#امام_حسین
#مقتل ۴
🌴اصابت تیر سه شعبه مسموم به سینه امام 🌴
🔷🔷🔷فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام] يَستَريحُ، وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، فَبَينَما هُوَ واقِفٌ إذ أتاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلى جَبهَتِهِ، فَسالَتِ الدِّماءُ مِن جَبهَتِهِ، فَأَخَذَ الثَّوبَ لِيَمسَحَ عَن جَبهَتِهِ، فَأَتاهُ سَهمٌ مُحَدَّدٌ مَسمومٌ، لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ، فَوَقَعَ في قَلبِهِ.
فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ، وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ. ورَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ، وقالَ: إلهي! إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُم يَقتُلونَ رَجُلًا لَيسَ عَلى وَجهِ الأَرضِ ابنُ نَبِيٍّ غَيرُهُ، ثُمَّ أخَذَ السَّهمَ و أخرَجَهُ مِن وَراءِ ظَهرِهِ، فَانبَعَثَ الدَّمُ كَالميزابِ، فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى الجُرحِ، فَلَمَّا امتَلَأَت دَما رَمى بِها إلَى السَّماءِ فَما رَجَعَ مِن ذلِكَ قَطرَةٌ، ... ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الجُرحِ ثانِيا، فَلَمَّا امتَلَأَت لَطَخَ بِها رَأسَهُ ولِحيَتَهُ، وقالَ: هكَذا وَاللّهِ أكونُ حَتّى ألقى جَدّي مُحَمَّدا و أنَا مَخضوبٌ بِدَمي، و أقولُ: يا رَسولَ اللّهِ، قَتَلَني فُلانٌ وفُلانٌ.
🔶🔶🔶حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد، كمتوان شده بود، ايستاد و به استراحت پرداخت. همان هنگام كه ايستاده بود، سنگى آمد و به پيشانىاش خورد. خون از پيشانىاش، سرازير شد. پارچهاى را گرفت تا خون از پيشانىاش پاك كند كه تيرى با پيكانِ سه شاخه آهنين و مسموم آمد و در قلبش نشست.
حسين عليه السلام گفت: «به نام خدا و يارى خدا، و بر دين پيامبر خدا!».
آن گاه، سرش را به سوى آسمان، بالا بُرد و گفت: «خداى من! تو مىدانى كه آنان، مردى را مىكُشند كه جز او، فرزند پيامبرى بر روى زمين نيست».
سپس، تير را گرفت و آن را از پشت خود، بيرون كشيد. خون، مانند ناودان، از آن سرازير شد. حسين عليه السلام، دستش را بر زخم نهاد و چون از خون پُر شد، آن را به آسمان پاشيد. قطرهاى از آن، باز نگشت .... دوباره، دستش را بر زخم نهاد و چون [از خون] پُر شد، به سر و محاسنش كشيد و فرمود: «به خدا سوگند، اين گونه خواهم بود تا جدّم محمّد صلى الله عليه و آله را با خضاب خون، ديدار كنم و بگويم: «اى پيامبر خدا! فلانى و فلانى، مرا كُشتند».
📚مقتل الحسين للخوارزمي: ج ۲ ص ۳۴
@marsieha
#امام_حسین
#مقتل ۵
🌴اصابت تیر به گلوی امام 🌴
🔷🔷🔷عن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جده [زين العابدين] عليهم السلام: نَظَرَ الحُسَينُ عليه السلام يَمينا وشِمالًا ولا يَرى أحَدا، فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ، فَقالَ: اللّهُمَّ إنَّكَ تَرى ما يُصنَعُ بِوَلَدِ نَبِيِّكَ.
وحالَ بَنو كِلابٍ بَينَهُ وبَينَ الماءِ، ورُمِيَ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ، وخَرَّ عَن فَرَسِهِ، فَأَخَذَ السَّهمَ فَرَمى بِهِ، وجَعَلَ يَتَلَقَّى الدَّمَ بِكَفِّهِ، فَلَمَّا امتَلَأَت لَطَخَ بِها رَأسَهُ ولِحيَتَهُ، وهُوَ يَقولُ: ألقَى اللّهَ عز و جل و أنَا مَظلومٌ مُتَلَطِّخٌ بِدَمي
🔶🔶🔶از امام صادق، از پدرش امام باقر، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام: حسين عليه السلام، به چپ و راست نگريست و كسى را نديد. سرش را به سوى آسمان، بالا بُرد و گفت: «خدايا! تو مىبينى كه با فرزند پيامبرت چه مىكنند».
قبيله بنى كِلاب، ميان حسين عليه السلام و آب، مانع شدند. تيرى به سوى او پرتاب شد كه بر گلويش نشست و از اسبش به زمين افتاد. امام عليه السلام تير را گرفت و بيرون كشيد. سپس، خون را با كفِ دستش مىگرفت و هنگامى كه پُر مىشد، به سر و صورتش مىماليد و مىگفت: «خداى عز و جل را مظلوم و خونين، ديدار خواهم كرد».
📚الأمالي للصدوق ص ۲۲۶
@marsieha
#امام_حسین
#مقتل ۶
🌴🌴🌴 بریدن سر امام 🌴🌴🌴
🔷🔷🔷ثُمَّ حَمَلَ [الحُسَينُ عليه السلام] عَلَيهِم فَقَتَلَ مِنهُم خَلقا عَظيما، و أتاهُ سَهمٌ فَوَقَعَ في لَبَّتِهِ فَخَرَجَ مِن قَفاهُ فَسَقَطَ، وبادَرَ القَومُ فَاحتَزّوا رَأسَهُ، وبَعَثوا بِهِ إلى
عُبَيدِ اللّهِ بنِ زِيادٍ.
🔶🔶🔶سپس حسين عليه السلام، به آنها حمله بُرد و تعداد بسيارى از آنها را كُشت. تيرى آمد و بر گودىِ زير گلويش نشست و از پشتش به در آمد. حسين عليه السلام به زمين
افتاد و دشمنان، بلا فاصله، به جدا كردن سرش پرداختند و آن را براى عبيد اللّه بن زياد فرستادند.
📚تاريخ اليعقوبي ج ۲ ص ۲۴۵
@marsieha
#امام_حسین
#مقتل ۷
🔷🔷🔷ورَماهُ [أيِ الإِمامَ الحُسَينَ عليه السلام] سِنانُ بنُ أنَسٍ النَخَعِيُّ بِسَهمٍ، فَوَقَعَ السَّهمُ في نَحرِهِ، وطَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ اليَزَنِيُّ طَعنَةً في خاصِرَتِهِ، فَسَقَطَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرَسِهِ إلَى الأَرضِ، وَاستَوى قاعِدا ونَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ، و أقرَنَ كَفَّيهِ، فَكُلَّمَا امتَلَأَتا مِن دَمِهِ خَضَّبَ بِهِ رَأسَهُ ولِحيَتَهُ، وهُوَ يَقولُ: هكَذا حَتّى ألقى رَبّي بِدَمي، مَغصوبا عَلى حَقّي
🔶🔶🔶سِنان بن انَس نَخَعى، تيرى به سوى حسين عليه السلام انداخت. تير، بر گلويش نشست.
صالح بن وَهَب يَزَنى هم نيزه اى به پهلوى حسين عليه السلام زد. حسين عليه السلام از اسبش به زمين افتاد. سپس، راست نشست و تير را از گلويش بيرون كشيد. كفِ دستانش را كنار هم مىگرفت و هر گاه از خونش پُر مىشدند، آنها را به سر و صورتش مىماليد و مىگفت: «اين گونه، خدايم را با خونم و با حقّ غصب شده ام، ديدار خواهم كرد».
📚الفتوح: ج ۵ ص ۱۱۸
@marsieha
#امام_حسین
آن دم بریدم من از حسین دل
کآمد به مقتل، شمر سیه دل
او میدوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او مینشست و من مینشستم
او روی سینه من در مقابل
او میکشید و من میکشیدم
او از کمر تیغ من آه باطل
او میبرید و من میبریدم
او از حسین سر من غیر از او دل
@marsieha
#امام_حسین
#مقتل
🌴🌴سنان سر از بدن امام جدا میکند 🌴🌴
🔷🔷🔷عن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه [زين العابدين] عليهم السلام: ثُمَّ خَرَّ [الحُسَينُ عليه السلام] عَلى خَدِّهِ الأَيسَرِ صَريعا، و أقبَلَ عَدُوُّ اللّهِ سِنانُ بنُ أنَسٍ الإِيادِيُّ وشِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ العامِرِيُّ لَعَنَهُمَا اللّهُ، في رِجالٍ مِن أهلِ الشّامِ حَتّى وَقَفوا عَلى رَأسِ الحُسَينِ عليه السلام.
فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ: ما تَنتَظِرونَ؟ أريحُوا الرَّجُلَ. فَنَزَلَ سِنانُ بنُ أنَسٍ الإِيادِيُّ لَعَنَهُ اللّهُ و أخَذَ بِلِحيَةِ الحُسَينِ عليه السلام، وجَعَلَ يَضرِبُ بِالسَّيفِ في حَلقِهِ، وهُوَ يَقولُ: وَاللّهِ إنّي لَأَحتَزُّ رَأسَكَ، و أنَا أعلَمُ أنَّكَ ابنُ رَسولِ اللّهِ، وخَيرُ النّاسِ أبا وامّا!!!
🔶🔶🔶به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق، از پدرش امام باقر، از امام زين العابدين عليهم السلام: سپس حسين عليه السلام با گونه چپش [به زمين] افتاد و دشمن خدا، سِنان بن انَس ايادى و شمر بن ذى الجوشن عامِرى كه خدا، لعنتشان كند، با مردانى از شاميان، پيش آمدند تا بر بالاى سرِ حسين عليه السلام ايستادند.
آنان به يكديگر گفتند: منتظر چه هستيد؟ او را راحت كنيد!
سِنان بن انَس ايادى كه خدا، لعنتش كند، فرود آمد و محاسن امام عليه السلام را گرفت و با شمشير، به گلوى او مىزد و مىگفت: به خدا سوگند، سرت را جدا مىكنم، با آن كه مىدانم كه تو، فرزند پيامبر خدايى و بهترين پدر و مادر را دارى!
📚الأمالي للصدوق: ص ۲۲۶
@marsieha
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
خبری نیست از تو و کفنت
یوسف من کجاست پیرُهنت
یادگاری ز جنگ حک شده است
مُهری از سمِّ اسب روی تنت
تا خود حشر بر سنان لعنت
که فرو کرده نیزه در دهنت
پیرمردان ناتوان حتّی
با عصا می زدند بر بدنت
همه را سیاه می دیدی
به فدای نفس نفس زدنت
استخوان های سینه ی تو شکست
شمر وقتی که روی سینه نشست
آینه بودی و ترک خوردی
از همه بی هوا کتک خوردی
قتلگاهت نگو که غوغا بود
سر پیراهن تو دعوا بود
کاش مادر نبود در گودال
از بد روزگار امّا بود
🖋مهدی پورپاک
@marsieha
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
در قتلگاهت آمدم و سر نداشتی
یک جای سالمی تو به پیکر نداشتی
دیدم تو را چه دیدنی ای پاره ی دلم
حتی لباس کهنه ای در بر نداشتی
جز روی حنجری که همه بوسه اش زدند
جایی برای بوسه ی خنجر نداشتی؟
زینب بمیرد این همه خونی نبیندت
خواهر شود فدای تو یاور نداشتی؟
ته مانده های پیرهنت هم ربوده شد
چیزی برای غارت لشکر نداشتی
ای وای سینه ی تو پر از جای پا شده
یکی دو تا که ارث ز مادر نداشتی
بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای
حق می دهم حسین، برادر نداشتی
🖋رضا رسول زاده
@marsieha
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
بگو چکار کنم تا تو را تکان ندهد
لباس های تنت را به این و آن ندهد
نشانده اند مرا در این قتلگه پایین
آهای شمر اذیت نکن بیا پایین
آهای شمر امام است و احترامش کن
چقدر پشت و رو یش می کنی تمامش کن
قبول كن كه شبيه حصير افتادي
قبول كن ته گودال گير افتادي
مخواه تا كه سر من به گريه بند شود
بگو چكار كنم از تنت بلند شود
بگو چه كار كنم آب را صدا نزني
بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني
بگو چكار كنم از تو دست بردارند
براي پيكر تو يك لباس بگذارند
بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري
بگو چكار كنم از سنان،سنان نخوري
بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟
كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟
ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد
دهان باز تو را نيزه دار ميبندد
آهاي شمر عبا را كسي ربود برو
بيا النگوي من را بگير و زود برو
براي غارت پيراهنت بميرم من
چرا لباس ندارد تنت بميرم من
قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم
و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم
مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند
كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن
اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن
هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن
اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن
🖋علي اكبر لطيفيان
@marsieha
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند
به پيش چشم زينب ذبح كردند
تورا با سُمِّ مركب زجر دادند
تورا چه نامرتب ذبح كردند
@marsieha
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
به من نگوبرو از دورِ قتلگاه برو
به من اشاره مکن سوی خیمه گاه برو
شکسته گیّ من از دویدنم حاکی است
شبیه صورت تو موی خواهرت خاکی است
بگو چه کار کنم تا تو را خلاص کنم؟
به شمر رو بزنم یا که التماس کنم؟
بگو چه کار کنم دور خیمه صف نکشند؟
به زور نیزه تنت را به هر طرف نکشند
صدای خنده کوفی صدای خنده شمر
صدای بد دهنی کردن زننده شمر
صدای هلهله و بانگ طبل می آید
صدای تق تق تعویض نعل می آید
شبی اراذل و اوباش کوفه آمده اند
برای روسری پاره پاره آمده اند
کسی که گوشه ی گودال سنگ می انداخت
به روسری من از پشت چنگ می انداخت
وای از محاسن تو انگشت های شمر
وای از لب و دهان تو و جای پای شمر
گیسوی من فشرد، به کفِ ضربه های شمر
مثل تو نیزه خورده به من چکمه های شمر
🖋محمد جواد پرچمی
@marsieha
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
شمر آماده بریدن شد
خنجر اما نمی بُرد ای داد
عاقبت با دوازده ضربه
سرِ شاه از تنش جدا افتاد
@marsieha