📌امام علي علیه السلام فرمودند: شمارا سفارش میكنم كه به ياد مرگ باشيد واز آن كمترغفلت ورزيد؛چگونه ازچيزي غفلت مي كنيدكه اواز شما غافل نيست؟ 📚« #نهج_البلاغه ،خطبه 188» توبه هرچقدر‌‌ زیاد باشه بازم یه باری از دوشتون بر میداره نگید من هی گناه کنم و بعد توبه کنم! چه فایده؟ با توبه کردن کم کم یاد میگیرید دیگ گناه نکنید #توبه @margo_akherat

🎙 حرمت پنج چیز را نشکنید... دکتر رفیعی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌

💠حجت الاسلام والمسلمین شجاعی: ما سعادت‌مند نمی‌شویم : نه با زیادی آموخته‌های زیبایمان نه با زیادی گفتار زیبایمان نه با زیادی عبادات ‌مان ما سعادتمند می‌شویم با: خروجی‌های رفتاری زیبا و صادقانه‌مان. چگونه کسی اهل خروجی زیبا می‌شود؟ #شجاعی @margo_akherat

💠حجت الاسلام والمسلمین دانشمند: موضوع:👇 ❤️ مظلوم تر از امام زمان (عج)خداوند خلق نکرده #دانشمند @margo_akherat

‌امام صادق(علیه السلام): اگر #ربا حلال بود،مردم كار تجارت و كسب مايحتاج خود را رها مى كردند. پس خدا ربا را حرام فرمود، تا مردم به تجارت و خريد و فروش روى آورند و به يكديگر قرض دهند. 📙نور الثقلین ج۱ ص۲۹۵ @margo_akherat

#تلنگر حجت الاسلام والمسلمین شجاعی • حوادثی که رخ می‌دهند و خواهند داد؛ به سمت پیچیدگی به پیش می‌روند! • دشمن با تمام آنچه در چنته دارد پای کار آمده است و این حوادث، تمام نخواهند شد. ☜ آیا این برهه از زمان، مصداق آخرالزمان است؟ ☜ آینده‌ی خودم و خانواده‌ام چه می‌شود؟ ☜ وظیفه و نقش من در این بخش از تاریخ چیست؟ #شجاعی @margo_akherat

هنگام جان دادن در برابر خانواده، خود را به یادآور که نه طبیبی می تواند مرگ را از تو دور بگرداند و نه دوستی می تواند تو را یاری نماید. 📚بحارالانوار، ج75، ص 370 بسیار یاد مرگ کنید که در هم کوبنده‌ی لذات است 😣 @margo_akherat

⚜استاد رائفی پور : 📝عشق بازی با امام زمان عج سخنرانی جلوه های محبت امام زمان وظایف منتظران #امام_زمان @margo_akherat

🌹 رنگ خدا 🌹: ♨️ سوال: 🔰 آيا اين حرفي که بعضي ها ميگويند خدا بد نده؟ آيا اين حرف کفر است؟چون به طور کامل مخالف آيه صريح قرآن يعني آيه 79 سوره نساء است ✍️پاسخ: ✅اين جمله بين عوام رايج است و از جملاتي است که به تعبير مشهور، غلط رايج است و نبايد اينگونه بيان نمود. اما بيان اين جمله منجر به کفر نيست زيرا اعتقاد به اين موضوع ندارند که بدي را خدا مي دهد و يا خدا را سرمنشاء بدي و بلا و بدبختي بدانند بلکه صرفا بصورت يک جمله ابراز همدردي در آمده است و بهتر است از جملات جايگزين مانند اينکه ان شالله سريعتر بهبود يابيد، خدا بهتون سلامتي بده و... استفاده شود. با توجه به آيه اي که اشاره فرموديد هر چه از جانب خدا مي رسد جز خير و نيکي نيست و اين مي تواند مشمول آزمايشات سخت الهي شود مانند فوت بستگان و برخي بيماري ها و گرفتاري ها و ... که منجر به پاک شدن گناهان انسان و يا ترفيع درجه مي گردد. انسان اگر به فلسفه و حکمت کارها پي ببرد چيزي جز رحمت و خير و نيکي از جانب خدا نمي بيند. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی @margo_akherat

🌸🍃🌸🍃 اربابی آوازه کنیزی نوجوان و زیباروی را شنید، که قدی بلند و چشمانی خمار و صدایی دلکش داشت. 20 هزار دینار قیمتش بود و هر کسی را توان پرداخت این مبلغ برای خرید آن نبود، این کنیز ماه‌ها در خانه بود، همه می‌دیدند، اما کسی توان خرید او را نداشت. ارباب به غلام خود یک گونی سکه داد و او را روانه شهر کرد تا آن کنیز ماهرخ را بخرد. پسر ارباب به پدر گفت: «پدر می‌خواهم دیوانگان شهر را لیست کنم تا به آن‌ها طعامی دهیم.» پدر گفت: «اول مرا بنویس و دوم غلام مرا.» پسر پرسید: «چرا پدرم؟» گفت: «اولین دیوانه منم که به غلامی اعتماد کرده و یک گونی زر به او دادم. اگر او هم کنیز را بخرد و برای من بیاورد او هم دیوانه است، چون من به‌جای او بودم، اگر پول را نمی‌دزدیدم، کنیز زیباروی را دزدیده و به بیابانی روان شده و تا آخر عمر با او زندگی می‌کردم. در این حالت هر دو دیوانه‌ایم.» غلام کنیز را خرید و در حال برگشت کنیز گفت: «بیا هر دو سمت بیابانی روان شویم، من دوست ندارم دیگر در بند و هم‌خوابی اربابی باشم. به خود و من رحم کن.» غلام گفت: «من غلامم و هیچ گنجی روی زمین ندارم، اما در دلم گنجی به نام امانت‌داری و صداقت است که هرگز آن را با آزادی و لذت خود عوض نمی‌کنم و جواب ارباب را با خیانت نمی‌دهم، چون اگر چنین کنم مرده‌ام و مرده از لذت بی‌نصیب است.» غلام کنیز را به خانه آورده و به ارباب تسلیم کرد. ارباب چون داستان را شنید از صداقت غلام گریست و کنیز زیباروی را به او بخشید و هر دو را آزاد کرد. @margo_akherat

#داستان کوتاه توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم خواندم سه عمودی یکی گفت : بلند بگو گفتم : یک کلمه سه حرفیه ازهمه چیز برتر است حاجی گفت: پول تازه عروس مجلس گفت: عشق شوهرش گفت: یار کودک دبستانی گفت: علم حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه گفتم: حاجی اینها نمیشه گفت: پس بنویس مال گفتم: بازم نمیشه گفت: جاه خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر" است. سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار ديگری خندید و گفت: وام یکی از آن وسط بلندگفت: وقت خنده تلخی کردم و گفتم: نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید ! هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش کشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف ناشنوا بگوید: صدا نابینا بگوید: نور و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت: 🌹🍃خدا 🍃🌹 @margo_akherat

💠حجت الاسلام والمسلمین رفیعی: موضوع:👇 : امتحان و رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها #رفیعی @margo_akherat