مَعنایِ ظُهور را کَسی دَرک نَکَرد جُز رُفتِگَری که بی اَدا جارو کَرد... بی ادا زندگی کردن رو خدا قسمتمون کنه ان شاء الله. @mardomegarmsarr

رفتم سوپر مارکت. در عرضِ چند ثانیه چیزی که میخواستم رو خریدم و پولش رو پرداخت کردم. خیلی عادی دستِ خالی اومدم بیرون. فروشنده گفت آقا پس خریدت! منم گفتم پس حواسم؟ کجایی حواسِ لامُروَت؟ @mardomegarmsarr

پُشتِ ما قِصّه زیاد اَست؟ فَدایِ سَرِمان! حَرفِ بی رَبط نَبایَد که بِبَندَد پَرِمان... @mardomegarmsarr

کاش یه جوری شهید بشیم که از رو انگشتر پیدامون کنن.. @mardomegarmsarr

امروز داشتم به این فکر میکردم که چرا ماهایی که حب و ولایت مولا علی علیه‌السلام رو در دل داریم چرا گاهی اوقات ثبات خودمون در دینداری رو از دست میدیم که شیخ اسماعیل رمضانی اومد دلیلش رو گفت... @mardomegarmsarr

پیرمرد آمد محضر‌مولایش‌حسین و اذن میدان خواست؛وقتی وارد میدان شد همه ترسیدند و گفتند مواظب باشید که او شیر شیران است . هیچکس جلو نرفت ؛ عمربن سعد دستور دار سنگباران کنند . عابس لباس جنگی و کلاخودش را برداشت و سینه عریان وارد میدان شد . گفتند یا عابس ! اجننت ؟ دیوانه شدی ؟ گفت نعم . حب الحسین اجننی عشق حسین مرا دیوانه کرد @mardomegarmsarr

خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم، ما هیچ ایم و هرچه هست تویی. ما اگر چنانچه خلاف می‌کنیم نادان ایم، تو بر ما ببخش. خدایا! تو ما را لیاقت بده که در این مهمانی که از ما کردی به‌طور شایسته وارد بشویم. خدایا! این ایران که از همۀ اطراف به او هجوم شده است برای اسلام، این ایران را تو تقویت کن. @mardomegarmsarr

مدت ها بود که فکر میکردم به این موضوع و امروز بالاخره با خودم جمع بندیش کردم و نهایی کردمش تو ذهنم اونم اینه که به نظر من آدم ها اگر لحظه ای احساس کنن که دارن زیر فشار له نمیشن و چقدر راحت و خوبه و چه زیبا، دقیقا از همون لحظه رشدشون متوقف شده ذات آدم بودن اینه که فقط از مسیر فشار رشد کنه @mardomegarmsarr

كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾ اما صد افسوس كه انسان، به‌جاى شكركردن، همين‌كه خود را بى‌نياز مى‌بيند سركشى مى‌كند! @mardomegarmsarr

+چرا در اختلافت با فلانی کوتاه نمیای؟ -چون حق با منه! چرا در فلان موضوع عقب نشینی نمیکنی؟ -چون حق با منه! خیلی جمله رو تکرار میکنیم... ولی رفقا ما شیعه ایم! خدا بیامرزه مرحوم آقاسیدجوادِ مُدَرسی رو. از فقهایِ شورایِ نگهبان و فقیهِ روشن ضمیری بود. با رانندش در حالِ عبور از یک خیابانی بودن. رانندش میگفت خیابان یک طرفه بود و ما داشتیم راه مون رو میرفتیم که اتومبیلی از رو به رو خلاف واردِ خیابان شد و راه بسته شد و یکم جَو بینِ من و طرفِ مقابل ملتهب شد و من کوتاه نیومدم... آقای مدرسی بهم گفت عزیز تو کوتاه بیا و کاری کن رد بشه. من گفتم آقا حق با منه! یه دلیل بیار که بذارم بره و از حقم کوتاه بیام! چون او خلاف کرده من عقب نشینی نمیکنم! گفت فلانی! ما لباسِ رسول الله به تن کردیم که از حق مون بگذریم! اینو که گفت سریع دنده عقب گرفتم... ماها شیعه ایم رفقا. مام جامه یِ محبتِ مولاعلی به دل داریم و خوبه که گاهی از حق مون کوتاه بیایم تا شَر بخوابه، اختلاف تموم شه. دیگه عاقلان دانَند... @mardomegarmsarr