eitaa logo
معرفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
1.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
129 فایل
🌻لینک دعوت🌻 https://eitaa.com/joinchat/3127574580C37cbd922fa ارتباط با خادم کانال 👇 @yaheydare_karar 🌹با ذکر صلوات به نیت فرج و سلامتی مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه کپی مطالب حلال میباشد 🌹 ما را به دوستان خود معرفی کنید🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ادامه داستان 🔸 ♻️ گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذيرم.  فرمود: "بگو 🌼 اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهي مي‌ دهم به يكتايي خدا و پيامبري حضرت محمد«صلي الله عليه و آله». 🌼 ♻️ آنگاه فاطمه زهرا «عليها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد 😍💞 و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده مي‌ دهم كه از اين به بعد امام حسن عسکری علیه السلام به ديدارت خواهد آمد و تو به زيات او موفّق می‌شوی!  از خواب بيدار شدم بسيار خوشحال بودم ☺️ و همواره شهادت به یکتایی خدا و پيامبري محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به زبان مي‌گفتم، و در انتظار ديدار امام حسن عسكری علیه السلام بودم تا شب بعد شد، در همين فكر و انديشه خوابيدم 😴، در خواب ديدم امام حسن عسکری علیه السلام به ديدار من آمد، از ديدار او بسيار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به ديدار من نمی‌آمدی با اينكه دلم غرق محبّت تو بود!  فرمود: علت جدایی اين بود كه تو در دين اسلام نبودی، از اين به بعد به ديدار تو خواهم آمد،‌ تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر گرداند. از خواب بيدار شدم، هر شب آن بزرگوار را می‌ديدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود می‌رفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز يافتم. ♻️ ملیکا همچنان آرزو می‌کرد كه روزی بيايد و از ميان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنيا پرستی اين خاندان نجات يابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن عسکری علیه السلام برسد. ♻️ بین مسلمانان و رومیان سالها جنگ بود، گاهی مسلمانان پيروز می‌شدند و گاهی روميان، طبیعی است كه در جنگ، عدّه‌ای اسير می‌شدند. در آن زمان رسم بود كه اسيران را به عنوان غلام و كنيز، مي‌فروختند. در شبی🌜 از شبها حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به خوابش آمد و فرمود: در فلان روز جدت لشگری به جنگ با مسلمانان خواهد فرستاد. تو خود را در ميان كنيزان و خدمتگزاران قرار بده به نحوی كه تو را نشناسند واز پي جد خود روانه شو و از فلان راه برو.اين كار را انجام داد .در راه لشگر مسلمانان به آن جمع برخوردند و آنها را اسير كردند.اسيران را به وسیله کشتی🚢 از راه به بغداد برای فروش آوردند، یکی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام «عمرو يزيد» بود. . ♻️ روزی علیه السلام پدر بزرگوار امام حسن عسكری علیه السلام یکی از يارانش به نام «بشر بن سليمان» را در شهر ديد و نامه ای كه به زبان رومی نوشته بود و زير آن را امضا كرده بود به او داد و نيز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با اين هميانِ پول، را خریداری کنی و به اينجا بياوري».  امام هادی علیه السلام فرمود: حال بشنو تا توضيح دهم كه چگونه کنیزی را خريداری کنی. فلان روز از اينجا به طرف بغداد حركت می‌کنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانه معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند کشتی كنار آب 🌊 می‌آيند تا بار خود را خالی كنند، در اين ميان می‌بینی زنانی را كه اسير كرده‌اند، از كشتيها پياده می‌کنند و به عنوان كنيز در معرض فروش قرار می‌دهند.همچنان نگاه كن يك وقت می‌بینی در یکی از اين كشتيها «عمرو بن يزيد» دختری 🧕 را در معرض فروش قرار مي‌دهد، با اينكه پرده ‌داران می‌خواهند كنيزان را به خريداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، -و_عفّت خود را حفظ می‌کند. خريداران اصرار می‌کنند كه او را خریداری كنند، اما آن دختر با هیچ یک از آنها نمی‌رود. ♻️ در اين موقع نزد «عمر بن يزيد» برو؛ بگو نامه ای برای اين بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است، اين نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه خریداری مي‌كنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری كن و به اينجا بياور.  . ♻️ «ملیکا» وقتی كه همراه عدّه‌ای از بانوان اسير شد، برای اينكه کسی او را نشناسد، خود را ناميد (كه تلفّظ عربی اش همان نرجس است). ادامه دارد... @MarefatEmam🍃🌺