#شرح_دروس_معرفت_نفس
#استاد_صمدی_آملی
3️⃣4⃣
🔺👈 چون ما از دامان #طبیعت ب #تدریج برخاسته ایم، این است ک ب عالم خو کرده ایم و هر کجا ک #عادت و با موجودات، خو کردن پیش آید، باعث می شود انسان از #لذت_انسانی و #عقلانی ک باید از عالم ببرد بی بهره گردد.
🔺👈 اگر فرض کنیم ک #خلقت ما نه ب صورت #تدریجی بلکه #دفعی باشد، در کلمات وجودی عالم یکپارچه مات و مبهوت می شویم؛ چون با #الفاظ و با عبارات و مفاهیم آشنا نیستیم و ب تدریج هم با عالم خو نکرده ایم. یکپارچه مات و مبهوت، در متن خود حقیقت نظام هستی قرار می گیریم ک این #تحیر ب لفظ و مفهوم در نمی آید و آن مقام شریف #حیرت و #دهشتی است ک عظمت و بزرگی و هیبت عالم انسان را می گیرد ک مقام #خروج_از_عادت پیش می آید.
🔺👈 در هر امری، #عادت کردن موجب زوال لذت است. حتی در امور حسی و #لذات_حسیه و #لذات_خیالی و #لذات_وهمانی و همچنین در #لذات_عقلانی.
🔺👈 در هر کجا #عادت بیاید #لذت رخت بر می بندد.
🔺👈 عالم، غذای جان انسانی است. #کلمات_وجودی نظام هستی غذای جان ما هستند. اگر انسان با عالم ک غذای انسانی است عادت کند، و لذت اصلی غذا را از دست بدهد، دیگر از آن ب بعد نسبت ب عالم خوش بین نیست؛ نسبت ب خودش ک آدم است خوش بین نیست؛ نسبت ب موجودات و حقیقت عالم، خوش بینی ندارد؛ راه رهایی از اینهمه #بدبینی این است ک دوباره متولد شود.
🔺👈 انسان اگر می خواهد انسان باشد باید دوبار متولد شود و الا با یک بار تولد، انسان ب مقام انسانی نمی رسد.
📔 شرح کتاب معرفت نفس
👤شارح استاد صمدی آملی
http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54
#شرح_دروس_معرفت_نفس
#استاد_صمدی_آملی
6️⃣1⃣
♨️👈 سفر دیروز مقام معظّم رهبری ب آمل، یک سفر #ملکوتی و #معنوی بوده است، سفر #عقلانی بوده است؛ سفر باید طوری باشد که هم #مسافر و #مهمان برای صاحبخانه چیزی را هدیه ببرد که هدیۀ مهمان چیست؟
♨️👈 چه شیرین گفتند حضرت آقا: «با سلام و دعای خالصانه و ارائۀ ارادات بی پیرایۀ جاودانه ... » که آقا همۀ این اصطلاحات را از روی حساب به کار بردند و فرمودند اگر یک میکرون در آقای #خامنه_ای غلّ و غش و ناخالصی و ... می دیدم نمی آمدم! چرا که من با #ملک و #ملکوت هستم فوقِ ملکوت هستم، من با #جبرئیل خدا کار ندارم، با #عزرائیل خدا کار ندارم! این چیست که ایشان را از ایرا به اینجا آورده است؟ این است که می فرماید:«ارائۀ ارادتِ بی پیرایه»، چون قلبِ صافی داری؛ چون جانِ پاکی داری!
♨️👈 که یک وقتی، شبی (دو سه سال قبل)، به مناسبت شهادت حضرت #فاطمه (سلام الله علیها) مجلسِ روضه ای در منزلِ یکی از عزیزان بوده است؛ آقا در آن مجلس تشریف فرما شدند؛ که صاحب مجلس لطف فرموده بودند و در خدمت آقا بودند تا ایشان نزول اجلال بفرمایند؛ به مناسبتی در بین راه حرف پیش آمد، حرف از مقام معظّم #رهبری شد، ایشان این جمله را فرمودند: آقا من نه کاری به جبرئیل دارم، نه به عزرائیل کار دارم، نه به ملک و ملکوت کار دارم (من گرفتار دل و شه جان دلبر هستم)! تمام ما اگر بر علیه آقا قیام کنیم ایشان کار! ندارند! اگر تمام ما و تمام ملک و ملکوت شعار بدهند آقا آقا، خدمتِ تو، مخلصِ تو، باز هم ایشان کار ندارند! تأثیر در ایشان ندارد! حرفشان این است که «من نه مرد اینور و نه مرد اونور هسّمه»؛ «اِنَّ الدُّنیا (اینور) حَرامٌ عَلی اَهل الاخِرَةِ (بر اونوری ها) وَ الاخِرةُ (اونور) حَرامٌ عَلی اَهلِ الدُّنیا (بر اینوری ها) وَ کِلاهُما حَرامانِ عَلی اَهلِ الله. این یک جملۀ حضرت آقا که:
من نه مرد اینور و نه مرد اونور هسّمه
من گرفتار دل و شه جان دلبر هسّمه
♨️👈 آن که با یک #سجدهای عوالم و عوالم طی می کند، حالا ما جمع شویم و بگوئیم آقا، آقا، چه فرقی برای ایشان دارد؟ بگوئیم اینجا کلاس آنجا کلاس چه اثری برای ایشان دارد؟ چه ارزشی برای ایشان دارد؟ ایشان مگر چه می خواهند؟ چه کاری برای ایشان انجام می شود؟ ارزشی که برای آقا دارد این است که من و شما می خواهیم خودمان را بسازیم؛ این برای ایشان ارزش دارد؛ نه برای خودِ ایشان ارزش داشته باشد؛ برای ایشان چه کاری انجام می دهد؟ برای ایشان که کاری انجام نمی دهد این برای من و شماست. این است که فرمود اگر یک میکرون در این شخص (خدای ناکرده) غلّ و غشی، ناخالصی چیزی می دیدم نمی آمدم. پس حالا که می آیم، و این کتاب را که باید بعد از حیات خودم چاپ بشود، را الان تقدیم ایشان می کنم، الحمدلله رب العالمین، معلوم است که جان، خیلی خوب است!
♨️👈 بعد چه شیرین اینجا فرمودند که آقای مهمان برای صاحب خانه باید #هدیه ببرد، چه اینکه صاحب خانه هم باید از مهمان پذیرایی کند!
♨️👈 این مهمان برای #آمل که صاحبخانه بود چه آورده است؟ حضور باهر النّور آورده است، یک حضوری که این حضور، یک نوری را به درخشش در آورده است، یعنی نورِ رسالۀ «انسان در عرف عرفان» را دارد درخشش می دهد!
♨️👈 این زحمتی بود که آقای خامنه ای دیروز کشیدند و خدمتی بود که نه تنها به مردمِ آمل که به مردمِ ایران و جهان نمودند و این رساله را پریرویی بود که تاب مستوری نداشت، آمد این پریروی را از مستوری در آورد و این نور، درخشان شود و این آفتاب، در بیاید، چون این رساله، پنهان شده بود.
____________________
✅ این سفر مربوط به سال 1377 هجری شمسی می باشد.
📔 شرح کتاب معرفت نفس
👤شارح استاد صمدی آملی
http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54