#حضرت_زهرا
#ولادت
زهرا همان که در سحر آفريدنش
گفته خدا تَبارَکَ بر وجه أحسنش
زهرا همان که عطر خداوند مي وزد
هر روز پنج مرتبه از باغ سوسنش
هر صبح در طواف ملائک به دور او
معراج مي چکد ز تماشاي گلشنش
زهرا همان که بر دل پيغمبر خدا
جان دوباره مي دهد از شوق ديدنش
از ابتداي خلقت خود از همان ازل
دارد نگين عشق علي را به گردنش
ديگر از اين چه مرتبه اي با شکوه تر
باشد بزرگ کرب و بلا طفل دامنش
«حَتَّي تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهَا» حکايتي ست
از عاشقانه هاي سحرهاي روشنش
بي شک منا و مکه دگر محرمي نداشت
پنهان نبود اگر ز نظر خاک مدفنش
روز حساب توشهی ما عشق فاطمه ست
ما را بس است خوشه اي از فيض خرمنش
شرح فضائلش همه عين عبادت است
تکريم پايداري و حلم و شهادت است
آمد که روشني بدهد آفتاب را
بخشد به چشم تار جهان نور ناب را
باران و رود و چشمهی و دريا به نام اوست
مهريه اش نموده خداوند، آب را
اصلاً تمام جنت و دوزخ به دست اوست
داده به او شفاعت روز حساب را
با شرط حب فاطمه و آل فاطمه
پاداش مي دهند قيامت، ثواب را
از سرّ نام فاطمه اين نکته روشن است
برداشته خدا ز محبش عذاب را
با آيه هاي روشن عمر شريف خود
تفسير کرد سوره به سوره کتاب را
حتي به پيش سائل اعمي محال بود
بردارد از مقابل چهره نقاب را
بي حرمتي به ساحت قدسي فاطمه ست
هر کس که زير پا بگذارد حجاب را
آري براي فاطميون اين وقار ماند
با نور چادري که از او يادگار ماند
هر دختری که اُمّ أبیها نمی شود
هر مادری که مادر دنیا نمی شود
نور تمام عالم امکان به روی هم
یک جلوه نور چادر زهرا نمی شود
وقتی که اختیار دو عالم به دست اوست
محشر بدون فاطمه بر پا نمی شود
یعنی که بی ولایت او هیچ طاعتی
اذن ورودِ جنت الاعلی نمی شود
فردا به قله های سعادت نمی رسد
هر کس دخیل چادر زهرا نمی شود
حبل المتین شیعه نخ جانماز اوست
بی او گره ز کار کسی وا نمی شود
می افتد از نگاه پر از مهر فاطمه
هر کس فدائیِ ره مولا نمی شود
دینی که رفت سمت تزلزل پس از نبی
بی انقلاب فاطمه احیا نمی شود
آغاز کرد يک تنه، تنها، قيام را
معلوم کرد حرمت خون امام را
وقتي که هست چهرهی حيدر مطاف او
در خانه است مسجد او اعتکاف او
آئينه شد که جلوه کند عصمت خدا
معنا گرفت روح عفاف از عفاف او
چرخ تمام کون و مکان سنگ آسياش
سر رشتهی زمين و زمان در کلاف او
در پيش چشمهاش چه دنيا حقير بود
بوده به بوريا و سفالي کفاف او
چيزي نخواست فاطمه از ثروت جهان
يعني بس است پيرهن دستباف او
جلوه گر نهايت ايثار فاطمه ست
انفاق خالصانهی شام زفاف او
آن بانويي که سايهی او را کسي نديد
يک روز شد مدينه محلّ مصاف او
وقتي که ديد بسته شده دست کعبه اش
آمد به کوچه جان بدهد در طواف او
از چشم اهل فتنه گرفته ست خواب را
معلوم کرد معني فصل الخطاب را
باغ حضور غرق گل يادِ فاطمه ست
روح نماز و مسجد و سجاده فاطمه ست
تنها مدينه نه، همهی عالم وجود
روشن ز سجده هاي سحرزاد فاطمه ست
آنکس که در نهايت اخلاص و بندگي
ايمان به پاي چادرش افتاده فاطمه ست
آن بانويي که بعد نبي با حماسه اش
درس وفا به اهل ولا داده فاطمه ست
قبرش اگرچه شمع و رواقي نداشته
قم، تا ابد مدينهی آباد فاطمه ست
يعني به پاي بوسي آئينه اش بيا
آه اين ضريح پنجره فولاد فاطمه ست
هستي ماست نوکري اهل بيت او
خيرالعمل محبت اولاد فاطمه ست
اين انقلاب جلوه اي از انقلاب اوست
بي شک «امام» هديهی ميلاد فاطمه ست
اين انقلاب فاطمي است و حسيني است
با رهبري که آينه دارِ خميني است
🖋یوسف رحیمی
#حضرت_زهرا
#ولادت
زهرا بهانه ای ست که عالم بناشود
او آمده که مادر آئینه ها شود
او آفریده گشت که یک چندمدتی
نورخدا به روی زمین جابه جا شود
او ازخدا رسید به پیغمبرخدا
تا قفل پلکهای شده بسته واشود
او آفریده شدکه در این روزهای سخت
زهراشود، علی شود و مصطفی شود
او مادرتمامیِ دلهای حیدریست
بایدکه کُفو فاطمه شیرخداشود
هرکس مگرکه مادرمعصوم میشود؟
او آمده که مادرکرب و بلا شود
زهرا اگرنبود چگونه به عالمی؟
صدها روایت از مِی کوثر عطا شود
بی اذن فاطمه کسی اصلاً اجازه داشت؟
برروی خاک و اوج فلک پیشوا شود
ای خوش بحال آنکه درآن لحظه حساب
با انتخاب مادری او سَوا شود
مادرسلام روزظهورت مبارک است
لعنت برآنکه منکر صدق شما شود
ما را گدای خانه لطفت حساب کن
ما را برای نوکریت انتخاب کن
مادرتویی که قدرشما بی نهایت است
هرجمله ی تو شامل صدها روایت است
درهرکجا که نام شما ذکر میشود
تفسیرپایداری و صبر و صلابت است
جبریل با هزارملک ریزه خوار توست
سوگندخورده هرشبِ اینجاضیافت است
هرکس مقام نوکریت را فروخته
جان حسین و جان حسن بی لیاقت است
تاریخ ثبت کرده که این جان نثاری ات
بهرعلی نمونه اصل ولایت است
سلمان زخاک خانه تو رزق میگرفت
این است روز و شب همه کارش ارادت است
شاگرد برترین تو واللهِ زینب است
تندیس عفت است خداوند عصمت است
ازگردچادرت همه عالم درست شد
صدها هزاربیرق و پرچم درست شد
خورشید سبز نیمه شبِ انتظار،تو
شیرینی همیشه فصل بهار،تو
ابری ترین هوای توسجاده های شب
هر روز تا به شب نفس روزه دار،تو
ای رحمت تو شامل حال تمام خلق
روی سرم دوباره ز رحمت ببار،تو
ما هرچه هست ازتو و لطفت گرفته ایم
تا روز حشر پیش خدا اعتبار،تو
ما با علی امام تو هم رأی می شویم
هردم برای شیر خدا ذوالفقار ،تو
آن روزکه تمامی مردم پیاده اند
برروی ناقه های بهشتی سوار،تو
آنجابرای اینکه شفاعت شویم ما
حتما دودست ساقی خود را بیار،تو
محشر به نام پاک تو محشور میشویم
بی اذن تو زدرب جنان دور میشویم
توآمدی که درشب دلها قمرشوی
درسینه ی شکسته ی دوران گُهرشوی
توآمدی که قامت دین را بپا کنی
برشاخه های نخل ولا برگ و بَرشوی
تو آمدی که سوره کوثربیاوری
تو آمدی برای علی بال و پرشوی
توآمدی که مادری ات رانشان دهی
تو آمدی که مادر کل بشرشوی
معنای اصل ام ابیهافقط تویی
توآمدی که باعث فخرپدرشوی
توآمدی که در دل دریای شعله ها
مثل کتاب سوخته ای شعله ور شوی
تو آمدی که برلب سادات روز و شب
شعربلند مادرم و میخ درشوی
تو آمدی که باطن شهری عیان شود
تو آمدی که شاهد مرگ پسر شود
من که برای مدح توچیزی نداشتم
تنها قلم به صفحه قلبم گذاشتم
🖋مهدی نظری
#حضرت_زهرا
#ولادت
از عرش رسیدی تو به دامان خدیجه
ای کوثر پیغمبر و ای جان خدیجه
از پیش تو زنهای قریشی همه رفتند
صد مریم و صد آسیه قربان خدیجه
زیباتر از آنی که به تصویر بیایی
روشن شده از نور تو چشمان خدیجه
شیرینی لبخند تو معنای بهشت است
یعنی به سر آمد غم پنهان خدیجه
دست من و دامان شما فاطمه جانم
جان همه قربان شما فاطمه جانم
خورشیدی و از فرط حیا زیر نقابی
هنگام وضو عکس رخ ماه در آبی
هم مادر ساداتی و هم مادر مایی
حیدر پدر خاک و شما اُم ترابی
یک روز نشد فکر گداهات نباشی
یک شب نشده بی غم همسایه بخوابی
دست من و دامان شما فاطمه جانم
جان همه قربان شما فاطمه جانم
ما ساخته از آب و گل پاک شماییم
ما سر به هواییم ولی خاک شماییم
دنیا همهاش مهریه مادرمان است
هر جا که بمیریم در املاک شماییم
با اشک عجینیم و ز دوزخ نهراسیم
والله که ما هیزم نمناک شماییم
دست من و دامان شما فاطمه جانم
جان همه قربان شما فاطمه جانم
#حضرت_زهرا
#ولادت
باز از تنور روشن تو سیر می شویم
شکرش ! کنار خانه تو پیر می شویم
در روضه باز چایی دم کرده ی تو بود
این لطف ، لطف دست وَرم کرده ی تو بود
خانم میان صحن رضا نام تو بس است
پای ضریح وقت شفا نام تو بس است
پایین پا به جای دعا نام تو بس است
دردی مگر برای دوا نام تو بس است
نام تو بر لبم دم باب الجواد بود
فیض تو بود از سر من هم زیاد بود
آواره ایم پای شما خوش بحال ما
مشمول هر دعای شما خوش بحال ما
پروانه ی عزای شما خوش بحال ما
مجنون کربلای شما خوش بحال ما
آهی بکش که سینه ی ما کربلایی است
تا یاد توست حال دلم مجتبایی است
می خواست حامی مادر شود نشد
مرهم برای زخم کبوتر شود نشد
تا مانع هجوم ستمگر شود نشد
شاید به جای روی تو پرپر شود نشد
ای وای من که برگ گلی ضرب شست خورد
ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد
#حضرت_زهرا
#مدح
گر نگاهی به ما کند زهرا
دردها را دوا کند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما کند زهرا
کم مخواه از عطای بسیارش
کآنچه خواهی عطا کند زهرا
خاصه امشب که از تَجلی خویش
دهر را پُر ضیاء کند زهرا
میتپد قلب احمد از شادی
چشم حق بین چو وا کند زهرا
بضعه مصصطفی بود، آری
جلوه چون مصطفی کند زهرا
خانه وحی را ز رخسارش
رشک غار حرا کند زهرا
نه عجیب گر به شأن او گویند
خاک را کیمیا کند زهرا
این مقام کنیز او باشد
تا دگر خود چها کند زهرا
از کمال عبادت و طاعت
حکم بر ما سوی کن زهرا
همچنان کز برای همسایه
نیمه شبها دعا کند زهرا
چه شود با دعای خود از ما
ذات حق را رضا کند زهرا
چه شود گر ز رحمت بسیار
حاجت ما روا کند زهرا
چه شود گر بر مؤید هم
نظری از وفا کند زهرا
🖋مؤید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 انشاءالله یلدای امسال آخرین یلدای
بدون صاحبالزمان باشه
🍁❄️ پاییز و یلداش اومد و نبودی
زمستون همراهش اومد و نبودی...
.
موسسه معنا
#حضرت_زهرا
#مدح
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد
نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم،
کسی همرتبۀ صدیقۀ کبری نخواهد شد
تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو
به غیر از تو کسی تأویل أعطینا نخواهد شد
فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند:
رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد
نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه
زمین روشن بدون زهرۀ زهرا نخواهد شد...
«بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر «یا فاطر»
که «یا فاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد
خداوند آفرید او را برای تو که میدانست
کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد...
علی که نام او رمز ورود در سماوات است
بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد
دم من حیدر است و بازدم زهراست در هر دم
بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد
به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشی این است
که هر کس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد
زمانی که همه لالاند در محشر، زبان ما
به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد...
🖋سیدعلیرضا شفیعی
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از مسیر اقتصادی اهل بیت
⭕️⭕️⭕️کاسب حلال زیر سایه خداست ...
🔵قال رسول الله ﷺ : سَبعَةٌ تَحتَ ظِلُّ العَرْشِ يَومَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ ... رَجُلٌ خَرَجَ ضارِباً فِي الْأَرْضِ يَطلُبُ مِن فَضْلِ اللهِ يَكُفُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَيَعُودُ بِهِ عَلَى عياله.
🟠پیامبر خدا: روزی که هیچ سایه ای جز سایه عرش نباشد، هفت تن زیر سایه آنند.... یکی از ایشان کسی است که در زمین گام می زند تا از فضل خدا روزی بجوید و از آن نیاز خود را برطرف کند و با آن، به سوی خانواده اش بازگردد.
📚دعائم الاسلام، ج۲ ، ص ۱۵
https://eitaa.com/MasirEqtesadi
🌷کانال مسیر اقتصادی اهل بیت 🌷
رفقا سلام✋
صبح تون بخیر
کانال اقتصادی بنده هست تازه راه اندازی کردم
قراره فقط آیات روایات داخلش بارگزاری بشه خوشحال میشم عضو بشید
اینم لینک کانال 👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/MasirEqtesadi
https://eitaa.com/MasirEqtesadi
هدایت شده از مسیر اقتصادی اهل بیت
امام عليّ عليه السلام:
🔵وَاللّهِ، ما نَزَع اللّهُ مِن قَومٍ نَعماءَ إلّا بِذُنوبٍ اجتَرَحوها، فَاربِطوها بِالشُّكرِ، وقَيِّدوها بِالطّاعَةِ.
🟠 به خدا سوگند! خداى از هيچ گروهى، نعمتها را نمىستاند، مگر به سبب گناهانى كه مرتكب مىشوند. پس با شكرگزارى، نعمتها را به چنگ آوريد و با فرمان بردن از خدا، آنها را نگاه داريد.
📚إرشاد القلوب،ص۱۵۰
https://eitaa.com/MasirEqtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ما نمیخواهیم از خودمان تعریف کنیم! ولی چه کنیم ما اینیم دیگه!😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون کبوترای حرمت امام رضا
صبح جمعه صحن گوهرشاد
#امام_هادی
#شهادت
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همین که باز به بزم شراب شد
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
بسیار گریه کردم از این غصه که چرا
ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد
می خواند جد من به لبش آیه های نور
افسوس خیزران به لب او جواب شد
تشتِ زر و شراب و سر و کینه یزید
اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد
وای از دمی که با کمک چادر رباب
راس عزیز فاطمه پاک از شراب شد
جواد مطیع ها
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
در آسمان سامرا پیچیده بوی من
یادِ مدینه مانده بُغضی در گلوی من
هر شب بیادِ مادرِ خود جامعه خواندم
شرحِ صفاتِ مادرم شد گفتگوی من
با دستِ بسته از مدینه راه افتادم
در هر نمازم اشک شد آبِ وضوی من
با بی ادب های عرب تبعید مشگل شد
رویِ سپاهی وا شده دیگر به روی من
منزل به منزل رفته ام با پیکری سالم
بر هم نخورده با تکانِ نیزه موی من
طعمِ شبِ سردِ خرابه را چشیدم من
بازی شده در چند جا با آبروی من
شکرِ خدا ناموسِ من در پرده پنهان بود
آن شب میانِ خانه وقتِ جستجوی من
چون عمه در بزم شرابی گیر افتادم
شد مرگ آن لحظه تمام آرزوی من
بی تربیت ظرفِ شرابش را تعارف کرد
چشمان یک جمعیتی خیره به سوی من
بر خورد بر شخصیتم با آنکه مَردَم من
تصویر زن ها زنده شد در روبروی من
قرآن نه، شعری خواندم و مجلس عوض گردید
اصلا نخورده دست بر ترکیب روی من
شکر خدا بازی نکرده با لبم چوبی
با خیزران ضربه نخورده بر سبوی من
بر خیزران و طشت و هر چه مست لعنت
بر آن که دندان حسین بشکست لعنت
قاسم نعمتی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود
خط به خط شرح حالت گریه آور می شود
می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر
سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود
حمله بر بیت ولایت، بی کسی، بزم شراب
دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود
زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند
چشم ها از ماجرای غربتت، تر می شود
می روی از سامرا، روز دوشنبه باز هم
سرشکسته پیش زهرا، پیش حیدر می شود
می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم
زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود
مثل جد خود حسینی، کشته دور از وطن
با غمت تازه غم آقای بی سر می شود
کشته دور از وطن هستی ولی شکر خدا
یک کفن روزی این جسم مطهر می شود
تو غریبی یا حسین؟ آیا پس از تو خواهرت
هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟
محمد حسین رحیمیان
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
همان کسی که تو را خانه گدایان بُرد
و یا به قصد جسارت به قعر زندان بُرد
برای این که علوم از تو منتشر نشود
میان لشکر با آن همه نگهبان بُرد
کجاست تا که ببیند حریم تو امروز
چقدر غصه و غم از دل پریشان بُرد
چقدر درد برای طبیب آوردند
مریض از حرم تو چقدر درمان بُرد
همان حرم که برای غبار آن، جبریل
هزار شهپر و یوسف هزار مژگان بُرد
به قدر ظرفیت سائلش تفضل کرد
که خضر، حکمت و تخت را سلیمان بُرد
چه شیر پرده چه شیر درنده یکسان است
از این جهت که از امر امام فرمان بُرد
دل شراب هم از این مصیبتش خون است
طَهور را به سرای شراب مهمان بُرد
شراب بود ولی او یزید شام نبود
مگر که چوب به سمت دهان و دندان بُرد؟!
سید علی احمدی
#امام_هادی
#شهادت
تاریک بود دور و برت ایها النقی
سویی نداشت چشم ترت ایها النقی
خون می گریست بر تو و بر حال و روز تو
چشم ملائک و پسرت ایها النقی
زهرِ ستم چه کرد به جان تو ای غریب
خون می چکید از جگرت ایها النقی
یک تن نبود حامیِ تو در تمام شهر
تا شد ز غربتت کمرت ایها النقی
از زحمتی که زهر به جسم تو داده بود
|شد ارغوانی بال و پرت ایها النقی
طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی
آتش گرفت برگ و برت ایها النقی
لب تشنه بودی و خبر از آب هم نبود
این سان گذشت هر سحرت ایها النقی
عمری به یادِ جَدِ غریبت گریستی
تا بود همیشه در نظرت ایها النقی
گرچه غریب بودی و تنها و بی سپه
خولی نبود همسفرت ایها النقی
شکر خدا که نیزه نشد مرکب سرت
بر خاک هجره ماند سرت ایها النقی
خواهر نبود تا که ببیند غم تو را
از زخم هم نبود اثرت ایها النقی
حتی میانِ هجره ی تو یک حصیر بود
جَدِ تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود
رضا باقریان
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
ای توتیای حور و مَلَک خاک پای تو
ای بهتر از بهشت برین سامرای تو
تنها نه سامرا، نه زمین و اهالی اش
هفت آسمان نشسته به زیر لوای تو
خورشید ذرّه وار دم صبح می رسد
در پیشگاه حضرت گنبد طلای تو
هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم
مارا بس است گوشه ی صحن وسرای تو
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که مرتبه ای شد گدای تو
تکبیر گفته است هزاران هزار بار
آن که شنیده جامعه را با صدای تو
تفتیش منزل تو و تبعیدِ آن چنان
یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو
ای خانه ی تو عرش خداوند ذوالجلال
کِی کاروان سرای گداهاست جای تو؟
فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت
یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو؟
توهین دلقکی به تو در مجلس شراب
ما را نشانده تا به ابد در عزای تو
از بس که باحسین دلت ارتباط داشت
شد حُجره تو آخر سر کربلای تو
با اینکه در دیار غریبی شدی شهید
کاری نداشت دست کسی با ردای تو
دیگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود
زخم دهان گُشاده روی عضوهای تو
دیگر کنار پیکر بی جان حضرتت
سیلی نخورد دختر درد آشنای تو
محمد قاسمی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
سامرا، امشب مدینه می شود مهمان تو
آسمان ها اشک می بارند بر دامان تو
شمع روشن می کند چشم ستاره تا سحر
با گلاب اشک، می شوید تن سوزان تو
ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس
یوسفت را می برند از گوشه زندان تو
گریه کن، خواندند در بزم خدا شعر شراب
گریه کن، آتش گرفته سینه قرآن تو
چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود
در غبار چشم ها، آیینه پنهان تو
دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت
رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو
میثم مؤمنی نژاد
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
دلتنگم و غصه های دیگر دارم
در سینه خود غمی مکرّر دارم
هر بار که آمدم ز جا برخیزم
دیدم که نمی شود قدم بردارم
من منتظرم که میهمانم برسد
در حجره ام و هوای مادر دارم
از زخم زبان این جماعت بر دل
زخمی ست که تا لحظه محشر دارم
لب تشنه ام و به یاد لب های کسی
می میرم و باز دیده ای تر دارم
گودال من این حجره و زخم خنجر
بغضی ست که در میان حنجر دارم
رگ های بریده اش به خاک افتاد و
می گفت میان خیمه خواهر دارم
رفتند و دوباره قتل و غارت کردند
انان که به خواهرش جسارت کردند
اسماعیل شبرنگ
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
تنها، غریب، بی کس و بی آشیان شدی
تبعیدی مجاور یک پادگان شدی
طوفان غم شکوه بهار تو را گرفت
بیهوده نیست این همه رنگ خزان شدی
آقا مدینه، سامره فرقی نمی کند
وقتی شبیه مادر خود قد کمان شدی
مانند کوه مانده ای و ایستاده ای
هر چند بارها هدف دشمنان شدی
دیروز گنبد حرمت ریخت بر زمین
امروز نیز هجمه ی زخم زبان شدی
سیلی محکمی زده نامت به دشمنان
تو خار چشم طرح زنا زادگان شدی
آقا غرور سینه زنانت شکسته شد
حرمت شکسته ی ستم این و آن شدی
اینک بگو که شیر در آید ز پرده باز
وقتی دوباره سخره ی نا بِخردان شدی
گاهی بلاکش ستم ناروا شدی
گاهی پیاده در پی مرکب روان شدی
گاهی به یاد کرب و بلا گریه کردی و
گاهی کنار قبر خودت روضه خوان شدی
گاهی تو را به مجلس مِی بُرد دشمنت
پر غصه از تعارف نامحرمان شدی
گیرم تو را به بزم شرابی کشیده اند
کی میهِمان طشت زر و خیزران شدی
بزم شراب رفتی و یاور نداشتی
با یاد عمه جان خودت خون فشان شدی
جواد پرچمی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
دم می زنم من از تو «امام نجیب ها»
فرمانروای بی کس شهر غریب ها
این شعر با تمامی مصراع های خود
مانده در انتهای صف بی نصیب ها
آقا به شعر مضطر من آبرو ببخش
ای پاسخ تمامی اَمَّن یُجیب ها
عمری ست معجزات کلامت گذاشته ست
انگشت بر دهان تمام ادیب ها
در وصف علم بی حد و اندازه شما
همواره لال مانده زبان خطیب ها
بوی گل محمدی از بس گرفته ای
حلقه زدند دور و برت عندلیب ها
وقتی دوای شاعرتان یک نگاه توست
دیگر چه حاجت است به چشم طبیب ها؟
تو با «حسین» فرق نداری، فقط کمی
نامت غریب مانده میان غریب ها
آنقدر شعر از تو نگفتند شاعران
تا اینکه باز شد دهن نانجیب ها
بهزاد نجفی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
تا چشم وا کرد این پسر، چشمانِ تر دید
خوب امتحان پس داد اگر داغِ پدر دید
از بس که دل می بُرد از اطرافیانش
یک عمر از دستِ حسودان دردسر دید
این بار «سُرَّ مَن رَأی» مغلوب غم شد
وقتی که مهمان را به کویش دربه در دید
در چشم ابراهیمی اش اما غمی نیست
باید که این ویرانه را از آن نظر دید
در کوچه ها، پای برهنه، سَیّدِ شهر
اینجا مگر شام است؟ ای مردم! چه کردید؟
قبری که پیشاپیش در این خانه کَندید
تنها به چشمش سجده و آهِ سحر دید
در شهر غربت خیزتان بهتر که تنهاست!
از هم جواری با شما خیری مگر دید؟
مردی گریبان چاک افتاده به خاکش
می شد پدر را مو به مو در این پسر دید!
بر خاک، شیون زد کسی: «وای از دوشنبه!»
انگار آنجا مادری را پشت در دید
انسیه سادات هاشمی
@marsieha
#امام_هادی
#شهادت
آسمان را آه جان سوزت زپا انداخته
مادرت را باز در هول و ولا انداخته
کاری از دست طبیبان بر نمی آیدغریب
برکنار بستر تو مرگ جا انداخته
پوستی براستخوانداری به زهرا رفته ای
خون دل خوردن تو رااز اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود
زهر لبهای تو را از ربنا انداخته
تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرگلوست
تارهای صوتی ات را از صدا انداخته
جام می شرمنده یاندوه چشمانت شده
ماجرا را گردن شامبلا انداخته
وحید قاسمی
@marsieha
#امام_هادی
🌷اشعار امام هادی به متوکل ملعون🌷
متوکل خلیفه سفاک عباسی در حالت مستی از امام درخواست خواندن شعر کردند که امام در پاسخ به این درخواست عکسالعمل نشان دادند.
متوکل، خلیفه سفاک و جبار عباسی، از توجه معنوی مردم به امام هادی علیه السلام بیمناک بود و از اینکه مردم به طیب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت کنند رنج می برد. سعایت کنندگان هم به او گفتند ممکن است علی بن محمد (امام هادی) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعید نیست اسلحه و یا لااقل نامه هایی که دالّ بر مطلب باشد در خانه اش پیدا شود. لهذا متوکل یک شب بی خبر و بدون سابقه، بعد از آنکه نیمی از شب گذشته و همه ی چشمها به خواب رفته و هر کسی در بستر خویش استراحت کرده بود، عده ای از دژخیمان و اطرافیان خود را فرستاد به خانه ی امام که خانه اش را تفتیش کنند و خود امام را هم حاضر نمایند. متوکل این تصمیم را در حالی گرفت که بزمی تشکیل داده مشغول می گساری بود. مأمورین سرزده وارد خانه ی امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را دیدند که اتاقی را خلوت کرده و فرش اتاق را جمع کرده، بر روی ریگ و سنگریزه نشسته به ذکر خدا و راز و نیاز با ذات پروردگار مشغول است. وارد سایر اتاقها شدند، از آنچه می خواستند چیزی نیافتند. ناچار به همین مقدار قناعت کردند که خود امام را به حضور متوکل ببرند.
وقتی که امام وارد شد، متوکل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول می گساری بود. دستور داد که امام پهلوی خودش بنشیند. امام نشست. متوکل جام شرابی که در دستش بود به امام تعارف کرد. امام امتناع کرد و فرمود: «به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار.
متوکل قبول کرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده. » .فرمود: «من اهل شعر نیستم و کمتر از اشعار گذشتگان حفظ دارم.» متوکل گفت: «چاره ای نیست، حتما باید شعر بخوانی. » .
امام شروع کرد به خواندن اشعاری:
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم
و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا
ناداهم صارخ من بعد دفنهم
این الاساور و التیجان والحلل
این الوجوه التی کانت منعمة
من دونها تضرب الاستار والکلل
فافصح القبر عنهم حین سائلهم
تلک الوجوه علیها الدود تنتقل
قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا
فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا
مضمون این اشعار این است: «قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی میکردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد. »
«آخرالامر از دامن آن قله های منیع و از داخل آن حصنهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند! » .
«در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟ » .
«کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟ » .
«قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت می کنند! » .
«زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده ی همه ی چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شده اند! » .
صدای امام با طنین مخصوص و با آهنگی که تا اعماق روح حاضرین و از آن جمله خود متوکل نفوذ کرد این اشعار را به پایان رسانید. نشئه ی شراب از سر می گساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوفت و اشکهایش مثل باران جاری شد. به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را، ولو برای مدتی کوتاه، از یک قلب پرقساوت بزداید.
📚بحارالأنوار ج۲ ص۱۴۹
@marsieha
روضه رضوان:
#امام_عسکری
#امام_هادی
🅾🅾🅾سوال : چه کسانی در ضریح مطهر امامین عسکریین علیهماالسلام مدفونند؟؟
✅✅✅جواب :
به غیر از امام هادی و امام عسکری علیهما السلام، هفت شخصیت مطرح دیگر در کنار این بزرگواران مدفونند که اسم آنان بدین شرح است :
🌷نرجس خاتون🌷
نرجس خاتون، مادر بزرگوار حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، در 260 ق از دنيا رفت و در كنار قبر دو امام بزرگوار، داخل ضريح آن ها، به خاك سپرده شد. اين بانوي بزرگوار فرزند شيوعا، پسر قيصر روم، بود كه به عنوان كنيز به سامراء آمد و حكيمه خاتون او را به امام حسن عسكري بخشيد. نام اين بانو در روم « مليكا » بود و از نسب مادري به شمعون و همچنين حواريين حضرت مسيح مي رسيد. پس از پذيرش اسلام نام وي به « نرجس » تغيير يافت اما به نام هاي ديگري چون ريحانه، سوسن و صيقل نيز ناميده مي شد. اين بزرگوار پس از فوت، در خانه امام حسن عسكري در محل سكونت خويش، كنار امام دفن شد كه اكنون داخل ضريح مطهر امامين و پشت سر آن ها قرار دارد.
🌷حكيمه خاتون🌷
حكيمه خاتون، دختر بزرگوار امام جوادو عمه امام حسن عسكري، در دوران غيبت صغري به عنوان وكيل و نماينده حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بود. به هنگام رحلت امام جواد ، او كه كودكي بيش نبود، تحت سرپرستي امام هادي قرارگرفت و در زهد و تقوا سرآمد زنان عصر خود شد. از افتخارات اين بانوي بزرگوار تربيت و سرپرستي نرجس خاتون، مادر امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، بود. وي در ۲۷۴ق وفات يافت و داخل خانه امام هادي دفن شد. اين بانو را در سمت پايين پاي امام عسكري و امام هادي به خاك سپردند .
🌷حديثه ام العسكري🌷
مادر حضرت امام عسكري را به سبب آن كه جده امام زمان است به »جدّه » ياد كرده اند. نام هاي اين زن با تقوا و زاهد حديث، حديثه، سوسن، سليل و ريحانه بوده است. در متون از وي با عنوان « وكيل » يا « نماينده حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) » ياد شده است. زيرا شيعيان از حكيمه خاتون، عمه امام حسن عسكري(عليه السلام)، در زمان غيبت صغري سؤال كردند كه اينك به چه كسي رجوع كنند. ايشان گفت: « به جدّه » ؛ يعني مادر ابي محمد(عليه السلام). مادر امام حسن(عليه السلام) تا 262 ق زنده بود. او را پس از فوت در آستان عسكريين، در خانه مسكوني خود، به خاك سپردند.
🌷حسين بن علي🌷
حسين فرزند امام هادي و برادر امام حسن عسكري است. او و امام حسن عسكري را « سبطين » مي خواندند. حسين به امامت برادر خود، امام حسن عسكري ، ايمان داشت و از پيروان او بود. وي را از عابدان و زاهدان زمان خود دانسته اند. گويند صداي حضرت حجت شبيه صداي عمويش حسين بود. اين بزرگوار در پايين پاي مبارك امام هادي و عسكری دفن شده است.
🌷ابوعبدالله جعفر بن علي🌷
ابو عبدالله جعفر فرزند امام علي النقي(عليه السلام) است. او را پس از فوت، در خانه پدرش، همان جا كه امام هادي دفن است، به خاك سپردند.
🌷سمانه بنت علي🌷
سمانه يا سمانه مغربيه، مادر امام هادي(عليه السلام)، ملقب به « ام الفضل » و « سيده »، از زنان فاضل و زاهد روزگار بود كه بيشتر روزها را روزه داشت و شب ها به نيايش مي پرداخت. او در خانه امام هادي(عليه السلام) از دنيا رفت و درهمان جا، كنار فرزندش، دفن شد.
🌷ابوهاشم جعفري🌷
داوود بن قاسم فرزند اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب و از نواده هاي جعفر طيار است. قبر او در داخل ضريح و آستان عسكريين قرار دارد. اين بزرگوار از مادر به محمد بن ابي بكر نسب مي برد زيرا مادرش، ام حكيم، دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر است. او محضر پنج امام را درك كرد و از ياران امام رضا(عليه السلام)، امام جواد، امام هادي و امام عسكري شمرده شده است.
✅✅✅ طبق نقل «تقویم شیعه» حرم شریف امامان هادی و عسکری علیهما السلام در سامرا، قریب 13 بار در طول تاریخ به دست ناصبیها تخریب شده و توسط محبان اهل بیت(ع) تجدید بنا شده است.
🌐 پایگاه اینترنتی عقیق
@marsieha
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رجب ماه زیارتی امام رضا علیه السلام
اگه با دیدن این فیلم از راه دور زائر باشید موقع زیارت من را هم دعا کنید