#شرح_دروس_معرفت_نفس
#استاد_صمدی_آملی
7⃣6⃣
👈 نفرمودید در درسِ ششم که خروج از عادت؛ آن #دفعی_نگری به نظامِ هستی #دهشت به آدم دست می دهد؟ که وحشت، ترسِ مادّی و دهشت، ترسِ معنوی است.
👈 مثلا به کسی می گوئی چرا پیش فلان آقا نمی روی؟ می گوید می ترسم! چرا می ترسی مگر ایشان چوب دستش هست؟ می گوید خیر ایشان مقامش مرا می گیرد. این ترس، دهشت است. حالا چرا ما الان نه از سنگ می ترسیم، نه از چوب می ترسیم، نه از آسمان می ترسیم و نه از ...؟ که شبانه روز هر کاری دلمان خواست می کنیم معلومست که ترس نداریم! چرا دهشت نداریم؟
👈 و حال اینکه اگر خروج از عادت پیش آید یک وقت می بینی یک سنگ او را به دهشت می اندازد، می خواهد به سنگ به چوب نگاه کند نمی تواند، می خواهد خود را نگاه کند نمی تواند، می خواهد به دیگران نگاه کند نمی تواند، از همه ترس دارد چرا؟ برای اینکه مقامِ اشیاء او را می گیرد.
👈 همینطوری که اگر کسی بخواهد بگوید من منتظرِ حقیقی حضرت بقیة الله هستم باید طوری آماده باشد که وقتی به آن حضرت رسید و آن حقایقِ آسمانی حضرت بر او تجلّی کرد بتواند طاقت بیاورد و الا آن مثلِ قضیۀ سورۀ کهف شود و انسان بگوید آقا منتظرم تا آن استاد را پیدا کنم و حالا بیاید و یک صحنه برایش پیش آید و شروع کند به اعتراض و بگوید این نه، آن نه و ...، استاد از او برگردد و بگوید «اِنّک لن تسطیع معی صبرا»، تو که طاعت نداری پس چرا منتظرِ من بودی؟ چگونه مرا می خواستی؟ الان ما از هیچ چیز نمی ترسیم چرا؟ «لشکرِ حقند گاهِ امتحان»:
👈 جنابِ مولوی می فرمایند الان به ظاهر می بینی آفتاب هست و ماه هست و زمین است و دریا و چوب و سنگ و ... و همینطور هم نشستی هر کار دلت خواست انجام می دهی، هر طور که می خواهی حرکت می کنی و خیال می کنی اینها همه بیکاره اند هیچکس کاری به تو ندارد؟ بعد دأب الهی نیست که نظامِ هستی اش را بشوراند، والّا به این سربازانش دستور می دهد «و لِلّهِ جُنُودُ السّمواتِ والارض» همه یکپارچه آماده هستند؛ همه صف بسته و کمر بسته؛ همه در حالت خبرداری.
____________________________
📔 شرح کتاب معرفت نفس
👤شارح استاد صمدی آملی
http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54