eitaa logo
معرفت مهدوی
793 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 یک قرار روزانه 🔵 🔺هر روز یک فراز از زیارت جامعه کبیره (برای شناخت امام و انس با حضرت ) ✨ یا مولای (عج) فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ غَيْرِكُمْ [عَدُوِّكُمْ ] آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِمَا تَوَلَّيْتُ بِهِ أَوَّلَكُمْ وَ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ [وَ] الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ [وَ] الشَّاكِّينَ فِيكُمْ [وَ] الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ✨مولای من (عج) من با شمايم با شما،نه با غير شما به شما ايمان آوردم، شما را (که آخرین هستید) را دوست دارم، همانطور كه اوّلين شما را دوست داشتم، به سوى خدا از دشمنانتان بيزارى مى جويم و نيز بيزارى نمودم از جبت و طاغوت و شياطين و گروهشان آن ستم كنندگان به شما و منكران حقّتان و خارج شدگان از ولايتتان و غصب كنندگان ميراثتان و شك كنندگان در حقانيت تان و منحرف شوندگان از حضرتتان و از هر آنچه به غير شما وارد در دين شده و از دين نيست و از هر اطاعت شده اى جز شما و از رهبرانى كه مردم را به آتش دوزخ مى خوانند ✨عجّلََ اللهُ تعالی فَرَجَکَ الشَّریف✨ https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
🔹به گفته علامه امينی«رحمة‌الله‌عليه» آنچنان سند روايت غدیر در متون روایی اهل سنت محکم است که اگر بنا باشد حديث غدير مورد شبهه قرار گيرد، در دنيا هيچ امری قابل اثبات نيست، چون هيچ قضيه‌ای مانند قضيه غديرخم روايات و اسنادی ندارد. 🔹مولوی در اين باره می‌گوید: زيـن سبـب پيغمبـــرِ بــا اجتــهاد نام خود و آنِ علی مولا نهـــاد گفت: هركس را منم مولا و دوست ابن عمّ من علی، مولای اوسـت كيســت مـولا، آن‌كـه آزادت كنـــد بنــد رِقيّــت زپايـت بـركنــــد چون به آزادی نبوت هادی اســت مؤمنان را زانبياء آزادی اســت اي‌ گروه مؤمنـــان شادی كنيـــد همچو سرو و سوسن‌آزادی‌كنيد 🔹 اشعار حسّان‌بن ثابت در مورد غدير كه همان روز سروده و خدمت سرپل‌ها(ص) عرضه می‌دارد، شرايط روحی و فکری و فرهنگی آن زمان را نشان می‌دهد: يُنــادِيهِمْ يَـوْمَ الْغَديرِ نَبِيُّهُـمْ بِخُـمّ فَاَسْمِعْ بِالرَّسُـولِ مُنادِيا 🔹در روز غدير خم، پيغمبر اين قوم، قوم را ندا مي‌كند، و چقدر ندای اين پيغمبر كه منادی است، شنیدنی است. وَ قَدْ جاءَهُ جَبْرِيلُ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ بِاَنَّكَ مَعْصُــومٌ فَلا تَكُ وانِيـا در حالي كه جبرائيل به امر پروردگارش آمده بود و چنين اعلام كرده بود كه تو در مصونيت خدا هستي، پس در ابلاغ امر سستي مكن. وَ بَلِّغْهُمْ ما اَنْزَلَ اللهُ رَبُّهُمْ اِلَيْك وَ لا تَخْـشَ هُنـاكَ الْاَعـاديـا 🔹و برسان به مردم آنچه كه از طرف پروردگارشان به تو نازل شده است، و در آن‌جا از دشمنی دشمنان مترس. 🔹تا آن‌جا كه این خبر(ص) می‌فرمايند: فَيا رَبِّ اُنْصُر ناصِرِيهِ لِنَصْرِهِم اِمامَ الهُديٰ كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّياجِيا 🔹ای پروردگار من! تو یاری كن کسانی را كه علی را یاری می‌کنند، به جهت یاری كردنشان، آن پیشوای هدايت را كه همچون ماه شب چهاردهم ظلمت‌ها را می‌شکافد و تاريكی‌ها را نور می‌بخشد. https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
2⃣ به تعداد 119 نفر از صحابه و از جمله مالکی، طبری، ثعلبی اذعان دارند كه آيه در شأن علی (ع)نازل شد و پس از نزول آيه رسول خدا(ص) همه را در محل غدير جمع كردند و فرمودند : 🔹«اَلَسْتُ أولي بِكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ» آيا من - طبق آيه 6 سوره احزاب كه مي‌فرمايد: «النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»، 🔹 نسبت به شما برای تعيين تكليف شما از شما مقدم و اَوْلی نيستم -كه مسلّم اين اولويت، اولويت از تمام جهات است و در مورد ولايت علی (ع) هم همين ولايت اراده شده است- و همه فرياد زدند «بلی يا رسول‌الله»، باز جمله را تكرار فرمودند و مردم هم همان جواب را دادند. سپس فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِي مَولاه، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»، هرکس من سرپرست و ولی او هستم پس اين علي هم سرپرست اوست. 🔹خداوندا! ولايت کسی را بر عهده بگير که او ولايت علی را بر عهده دارد و دشمن باش کسی را که علی را دشمن دارد و یاری کن کسی را که علی را یاری کند، و ياور مباش کسی را که علی را ياری نکند. ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔅بصیرت و انتظار فرج🔅 🔹راز امیدواری به آینده(بخش سوم) ✨ «وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِي» با لشکريان خود ياري‌اش مي‌کنم «لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِكَتِي» و به وسيله‌ي ملائکه‌ام به او مدد مي‌رسانم. «حَتَّى يُعْلِنَ دَعْوَتِي وَ يَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَى تَوْحِيدِي»؛ تا اين‌که دعوتم به ديانت، بر همه جا غالب شود و خلق بر توحيد و يگانه‌پرستي اجتماع کنند، همه‌ي انسان‌ها متوجه‌ي حضور يگانه‌ي پروردگار شوند و با رجوعِ به حق امور خود را بگذارانند. «ثُمَّ لَأُدِيمَنَّ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَيَّامَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» ✨سپس حاکميت او را با همان حالتِ توحيدي، پايدار کرده و روزگار را تا روز قيامت به دست اولياء خود دست به دست مي‌گردانم. ديگر سلسله‌اي نمي‌آيد تا حاکميت توحيدي امام معصوم را سرنگون کند. و اين است راز اميدواري ما به آينده. ادامه دارد..... 🎙استاد طاهر زاده ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 🌷حبیب نگاهم کرد و لبش به خنده باز شد. گفت: «میدونی چیه اشرف سادات؟ من قبل از اینکه بیام خواستگاریت، رفته بودم امام رضا. از آقا یه همسری خواستم که اهل زندگی باشه. تو بالا و پایین باهام بمونه. حتی از آقا خواستم سیده باشه. 🌷 من هرچی تو زندگی دارم و به دست بیارم ، برای خانوادمه. ایشالا وضعم بهتر میشه. ولی خب هرچی باشه، مهریه زن دينه، به گردنمه. من فقط حرفم این بود زیر قرضی نرم که میدونم از عهده ش برنمیام. 🌷حالا تو با این حرفات، نشونم دادی همون هدیه ی امام رضایی. تا حالا هرچقدر می خواستمت، از امشب صد برابر پیشم عزیز شدی.» 🌷ته دلم غنج رفت. برخلاف خیلی ها که خوش نداشتند داماد بعد از عقد، شب را خانه عروس بماند، آقاجان آن شب حبیب را نگه داشت. این را بد نمی دانستیم، انگار مثل یک قرار ناگذاشته ، داماد می دانست که امانت دار است. 🌷نیمه های شب از خواب بیدار شدم، ولی چشم هایم را باز نکردم. روز قبلش خیلی خسته شده بودم. شب هم از خستگی جفتمان بیهوش شدیم؛ ولی خوابم خیلی سبک بود. احساس کردم کسی توی اتاق می رود. گوشه ی چشمم را باز کردم و دیدم حبیب ایستاده به نماز، زیر غر زدم که چقدر زود صبح شد. 🌷 چسبیده بودم به رختخواب و نمی توانستم خودم را جدا کنم. تا به خودم بجنبم، حبیب، سلام نمازش را داد و بلند شد و دوباره نیت کرد. چشم هایم روی هم رفت. با سلام آخر نمازش دوباره هوشیار شدم. ادامه دارد..... ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔶مبانی معرفتی مهدویت🔶 🔺 خداوند فقط به قلب شما می نگرد هر كه اندر شش جهت دارد مقرّ كی كند در غير حق يك‌دم نظر ✨هر كس كه تمام ابعادش را خدا فرا بگيرد، تنها به خدا نظر دارد، پس عصمت دارد، يعني معصوم است. گر كند ردّ، از برای او كند ور قبول آرد، همو باشد سند ✨اگر صاحبدل كه تمام ابعادش را خدا گرفته، يعنی امام زمان(عج) اعمال ما را قبول كند، خدا قبول كرده است و اگر ردّ كند، خدا ردّ كرده است، او سند ردّ و قبول خداوند است. چون كه او حق را بود در كلّ حال برگزيده باشد او را ذوالجلال ✨خداوند امام زمان(عج) را به جهت آن‌كه در تمام حالات در پيش خود دارد، برگزيده است و بقيه را با معيار امام زمان(عج)سنجش می كند. هيچ بی او حق به كس ندهد نوال شمّه‌ای گفتم ز اصحاب وصال ✨بدون مسير وجود مبارك امام زمان(عج) پروردگار به هيچ كس هيچ بهره‌ای نمی دهد و آنهایی كه به مقام وصال رسيده‌اند، با همين قاعده رسيده‌اند. 🎙استاد طاهر زاده ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✍رمان 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. 💠 هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. 💠 زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. 💠از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. 💠 دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. 💠 زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🌀ولادت با سعادت 🔸از قول حضرت حکیمه خاتون چنین نقل شده است: در روز جمعه و به هنگام طلوع فجر در سال ۲۵۵ ه.ق در شهر سامرا، وجود مقدس امام زمان علیه السلام از نرجس خاتون متولد شد، بدین ترتیب که من در روز ۱۴ ماه شعبان سال ۲۵۵ طبق معمول به محضر امام عسکری علیه السلام رسیدم - معمولاً هم علاقه و ارادتی بین من و امام عسکری علیه السلام بوده است. همیشه هم برای او دعا می کردم که خداوند به او فرزندی عنایت کند - افطار کردم و وقتی خواستم برگردم، امام فرمود: عمه جان امشب پیش ما بمان چرا که خداوند امشب می خواهد فرزندی به من عنایت کند که وصی من و آخرین وصی پیغمبر خداست. 🔸من از حضرت پرسیدم: از کدام بانو؟ فرمود: از نرجس خاتون. من اطاعت کردم و آن شب را خدمتشان ماندم، اما وقتی خدمت نرجس خاتون رسیدم هیچ نشانه ای از خبری که امام عسکری علیه السلام به من داده بود ندیدم. به امام عسکری علیه السلام عرض کردم: من هیچ نشانه ای از تحقق این خبر در وجود این بانو نمی بینم. 🔸 امام علیه السلام جمله ای فرمودند: «لان مثلها مثل أم موسى لم يظهر بها الحبل ولم يعلم بها أحد إلى وقت ولادتها؛مَثَل این بانو، مثل مادر حضرت موسی بن عمران است که هیچ کسی ظهور و بروز حالت بارداری را در مادر حضرت موسی علیه السلام ندید در این بانو هم هیچ کسی این آثار را نمی بیند مگر وقت ولادتش». 🎙 استاد فیاضی 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━