﷽ 🎇 🐕 سگ (۶):
🐕 حُرَيث سگ هار معاویه:
🐕 نصر، از محمد بن عبيد اللّه، از جرجانى، روایت کرده:
يكّه سوار معاويه، كه معاويه او را به نبرد هر هماورد توانا و هر دلاور بزرگی مىفرستاد، غلام او حُرَيث بود.
وى سلاح و لباس رزمى چون معاويه مىپوشيد و خود را شبيه او مىنمود، چون به نبرد مىآمد مردم مىگفتند: اين معاويه است.
معاويه او را بخواند و گفت: اى حريث، از على بپرهيز و نيزهات را هر جاى ديگر خواهى بيفكن! (و با هر كسى ديگر خواهى در آويز).
اما عمرو بن عاص نزد او آمد و گفت: اى حريث، به خدا اگر تو قریشى مىبودى معاويه خوشتر داشت كه تو على را بكشى ولى وى روا نمىشمارد كه بهره اين نام آورى نصيب چون تويى شود، اگر فرصتى به چنگ آوردى بر على بتاز.
على (ع) [آن روز] پيشاپيش سواران به ميدان آمد و حريث به او حمله كرد.
نصر گوید: عمرو بن شمر از جابر از تميم ما را روایت كرد و گفت: [آن روز] حُرَيث غلام معاويه كه مردى پر مهابت و رزمآور بود بانگ برداشت و گفت:
اى على، آيا سر هماوردى دارى؟ اى ابا حسن، اگر خواهى پيش آى، على به سوى او روى نهاد و مىگفت:
"منم على و فرزند عبد المطّلب به خدا سوگند ما شايستهتر به كتابها (ى آسمانى) هستيم.
پيامبر برگزيده راستين از ماست كه صاحبان پرچم و مقام و پردههاى عزّتيم. ما او را بر بيشتر اعراب به پيروزى يارى داديم،
اى بنده آن فريب خوردهاى كه به ميدانت فرستاده، اى #سگ_هار_ در برابر ما پافشارى كن".
سپس با او درگير شد و لحظهاى مهلتش نداد و چنان ضربتى بر او زد كه به دو نيمش كرد.
🐕 (پيكار صفين، ترجمه وقعه صفين، ص 372).
......................................
💥 《وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ كَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا》.
(کهف/ ۱۸)
و (اگر به اصحاب کهف نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند).
و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی میکرد).
اگر نگاهشان میکردی، از آنان میگریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر میشد!