eitaa logo
عسل معروف 🐝🍯
73 دنبال‌کننده
605 عکس
257 ویدیو
15 فایل
﷽ يا أيها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا (۵۱ المومنون) عبادي @Ebad_i شاگرد زنبور..
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسلام آمنين
۷ شهریور ۱۴۰۲/ سال سوم عمود یک هزار و چهارصد و عِلْم علیه السلام به روایت حضرت آقا امام صادق علیه السلام درباره اصطلاح در قرآن، (چاه متروک/سوره حج آیه۴۵) مهمترین و در عین حال متروک ترین عمود طی نشده ی بی زائر، است(بحارالانوار به نقل از تفسیر قمی ج۲۴ص۱۰۱). این است غربت حقیقی امام در میان ده ها میلیون زائر مشتاق. به همین دلیل شاید بتوان گفت که اصلی ترین اقدام برای تکمیل و ارتقای حرکت تمدنی اربعین، شناساندن جایگاه حقیقی امام علیه السلام در زندگی بشریت است. امام محمدباقر علیه السلام در این زمینه می فرمایند: مردم، نم و رطوبت را می مَکَند و رودخانه ی زلال عظیم علوم ما اهل بیت_ علیهم السلام _ را رها می کنند(الکافی ج۱ص۲۲۲). حال که به برکت خون هزاران هزار شهید، جمهوری اسلامی به بار نشسته و در بالاترین سطح قدرت تاریخی و نبرد تمدنی خود با قرار دارد، به فرموده آقا امام رضا علیه السلام، تنها وظیفه اش نشر دانشهای متروک و بر زمین مانده خاندان علم است که «لَوْ عَلِمَ النّاسُ مَحاسِنَ كَلامِنا لَاتَّبَعونا».(معانی الاخبار ج۱ص۱۸۰). بر این اساس، تکمیل و ارتقای تجمع حداکثری اربعین، وابسته ی به رجوع حداکثری به علم امام است. برای تک تک مسائل و گره های زندگی باید به امام علیه السلام رجوع کرد (نمونه). امامی در جایگاه حقیقی خود: تنها دانشمند و دانشگاه حقیقی عالم. محل نگارش: کربلاء المقدسة @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۸ شهریور ۱۴۰۲/ سال سوم من، تنها معلم مدرسه خانگی مان و دخترم تنها دانش آموز اولین سال مدرسه دخترم است و می خواهم بنابر طراحی اسلام عزیز، معلمش بشوم و خانه را حوزه علمیه کنم. همانطور که میدانید: یکی از پر رمز و راز ترین مسائل در خلقت الهی، موضوع قدر، اندازه و کاملا استثنایی هر چیز است(حجر۲۱/ أعلی۳). بنابراین، یکی از نارساترین حالت های تعلیم این است که مثلا بیست نفر با شرایط و ظرفیت کاملا متفاوت را در کلاسی جمع کنی و به همه آنها، محتوای یکسانی آموزش دهی. بدتر اینکه از همه دانش آموزان یک نتیجه بخواهی آنهم در زمان یکسان و با معلمی که مجبورند در کلاسش باشند و خودشان نقشی در انتخابش نداشته اند. مبتنی بر مسئله قدر و ظرفیت اختصاصی هر فرد، بهترین معلم، آشناترین آنها به دانش آموز است و چه کسی آشناتر از پدر؟ که در سیره بسیاری از علما میخوانیم اولین معلم پدرشان بوده. ملحق به مسئله بنیادین ظرفیت، موضوع میان استاد و شاگرد، یکی دیگر از ارکان اساسی انتقال علم به قلب دانش آموز_نه برگه امتحانی_ است. و باز هم چه کسی بهتر از پدر؟ سومین دلیل اینکه کریم نه به عنوان یک شعار، بلکه به معنای حقیقی کلمه، تنها محتوای علمی مفیدی است که انسان را به سرمنزل مقصود در دنیا و نتیجتا آخرت خواهد رساند(إسراء۹/ نساء٨٢) و حاوی تمامی علوم و معارف مورد نیاز بشریت است(أنعام۵۰/نحل۸۹/أنعام۳۸/الکافي ج١ص۲۲۲/ الكافي ج١ص٥٩). این در حالی است در نظام کنونی آموزش و پرورش، قرآن کریم و معارف امام علیه السلام، موضوعی حاشیه ای و کم اهمیت است و به عبارت دیگر: نظام محتوایی آموزش و پرورش در طی بیش از ساااااال، رسوخ دهنده حقیقی سکولاریسم و انواع محرومیت ها به قلب و عمل فرزندان ماست. با توجه به مسائل مذکور، در طراحی پیشرفته نظام آموزشی اسلام، با یک مدل غیرمتمرکز، رفق محور، ظرفیت پایه، بسیار ارزان و مبتنی بر علوم نافعه الهیه مواجهیم که پدر، اولین و مهمترین معلم فرزندان است که فرمود: از حقوق اصلی فرزند این است که پدر، قرآن را به او تعلیم دهد(نهج البلاغه حكمت٣٩٩). در یادداشت بعدی به موضوع مدرک، آینده شغلی، تکلیف خانواده هایی که چنین امکانی ندارند و دروسی که برای آموزش به دخترم انتخاب کرده ام خواهم نوشت. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۸ شهریور ۱۴۰۲/ سال سوم من، تنها معلم مدرسه خانگی مان و دخترم تنها دانش آموز اولین سال مدرسه دخترم است و می خواهم بنابر طراحی اسلام عزیز، معلمش بشوم و خانه را حوزه علمیه کنم. همانطور که میدانید: یکی از پر رمز و راز ترین مسائل در خلقت الهی، موضوع قدر، اندازه و کاملا استثنایی هر چیز است(حجر۲۱/ أعلی۳). بنابراین، یکی از نارساترین حالت های تعلیم این است که مثلا بیست نفر با شرایط و ظرفیت کاملا متفاوت را در کلاسی جمع کنی و به همه آنها، محتوای یکسانی آموزش دهی. بدتر اینکه از همه دانش آموزان یک نتیجه بخواهی آنهم در زمان یکسان و با معلمی که مجبورند در کلاسش باشند و خودشان نقشی در انتخابش نداشته اند. مبتنی بر مسئله قدر و ظرفیت اختصاصی هر فرد، بهترین معلم، آشناترین آنها به دانش آموز است و چه کسی آشناتر از پدر؟ که در سیره بسیاری از علما میخوانیم اولین معلم پدرشان بوده. ملحق به مسئله بنیادین ظرفیت، موضوع میان استاد و شاگرد، یکی دیگر از ارکان اساسی انتقال علم به قلب دانش آموز_نه برگه امتحانی_ است. و باز هم چه کسی بهتر از پدر؟ سومین دلیل اینکه کریم نه به عنوان یک شعار، بلکه به معنای حقیقی کلمه، تنها محتوای علمی مفیدی است که انسان را به سرمنزل مقصود در دنیا و نتیجتا آخرت خواهد رساند(إسراء۹/ نساء٨٢) و حاوی تمامی علوم و معارف مورد نیاز بشریت است(أنعام۵۰/نحل۸۹/أنعام۳۸/الکافي ج١ص۲۲۲/ الكافي ج١ص٥٩). این در حالی است در نظام کنونی آموزش و پرورش، قرآن کریم و معارف امام علیه السلام، موضوعی حاشیه ای و کم اهمیت است و به عبارت دیگر: نظام محتوایی آموزش و پرورش در طی بیش از ساااااال، رسوخ دهنده حقیقی سکولاریسم و انواع محرومیت ها به قلب و عمل فرزندان ماست. با توجه به مسائل مذکور، در طراحی پیشرفته نظام آموزشی اسلام، با یک مدل غیرمتمرکز، رفق محور، ظرفیت پایه، بسیار ارزان و مبتنی بر علوم نافعه الهیه مواجهیم که پدر، اولین و مهمترین معلم فرزندان است که فرمود: از حقوق اصلی فرزند این است که پدر، قرآن را به او تعلیم دهد(نهج البلاغه حكمت٣٩٩). در یادداشت بعدی به موضوع مدرک، آینده شغلی، تکلیف خانواده هایی که چنین امکانی ندارند و دروسی که برای آموزش به دخترم انتخاب کرده ام خواهم پرداخت. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۹ مهر ۱۴٠۲/ سال سوم نیروی نظامی ملائکه و یک نفر به ده نفر بارها عرض کرده ایم که شاخصه های ارزیابی شبه علم های مدرن، تک بعدی و بسیار ناقص است. فی المثل همانطور که پزشکی جدید از درک تاثیر گناه در ایجاد مرگ ناگهانی عاجز است، همانطور که دانش جغرافی و هواشناسی جدید از درک ارتباط میان فراوانی نعمات با اعمال صالح انسانها ناتوان است، علوم نظامی مدرن نیز بر اساس شاخصه هایی بخشی و تک بعدی استوار شده. مثلا وقتی معیارهای رتبه بندی قدرت ارتش های جهان را بررسی می کنیم، غالب معیارها مانند تعداد نفرات و تجهیزات، متمرکز بر همین امور ظاهری و مادی است که فرمود: يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا(۷ روم). حال آنکه وقتی به قدرت نظامی در قرآن می پردازیم، با یک دستگاه دانشی کاملا جامع و متفاوت روبرو می شویم. ۱. فی المثل خداوند متعال در بعضی اوقات، کثرت نفرات را حتی بی فایده می داند(۲۵ توبه) و انسانها را متذکر به تجربه های تاریخی فراوانی می کند که ، گروه های اندکی بر افراد زیادی پیروز شدند(۲۴۹بقره_اذن الله و قدرت نظامی). ۲. مورد بسیار شگفت انگیز و قابل تامل دیگر، است که خداوند در جنگها به یاری متقین می فرستد(۱۲۴تا۱۲۶ آل عمران_ملائکه و قدرت نظامی). ۳. مورد عجیب دیگر این است که اگر اهالی صراط مستقیم، متخلق به سلاح فوق راهبردی و پیشرفته صبر و ثبات قدم باشند، می توانند به تنهایی حریف ده نفر جنگی شوند، چرا که درگاه الهی اهل نیستند!(۶۵انفال_ تفقه و قدرت نظامی). نکته جالب این است که در هر سه مورد مذکور، خداوند متعال تاکید واضحی بر مسئله ی ،استقامت و ثبات قدم دارد. سلاح صبر، راس و سر ایمان یک جامعه است(الکافی ج۲ص۸۹) و در یک نگاه کلان حکومتی حداقل ۹ پایه و زیرساخت اساسی دارد. از مهم ترین زیرساخت های صبر و استقامت، مسائلی است که در به آن می پردازیم و از موثرترین مهره های فقه التزکیه، آداب انعقاد نطفه(دریافت) و معیارهای تغذیه صحیح است (دریافت). در نظریه امنیتی سِلم به شرح تفصیلی مسئله ی امنیت خواهیم پرداخت. ان شاءالله ✍️قاسم یزدانی خراسانی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۵ آذر۱۴٠۲/سال سوم آتش فصل پنج سند۲٠۳٠ بر خانه مادر! خطبه فدکیه را در منابر، همراه با بخش برابری جنسیتی سند ۲٠۳٠بخوانید! نظام مقایسه، یکی از مهمترین ابواب قواعد اصولی فقه البیان است. مبتنی بر آیات و روایات(۲۵۶بقره/نهج البلاغه خ۱۴۷)، بیان، در صورتی هدایت آفرین خواهد بود که هر دو جانب و را کامل و روشن به مردم برساند. دائما انسان را متوجه بدعتهای زنده و کنونی جامعه می کند و ما را به متن نبرد همیشگی حق و باطل و نور و ظلمت می کشاند. بی توجهی به این مسئله باعث شده که بسیاری از مومنان گمان کنند، کسانی که به صراحت دنبال حذف حضرت مادر سلام الله علیها و خاموش کردن در زمین بودند(۸صف)، دیگر از بین رفته و آن مسائل جانسوز، صرفا حوادثی تاریخی بوده که تمام شده و کار ما تنها گرامیداشت آن است. و مگر برای سقیفه سازمان ملل، چیزی بهتر از این تصور خام و باطل هم وجود دارد؟ بیان مبتنی بر نظام مقایسه می گوید: در صورتی می توانید از هیئات، سخنرانی ها و مجالس فاطمیه(سلام الله علیها) برای علیه السلام(زیارت آل یاسین) نیرو بسیج کنید که بگویید در حال حاضر، دقیقا چه کسانی با چه عناوینی و از چه راههایی برای حذف مادر و مادری در تلاش شبانه روزی اند که فرمود: وَ مَن نَامَ لَم يُنَم عَنهُ(نهج البلاغه نامه۶۲). چرا که عالم حقیقی کسی است که اولا را بشناسد و ثانیا با آنها مقابله کند(علل الشرایع ج۱ص۲۳۵). وگرنه تو با خیال راحت بر مادر گریه میکنی و اصحاب سقیفه سازمان ملل هم با خیالی راحت تر از تو، مشغول پیشبرد اهداف ظلمانی خود. سازمان ملل، سقیفه امروز است و سند ضاله توسعه پایدار۲٠۳٠، بویژه فصل پنجم آن _برابری جنسیتی_ برنامه جامع حکومتی رهروان و فلانی! برابری جنسیتی به معنای حقیقی کلمه یعنی حذف مادری و در مرحله بعدی حذف جنسیت و خانواده! یعنی ایجاد تغییر حداکثری در به عنوان یکی از مهم ترین برنامه های ابلیس(۱۱۹نساء). برابری جنسیتی می گوید: هررررر نوع تفاوتی که به خاطر جنسیت، بین زن و مرد وجود دارد تبعیض است و باید رفع شود. فی المثل اینکه زن بخاطر زن بودنش باید حجاب داشته باشد، یک نوع تبعیض و ظلم در حق بانوان است و باید به آن خاتمه داد. یا اینکه زن چون زن است پس مادری هم می کند، تبعیض است و باید به آن پایان داد و... . یا در مسائل سطحی تر: اینکه زن و دختر بخاطر جنسیت شان نباید وارد ورزشگاه فوتبال مردان شوند، تبعیض و ظلم است و باید از بین برود. حال چه باید کرد؟ پاسخ همان راهی است که حضرت مادر سلام الله علیها نشان بشریت دادند: بازگشت به امام و علم لایتنهایی ایشان که: النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا(عیون اخبار الرضا ج۱ ص۳٠۷). در مدرسه فقهی هدایت، دوازده اولویت تمدنی بر اساس آیات و روایات، برای احیای گرانسنگ ترین جایگاه عالم یعنی مادری ارائه شده است. دریافت الولویتهای تمدنی دوازده گانه @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۴ اسفند ۱۴٠۲/ سال سوم به این بندها خیره شو خیره شو! بندهای توسعه و اغلال اسارت یک ملت 1️⃣ ‌تأکید بر آگاهی بانوان در مقاطع سنی بالقوه باروری، در زمینه . 2️⃣ آموزش مسائل (کاهش) جمعیت در قالب مواد درسی در سطوح !، دانشگاهی و آگاهی سازی عمومی در صدا و سیما. 3️⃣ تأمین و تعمیم وسایل پیشگیری از بارداری در سطح مناطق جغرافیایی کشور به ویژه روستاها و مناطق محروم. 4️⃣ کسب دانش و انجام مطالعات جهت استفاده و توسعه روشها و تکنولوژی‌های جدید در امر پیشگیری از بارداری. 5️⃣ اختصاص بخشی از فعالیت بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و مراکز بهداشتی در سطح کشور به منظور ارائه خدمات پیشگیری از بارداری. 6️⃣ لغو کلیه قوانین و مقررات و امتیازهای اقتصادی- اجتماعی مشوق خانوارهای پرجمعیت. این بندها بخشی از برنامه ی روزانه یک کودک یا دانش آموز دبیرستانی نیست، بلکه یکی از مهم ترین بخشهای برنامه ی تنها کشور شیعه جهان است. آنهم نه برای یک روز و دو روز بلکه برای پنج سااااال! بخشهایی از مهم ترین تدابیر قانون برنامه دوم توسعه درباره جمعیت. قانونی که به شدیدترین و بی رحم ترین شکل ممکن در بازه زمانی ۱۳۷۴تا۱۳۷۹ مبنای کل سیاستهای جمهوری اسلامی بود. برنامه ای که ۲۳۸۱۸۶٠٠٠٠٠٠٠٠ تومان از قرار هر دلار ۵٠٠ تومان برای آن هزینه شد. برنامه ای که نخبگان یک ملت!! در مجلس و دولت آقای هاشمی و خاتمی، با نقش محوری دکتر مرندی و ولایتی از سال ۱۳۶۹ آغاز کرده بودند. برنامه ای که می خواست بر اساس یافته های علمی!!، نرخ رشد جمعیت کشور را تا سال ۱۳۹٠ به ۲/۶ دهم و متوسط چهار فرزند در خانواده کاهش دهد. اما از آنجایی که دوستان برای رسیدن به بسیار عجول بودند، آنچنان قلب راکتور جمعیت ایران را بتن ریزی کردند که در سال نود به نرخ رشد ۱/۳ رسیدیم و همچنان رو به کاهشیم. آری نابودی نسل شیعه یک کار قانونی بود، با بودجه بیت المال شیعیان علی! با هدف رسیدن به توسعه و خوشبختی! اما دو نکته: اول اینکه نسل کشی شیعیان کماکان از طرق مختلفی در جریان است. یکی از ابعاد جرائم سازمان یافته ای مانند در ارض واسعه ایران و کردن زنان همین است. جالب اینکه از اصلی ترین راهبردهای پیشنهادی برنامه اول توسعه (۱۳۷۴_۱۳۶۹) برای کاهش جمعیت، همین افزایش مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی بوده! نکته دوم: باید بدانیم که طرح کاهش جمعیت، تنها طرحی نبوده که به نام و هدف رسیدن به سعادت و خوشبختی طی این سالها اجرا شده و این جریان کماکان ادامه دارد. حال که در آستانه انتخاب قانون گذارانی جدید هستیم، در وهله اول باید طرحهای حقیقی پیشرفت را از برنامه های استعماری توسعه غربی بازشناسی و برای مردم تبیین کنیم، ثانیا نمایندگانی را روانه مجلس کنیم که نسخه های پیشرفت و سعادت را از قرآن و روایات می گیرند، نه از بهداشت جهانی و سند ضاله 2030. نمایندگانی که غایتشان حرکت در مسیر است نه سقوط در جهنم . آشنایی با برخی از طرحهای پیشرفت اسلامی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۳ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم بریم سلام فرمانده یا آقای جویا؟!؟!؟ زمانی همسایه خیلی جالبی داشتیم. آدم نمی دانست از کارهایش بخندد یا بگرید. فی المثل در حد انفجار برای دختر خردسالش انیمیشن های مسموم هالیوودی تهیه می کرد. از طرفی خیلی جدی و با تردید می پرسید: درست است که می گویند این کارتون ها برای بچه ها ضرر دارد؟؟ یا روزی که هماهنگ کرده بودیم بچه ها را برای برنامه به مسجد جمکران ببریم می گفت: امروز آقای جویا _از مجریان شبکه پویا_ هم در قم برنامه دارند. بعد خیلی جدی ادامه داد: سلام فرمانده را برویم یا آقای جویا را؟!؟!؟ حوادثی که این روزها در عرصه اندیشه دینی و تمدن سازی در حال رقم خوردن است، بیش از پیش مرا به یاد همین پرسش همسایه می اندازد. شاید همین ها، مهم ترین گرهی است که بسیاری از بزرگواران را چه در عرصه مدیریت و اجرا، چه در عرصه اندیشه و تولید علم گرفتار کرده. همانند پنداری و ! عزیزی می گوید: شهر نیاز به بیمارستان دارد، پس ما که در اسلام چیزی درباره بیمارستان نداریم طب اسلامی هم نداریم! اصلا شهر اسلامی هم نداریم! دیگر بزرگوار، رقم بالا و فاجعه بار تعداد جراحی های صورت گرفته در یک استان را، رسما به عنوان پیشرفت عنوان می کند! عزیز دیگری که صاحب تالیفات فراوان در فقه و اصول و فلسفه است می گوید: چرا زنان که نیمی از جامعه هستند باید بیکار باشند! برادران دیگری همنوا با به دنبال شهر هوشمند البته با روکش اسلامی اند و قس علی هذا..... این قبیل حرفها و دیدگاه های به ظاهر متفاوت، یک حلقه مشترک دارند و آنهم: یکسان انگاری مسیر با و سبک زندگی اسلامی است. همه این دیدگاه ها نتیجه نداشتن نگاه جامع به دین است. ریشه اصلی یکسان پنداری اسلام و آنچه که از علوم دنیای کفر برآمده، در نگاه های است که تمرکز اصلی اش بر اوامر و نواهی الهی است. نه کاری با توصیفات شارع دارد و نه خود را ملزم به بررسی و فواید رهنمایی های اسلام می داند. اساسا این منطق فهم دین به لحاظ ساختاری نمی تواند تمام عرصه قرآن و روایات را با هم ببیند و آنگاه به تفاوت های اظهر من الشمس معیارهای پیشرفت اسلام و کفر پی ببرد. همین نگاه در زمینه اقتصاد می گوید: آیه داریم؟ روایت داریم که تورم را چطور کنترل کنیم؟ این عزیزان هم چون تمام دین را مطمح نظر قرار نمی دهند، اقتصاد را امری می دانند که به خود بشر واگذار شده و ربطی به هدایت های اسلامی ندارد!!! چرا که به دلیل ضعف اصول استنباطشان توانایی یافتن نظام اقتصادی قرآن را ندارند. آنگاه مانند مثال بیمارستان نتیجه می گیرند: چون از ادبیات اقتصاد غربی _تورم_ چیزی در قرآن و روایات نیامده، پس اسلامی هم نداریم. این بزرگواران در نهایت به این می رسند که همانطور که سلامت مردم برای شارع مهم نیست، شهر و مکان زندگی انسان برایش اهمیتی ندارد، حضرت باری تعالی با اقتصاد هم کاری ندارد که اگر داشت، باید آنرا به صورت یک بسته می گفت!!! الهِدايةُ أَمْرٌ والاقتصادُ أَمْرٌ آخَرْ! پیشنهاد می کنم برای پاسخ به نگاه های استنباطی ناقص دوستان، کتاب «الگوی مردم پایه مشاغل برتر» را حتما مطالعه کنید. در این کتاب، پنج اشکال و تفاوت جدی میان اقتصاد مدرن(دولتی_خصوصی) و بررسی شده است. نهایتا چهل تصمیم عملیاتی نیز با توجه به مجموعه آیات و روایات و در فضای اقتصاد اسلامی ارائه شده است. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
٠ ۲ اردیبهشت ۱۴٠۳/ سال چهارم شجره نامه یا کد ملی؟ یکی از اساسی ترین مسائل زندگی انسان، روشی است که خود را با آن معرفی می کند و متقابلا دیگران را شناسایی. از گرانقدر ترین آیات قرآن که دلالت های روشنی بر اهمیت این موضوع دارد، آیه ۱۳ سوره حجرات است. خداوند متعال تصریح دارد که اساسا شما را گروه گروه و قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. بی اغراق صدها اثر بر این بار می شود که در محیط زندگی، انسان ها همدیگر را بشناسند یا در فضای زیست کنند. مثلا در حال حاضر بسیاری از افراد برای ازدواجشان با مشکلات جدی مواجهند، چرا که اساسا کسی دیگری را نمی شناسد! یا کثیری از جرائمی که در جامعه رخ می دهد، به دلیل از بین رفتن و مفهوم تمدنی . امری که برآمده از شناخت و آشنایی گسترده است و بی معنا در محیط های کلان مدرن. در واقع ساختارهای ضد انسان غربی، ما را به سمت تنهایی، فردیت و ارتباطات واقعی حداقلی سوق داده است. در سالهای اخیرا هم تبدیل به چند عدد و رقم شده ایم () و تنها برایمان باقی مانده، البته اگر هدف پنجم سند ۲٠۳٠ توسعه پایدار () اجازه دهد. مهم این است که بدانیم سرنوشت محتوم همین است. مدیریتی که هرچه بیشتر انسانها را تنها، وابسته و ضعیف بار می آورد، تا توان کنترل بیشتری بر آنها داشته باشد. بدیهی است که نمود این ساختار طاغوتی کنترل گر در معرفی افراد، چیزی فراتر از کد ملی نخواهد بود. امری که پایه های ابتدایی اش را در زمانه منحوس پهلوی اول بنا نهادند( تاریخ مؤسسات تمدنی ایران، محبوبی اردکانی ج۲ص۱۵۷). اما در عالم اسلام که به دنبال تجمع حداکثری، افزایش روابط و شناخت طرفینی گسترده است، برای معرفی افراد و هویت بخشی به آنها راه دیگری پیشنهاد می شود. در دنیای زیبای اسلام، نویسی معرف انسان هاست که علاوه بر این که سند و طهارت نسل اندر نسل فرد است، القای هویت جمعی، پشتوانگی و دلگرمی هم دارد. حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهى هستند که از او حمایت مى کنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدایند و در هنگام مصیبت ها نسبت به او پر عاطفه ترین مردم مى باشند(خطبه ۲۳ نهج البلاغه). علاوه بر این ها، شجره نامه به مثابه نقشه ای خانوادگی برای راهبرد تمدنی نیز محسوب می شود. ریشه این نوع از هم به قرآن کریم باز می گردد. مثلا خداوند متعال برای معرفی مهم ترین خاندان مؤثر در درگیری های حق و باطل تاريخ( خاندان نبوت و امامت و خاندان بنی امیه) از مفهوم استفاده می کند: «شجرة طيبة و شجرة مباركة» و در مقابل «شجرة خبيثة و شجرة ملعونة».( آیات ۲۴ ابراهیم/ ۳۵ نور/ ۲۶ ابراهیم/۶٠ إسراء). مبتنی بر همین مفهوم قرآنی، نبی مکرم اسلام نیز در معرفی خودشان می فرمایند: يَا عَلِيُّ: خَلَقَ اَللَّهُ اَلنَّاسَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى وَ خَلَقَنِي وَ أَنْتَ مِنْ (الأمالي للطوسی ج ۱ ص ۶۱۰). @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم تعطیلی چهل ساله حساب صد، تا ایستگاه هشتم رئیسی! یکی از بنیادی ترین تصمیمات تمدنی امام راحل در کنار تاسیس کمیته امداد، نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و کمیته های امنیتی محله محور، برای ساماندهی به مسئله حیاتی مسکن بود. امام خمینی رحمه الله علیه با تمام مسائل و مشکلات طاقت فرسا و کمرشکن ماههای اول انقلاب، ساماندهی به مسئله خانه و کاشانه مردم را تنها شصت روز پس از پیروزی قیامشان شروع کردند. به این سخنان کماکان زنده ۴۵ سال پیش امام توجه کنید: در رژیم منفور پهلوی، یکی از مصیبت ‏بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود. بسیاری از مردم در تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند، و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار و و به سر می ‏بردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغوله‏ ها و اتاقک های تنگ و تاریک و خرابه ‏ها به سر می‏ بردند؛ و چه بسا از درآمد ناچیزشان را بایستی برای‏ اجاره آن بپردازند... نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد؛ و این از هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر اسلامی است که برای این مسئله مهم چاره ‏ای بیندیشد، و بر همه است که در این مورد همکاری کنند...در این طرح به هیچ وجه نباید پولی در برابر خرید زمین پرداخت شود. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ نکته مهم و جذاب داستان، مدلی است که حضرت امام برای عملیاتی شدن این امر مهم پیشنهاد می کنند. راهکاری به محوریت ها، و حضور حداکثری مردم( آیه۲۵سوره حدید) در ساخت و حتی تامین مالی این طرح از طریق حساب شماره صد. محور اساسی این طرح تمدنی اسلامی، اعطای رایگان زمین به عنوان حق مردم و موهبت الهی است(تهذیب الاحکام ج۷ ص۱۵۲). حال چرا پس از حدود پنجاه سال از انقلاب، قریب چهل درصد مردم ایران مستاجرند و کماکان محروم از نعمت خانه؟ دلیل اصلی همان مواردی است که امام در پیامشان اشاره می کنند: که نانشان در کالا شدن، احتکار زمین و های آپارتمانی است. همینطور که از همان ابتدا هم و امام، نامشان را در کنار غارتگران طاغوتی ذکر می کند. واقعیت های میدانی نشان می دهد که جز در برهه هایی اندک، این طرح گرانقدر فقیه تمدنی شیعه، آنگونه که باید و شاید مورد اهتمام واقع نشد. حتی کار به جایی رسید که وزیر مسکن بی درد و دولت توسعه گرای روحانی، امثال چنین طرح هایی را به صراحت خواند. همه ی این مصائب ادامه پیدا کرد تا اینکه 🖤🖤 به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و مسئول اصلی اجرا و پیگیری طرح . او که سلام خدا بر او باد، با خستگی ناپذیری مثال زدنی خود، توانست در اولین گام از طرح ، واگذاری یک میلیون قطعه زمین رایگان به مردم را در دستور کار دولت خود قرار دهد. نام و راه ، تا ابد زنده و پر رهرو. سایر اقدامات تمدنی آیه الله رئیسی @besalamen_amenin
هدایت شده از دارُ السَّلام🌴
۱۵ آبان ۱۴۰۳ سُرخی من از حَنا، فوائد حنا از خدا! ✍️چند وقتی هست که توفیق شده به صورت موقت، امام جماعت مسجد محله شدم. دیشب موقع رفتن به مسجد عجله‌ای شد و فرصت برای پوشیدن جوراب نبود. بدون جوراب رفتم به مسجد.خودم که زیاد برایم مسأله ای نبود و نماز را خواندم اما گویا نمازگزاران از سرخی کف پای امام جماعت متعجب مانده بودند! بعد از خواندن نماز و قرائت قرآن و دعای توسّل با صدایی خسته و ملال آور😅، یکی از نمازگزاران بسیار عاقل و باهوش به سمتم آمد و طوری که گویا تا حال چنین چیزی از یک امام جماعت ندیده بود، با پرسیدن یک ، جان تازه‌ای بر تن خسته‌مان تزریق کرد.🤩 پرسید که؛ حاج آقا حنا زدید؛ حنا مگر چه خاصیتی داره⁉️ گفتم که حنا نگو بگو! و مٰا أدراکَ مَالْحِنّا؟! شیء‌ای از اشیاء مخلوق خداست و چیزی از مصنوعات بشری، توان مقابلۀ با حنا را از حیث تشابه خصوصیات( کمّاً و کیفاً) ندارد. 👈 از جمله خاصیت‌های آن؛ از بین برندۀ بوی بد عرق بدن، خنک کننده بدن، ضخیم کننده ناخن و پوست نازک و حساس، تقویت کننده نور چشم، مقوّی نیروی جنسی در مردان، ایمنی از بیماری برص و جذام(در صورتی که بعد از نوره مصرف شود)، موجب پاکیزگی پوست، موجب افزایش عفّت همسر، موثر در زیبایی فرزند، زیاد کننده عمل مومن( در عبادات و کار خیر)، از بین برندۀ سردرد( و مصرف به عنوان شامپو)، قاعده آور برای بانوان( و منع مصرف در ایام بارداری❌ ) است و یک درهم صدقه دادن جهت تهیه حنا و خضاب، نه هزار پاداش دارد و یک درهم صدقه دادن در راه خدا، هفتصد پاداش! و.. 🗞جهت آشنایی با خاصیت های اشیاء عالَم؛ جدول فقهی تسخیر @Darol_salam
هدایت شده از دارُ السَّلام🌴
۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ ❓نقش «تغییر أسماء و گزارشات وارونه» در بهم ریختن نظامات اجتماعی و انهدام بُنیان هدایت./حتی به سبزی مادر هم رحم نکردند!! ✍ یکی از حربه‌های اصلی و دائمی دشمنان دین خدا در طول تاریخ اسلام، ایجاد و بوده است. تغییرات و تحریفاتی از قبیل؛ إعمال زور و توطئه برای نشستن بر جایی که مستحق آن نبوده اند!( تشکیل شورای ننگین سقیفه و بیعت ابلیس ملعون با مغضوبِ اولی و افتادن زمام امور مسلمین در دست کسی که در اسلام آوردن او هم تردیدها وجود دارد ...)، گزارش دروغ و غیر واقعی از حوادث( فضیلت‌سازی صحابه برای خلفاء غاصب...)، جعل احادیث ( مثل؛ نَحْنُ مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِيَاءِ لاَ نُوَرِّثُ، مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ و...)، ایجاد تغییر در خلقت الهی به فرمان ابلیس( همچون تشبّه زنان به مردان و بالعکس‌.../ نساء آیه ۱۱۹). یکی از آن تغییرات و تحریفات اساسی، مربوط به از معانی اصلی خود به معانی است که غرض آنان را پوشش می‌دهد!/( نساء آیه ۴۶، نجم آیه ۲۳). همچون استعمال کلمه که مراد اصلی از آن در واقع، خانۀ آل محمد و فاطمة و امیرالمومنین علیهم صلوات‌الله است. اما شیاطین و دشمنان خدا آنرا برای مسجد الاقصی استعمال کردند و مردم را از دور خانۀ آل الله دور کردند../📚الکافی ج۱ ص۴۸۱./ لکن این تغییرات اسمی به حدی بوده که حتی سبزی مورد علاقه حضرت زهرا سلام‌الله علیها هم مصون از آن نمانده!؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ سبزی با برکت و پر منفعتی در روی زمین همچون که به آن «بقلةُ فاطمة» گویند، وجود ندارد. خدا لعنت کند بنی امیه را که بخاطر بغض و کینه و دشمنی که با ما اهل بیت و مادرمان فاطمه زهرا سلام‌الله علیها داشتند، نام سبزی را به بقلةُ الحمْقاء تغییر دادند و آنرا توجیه کردند../📚کافی ج۶ ص۳۶۷./ جالب توجه اینکه آیه «یُحرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ»..در شأن یهود نازل شده و اولین تغییر دهندگان اسماء الهی به فرماندهی ابلیس، بوده است! در عصر حاضر هم که با روی کارآمدن و استیلای علمی او بر جوامع بشری، شاهد مجموعه ای از تغییرات بزرگ در سبک زندگی انسان‌ها هستیم و ریشۀ این تحولات مسموم و نامبارک هم به همان دشمن دیرینۀ اسلام و انسان! برمی‌گردد. تغییراتی همچون؛ ایجاد طبقه بندی معیوب از علم و محروم شدن انسان‌ها از بسیاری از علوم نافعی که فقط نزد معصومین و طبقه بندی ایشان از علم است و بس../ با روایت آن به محوریت حکومت سلاطین و سکوت مطلق از روایت تاریخ به محوریت زندگانی انبیاء به بهانه مدرن بودن انسان حاضر و عقب افتاده بودن انسان‌های گذشته( حال آنکه نظر صریح قرآن خلاف آن است؛ ...بقره آیه ۳۱)/ سنتز و استخراج مواد مؤثره اشیاء طبیعی که خدا به صورت کامل و بی عیب و نقص خلق کرده؛ مثل نمک../ دستکاری ماهیت برخی مواد غذایی با عنوانGMO و تراریخته‌ها؛ همچون روغن‌های صنعتی و ایجاد تالی فاسد‌های سلامت و زیست محیطی../ 🗞جهت آشنایی با حوزه های تحریف شده در کلمات وحی؛ https://eitaa.com/olgou4/7107 @Darol_salam
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۵ آبان ۱۴٠۳/ سال چهارم تمدن سازی و مسئله سبزی خوردن! از بَقْلَةُ الحَمْقاء تا دود اسفند بی بی سی!! خدایش بیامرزد استاد صفایی(ع ص) را که می گفت: فاجعه این است که ما قرآن را به بازی گرفته ایم! پندارم این است که یکی از اصلی ترین دلائل این وضعیت در عصر کنونی، رقیب تراشی به انحاء مختلف برای قرآن است. البته به صورتی کاملا محترمانه که حساسیت زا نباشد. دقیقا مانند کسانی که می گفتند: درست که «اَحَدٌ من الصحابه» است، اما بقیه هم اَحَدٌ من الصحابه هستند. هم می توان به علی رجوع کرد و پرسید هم به آنها. همه مرجعیت دارند و محل رجوعند، حال یکی کمتر می داند و یکی بیشتر! در واقع وقتی نتوانستند را خاموش کنند، در کنار خورشید او، جرقه های قلابی دیگری را عَلَم کردند(فتأمّل جیّدا). ابلیس در دوران مدرن و از طریق کاری کرد، که دیگر از قرآن تقاضای ، إخبار و توصیف نداريم. در واقع تمامی دانشهای مدرن در همه زمینه ها، یا خود را توصیف می کنند(إنباء اسمي) یا تغییرات شان را(إنباء فعلي). حال آنکه توصیف عالم، تنها باید از جانب باشد که «بِکُلِّ شَیْءٍ عَليمْ» است و «محیط». جالب تر که این معنا حداقل ۲۶ بار در کلام الله تاکید شده. اهمیت فوق العاده مسئله به این باز می گردد که توصیف اسمی ناقص و یا نادرست اشیای عالم، منجر به ضلالت و گمراهی انسان می شود. در این منظر، نقش بنیادین اولین گزارش قرآن درباره حضرت آدم علیه السلام آشکار می شود. کسی که می خواهد نبی الله و هادی دیگران باشد، یقینا محتاج است که فرمود: و عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها(۳۱بقره). چرا که اطلاعات هر شیئی در آن رمزگذاری شده. به این دلیل است که واضع الفاظ، اسامی و زبانها فقط خداست، و تنها اوست که توان توصیف(بخوانید نامگذاری) جامع و کامل اشیاء را دارد. این است که امام رضا علیه السلام می فرمایند: اسم، یعنی بیان ویژگی های موصوف(کافی ج۱ص۱۱۳). جالب اینکه امام صادق علیه السلام هنگام توضیح آیه ، به حصیری که روی آن نشسته بودند اشاره و فرمودند: خداوند حتی علم نسبت به این حصیر را هم به آدم آموخت(تفسیر العیاشی ج۱ص۳۲). راز عمیق منازعات انبیاء علیهم السلام درباره اشیاء به همین مسئله باز می گردد. چرا که و یا اسم گذاری اشیاء و توصیفات آنها، زیرساخت نوع نگاه انسان به عالم را تشکیل می دهد. در نتیجه تنها خداوند و اولیای الهی صلاحیت توصیف عالم را دارند، نه اهالی ظن و گمانهای دائم التغییر و ناقص که فرمود: إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ، ما أَنْزَلَ اللَّـهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏(۲۳نجم) فی المثل دو مورد از مهم ترین نامگذاری ها و تحریف اسامی که حقیقتا مسیر تاریخ را عوض کرده، تغییر اسم و است. تا زمان حضرت عیسی علیه السلام، اسم بیت المقدس به وسیله انبیاء بر خانه پیامبر خاتم و وصی او اطلاق میشد. اما ابلیس بعد از ایشان، این اسم پر مسمای تاریخ ساز را از موضع حقیقی خود تحریف، و بر مسجد الاقصی نهاد(الکافی ج۱ص۴۸۱). دیگری تحریف اسم ملائکه از مسمای «مدبر الامور بودن» در عالم(۵نازعات) به اینکه آنها دختر هستند. این تحریف اسمی آنقدر مخرب هدایت است که خداوند متعال تصریح می کند: اگر تصور کنید فرشتگان الهی دخترند کافرید!!! جالب اینکه بعد از تحریف مسمای کلمه ملائکه، باز هم خدا به نبود علم و پیروی از حدس و گمان های باطل اشاره می کند(۲۷و۲۸نجم). مثال دیگر از صدها و هزاران مورد تحریف اسمی که دستگاه ابلیس انجام داده، درباره به عنوان سبزی اختصاصی حضرت ام الأئمه سلام الله علیهاست. امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند: بر روى زمين هيچ سبزى ارزشمندتر و سودمندتر از خرفه وجود ندارد و آن، سبزى حضرت فاطمه عليها السّلام است. خداوند بنی اميه را لعنت كند! آنان به خاطر كينه با ما و دشمنى با فاطمه عليها السّلام، خرفه را سبزى نادان ناميدند(کافی ج۶ص۳۶۷). غم انگیز اینکه اگر همین الان را در نت جست و جو کنید، همین سبزی خرفه را نشان می دهد. مورد دیگر می توان به گزارش شبکه ابلیس(بی بی سی) درباره مضر بودن گیاه ضد شیطان و پربرکت اشاره کرد. همین طور دهها مورد که در إنباء إسمي و فعلی قرآن و روایات، بسیار مدح و سفارش شده اند، اما دستگاه إنباء ابليس، آنرا به ضد خود تبدیل کرده. اشیای گرانقدری مثل برگ چغندر، کبوتر، تره، شلغم، پشم و... . پیشنهاد مطالعه جدی: جلد اول ادبیات إنبائی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۴ دی ماه ۱۴٠۳/سال چهارم ائمه سکولار و «هیئت را تعطیل کردیم چون درس مهمتر بود»!! گوشی با یک شماره ناشناس زنگ خورد. نوجوانی بود که می گفت مسئول همان است که خواسته اند در آنجا برنامه داشته باشم. حاج آقا زنگ زده ام بگویم: چون مهم تر است، دو هفته ای هیئت مان را به خاطر امتحانات تعطیل کرده ایم. برادر کوچک جدیدم نمی دانست با همین جمله ی «درس مهم تر از هیئت است»، مرا به چه درگیری های فکری تاریخی که نبرد! اگر بگویم از گرفته، تا ساختار ما در بیان این جمله ساده عمیق نقش داشته مبالغه نکرده ام. بدیهی است که روی کلام، صرفا تعطیلی موقت یک هیئت نیست. بلکه سخن از مسئله بسیار مهمی است که به انحاء و اقسام مختلف، در عمق تفکر و هویت ما ریشه دوانده. چرا هیئت به عنوان یک مکان و نهاد اسلامی، در قلب نوجوان ما امری حاشیه ایست؟ چند درصد از نوجوانان ما هیئتی اند و چرا ایییینقدر کم؟ چه دارد که هیئت فاقد آن است؟ پاسخ واضح است: درس حاوی تمامی آن چیزهایی است که مورد و ضروری زندگی است و هیئت خیر. درس هرچند به صورت بسیار ناقص و پر اشتباه، اما به ما اقتصاد می آموزد، پزشکی، معماری، ، نجوم، فیزیکُ شیمی و نحوه تصرف در طبیعت و دهها مسئله دیگر، که بدون آنها نمی توان حیات انسانی را متصور شد. اما متقابلا هیئات ما در بهترین حالت، صرفا بستر ساز یک احساسند. یک رابطه قلبی با اهل بیت علیهم السلام که نسبت چندانی با رفع نیازهای مذکور ندارد. البته که حاشیه ای بودن دین، علاوه بر نوجوان ما در قلب مدیر انقلابی و دلسوز این مملکت هم وجود دارد. این است که به تعبیر زیبا و گیرای آن استاد حوزه علمیه قم، مدیر مفاتیح به دست ما، صبح که به محل کارش می رود، را زیر میز می گذارد و کتاب های « » کافر انگلیسی را روی میز. آنگاه قربه الی الله برای جامعه مسلمان ایران تئوری اقتصادی می نویسد. نتیجه اش همین وضعی است که می بینید: پس از حدود نیم قرن از ، در سرزمین پهناور، بسیار ثروتمند و پر برکت ایران، بیش از بیست میلیون نفر حاشیه نشین داریم(اینجا) و دهها استخوانِ در گلوی رنج آور دیگر. این مسئله آنقدر ریشه دار است که حتی در هم نشانه های فراوانُ عمیقش هویداست. طلبه دلسوز و دغدغه مند ما هم اگر بخواهد حرفی برای مردمش داشته باشد، اقتصاد بداند، روانشناسی بفهمد و تحلیل جامعه شناسانه بدهد، ناچار به درس پناه می برد و می شود. تمامی این اشکال به ظاهر مختلف، برآمده از یک نگاه واحدند: قرآن، امام و دین در این منظر، صرفا یک احساسند نه یک برای پاسخگویی به نیازهای حیاتی بشری. در واقع این عزیزان، همان نظام آموزشی برآمده از تمدن مدرن کفار است. اما چرا هیئت، مسجد و در حقیقت ، حتی در قلب طلبه هم امری ناکافی برای نیازهای عصر کنونی است؟ پاسخ را در دو گزاره بنیادین باید جست: نخست هجوم حداکثری مدرنیته از طریق . عامل مهم تر اما مدل و رجوع ما به آیات و روایات است. روشی که متمرکز بر اوامر و نواهی دین است و با سایر ابعاد گرانقدر وحی و حدیث کار چندانی ندارد. منهجی که نهایتا منجر به ارائه یک دین و بی ربطِ به اداره جامعه شده. به تعبیر صریح عزیز انقلاب، «نظام آموزش و پرورش مدرن را برای بی دین کردن و وارد این مملکت کردند. ما هم بعد از انقلاب نتوانستیم جز تغییراتی سطحی و اندک در آن ایجاد کنیم»(اینجا). تصور کنید چنین ساختاری، حداقل از گُل ایام زندگی فرزندان ما را در طول دوازده سال اشغال می کند. در مقابل، نوجوان ما اگر دهها اما و اگر را پشت سر بگذارد و پایش به و هیئت باز شود، هفته ای ده بیست دقیقه هم موعظه می شنود و تمام. تازه اگر هیئت امنا مانع کار نشود!!! با یکی از عزیزان حزب اللهی رشته پزشکی سخن می کردیم. با ذهنی قریب الانفجار از شبهات و پرسشهای بی پاسخ درباره . من جواب هیچ کدام از سؤالاتش را ندادم و فقط پرسیدم: روزی چقدر زمان برای اختصاص می دهی؟ گفت حدود ده ساعت. گفتم از ابتدای عمرت تا کنون ده ساعت برای مطالعه طب اسلامی وقت گذاشته ای؟ گفت خیر. نتیجه این واضح است که فرمود: بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ(آیه۳۹یونس). سبک زندگی مدرن در وهله اول و به صراحت نمی خواهد دین را به حاشیه براند، بلکه فرصت پرداختن به آن را برایت نمی گذارد!(فتأمل جیدا). اما در اینکه چه باید کرد، توضیحات فراوانی وجود دارد که مطالعه کتاب «مسجد و اداره جامعه» و «آموزش پرورش آینده» می تواند گره گشای خوبی برای ابتدای کار باشد. @besalamen_amenin