eitaa logo
مراسمات مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
518 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
51 فایل
#الّلهُــــــمَّ_عَجِّــــــلْ_لِوَلِیِّکَــــــ_الْفَـرج 🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد #لینک_عضویت👇👇👇 https://eitaa.com/marasematkhorabad
مشاهده در ایتا
دانلود
از اشعار سلام الله علیها خطاب به حجّت زمانش، صلی الله علیه وآله: فَلَو أَنّني أمسَيتُ فِي كلِّ نِعمَة. وَ دامَت لِي الدُّنيا وَ مُلك الأكاسِرة. فَما سَوِيَت عِندي جَناح بَعُوضَة. إذا لَم يَكن عَيني لِعَينك ناظِرة. "اگر همه نعمت‌های دنیا از آن من باشد؛ اگر سلطنت همه پادشاهان مال من باشد؛ همه‌ی اینها به اندازه بال مگسی نمی‌ارزد وقتی چشمانم نتواند چشمانت را ببیند" 📚 بحارالأنوار، جلد ۱۶، ص ۵۲
خانه های نورانی ✨ در عصری هستیم که کینه و عداوت و تخاصم به واسطه شرور عالم در میان خلایق موج میزند لطفا به این توصیه توجه کنید 👇👇 به مواد غذایی که میخرید سوره کوثر و قدر بخونید تا برکت آنها زیاد شود هر غذایی که می پزید نیت کنید که این غذا را نذری درست می کنید. میتوانید هر روز هفته را نذر امامی که آن روز متعلق به ایشان نمایید ( هم ثواب نذری دادن را می‌برید و هم هر روز خانواده شمای نورانی و متبرک نذری می خورند). در حین طبخ غذا آیه 35 سوره نور (الله نورالسموات والارض) تا (کل شی علیم) بخوانید(هم غذا خیلی خوشمزه می‌شود و هم محبت بین افراد خانواده زیاد شده و هم باعث نورانیت دل میشود و هم اخلاق خانواده بهتر می‌شود) سعی کنید قبل از آشپزی وضو بگیرید. هنگام وارد شدن به آشپزخانه: بسم الله الرحمن الرحيم بگویید و صلوات بفرستید اگر دیدید حجم کارهایتان در منزل زیاد است شروع کنید 《لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم》 بگویید ان شاالله ملک مساعدت می‌فرماید هنگام روشن نمودن آتش اجاق گاز بگویید: اللهم اجرنا و اهلنا من النار هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر(صل الله علیه و آله ) بفرستید . اگر از میوه و سبزیجات و گوشت استفاده می کنید بگویید: اللهم انی اسئلک الجنة هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سبحان الله والحمدالله را بگویید(تا نور و برکت و امواج مثبت با مواد غذا ممزوج شود) 🌹《هدیه این مطلب یک صلوات است》🌹 @gowharemarefat 🇮🇷گوهر معرفت🕌 ⚠️نشر مطالب کانال شرعا همراه نام و لینک جایز میباشد⛔
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جلال اسدی، ناجی ١۵٠ زائر اربعین حسینی به شهادت رسید 🔹جلال اسدی بجنوردی که در ماجرای آتش‌ سوزی هتلی در کربلای معلی با رشادت خود ناجی ۱۵۰ تن از زائرین اربعین حسینی شده بود، بر اثر جراحت ناشی از سوختگی شدید ساعاتی پیش به لقاءالله پیوست. 🔹ناجی زائران پس از سوختگی ۵۲ درصدی: جونم رو پیشکش امام حسین(ع) میکنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جایگاه پدر و مادر_۲۰۲۴_۰۸_۲۹_۱۹_۴۶_۰۹_۹۴۵.mp3
7.27M
🔶و بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً ✅ بحث کلیدی و مهم جایگاه رفیع پدر و مادر👆 🎤 حجت الاسلام دارستانی 👈نکات کلیدی و دقیق
♨️رضایت مادر موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد ... 🔹جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند. 🔹شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ...ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید:میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟ شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد. 🔹روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که‌ رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ... با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ... 🔹از شیخ محمد علی پرسیدند: چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟ شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ✍یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: احسان به والدین ــــــــــــــــــــــــــــ 🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد 👇👇👇 https://eitaa.com/marasematkhorabad
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔰 درمان مشکل مالی 👌 ما این ها رو قبول نداریم ... 🎙آیت الله العظمی جوادی آملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی ها چقدر ساده اند که همه چی رو استوری می کنند⁉️ خانم ها حواستون رو جمع کنید ، بچتو از دست میدی ها⁉️ 👤استاد 🧡 @maadar_khoob
🕊❣{پرستوهای عاشق} 🌻کرامات شهید والامقام محمدرضا تورجی زاده👇👇👇👇👇 ♡♡فاطمه♡♡ 🌙تا ابد این نکته را انشا کنید  پای این طومار را امضا کنید هر کجا ماندید در کل امور  رو به سوی حضرت زهرا(س)💚کنید.   ✅از پایان سربازی من چند ماه گذشت. به دنبال کار بودم، اما هرجا می رفتم بی فایده بود. می گفتند: فرم را تکمیل کن و برو! بعدا خبر میدهیم. دیگر خسته شده بودم. هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم. البته خودم مذهبی و بسیجی و... نبودم، فقط به نمازم اهمیت می دادم. ولی خیلی شهید تورجی زاده را دوست داشته و دارم. من از طریق یکی از بستگان که در جبهه همرزم شهید تورجی زاده بود با او آشنا شدم. نمی دانم چرا ولی علاقه قلبی شدیدی به او دارم. بعد از آشنایی با او در همه مشکلات، خدا را به آبروی او قسم میدادم. رفاقت با او باعث شد به اعمالم دقت بیشتری داشته باشم. هر هفته حتما به سراغ او می رفتم. مواظب بودم گناهی از من سر نزند. من به واسطه این شهید بزرگوار عشق و علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) پیدا کردم. یکبار به سر مزار شهید تورجی رفتم. وضو گرفتم.  شنیده بودم شهید تورجی به نماز شب اهمیت می داد. من هم نماز شب خواندم، بعد هم نماز صبح و خوابیدم.  در خواب چند نفر را دیدم که به صف ایستاده اند. شخصی هم در کنار صف بود. بلافاصله شهید تورجی از پشت سر آمد و به من گفت: برو انتهای صف! شخصی که در کنار صف ایستاده بود به من نگاهی کرد، اما به احترام شهید تورجی چیزی نگفت. از خواب پریدم. همان روز از گزینش شرکت آب اصفهان تماس گرفتند. یکی از دوستانم آنجا شاغل بود. گفت: سریع بیا اتاق مسئول گزینش! وقتی رفتم دوستم گفت: چرا اینطوری اومدی؟ چرا کت و شلوار سفید پوشیدی؟! وارد دفتر مسئول گزینش شدم. یکدفعه رنگم پرید! این همان آقایی بود که ساعاتی قبل در خواب دیده بودم، کنار صف ایستاده بود. فرم را از من گرفت، نگاهی کرد و پرسید: مجردی؟! کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتما متاهل می شوم. نگاهی به من کرد و گفت: واقعا اگر مشکل کار تو برطرف شد زن میگیری؟ من هم که خیالم از استخدام راحت شده بود شوخی کردم و گفتم: نه، دختر می گیرم! خندید و پایین فرم مرا امضا کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد، گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضا کردند؟! مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم! خیلی تعجب کرد. ما همان شب رفتیم گلستان شهدا کنار مزار شهید تورجی. عروسی ما شب ولادت حضرت زهرا(س) بود. رفتم سر مزار محمدرضا گفتم: تا اینجای کار همه اش عنایت خدا و لطف شما بوده. شما مرا با حضرت زهرا(س) آشنا کردی. از این به بعد هم ما را یاری کن. بعد هم کارت عروسی را سفارش دادم. علیرغم مخالفت برخی از بستگان روی کارت نوشتم: سرمایه محبت زهراست(س) دین من / من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد فلک / یک ذره از محبت زهرا(س) نمی دهم. آخرین روزهای سال 88 فرزند ما به دنیا آمد. قرار شد اگر پسر بود نامش را من انتخاب کنم. اگر هم دختر بود همسرم. فرزند ما دختر بود. همسرم پس از جستجو در کتاب ها اسم و... نام عجیبی را انتخاب کرد. اسم دختر ما را گذاشت دیانا. خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم. وقتی همه رفتند شروع به صحبت کردیم. خیلی حرف زدم. از هر روشی استفاده کردم اما بی فایده بود، به هیچ وجه کوتاه نمی آمد. گفتم: آخه اسم قحطی بود. تو که خودت مذهبی هستی! لااقل یه اسم ایرانی انتخاب کن. دیانا که انتخاب کردی یعنی الهه عشق رُم! وقتی هیچ راه چاره ای نداشتم سراغ دوست عزیزم رفتم. به تصویر محمد خیره شدم و گفتم: محمدرضا جان اینطور نگاه نکن! این مشکل رو هم باید خودت حل کنی! صبح روز بعد محل کار بودم. همسرم تماس گرفت. با صدایی بغض آلود گفت: حمید، بچه ام! رنگم پریده بود. گفتم: چی شده؟ خودت سالمی؟! اتفاقی افتاده؟! همسرم گفت: چی می گی؟! بچه حالش خوبه. اگه تونستی سریع بیا! گفت خواب خانم فاطمه(س)را دیدم ایشان فرمودند: شما ما را دوست دارید؟ گفتم: خانم جان، این حرف را نزنید. همه زندگی ما با محبت شما خانواده بنا شده. بعد گفتند: این دختر شماست؟ برگشتم و نگاه کردم: شوهرم و شهید تورجی زاده در کنار دخترم نشسته بودند. با هم صحبت می کردند. آن خانم مجلله پرسید: اسم فرزندت چیست؟ من یکدفعه مکثی کردم و گفتم: فاطمه بعد هم از خواب پریدم! حالا این شناسنامه را بگیر و برو! اسم فرزندم را درست کن. ✨به نقل از: حمید مراد زاده ❇از کتاب یا زهرا(س) (خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده)