هدایت شده از خ. پاسندی
📔#حکایت_پندآموز_از_بهلول_دانا
📕این داستان
✍️گفتگوی هارون و بهلول درباره آخرت
آورده اند که هارون الرشید از بهلول پرسید که آخرت مرا چگونه می بینی❓
بهلول جواب داد:
از این آیه می توانی جای خود را در دریابی:
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ. (نیکوکاران در بهشت اند و بدکاران در جهنم.)
هارون گفت:
پس قرابت من با رسول خدا چه می شود❓
بهلول جواب داد:
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ...
یعنی در قیامت وقتی که اسرافیل به اذن خدا در صور خود دمید پس از آن نسبتی در بین نخواهد بود و قرابت تو به پیغمبر(صلیالله)، بدون عمل خیر، برای تو نفعی نخواهد داشت.
خلیفه گفت: پس شفاعت پیغمبر کجا می رود❓ بهلول جواب داد: کسی که به اولاد پیغمبر ظلم و ستم روا داشته، از شفاعت پیغمبر محروم است.
هارون گفت: چه ظلم و ستمی از من به اولاد پیغمبر رسیده❓
بهلول جواب داد: ظلمی از این عظیم تر، که تعدادی از یاران رسول خدا را بدون هیچ گونه تقصیری به قید و بند نموده ای⁉️
هارون سر را به زیر انداخت و گریست و اشکِ چشمش، محاسن او را تَر نمود و گفت: آیا اگر توبه کنم، توبه من قبول می شود و عمل من مرا نجات می دهد❓
بهلول گفت: خب ریاست چنان تو را بیخود و غافل نموده که اگر خود پیغمبر، الحال حاضر شود و تو را پند دهد تو دست از اعمال زشت خود نخواهی شست و بی جهت مرا معطل منما❗️ بهلول این بگفت و از نزد هارون بیرون آمد