگ و زردچوبه معطر و خوشرنگش مىکنند ـ از مراسم اسفندى است و شب اسفند دکانهاى آجیلفروشى خیلى شلوغ است. خلاصه پیشهوران و دکانداران شهر کاشان بازارچه و بازار را آذینبندى مىکنند تا در شادى مردم شریک شده باشند.
@maraghnews
🔻اهالى کاشان در شب اسفند، زودتر از شبهاى دیگر چراغ خانه را روشن مىکنند و براى شام هم حتماً پلو مىپزند که تا سال دیگر همین وقت اجاق خانه آنها روشن باشد. در این شب غذاى خانواده چلو ماهیدودی یا چلو با کوکو است یا کشمشپلو مىخورند. یعنى یکى از این پلوها باید در سفره آنها باشد.
🔻همچنین شگون مىدانند که پنیر و ماست بر سفره بگذارند. سر سفره هم هفتسین مانند سیر؛ سنجد؛ سرکه؛ سیب؛ سماق؛ سمنو؛ سبزى و سنگک مىچینند. همانطور که عدهاى از مردم چلو با ماهى مىخورند، عدهاى دیگر مىگویند اگر در این شب ماهی پلو بپزند از مایه خوردهاند. ازاینجهت بیشتر چلو و قورمهسبزی مىخورند که همیشه سرسبز و شاد و خرم بمانند.
🔻اعتقاد دارند که در شب اسفند نباید تخممرغ خورد و باید آن را در خانه نگاه داشت. در این شب افراد خانواده، تخممرغهاى تازه را کف دست خود مىگیرند و میگویند: این مایه است و امسال سرمایهٔ بیشترى خواهیم داشت. بعد از خوردن شام شب اسفند، شوچره مىآورند.
@maraghnews
شوچره:
(عبارت است از تنقلاتی که در شبنشینی برای پذیرایی استفاده میشد)
👌نکته قابلتوجه همزمان بودن و تشابه مراسم اسپندی با مراسم ولنتاین است.
✔️با مقایسه اجرای این مراسم با آنچه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه و التفهیم درباره «جشن زنان» یا «مردگیران» یا «سپندارمذ» نوشته، به این نتیجه میتوان رسید که مراسم اسپندی، نمودی از جشنی باستانی است که نیاکان ما در بزرگداشت زنان برگزار میکردند؛ و امروزه غربیان به نام ولنتاین برگزار میکنند.
👌مهمترین نکتهای که ابوریحان بر آن تأکید میکند، هدیه دادن مردان به زنان است. وی دراینباره مینویسد: «در زمان گذشته، اقینماه (اسفند) و بهویژه این روز، عید زنان بوده و مردان به زنان بخشش مینمودند و هنوز این رسم در اصفهان و ری و دیگر بلدان باقیمانده و به فارسی مردگیران میگویند».
بقایای این رسم به شکل محدودتری در مراسم اسپندی دیده میشود.
🔻در کاشان، نان برنجی، یک بشقاب نقل، یک بشقاب نان قندی، دو عدد ماهیدودی، یک قطعه پارچه گرانبها، چند قسم میوه و گاهی یک سکه طلا که همه را در خوانچهای میگذاشتند و خوانچه را حمامی محل روی سرش میگذاشت و به خانه عروس میبرد.
@maraghnews
💠فرستادن اسفندی در آبادیهای پیرامون کاشان مانند #قمصر، #بیدگل، #نیاسر، #گبرآباد، #مرق، #سینقان، #اردهال، #نشلج، #راوند، #آذران، #نراق و #برزک نیز مرسوم بود.
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
#مرق_نیوز_را_دنبال_کنید👇
✈️کانال خبری مرق نیوز تلگرام
✅https://t.me/maraghnews
📮کانال خبری مرق نیوز ایتا
✅https://eitaa.com/maraghnews
🔺 در این مواقع نوشیدن آب مفید است
#بیشتر_بدانیم
➖➖➖➖➖➖
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews
🔺 کنترل آلرژی با آنتیهیستامینهای طبیعی
#بیشتر_بدانیم
➖➖➖➖➖➖
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews
از شهید 🥀
#سید_مهدی_رضوی_مرقی
#بیشتر_بدانیم
(قسمت اول)1⃣
گزارشی از گروه جهاد و مقاومت مشرق
منافقین برای جبران شکست خود در عملیات مرصاد رزمندگان ایرانی را به بدترین شکل ممکن به شهادت می رسانند.
در روزهای پایانی 8 سال دفاع مقدس و پس از قبول قطع نامه 598 شورای امنیت توسط ایران، گروهک منافقین با ادعای اینکه 48 ساعته به تهران می رسند، عملیاتی نظامی را آغاز کردند که حاصل آن، شکست مفتضحانه شان توسط نیروهای نظامی و مردمی ایران بود. حاصل شکست منافقین در عملیات مرصاد که در روز 5 مرداد سال 67 صورت گرفت, کشته شدن بیش از 2 هزار نفر از نیروهایش بود اما منافقین در همان حملات خود برای جبران شکست خود در این عملیات, رزمندگان ایرانی را به بدترین شکل ممکن به شهادت رساندند که شهید سید مهدی رضوی یکی از این شهدا بود. او متولد سال 1350 بود که از سال 66 به جبهه های نبرد میرود و در نهایت ششم مرداد 67 در عملیات مرصاد به فیض شهادت نائل میشود.
•┈••✾•📣🌐📣•✾••┈•
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews
از شهید 🥀
#سید_مهدی_رضوی_مرقی
#بیشتر_بدانیم
(قسمت دوم)2⃣
#مادر_شهید_رضوی
در خصوص ویژگی ها و سرگذشت فرزندش
چنین میگوید.
سید مهدی در سال 50 به دینا آمد.
زمانی که انقلاب پیروز شد به بسیج مسجد الرحمن رفت و در آنجا فعالیت می کرد.
یادم میآید زمانی که 11 سالش بود, یک روز بلند شد و پتویش را زیر بغلش گرفت. گفتم «چرا پتو رو زیر بغلت گرفتی؟» گفت «می خواهم به جبهه بفرستمش». گفتم «پس خودت چی» گفت «رزمندگانی که در جبهه هستند و در سرما دارند برای در سختی برای ما میجنگند، آن وقت من باید راحت باشم؟» ما به او پول دادیم و یک پتو خرید و خیلی خوشحال شد.
14 ساله که بود همش می گفت «مادر میخواهم برومجبهه» اما به خاطر سن پایینش او را نمی بردند. دوره راهنمایی اش که تمام شد به خاطر مشکلات مالی که پدرش داشت مدرسه نرفت و به سر کار رفت و در فرش فروشی کار می کرد.حقوقی که می گرفت، عیناً همان را به پدرش می داد و مقداری که پدرش به او پس می داد را به صندوق جنگ می ریخت و به جبهه کمک می کرد.
صاحب کارش که پدر شهید بود واسطه شد تا رضایت ما را برای جبهه رفتن سید مهدی بگیرید چون اگر ما رضایت می دادیم و نمیدادیم او هوای دفاع از کشور و انقلاب را در سر داشت و میرفت،ما هم رضایت دادیم. شب آن روز که رضایت دادیم تا به جبهه برود خیلی خوشحال به خانه آمد و یک جعبه شیرینی گرفت و صورت من و پدرش را بوسید و تشکر کرد.گفت اگر رضایت نمیدادین من خیلی ناراحت می شدم اما الان با خیال راحت و آسوده می روم تا از انقلاب و کشورم دفاع کنم.
اواخر سال 66 بود رفت به جبهه و در طی این مدت دو بار به مرخصی آمد. هر وقت زنگ می زد می گفتم «چرا نمی آیی مرخصی» می گفت «هر وقت می آیم مرخصی شما میگویید نرو.من اینجا از قفس آزاد شدم. من اینجا عاشق شدم». دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»
مادر شهید رضوی در خصوص عشق و ارادت فرزندش به ائمه اطهار (ع) میگوید:عشق خیلی زیادی به حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س) امام حسین(ع) داشت. ایام محرم و عزاداری در هیئت ها عزاداری می کرد و عشقش قابل وصف نبود.قبل اینکه شهید شود هر موقع تهران بود می رفت روی قبر شهدا میخوابید و با شهدا صحبت می کرد و با خدا راز و نیاز میکرد و خیلی دوست داشت شهید شود.5 روز بعد از آخرین باری که به جبهه رفت به شهادت رسید . آخرین بار به من گفت «مادر من لایق شهادت نیستم اما اگر شهید شدم مادر برای من گریه نکنی و هزینه های مراسم من را به جبهه کمک کن».وقتی خبر شهادتش را برایم آوردند من بچه شیرخواره داشتم و درب را باز کردند و پدرش راخواستند به من الهام شد که سید مهدی شهید شده . وقتی خبر شهادتش را دادند من گفتم خدا را صد هزار مرتبه شکر همه فکر کردند که من گریه و زاری می کنم اما خدا را شکر کردم.
🔸این مادر شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را اینچنین بیان میکند:
✔️سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.
•┈••✾•📣🌐📣•✾••┈•
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews
🔺چیزهایی که به خلاقیت فرزندانمان کمک میکند
#بیشتر_بدانیم
➖➖➖➖➖➖
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺از بزرگترین مرکز جاسوسی جهان چه میدانید؟؟
🔹بزرگترین مرکز جاسوسی دنیا، نه CIA و FBI امریکاست، نه MI6 انگلیس و نه موساد اسرائیل.
#بیشتر_بدانیم
•┈••✾•📣🌐📣•✾••┈•
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews
🔺بلایی که نگه داشتن عطسه سر بدن میآورد
#بیشتر_بدانیم
➖➖➖➖➖➖
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews