eitaa logo
حجت‌الاسلام علیانژاد
1.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
769 ویدیو
25 فایل
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان(عج) مرثیه‌خوان اباعبدالله(ع) رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقینَ إماماً ▪️ پل‌های ارتباطی با ما: https://zil.ink/olyanejad ادمین: @oliyanejad
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹آیۀ تطهیر🔹 ای از غم تو بر جگر سنگ شراره وی در همۀ عمر ستم دیده هماره سنگینی اندوه تو از کوه فزون‌تر غم‌های فراوان تو بیرون ز شماره فوجی پی آزار دلت دست گشودند قومی ز دفاع تو گرفتند کناره سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده همراه عدو رفتی و او بود سواره تو آیۀ تطهیری و دشمن به چه جرأت با جام میِ خود به سویت کرده اشاره از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود از زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره 📝 @marsyekhan
حجت‌الاسلام علیانژاد
امروز که دل قرین شادیست میلاد تو ای امام هادی است میلاد تو بر همه مبارک بر مهدی فاطمه مبارک @marsye
(ع) 🔹وقتی مادر متوکل عباسی به امام هادی علیه‌السلام متوسل می‌شود: شیخ کلینی با سند خود از ابراهیم بن محمد طاهری نقل می‏کند که گفت: متوکل در اثر دملی که درآورد بیمار شد و نزدیک به مرگ رسید، کسی جرات نداشت که آهن به بدن او برساند [، و آن را عمل کند]، مادر متوکل نذر کرد: اگر او بهبودی یافت، از دارایی خود اموال بسیاری برای امام هادی علیه‏السلام بفرستد. فتح بن خاقان [وزیر و نویسنده متوکل،] به متوکل گفت: ای کاش نزد این مرد [امام هادی علیه‏ السلام]، می‏فرستادی و راه درمان را از او می‏خواستی، زیرا او راه معالجه‏ ای را که سبب گشایش تو شود می‏داند، متوکل شخصی را نزد حضرت علیه‏ السلام فرستاد، و او بیماریش را برای حضرت علیه‏ السلام توضیح داد، سپس برگشت و گفت: دستور داد پشگل آویزان به پشم دنبه گوسفند را بگیرند، و با گلاب خمیر کنند و روی دمل بگذارند، چون این معالجه را به آن‏ها خبر داد همگی مسخره کردند. فتح گفت: سوگند به خدا که او به آنچه می‏گوید داناتر است، آن را آماده کردند و بر روی دمل گذاشتند، متوکل را خواب ربود و آرام گرفت، سپس سر باز کرد و هر چه [چرک و خون] داشت بیرون آمد، مژده بهبودی او را به مادرش دادند، او ده هزار دینار [در کیسه‏ ای نهاد و] نزد حضرت علیه‏ السلام فرستاد، و مهر خود را بر آن زد. متوکل چون از بیماری بهبود یافت بطحائی علوی نزد او سخن چینی کرد که برای امام هادی علیه‏ السلام پول و اسلحه می‏فرستند، و او به سعید دربان گفت: شبانه بر او حمله کن، و آنچه مال و سلاح نزد او می‏بینی بردار و نزد من بیاور. ابراهیم بن محمد می‏گوید: سعید دربان به من گفت: شبانه به خانه حضرت علیه‏ السلام هجوم بردم، و با نردبانی که همراه داشتم به پشت بام رفتم، سپس چند پله پایین آمدم، و در اثر تاریکی ندانستم چگونه به خانه راه یابم، ناگاه صدا زد: ای سعید! همانجا بایست تا برایت شمع بیاورند، چند لحظه بعد شمع آوردند، من پایین آمدم، و حضرت علیه‏ السلام را دیدم که لباس و کلاه پشمی در بر دارد، و جانمازی حصیری در برابر اوست، یقین کردم نماز می‏خواند، به من فرمود: اتاق‏ ها در اختیار تو، من اتاق‏ ها را تفتیش کردم و چیزی نیافتم، در اتاق خود حضرت علیه‏ السلام، کیسه پر از پول مادر متوکل را دیدم که مهر او به آن خورده بود، و نیز کیسه سر به مهر دیگری، به من فرمود: جانماز را هم بررسی کن، چون آن را بلند کردم شمشیری ساده و در غلاف را دیدم، آن‏ها را برداشتم و نزد متوکل بردم، چون نگاهش به مهر مادرش افتاد، از پی او فرستاد، و او نزد متوکل آمد. یکی از خادمان ویژه به من خبر داد که مادر متوکل به او گفت: من در بیماری تو چون ناامید شدم نذر کردم: اگر خوب شدی از دارایی خود ده هزار دینار برای او بفرستم، آن را فرستادم، و این که روی کیسه است مهر من است متوکل کیسه دیگر را گشود دید در آن چهارصد دینار است، پس کیسه پول دیگری بر آن‏ها افزود و دستور داد تا همه را برای او ببرند، من کیسه‏ های پول و شمشیر را به حضرت برگرداندم، و عرض کردم: سرورم! [این رفتارها] بر من ناگوار است، فرمود: «آنان که ستم کردند به زودی پی می‏برند که بازگشتشان به کجاست!». ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚منابع: الکافی 1: 499 ح 4 اعلام الوری 2: 119 الخرائج و الجرائح 2: 676 ح 8 الدعوات: 202 ح 555 المناقب لابن شهرآشوب 4: 415 مختصرا، کشف الغمة 2: 378 بحارالأنوار 50: 198 ح 10 و 62: 191 ح 2 مدینة المعاجز 7: 424 ح 6 مسند الامام الهادی علیه‏السلام: 33 ح 3 @marsyekhan