ارزش تعظیم شعائر اسلام.mp3
742.5K
ارزش تعظیم شعائر اسلام در حکومت دینی- سیدمنیرالدین حسینی 📚 نمازجمعه شیراز، سال 1362 https://eitaa.com/feghhevelaee🏠
هدایت شده از 🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
🔆 به نظر ما عدم شكست انقلاب، قطعى است؛ چون انقلاب در وجدان عمومى جهان پيدا شده است.
✔️ سید مُنیرالدین حسینیِ هاشمی:
«به نظر ما عدم شكست انقلاب، قطعى است؛ چون انقلاب در وجدان عمومى جهان پيدا شده است.
اينكه اسرائيل خود را از حلّ مسئله جنوب لبنان عاجز میبيند نبايد امر كوچكى به حساب آيد. شاهد بوديم كه در جنگ ششروزه اعراب و اسرائيل، اين رژيم توانست مصر و ديگر كشورهاى عربى را درهم بكوبد، اما امروزه از تأمين امنيّت براى شمال كشور فلسطين اشغالى عاجز است. اين حقيقت را نبايد كوچك شمرد؛ چون اسرائيل يعنى سرمايهدارى، نه يك كشور كوچك. امروزه بيشترين سهام اطلاعاتى - سياسى، و سهام پولى - اقتصادى و بالاخره سهام تكنولوژيك دنيا در اختيار اين رژيم است. اينكه به راحتى نمیتواند با تمام جسارت روحى روبهروى يك ملت كوچك همچون مسلمين لبنان بايستد بهخاطر پشتيبانى وجدان عمومى و آراء ملل جهان است و الاّ اگر چنين نبود میتوانست همچون فاجعه هيروشيما را در لبنان و ديگر كشورها مرتكب شود.
آن پشتيبانى عمومى جهانى از چنين حركتهاى مكتبى، بهواسطه وجود انقلاب مبارك اسلامى بود كه نبايست آن را كوچك بشماريم.» ۷۵/۵/۲۵
☑️ @moniroddin
🔶توازن اجتماعی، حکمی ناظر به جامع و اداره جامعه
🔸شهید صدر (ره)
أنّ عدداً من الأحكام الثابتة في الشريعة الإسلامية يتجاوز قدرة الفرد ويعتبر حكماً موجّهاً نحو المجتمع، وهذا النحو من الأحكام لا موضع له في الصورة المحدودة التي ترسم للفرد المتديِّن سلوكه الاقتصادي، بينما هي جزء أساسيّ فيالصورة الكاملة لاقتصاد المجتمع الإسلامي. ومن أمثلة ذلك: وجوب إيجاد التوازن الاجتماعي في المجتمع الإسلامي بالمعنى الذي سيأتي شرحه، فإنّ هذا الوجوب يمثّل تكليفاً للمجتمع وقيادته العامة، وليس له مدلول عمليّ في التطبيق الدينيّ الفرديّ البحت.
📚 الإسلام يقود الحياة(موسوعة الشهيد الصدر ج5)، ص: 62
🔶مستند قرآنی «توازن اجتماعی»
ب- الهدف المنصوص لحكمٍ ثابت
وهذا المؤشّر يعني: أنّ مصادر الإسلام- من الكتاب والسنّة- إذا شرّعت حكماً ونصّت على الهدف منه كان الهدف علامةً هاديةً لملء الجانب المتحرّك من صورة الاقتصاد الإسلامي بصيغٍ تشريعيةٍ تضمن تحقيقه؛ على أن تدخل هذه الصيغ ضمن صلاحيّات الحاكم الشرعي الذي يجتهد ويقدّر ما يتطلّبه تحقيق ذلك الهدف عملياً من صيغٍ تشريعيةٍ على ضوء ظروف المجتمع وشروطه الاقتصادية والاجتماعية.
ومثال ذلك النصّ القرآني الآتي: «مَا أفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أهْلِ القُرَى فَلِلّهِ وَللِرَّسُولِ وَلِذِي القُرْبَى وَاليَتَامَى وَالمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقَابِ» «1»، فإنّ الظاهر من هذا النصّ الشريف أنّ التوازن وانتشار المال- بصورةٍ تشبع كلّ الحاجات المشروعة في المجتمع- وعدم تركّزه في عددٍ محدودٍ من أفراده، هدف من أهداف التشريع الإسلامي.
وهذا الهدف يعتبر مؤشّراً ثابتاً فيما يتّصل بالعناصر المتحرّكة، وعلى هذا الأساس يضع وليّ الأمر كلّ الصيغ التشريعية الممكنة التي تحافظ على التوازن الاجتماعي في توزيع المال وتحول دون تركّزه في أيدي أفرادٍ محدودين.
وتحارب الدولة الإسلامية التركيز الرأسمالي في الإنتاج والاحتكار بمختلف أشكاله.
📚الإسلام يقود الحياة(موسوعة الشهيد الصدر ج5)، ص: 48
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶تبعیت و وابستگی به روش غربی بدتر از تبعیت سیاسی و اقتصادی
🔸شهید صدر (ره)
وقد عبّرت التبعيّة في العالم الإسلامي لتجربة الإنسان الاوروبي الرائد للحضارة الحديثة عن نفسها بأشكال ثلاثة مترتّبة زمنياً، ولا تزال هذه الأشكال الثلاثة متعاصرة في أجزاء مختلفة من العالم الإسلامي.
الأوّل: التبعية السياسية التي تمثّلت في ممارسة الشعوب الاوروبية الراقية اقتصادياً حكم الشعوب المتخلّفة بصورة مباشرة.
الثاني: التبعية الاقتصادية التي رافقت قيام كيانات حكوميه مستقلّة من الناحية السياسية في البلاد المتخلّفة، وعبّرت عن نفسها في فسح المجال للاقتصاد الاوروبي لكي يلعب على مسرح تلك البلاد بأشكال مختلفة ويستثمر موادها الأولية ويملأ فراغاتها برؤوس أموال أجنبية ويحتكر عدداً من مرافق الحياة الاقتصادية فيها بحجّة تمرين أبناء البلاد المتخلّفين على تحمّل أعباء التطوير الاقتصادي لبلادهم.
الثالث: التبعية في المنهج التي مارستها تجارب عديدة في داخل العالم الإسلامي حاولت أن تستقلّ سياسياً وتتخلّص من سيطرة الاقتصاد الاوروبي اقتصادياً وأخذت تفكّر في الاعتماد على قدرتها الذاتية في تطوير اقتصادها والتغلّب على تخلّفها، غير أ نّها لم تستطع أن تخرج في فهمها لطبيعة المشكلة التي يجسّدها تخلّفها الاقتصادي عن إطار الفهم الاوروبي لها، فوجدت نفسها مدعوّة لاختيار نفس المنهج الذي سلكه الإنسان الاوروبي في بنائه الشامخ لاقتصاده الحديث.
وبالرغم من اختلافات نظرية كبيرة نشأت بين تلك التجارب خلال رسم المنهج وتطبيقه فإنّ هذه الاختلافات لم تكن دائماً إلّااختلافاً حول اختيار الشكل العام للمنهج من بين الأشكال المتعدّدة التي اتخذها المنهج في تجربة الإنسان الاوروبي الحديث، فاختيار المنهج الذي سلكته التجربة الرائدة للإنسان الاوروبي الحديث كان موضع وفاق؛ لأنّه ضريبة الإمامة الفكرية للحضارة الغربية، وإنّما الخلاف في تحديد شكل واحد من أشكالها.
📚 اقتصادنا(موسوعة الشهيد الصدر ج3)، ص: 18
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶فقه امام صادق (ع) پاسخگوی همه نیازهای بشر تا قیامت
🔸امام خمینی (ره)
«معرف حضرت صادق- سلام اللَّه عليه- بعد از اينكه خود پيغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. اين فقهى است كه با زبان ايشان بسط پيدا كرده است كه براى احتياج بشر از اول تا آخر، هر مسئلهاى پيش بيايد، مسائل مستحدثه، مسائلى كه بعدها خواهد پيش آمد، كه حالا ما نمىدانيم، اين فقه از عهده جوابش بر مىآيد و هيچ احتياج ندارد به اين كه يك تأويل و تفسير باطلى بكنيم. خود فقه، خود كتاب و سنت، خود فقهى كه اكثرش را حضرت صادق- سلام اللَّه عليه- بيان فرموده است، اين فقه همه احتياجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى يوم القيامه [تأمين كرده،] اين محتوايش اين طور است.»
📚صحيفه امام، ج20، ص: 409
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶نقش اراده و طلب عمومی مردم در احکام حکومتی
«طلب عمومي» هر چه شديدتر باشد، امكان برتري اسلام نسبت به كفر حاصل ميشود. در نتیجه امكان پیاده کردن احكام در داخل پيدا ميشود. اگر حاكمیت بخواهد طلب عمومي مردم را تغيير بدهد؛ سراغ اهواء جزئي نميرويد و مردم را تحريك ميكنيد که مظالم دنيا چگونه است و وضعيت كفر در عالم چه ميكند. انزجار از ظلم كه يك امر فطري است، وسيله هماهنگ شدن و همدل شدن داخل را فراهم ميكند. اما گاهی سخت گيري ميكنيد، ميگوييد: تو پايت را عقب یا جلو گذاشتي! تو موي سرت پيداست! تو چنين و چنان هستی! در زهد فردي دقت می کنیم! در این صورت حكومت شما دچار درگيريهاي داخلي ميشود و ميدان باز ميشود براي كفار كه تحريكات داخلی را شديد كنند. حضور شما در دفع سبيل كفر نسبت به اصل اسلام کم می شود و بر سر امور جزئي دعوا می کنید!
بنابراین صورت مسأله را به دو گونه می توان طرح کرد؛ اول، بالارفتن ظرفيت قدرت، يعني «طلب عمومی» که بر اساس آن مشخص می شود که كل جامعه چه تكليفي در برابر طلب كفار دارند. طلب دو اُمت در تقابل یکدیگر است و «نفي سبيل» این جا معنا پیدا ميكند. دوم، حکومت از قبیل وجوب کفایی است و من به الكفايه در حاکمیت هست. قيام به حاکمیت و عِدّه و عُدّه ای که لازم است، به قدر كفايت هست.
اگر دولت بخواهد نظام مديريتش را اصلاح كند، به ميزاني كه آبرومند است ميتواند اين كار را بكند؛ به ميزاني كه حرفش خريدار دارد! در غیر این صورت وجود مبارك مولي الموحدين (عليه افضل الصلوات المصلين) يك قاضي را ميآيد عوض كند، فریاد وا عمرا بلند می شود!
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🔶احکام حکومتی از قبیل «مَجَارِيَ الْأُمُورِ»
🔸مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
كارهاي فقاهتي كه در احكام حكومتي لازم است، چند دسته هستند: اول؛ رهبري مقياس توسعه است؛ به عبارت ديگر «تغيير مقياس» كه خود عين رهبري است، دوم؛ تنظيم نسبت هاست كه مرتبه نازل آن است. سوم؛ مسائل قضا و حكم است، آیا اين قضا و حكم فقط مواردش بين متخاصمين و امور جزئيه است؟ يا اينكه تعريف آن را از خود روايات هم به گونه ديگر ميشود ملاحظه كرد؟
اين روايت شريف را ملاحظه بفرماييد: «مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِه» . البته در فصل خودش باید كار اجتهادي روي اين روایت با اصول استنباط احكام حكومتي انجام بگيرد. اینجا صرفاً به عنوان مؤيد دقت كنيم؛ اين روایت چه فرقي دارد با آن جا كه فرمودند: «فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ» ؟ بحث تقليد يک مساله است، بحث اين كه اگر نزاع را ببرد نزد غير اهل آن، رجوع به طاغوت كرده، بحث ديگری است. «مَجَارِيَ الْأُمُورِ» كه از قبيل «قضا» نيست. در «قضا»، شما بين متخاصمين مسايلي را حل ميفرماييد، اما امور و مجاری امور سنخ دیگری است؛ الان كار بانك مركزي در سياست گذاري پولي چيست؟ اگر سياست را به نفع صنعت گذاشت، كشاورزي شكست ميخورد. اگر به نفع كشاورزي گذاشت، صنعت تضعيف ميشود. اگر سياست پولي را به نفع توليد نيروي انساني و خدمات گذاشت، هر دوي آنها تضعيف ميشوند. مثل اينكه اگر بین دو آبادی، یک خیابان جدید کشیدیم، رفت و آمد از خیابان قدیمی به خیابان جدید منتقل می شود و مغازه های جاده قبلي متروكه ميشود! صاحبان آن¬ها مجبور می شوند کنار جاده جدید مغازه بخرند. رشته امور زندگي مردم تغییر می کند؛ شغل ها را باید تغییر دهند، با یک تصمیم، برخی شغل ها دیگر صرف اقتصادی نمی کند. احكام خرد، سرجای خودش ثابت است قبلاً به احکام خرد عمل ميكردند، الان هم عمل ميكنند، اما مجاري امور تغییر کرده است. مجاري امور از قبيل احكام تقليدي و قضاوت نيست. آنها را «عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ» توصيف می کند.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
نسبت ولایت و کارشناسی.docx
38.5K
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
نسبت ولایت و کارشناسی.pdf
345.5K
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶الگوی حکومت دینی
🔸علامه طباطبایی (ره)
و لكن على أي حال أمر الحكومة الإسلامية بعد النبي ص و بعد غيبة الإمام كما في زماننا الحاضر إلى المسلمين من غير إشكال، و الذي يمكن أن يستفاد من الكتاب في ذلك أن عليهم تعيين الحاكم في المجتمع على سيرة رسول الله ص و هي سنة الإمامة دون الملوكية و الإمبراطورية و السير فيهم بحفاظة الأحكام من غير تغيير،و التولي بالشور في غير الأحكام من حوادث الوقت و المحل كما تقدم و الدليل على ذلك كله جميع ما تقدم من الآيات في ولاية النبي ص مضافة إلى قوله تعالى: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ: «الأحزاب: 21».
📚 الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 125
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶دو نوع تلقی از رابطه دولت ها و مردم
🔸مقام معظم رهبری
«دو نوع تلقی از رابطه دولتها و مردم وجود دارد در فرهنگ سیاسی و اجتماعی. یک تلقی زمامداری که همین تعبیر زمامداری هم حاکی از همان مفهوم و تلقی است. انسانها زمامی دارند و این مهار در دست عده ای است آنها را هل می دهند و یا می کشانند به هر طرفی که دلشان بخواهد. ممکن است آنچه دلشان می خواهد به مصلحت مردم باشد، ممکن است به زیان مردم باشد، اما مردم به هر حال کشانیده شده و هل داده شده هستند. زمام دست یک عده است؛ این یک تلقی.
یک تلقی دیگر این است که نه، اگر چه مردم باید هدایت بشوند و راهنمایی بشوند و حتی در مواردی تخلف ها، تعرض ها و سرکشی ها و طغیان ها باید با قدرت و قاطعیت مقابله و مواجهه بشود؛ اما حرکت اصلی به دوش خود مردم و تابع اختیار خود مردم است. این خود مردمند که باید حرکت کنند، اگرچه به هدایت مِن الله و یا مِن اولیاء الله، اما خود مردم باید انتخاب کنند، اختیار کنند و بروند. تلقی اسلام از حکومت، این دومی است. آنی که ما از متون اسلامی و از شیوهی حکومت اوصیاء الله می فهمیم، این دومی است.»
📚2/10/1359
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee