eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
566 عکس
271 ویدیو
30 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️⭕️⭕️کاسب حلال زیر سایه خداست ... 🔵قال رسول الله ﷺ : سَبعَةٌ تَحتَ ظِلُّ العَرْشِ يَومَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ ... رَجُلٌ خَرَجَ ضارِباً فِي الْأَرْضِ يَطلُبُ مِن فَضْلِ اللهِ يَكُفُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَيَعُودُ بِهِ عَلَى عياله. 🟠پیامبر خدا: روزی که هیچ سایه ای جز سایه عرش نباشد، هفت تن زیر سایه آنند.... یکی از ایشان کسی است که در زمین گام می زند تا از فضل خدا روزی بجوید و از آن نیاز خود را برطرف کند و با آن، به سوی خانواده اش بازگردد. 📚دعائم الاسلام، ج۲ ، ص ۱۵ https://eitaa.com/MasirEqtesadi
🌷کانال مسیر اقتصادی اهل بیت 🌷 رفقا سلامصبح تون بخیر کانال اقتصادی بنده هست تازه راه اندازی کردم قراره فقط آیات روایات داخلش بارگزاری بشه خوشحال میشم عضو بشید اینم لینک کانال 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/MasirEqtesadi https://eitaa.com/MasirEqtesadi
امام عليّ عليه السلام: 🔵وَاللّهِ، ما نَزَع اللّهُ مِن قَومٍ نَعماءَ إلّا بِذُنوبٍ اجتَرَحوها، فَاربِطوها بِالشُّكرِ، وقَيِّدوها بِالطّاعَةِ. 🟠 به خدا سوگند! خداى از هيچ گروهى، نعمت‏ها را نمى‏ستاند، مگر به سبب گناهانى كه مرتكب مى‏شوند. پس با شكرگزارى، نعمت‏ها را به چنگ آوريد و با فرمان بردن از خدا، آن‏ها را نگاه داريد. 📚إرشاد القلوب،ص۱۵۰ https://eitaa.com/MasirEqtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ما نمی‌خواهیم از خودمان تعریف کنیم! ولی چه کنیم ما اینیم دیگه!😊
سلام رفقا جاتون خالی حرم امام رئوف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون کبوترای حرمت امام رضا صبح جمعه صحن گوهرشاد
سهم من از مصیبت جدم حساب شد پایم همین که باز به بزم شراب شد مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد بسیار گریه کردم از این غصه که چرا ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد می خواند جد من به لبش آیه های نور افسوس خیزران به لب او جواب شد تشتِ زر و شراب و سر و کینه یزید اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد وای از دمی که با کمک چادر رباب راس عزیز فاطمه پاک از شراب شد جواد مطیع ها @marsieha
در آسمان سامرا پیچیده بوی من یادِ مدینه مانده بُغضی در گلوی من هر شب بیادِ مادرِ خود جامعه خواندم شرحِ صفاتِ مادرم شد گفتگوی من با دستِ بسته از مدینه راه افتادم در هر نمازم اشک شد آبِ وضوی من با بی ادب های عرب تبعید مشگل شد رویِ سپاهی وا شده دیگر به روی من منزل به منزل رفته ام با پیکری سالم بر هم نخورده با تکانِ نیزه موی من طعمِ شبِ سردِ خرابه را چشیدم من بازی شده در چند جا با آبروی من شکرِ خدا ناموسِ من در پرده پنهان بود آن شب میانِ خانه وقتِ جستجوی من چون عمه در بزم شرابی گیر افتادم شد مرگ آن لحظه تمام آرزوی من بی تربیت ظرفِ شرابش را تعارف کرد چشمان یک جمعیتی خیره به سوی من بر خورد بر شخصیتم با آنکه مَردَم من تصویر زن ها زنده شد در روبروی من قرآن نه، شعری خواندم و مجلس عوض گردید اصلا نخورده دست بر ترکیب روی من شکر خدا بازی نکرده با لبم چوبی با خیزران ضربه نخورده بر سبوی من بر خیزران و طشت و هر چه مست لعنت بر آن که دندان حسین بشکست لعنت قاسم نعمتی @marsieha
عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود خط به خط شرح حالت گریه آور می شود می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود حمله بر بیت ولایت، بی کسی، بزم شراب دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند چشم ها از ماجرای غربتت، تر می شود می روی از سامرا، روز دوشنبه باز هم سرشکسته پیش زهرا، پیش حیدر می شود می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود مثل جد خود حسینی، کشته دور از وطن با غمت تازه غم آقای بی سر می شود کشته دور از وطن هستی ولی شکر خدا یک کفن روزی این جسم مطهر می شود تو غریبی یا حسین؟ آیا پس از تو خواهرت هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟ محمد حسین رحیمیان @marsieha
همان کسی که تو را خانه گدایان بُرد و یا به قصد جسارت به قعر زندان بُرد برای این که علوم از تو منتشر نشود میان لشکر با آن همه نگهبان بُرد کجاست تا که ببیند حریم تو امروز چقدر غصه و غم از دل پریشان بُرد چقدر درد برای طبیب آوردند مریض از حرم تو چقدر درمان بُرد همان حرم که برای غبار آن، جبریل هزار شهپر و یوسف هزار مژگان بُرد به قدر ظرفیت سائلش تفضل کرد که خضر، حکمت و تخت را سلیمان بُرد چه شیر پرده چه شیر درنده یکسان است از این جهت که از امر امام فرمان بُرد دل شراب هم از این مصیبتش خون است طَهور را به سرای شراب مهمان بُرد شراب بود ولی او یزید شام نبود مگر که چوب به سمت دهان و دندان بُرد؟! سید علی احمدی
تاریک بود دور و برت ایها النقی سویی نداشت چشم ترت ایها النقی خون می گریست بر تو و بر حال و روز تو چشم ملائک و پسرت ایها النقی زهرِ ستم چه کرد به جان تو ای غریب خون می چکید از جگرت ایها النقی یک تن نبود حامیِ تو در تمام شهر تا شد ز غربتت کمرت ایها النقی از زحمتی که زهر به جسم تو داده بود |شد ارغوانی بال و پرت ایها النقی طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی آتش گرفت برگ و برت ایها النقی لب تشنه بودی و خبر از آب هم نبود این سان گذشت هر سحرت ایها النقی عمری به یادِ جَدِ غریبت گریستی تا بود همیشه در نظرت ایها النقی گرچه غریب بودی و تنها و بی سپه خولی نبود همسفرت ایها النقی شکر خدا که نیزه نشد مرکب سرت بر خاک هجره ماند سرت ایها النقی خواهر نبود تا که ببیند غم تو را از زخم هم نبود اثرت ایها النقی حتی میانِ هجره ی تو یک حصیر بود جَدِ تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود رضا باقریان @marsieha
ای توتیای حور و مَلَک خاک پای تو ای بهتر از بهشت برین سامرای تو تنها نه سامرا، نه زمین و اهالی اش هفت آسمان نشسته به زیر لوای تو خورشید ذرّه وار دم صبح می رسد در پیشگاه حضرت گنبد طلای تو هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم مارا بس است گوشه ی صحن وسرای تو از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد دست کسی که مرتبه ای شد گدای تو تکبیر گفته است هزاران هزار بار آن که شنیده جامعه را با صدای تو تفتیش منزل تو و تبعیدِ آن چنان یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو ای خانه ی تو عرش خداوند ذوالجلال کِی کاروان سرای گداهاست جای تو؟ فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو؟ توهین دلقکی به تو در مجلس شراب ما را نشانده تا به ابد در عزای تو از بس که باحسین دلت ارتباط داشت شد حُجره تو آخر سر کربلای تو با اینکه در دیار غریبی شدی شهید کاری نداشت دست کسی با ردای تو دیگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود زخم دهان گُشاده روی عضوهای تو دیگر کنار پیکر بی جان حضرتت سیلی نخورد دختر درد آشنای تو محمد قاسمی @marsieha
سامرا، امشب مدینه می شود مهمان تو آسمان ها اشک می بارند بر دامان تو شمع روشن می کند چشم ستاره تا سحر با گلاب اشک، می شوید تن سوزان تو ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس یوسفت را می برند از گوشه زندان تو گریه کن، خواندند در بزم خدا شعر شراب گریه کن، آتش گرفته سینه قرآن تو چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود در غبار چشم ها، آیینه پنهان تو دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو میثم مؤمنی نژاد @marsieha
دلتنگم و غصه های دیگر دارم در سینه خود غمی مکرّر دارم هر بار که آمدم ز جا برخیزم دیدم که نمی شود قدم بردارم من منتظرم که میهمانم برسد در حجره ام و هوای مادر دارم از زخم زبان این جماعت بر دل زخمی ست که تا لحظه محشر دارم لب تشنه ام و به یاد لب های کسی می میرم و باز دیده ای تر دارم گودال من این حجره و زخم خنجر بغضی ست که در میان حنجر دارم رگ های بریده اش به خاک افتاد و می گفت میان خیمه خواهر دارم رفتند و دوباره قتل و غارت کردند انان که به خواهرش جسارت کردند اسماعیل شبرنگ @marsieha
تنها، غریب، بی کس و بی آشیان شدی تبعیدی مجاور یک پادگان شدی طوفان غم شکوه بهار تو را گرفت بیهوده نیست این همه رنگ خزان شدی آقا مدینه، سامره فرقی نمی کند وقتی شبیه مادر خود قد کمان شدی مانند کوه مانده ای و ایستاده ای هر چند بارها هدف دشمنان شدی دیروز گنبد حرمت ریخت بر زمین امروز نیز هجمه ی زخم زبان شدی سیلی محکمی زده نامت به دشمنان تو خار چشم طرح زنا زادگان شدی آقا غرور سینه زنانت شکسته شد حرمت شکسته ی ستم این و آن شدی اینک بگو که شیر در آید ز پرده باز وقتی دوباره سخره ی نا بِخردان شدی گاهی بلاکش ستم ناروا شدی گاهی پیاده در پی مرکب روان شدی گاهی به یاد کرب و بلا گریه کردی و گاهی کنار قبر خودت روضه خوان شدی گاهی تو را به مجلس مِی بُرد دشمنت پر غصه از تعارف نامحرمان شدی گیرم تو را به بزم شرابی کشیده اند کی میهِمان طشت زر و خیزران شدی بزم شراب رفتی و یاور نداشتی با یاد عمه جان خودت خون فشان شدی جواد پرچمی @marsieha
دم می زنم من از تو «امام نجیب ها» فرمانروای بی کس شهر غریب ها این شعر با تمامی مصراع های خود مانده در انتهای صف بی نصیب ها آقا به شعر مضطر من آبرو ببخش ای پاسخ تمامی اَمَّن یُجیب ها عمری ست معجزات کلامت گذاشته ست انگشت بر دهان تمام ادیب ها در وصف علم بی حد و اندازه شما همواره لال مانده زبان خطیب ها بوی گل محمدی از بس گرفته ای حلقه زدند دور و برت عندلیب ها وقتی دوای شاعرتان یک نگاه توست دیگر چه حاجت است به چشم طبیب ها؟ تو با «حسین» فرق نداری، فقط کمی نامت غریب مانده میان غریب ها آنقدر شعر از تو نگفتند شاعران تا اینکه باز شد دهن نانجیب ها بهزاد نجفی @marsieha
تا چشم وا کرد این پسر، چشمانِ تر دید خوب امتحان پس داد اگر داغِ پدر دید از بس که دل می بُرد از اطرافیانش یک عمر از دستِ حسودان دردسر دید این بار «سُرَّ مَن رَأی» مغلوب غم شد وقتی که مهمان را به کویش دربه در دید در چشم ابراهیمی اش اما غمی نیست باید که این ویرانه را از آن نظر دید در کوچه ها، پای برهنه، سَیّدِ شهر اینجا مگر شام است؟ ای مردم! چه کردید؟ قبری که پیشاپیش در این خانه کَندید تنها به چشمش سجده و آهِ سحر دید در شهر غربت خیزتان بهتر که تنهاست! از هم جواری با شما خیری مگر دید؟ مردی گریبان چاک افتاده به خاکش می شد پدر را مو به مو در این پسر دید! بر خاک، شیون زد کسی: «وای از دوشنبه!» انگار آنجا مادری را پشت در دید انسیه سادات هاشمی @marsieha
آسمان را آه جان سوزت زپا انداخته مادرت را باز در هول و ولا انداخته کاری از دست طبیبان بر نمی آیدغریب برکنار بستر تو مرگ جا انداخته پوستی براستخوانداری به زهرا رفته ای خون دل خوردن تو رااز اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود زهر لبهای تو را از ربنا انداخته تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرگلوست تارهای صوتی ات را از صدا انداخته جام می شرمنده یاندوه چشمانت شده ماجرا را گردن شامبلا انداخته وحید قاسمی @marsieha
🌷اشعار امام هادی به متوکل ملعون🌷 متوکل خلیفه سفاک عباسی در حالت مستی از امام درخواست خواندن شعر کردند که امام در پاسخ به این درخواست عکس‌العمل نشان دادند. متوکل، خلیفه سفاک و جبار عباسی، از توجه معنوی مردم به امام هادی علیه السلام بیمناک بود و از اینکه مردم به طیب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت کنند رنج می برد. سعایت کنندگان هم به او گفتند ممکن است علی بن محمد (امام هادی) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعید نیست اسلحه و یا لااقل نامه هایی که دالّ بر مطلب باشد در خانه اش پیدا شود. لهذا متوکل یک شب بی خبر و بدون سابقه، بعد از آنکه نیمی از شب گذشته و همه ی چشمها به خواب رفته و هر کسی در بستر خویش استراحت کرده بود، عده ای از دژخیمان و اطرافیان خود را فرستاد به خانه ی امام که خانه اش را تفتیش کنند و خود امام را هم حاضر نمایند. متوکل این تصمیم را در حالی گرفت که بزمی تشکیل داده مشغول می گساری بود. مأمورین سرزده وارد خانه ی امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را دیدند که اتاقی را خلوت کرده و فرش اتاق را جمع کرده، بر روی ریگ و سنگریزه نشسته به ذکر خدا و راز و نیاز با ذات پروردگار مشغول است. وارد سایر اتاقها شدند، از آنچه می خواستند چیزی نیافتند. ناچار به همین مقدار قناعت کردند که خود امام را به حضور متوکل ببرند. وقتی که امام وارد شد، متوکل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول می گساری بود. دستور داد که امام پهلوی خودش بنشیند. امام نشست. متوکل جام شرابی که در دستش بود به امام تعارف کرد. امام امتناع کرد و فرمود: «به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار. متوکل قبول کرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده. » .فرمود: «من اهل شعر نیستم و کمتر از اشعار گذشتگان حفظ دارم.» متوکل گفت: «چاره ای نیست، حتما باید شعر بخوانی. » . امام شروع کرد به خواندن اشعاری: باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم غلب الرجال فلم تنفعهم القلل و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا ناداهم صارخ من بعد دفنهم این الاساور و التیجان والحلل این الوجوه التی کانت منعمة من دونها تضرب الاستار والکلل فافصح القبر عنهم حین سائلهم تلک الوجوه علیها الدود تنتقل قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا مضمون این اشعار این است: «قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی می‌کردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد. » «آخرالامر از دامن آن قله های منیع و از داخل آن حصنهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند! » . «در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟ » . «کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟ » . «قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت می کنند! » . «زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده ی همه ی چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شده اند! » . صدای امام با طنین مخصوص و با آهنگی که تا اعماق روح حاضرین و از آن جمله خود متوکل نفوذ کرد این اشعار را به پایان رسانید. نشئه ی شراب از سر می گساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوفت و اشکهایش مثل باران جاری شد. به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را، ولو برای مدتی کوتاه، از یک قلب پرقساوت بزداید. 📚بحارالأنوار ج۲ ص۱۴۹ @marsieha
روضه رضوان: 🅾🅾🅾سوال : چه کسانی در ضریح مطهر امامین عسکریین علیهماالسلام مدفونند؟؟ ✅✅✅جواب : به غیر از امام هادی و امام عسکری علیهما السلام، هفت شخصیت مطرح دیگر در کنار این بزرگواران مدفونند که اسم آنان بدین شرح است : 🌷نرجس خاتون🌷 نرجس خاتون، مادر بزرگوار حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، در 260 ق از دنيا رفت و در كنار قبر دو امام بزرگوار، داخل ضريح آن ها، به خاك سپرده شد. اين بانوي بزرگوار فرزند شيوعا، پسر قيصر روم، بود كه به عنوان كنيز به سامراء آمد و حكيمه خاتون او را به امام حسن عسكري بخشيد. نام اين بانو در روم « مليكا » بود و از نسب مادري به شمعون و همچنين حواريين حضرت مسيح مي رسيد. پس از پذيرش اسلام نام وي به « نرجس » تغيير يافت اما به نام هاي ديگري چون ريحانه، سوسن و صيقل نيز ناميده مي شد. اين بزرگوار پس از فوت، در خانه امام حسن عسكري در محل سكونت خويش، كنار امام دفن شد كه اكنون داخل ضريح مطهر امامين و پشت سر آن ها قرار دارد. 🌷حكيمه خاتون🌷 حكيمه خاتون، دختر بزرگوار امام جوادو عمه امام حسن عسكري، در دوران غيبت صغري به عنوان وكيل و نماينده حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بود. به هنگام رحلت امام جواد ، او كه كودكي بيش نبود، تحت سرپرستي امام هادي قرارگرفت و در زهد و تقوا سرآمد زنان عصر خود شد. از افتخارات اين بانوي بزرگوار تربيت و سرپرستي نرجس خاتون، مادر امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، بود. وي در ۲۷۴ق وفات يافت و داخل خانه امام هادي دفن شد. اين بانو را در سمت پايين پاي امام عسكري و امام هادي به خاك سپردند . 🌷حديثه ام العسكري🌷 مادر حضرت امام عسكري را به سبب آن كه جده امام زمان است به »جدّه » ياد كرده اند. نام هاي اين زن با تقوا و زاهد حديث، حديثه، سوسن، سليل و ريحانه بوده است. در متون از وي با عنوان « وكيل » يا « نماينده حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) » ياد شده است. زيرا شيعيان از حكيمه خاتون، عمه امام حسن عسكري(عليه السلام)، در زمان غيبت صغري سؤال كردند كه اينك به چه كسي رجوع كنند. ايشان گفت: « به جدّه » ؛ يعني مادر ابي محمد(عليه السلام). مادر امام حسن(عليه السلام) تا 262 ق زنده بود. او را پس از فوت در آستان عسكريين، در خانه مسكوني خود، به خاك سپردند. 🌷حسين بن علي🌷 حسين فرزند امام هادي و برادر امام حسن عسكري است. او و امام حسن عسكري را « سبطين » مي خواندند. حسين به امامت برادر خود، امام حسن عسكري ، ايمان داشت و از پيروان او بود. وي را از عابدان و زاهدان زمان خود دانسته اند. گويند صداي حضرت حجت شبيه صداي عمويش حسين بود. اين بزرگوار در پايين پاي مبارك امام هادي و عسكری دفن شده است. 🌷ابوعبدالله جعفر بن علي🌷 ابو عبدالله جعفر فرزند امام علي النقي(عليه السلام) است. او را پس از فوت، در خانه پدرش، همان جا كه امام هادي دفن است، به خاك سپردند. 🌷سمانه بنت علي🌷 سمانه يا سمانه مغربيه، مادر امام هادي(عليه السلام)، ملقب به « ام الفضل » و « سيده »، از زنان فاضل و زاهد روزگار بود كه بيشتر روزها را روزه داشت و شب ها به نيايش مي پرداخت. او در خانه امام هادي(عليه السلام) از دنيا رفت و درهمان جا، كنار فرزندش، دفن شد. 🌷ابوهاشم جعفري🌷 داوود بن قاسم فرزند اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب و از نواده هاي جعفر طيار است. قبر او در داخل ضريح و آستان عسكريين قرار دارد. اين بزرگوار از مادر به محمد بن ابي بكر نسب مي برد زيرا مادرش، ام حكيم، دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر است. او محضر پنج امام را درك كرد و از ياران امام رضا(عليه السلام)، امام جواد، امام هادي و امام عسكري شمرده شده است. ✅✅✅ طبق نقل «تقویم شیعه» حرم شریف امامان هادی و عسکری علیهما السلام در سامرا، قریب 13 بار در طول تاریخ به دست ناصبی‌ها تخریب شده و توسط محبان اهل بیت(ع) تجدید بنا شده است. 🌐 پایگاه اینترنتی عقیق @marsieha
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رجب ماه زیارتی امام رضا علیه السلام اگه با دیدن این فیلم از راه دور زائر باشید موقع زیارت من را هم دعا کنید