بسم الله الرحمن الرحیم
«در کوچه باغ خیال»
یکشب به کوچه باغ خیالت سری زدم
آنجا که رفتی و دیگر نیامدی
آنجا که بدرقهات اشک چشم بود
همچون بهار خیس دو چشمان مادرت!
دیشب به کوی نگاهش میهمان بُدم
گلخنده بود عکس تو بر روی طاقچه
او منتظر به راه تو امّا نیامدی!
کتری صفیر حزن شد و بغض را شکست
یک قطره اشک من
یک جرعه چای داغ
با یک بغل صفا
همراه یک سبد
پرز سخنهای گفتنی؛
- حرفش تمام تو بودی وخاطرت
سجّادهی تو بود تسلّای خاطرش
فکرش تمام در طلب خنده تو بود -
او در پی تو بود
ولیکن نیامدی!
شکر خدای گفت
لرزه به اندام من فتاد
ناگه صدای در
مادر خموش ماند
چشمش به در فکند
- نسیم بهار بود -
در باز مانده بود
ولی تو نیامدی!
دیوار خانه یکسره نقش غرور بود
هو هو کنان قطار فشنگ از کنار تو
بگذشت تا که به نام خدا رسید
همسنگران تو لبخند میزدند
در وادی جنون که سرای شعور بود
رفتی تهمتن این ملت عظیم
در جنگ طور
ولیکن نیامدی!
طورانیان شبنشین زغیرتِ مردانِ مثل تو
از مرزهای وادی اَیمن برون شدند
تخت خدا قرار گرفت در سرای ما
امّا بسان سیاوش شهید حق
در جنگ دون
رفتی و دیگر نیامدی!
《✍ سجاد رستمعلی》
#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد
#یاد_و_خاطره_شهدا_گرامی_باد
#راه_شهدا_جاودانه_باد
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
➖➖➖➖➖➖
┄┅═💠 مرق نیوز 💠═┅┄
(رسانه خبری دهستان باباافضل)
JOin🔜 @maraghnews
JOin🔜 @maraghnews