صرفا جهت تأمل...
غذایی از سفره و حق مردم مستضعف بگیر و به این شکم سیرها بصورت مفت و ارزان بده تا با ریختنش در سطل زباله به خیال احمقانه شان، کنش سیاسی نشان دهند...
اینها اگر پول واقعی برای غذای دانشگاه میدادن اینجوری باهاش بازی می کردن؟
💣بصورت ماهیانه دولت برای هر دانشجو ۱۰ میلیون تومان یارانه میده که اینجوری بره جفتک بزنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
عشق، آسان ندارد...
با صدای علیرضا قربانی
آخرین سحر است...✨
اما نه آخرین پله از نردبان عاشقی؛
چرا که معشوق تو، یگانه دلبری به وسعت بینهایت است!
🎼 گفتم این آغاز، پایان ندارد...
عشق اگر عشق است، آسان ندارد...
░🌸ꦿ 🍃🌸 ꦿ🍃🌸 ꦿ░
🌺 "یاد آن از ما بهتران بخیر باد"🌷
-
الهی حَقِق رَجائی:
♨️ قضاوت را بايد كنار گذاشت. ❌
📛 قضاوت نوعي بيماري است
كه مانع #آرامش شما مي شود.
🚫 وقتي قضاوت مي كنيد،
نمي توانيد در زمان حال باشيد؛
هميشه در حال مقايسه هستيد.!
📛 پيوسته به جلو و عقب مي رويد،
اما هرگز در اين مكان و زمان نيستيد.
فقط اين مكان و زمان است كه وجود دارد؛ نه بد و نه خوب.
🚫 به هيچ وجه نمي توان به شما گفت كه كدام بهتر است؛زيرا چيز ديگري براي مقايسه وجود ندارد.
💯 زمان حال به تنهايي و با تمام زيبايي اش حضور دارد.
💢 ارزيابي و مقايسه، اثري از نفس دارد.
نفس اصلاح گر بزرگي است و با اصلاح زنده است. هميشه شما را عذاب مي دهد: « اصلاح كن! بهتر كن! » در حالي كه چيزي براي اصلاح كردن و بهتر شدن وجود ندارد.‼️
📛 وقتي قضاوت به ميان مي آيد،
درجا آنرا ناديده بگيريد. خودتان را بيهوده شكنجه نكنيد و عذاب ندهيد.
✍ اشو
#روانشناسی
ڪُلبـہ زِندِگــے
📌 گفت: جاماندهام ...
گفتم: از چه جا ماندهاى❓
گفت: از راه پيمايى اربعین
گفتم: خوب راه بپيما و قدم بردار براى او
نه راه بسته است نه قدم برداشتن ممنوع
برای التيام قلب اندوه بار "حضرت مهدى صاحب الزمان عجلاللهتعالیفرجه الشریف" هزاران راه هست كه بايد بجوييم و بپوييم آن ها را..
اندازه هزينه سفرت برای امام زمانت خرج كن❗️
قدر بی خوابی هايت در مسير سه روزه، از خواب و خوراكت براى حجت غریب خدا بى خوابى بكش❗️
يك هفته از كار و زندگی ات بزن و تمام وقتت را وقف مولاى طرید و تنها شدهات كن❗️
آنقدر برايش قدم بردار تا پايت روحت تاول بزند❗️
آنقدر سختی به جان بخر تا تنت روحت بيماریش خوب شود❗️
آنقدر جانانه كمر همت به خدمتش بند كه از نفس بيفتى❗️
✨و از همه مهمتر آنچنان که بارها امام غریبمان خواسته و امر فرمودهاند:
آنقدر برايش در سوز و گداز باش و سخاوتمندانه دعا کن تا دعايت قفل غيبت بگشايد ...
‼️ جا مانده کسی است که زیر قبه امام حسین علیه السلام هم میرود و برای فرج دعا نمیکند ...
یٰا حَمِیـدُ بِحَقِّ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ ٰالِهِ وَ سَلَّمْ
یٰا عٰالیُ بِحَقِّ علِـیّ صَلَوٰاتُ اللهِ عَلَیْه
یٰا فٰاطِرُ بِحَقِّ فـٰاطِمَه سَلاٰمُ اللهِ عَلَیْهٰا
یٰا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنْ صَلَوٰاتُ اللهِ عَلَیْه
یٰا قَدِیمَ الْإِحْسٰانْ بِحَقِّ الْحُسَیْن صَلَوٰاتُ اللهِ عَلَیْه
عَجَّـلْ لِـوَلیِّــكَ الْفَـــرَجَ صـٰاحِبَ الْعَصْـرِ وَ الزَّمــٰانْ
فرج_مولا_صلواتـــــــ
به خود بیا! گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟ این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟ یاد جمل و زبیریان افتادم! ای دوست! ببین کجای این قصه علی است؟ جنگ جمل است و طمع آل زبیر جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست: دنبال علی باش، نه دنبال زبیر از غصه بیش و کم، زبیری شدهای؟ یا در طمع دِرَم، زبیری شدهای؟ شمشیر تو- شعر تو- دم از حق میزد ای عشق علی! تو هم زبیری شدهای؟ ای ذره به خود بیا که پستت نکنند در برج فریب، داربستت نکنند هشدار! که این سقیفه بازان یهود گوساله سامری پرستت نکنند! هان! چیست که با مغیرهها میپلِکی؟ با غیر علی و غیرهها میپلِکی دجّال تو را نیز خبرساز نمود... با نسل ابوهریرهها میپلِکی؟ از زخم شقایق و دل لاله بپرس از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس ما زخمی تیغ ارتدادیم همه از زخم هزار و چارصد ساله بپرس دل بسته ویترین ایمان خودیم دوریم از اسلام و مسلمان خودیم این قصه استخوان لای زخم است عمری ست اسیر کفر پنهان خودیم از مکر معاویه ست قرآن مظلوم از طعن منافق است ایمان مظلوم ما کوفه مرامهای این عصر شدیم جمهوری اسلامی ایران، مظلوم آن امت صبر و زخم، خونینجگران بغضند و سکوتِ کوه اما نگران از قصه زخم خود نگفتند... تو هم افسوس شنیدی از زبان دگران... ✍🏻 #سیدمهدی_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی روضه ی اشنااا😭😭😭😭😭😭😭
یکی با سنگ میزد
یکی با چوب
😭😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از جهاد_تبیین 📡📡📡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
💢افشای پشت پرده
مرگ مهسا امینی از زبان یک اپوزیسیون
‼️این مردک فاجعه برجام را فهمید
داخلیا و نفوذیا نفهمیدن
📡 @heiat_14masoum
🌹مروری بر زندگی
#شهید_سرلشگر_خلبان_مصطفی_اردستانی
@salmanerey🇮🇷
💢لحظات پراضطراب شهید بابایی و شهید اردستانی در عملیات والفجر 8
خاطرات
عملیات والفجر 8 در تاریخ 20/11/ 1364
در منطقه جنوب شد، این عملیات آنقدر سریع و تند بود که در اندک زمانی، نیروهای ایرانی از #اروند_رود گذشته و
#جزیره_فاو_را به_تصرف_خود_درآوردند.
💢نیروهای ما در آن طرف رودخانه مواضع خود را تحکیم کردندند
و نیروها عراقی هم برای بازپس گیری این جزیره مهم ضد حمله سنگینی را تدارک دیده بودند.
💢یک هفته ای از انجام عملیات گذشته بود که هوا متلاطم شد،
ابر سیاه رنگ همه جا را پوشانده بود و باران، تمام منطقه را زیر شلاق خود گرفته بود.
ساعت 8 صبح نیروهای عراقی #ضد ۰_حمله ای را آغاز کرده بودند و در حدود ساعت 5/10 صبح بود که خبر رسید، نیروهای دشمن در میانه سد دفاعی ما رخنه کرده و توانسته اند از نقطه ای #نفوذ_کنند.
💢وضعیت فوق العاده خطرناکی برای نیروهای خودی در خط مقدم ایجاد شده بود.
مسئولانی که در قرارگاه زمینی (قرارگاه شهید همت) بودند با اصرار زیادی درخواست می کردند که نیروی هوایی، #هواپیما_بفرستد و نوک حمله آنها را بکوبد.
💢در آن زمان، من به اتفاق #شهیدسرلشگر خلبان بابایی و شهیدسرلشگر خلبان اردستانی در «قرارگاه رعد»، در پایگاه امیدیه بودیم.
🌹 شهید بابایی- که مسئولیت عملیات نیرو را عهده دار بود- در مقابل پافشاری مسئولان قرار گاه می گفت:
- در این شرایط بدجوی اصلا چنین امری ممکن نیست!
💢هر چه آنان اصرار می کردند، شهید بابایی در جواب می گفت:
- احتمال اینکه هواپیما در این شرایط جوی #سانحه ببیند خیلی زیاد است،
نمی توانیم چنین خطری را بپذیریم.
🌹شهید اردستانی
که شاهد مکالمه بود، آمادگی اش را برای انجام این ماموریت اعلام کرد،
ولی شهید بابایی مخالفت می ورزیدند.
نقشه روی میز پهن شده بود و شهید بابایی همان طور که نگاهش به نقشه بود با تلفن نیز صحبت می کرد. حدود چند دقیقه ای مکالمه ادامه داشت که یک لحظه نگاه شهید بابایی در نگاه یار و همرزم همیشگی اش حاج مصطفی اردستانی دوخته شد،
💢علی رغم اینکه موافق نبود، ولی چون اصرار مسئولان بیش از اندازه بود، با نگاهش اذن ماموریت را به شهید اردستانی داد.
حاج مصطفی بلافاصله خارج شد و به سمت آشیانه هواپیما رفت.
💢در همین موقع، هواپیما از آشیانه خارج شد و با سرعت به سوی باند پروازی خزید.
👣 شهید بابایی همان طور با پای برهنه بیرون آمد و در رمپ پروازی هواپیما را نظاره گر شد و با حالتی عجیب و مضطرب در آن #هوای_بارانی روی زمین نشست.
💢من گفتم:
- جناب بابایی!
اینجا خیس می شوی، برویم داخل قرارگاه، ان شاءالله که اتفاقی نمی افتد.
💢مضطرب و نگران گفت:
- نمی توانم داخل قرارگاه طاقت بیاورم. مصطفی رفت! مصطفی از دست رفت!
⛈من هم در کنار شهید بابایی در آن هوای بارانی، حدود 20 دقیقه زیر شلاق باران ایستادم، تا اینکه صدای هواپیمایی به گوشمان رسید، گفتم:
- فکر کنم حاج مصطفی برگشت.
🌹با خوشحالی گفت:
- آره خودشه!
بعد از شستن هواپیما روی باند، به سوی آشیانه آمد. شهید اردستانی از هواپیما پیاده شد و جناب بابایی رو کرد به جناب اردستانی و گفت:
- آخر کار خودتو کردی!
حالا بگو ببینم عملیات چطور انجام شد؟
🌹تبسمی کرد و گفت:
- بهتر از این نمی شد. محل مورد نظر، با موفقیت کامل #بمباران_شد.
🌺 نثار ارواحشان #صلوات
📚منبع: اعجوبه ی قرن/
مروری بر زندگی شهید سرلشگر خلبان مصطفی اردستانی/
گروه پژوهشی و نگارش انتشارات نیروی هوایی ارتش/
👮خادمین اداره آموزش وارزشیابی
آستان حضرت عبدالعظیم(ع)