🔹 مثل ابراهیم خالصانه و بی ریا فعالیت می کرد. سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد. اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد. 🌷 برای معرفی #شهید_ابراهیم‌هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد. 🔹او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست. 📙کتاب: پسرک فلافل فروش 🌹 شهید#محمدهادی‌_ذوالفقاری

#‌حاج_قاسم: عشق بـه امام زمان عجل الله عشق به خداست♥️

آقارضا موتورسواری و رانندگی بلد نبود، ولی علاقه زیادی داشت می‌خواست با تمرین کردن یاد بگیره. روی این مسئله خیلی تأکید داشت که من باید وقتی این رو یاد بگیرم که به ماشین یا موتور بیت‌المال سازمان آسیبی نرسونم! آقارضا برای تمرین کردن یا از دوستانش اجازه می‌گرفته یا مثلا بیرونی شده موتورسواری و رانندگی رو یاد بگیره تا آسیبی به ماشین و موتور سازمان که بیت‌المال هست نرسونه. آقارضا همیشه می‌گفت:« ماشین سازمان بیت‌الماله! مال من نیست که استفاده کنم. اگه از دوستانم بگیرم، مشکلی نداره خودمون با هم کنار می‌آیم.» همه‌ی اوضاع و احوال کاری آقارضا رعایت بیت‌المال بود. راوی:همرزم شهید #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #شهید_مدافع_حرم_رضا_حاجی_زاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄

در عملیات کربلای۴ از یک گـروه هفت نفری که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند، تنها حاج‌ستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد برادرِ حاج ستار شهید شدند ... وقتی که از حاجی پرسیدیم : « حاجی، تو که می‌توانستی جنازه‌ی برادرت را با خود بیاوری ، چرا این کار را نکردی ؟» در جواب گفت : « همه بچه هـا برادر من هستند ؛ کدامشان را می آوردم؟ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #سردار_شهید_ستار_ابراهیمی فرمانده گردان ۱۵۵ لشگر ۳۲انصارالحسین ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄

#معرفی_کتاب در کتاب روایت بی قراری، سرگذشت زندگی شهید مدافع حرم، حسین محرابی را به روایت همسر شهید، خانم مرضیه بلدیه می‌خوانید. این اثر یکی از کتاب‌های مجموعه تاریخ شفاهی زنان قهرمان است که در نشر ستاره‌ها به چاپ رسیده است.  •درباره کتاب روایت بی ‌قراری•  در این کتاب که به شیوه داستانی نوشته شده با همسر شهید حسین محرابی همراه می‌شویم تا شرح عاشقی‌هایش را در راه رشادت‌های این شهید بزرگوار بخوانیم. زبان شیوا و قلم روان اثر این کتاب را بسیار زیبا و تاثیرگذار نموده است. با خواندن این کتاب با گوشه‌ای از دغدغه‌ها، پایداری‌ها، سختی‌ها و شیرینی‌های زندگی خانوادگی شهید بزرگوار، حسین محرابی آشنا خواهید شد. 

#استوری | #کلام_شهید فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند.

شهيد رحمت الله زکي پور اولین شهید دهستان  شال       اولین شهید دهستان  شال        شهيد رحمت الله زکي پور نام : رحمت الله  نام خانوادگي: زکي پور  محل تولد: دهستان شال  تاريخ تولد: 1342 محل شهادت: کرخه نور  تاريخ شهادت:  24/6/60

شهيد رحمت‏ الله زکي‏ پور در سال ۱۳۴۲ش در دهستان سرسبز و باصفاي «شال» از توابع شهرستان خلخال ديده بر عالم هستي گشود. دوران کودکي و نوجواني را به ‏واسطه وضع نامساعد مالي خانواده، به کار و کوشش در باغ و مزرعه سپري نمود و هم‏زمان تحصيلات خود را نيز تا اخذ مدرک اول دبيرستان در منطقه دنبال کرد. رحمت‏الله در سال ۱۳۵۹ش براي کسب علوم ديني به ‏خاطر علاقه وافر قلبي رهسپار شهر مقدس قم گرديد و هم‏زمان با تحصيل علوم ديني و حوزوي در دبيرستان دين و دانش قم، دروس دبيرستان خود را نيز ادامه داد. وي در تابستان ۱۳۶۰ش جهت ديدار با خانواده و درواقع براي خداحافظي و کسب اجازه جهت عزيمت به جبهه ‏هاي نبرد حق عليه باطل به روستاي زادگاهش بازگشت و سرانجام راهي مناطق جنگي جنوب کشور شد. سرانجام روح بي‏تاب رحمت‏ الله زکي ‏پور در تاريخ بيست و چهارم شهريورماه سال ۱۳۶۰ هجري شمسي، زماني که تنها هجده سال سن داشت در کرخه نور از زندان تن رهايي يافت و در جوار يار آرام گرفت.

شهید رحمت الله زکی پور خلخالی در سال 1342 در یکی از روستاهای خلخال و در یک خانوادۀ مذهبی متولد شد. وی در سال 1348 در زادگاهش روستای «شال» تحصیلات خود را آغاز نمود. شهید زکی پور در سال 1353 همراه با برادر بزرگ خود در اطراف همدان به ادامه تحصیل پرداخت. وی همچنین در سال 1355 به شهرستان ماسال استان گیلان عزیمت نموده تا دورۀ راهنمایی را در آن جا سپری کند. شهید رحمت الله در سال 1359 با دو تن از دوستان خود به حوزه علمیه قم جهت فراگیری علوم دینی رهسپار شد و در ضمن تعلیم علوم حوزوی به یادگیری آموزش نظامی مشغول گردید تا در صورت لزوم راهی جبهه های حق علیه باطل شود. شهید زکی پور در تعطیلات تابستان در انجمن اسلامی زادگاه خود به فعالیت پرداخت و ضمن تبلیغات، با دو تن از اعضاء انجمن روستای محل، عازم تهران شد و به عضویت سپاه نامنظم شهید چمران درآمد. وی بعد از سپری کردن 25 روز دورۀ نظامی در تاریخ 5/6/1360 عازم جبهه گردید و در تاریخ 24/6/60 در جبهه کرخه نور و در روز سه شنبه ساعت 5 صبح در حالی که فقط 18 بهار از عمرش می گذشت به فیض شهادت نائل آمد. بعد از شهادت شهید زکی پور در اتفاقی نادر پیکر مطهر این شهید سهوا به قم برده می شود و پس از آن به زادگاهش روستای «شال» برای تشییع و تدفین برمی گردد.

شهيد رحمت علي زکي پور استان اردبيل > شهرستان خلخال وصيت نامه طلبه شهيد: رحمت‌الله زكي‌پور حمد و سپاس خداوند عالم را كه به ملت مسلمان ايران در پيروزي انقلاب اسلامي ياري و نصرت عطا كرد. درود و سلام پاك‌ترين انسان بر پيامبر اسلام محمد -صلي‌الله‌عليه‌وآله- خصوصاً بر آخرين حجت خدا بر روي زمين، مهدي موعود -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- كه اميدوارم فرجش هر چه زودتر نزديك گردد و به چهره نوراني‌ و منورش بنگريم. سلام و درود بر رهبر انقلاب اسلامي، حسين زمان و سلام بر همه شهيدان اسلام و رزمندگان جبهة حق عليه باطل و سلام بر يدالله ، حزب الله؛ همان مردم هميشه در صحنة مسلمان و زحمت‌كش. سلام به برادران انجمن اسلامي وحدت، برادراني فعال در سنگر انقلاب فرهنگي، برادراني كه بسيار با آن‌ها بودم و از اين بابت خاطره‌ها دارم و استفاده‌هاي زيادي از محضرشان بردم. شايد هنوز نقش جا پاهايمان شاهد باشند كه دور هم نشسته‌ايم ويا مشغول زدن پوستر روي ديوار هستيم و يا مشغول عبادت معبود در مسجد و دعاي كميل ... اميدوارم كه امور بر شما بد نگذرد؛ هر موقع كه به دعاي كميل يا مشغول عبادت خداي عالميان هستيد ، ما را دعا كنيد. از زماني كه با شما خداحافظي كرديم و تا كنون كه از هم دور شده‌ايم، مدت مديدي است. من و برادر فتح‌الله كشاورز با هم در جبهه كرخة نور هستيم و برادر قنبرعلي‌ عليزاده از روز اولِ مأموريت از ما جدا شده‌اند و به جبهة محمد خشب تشريف بردند. اكنون برادران انجمن اسلامي در سراسر جبهه پخش شدند؛ براي يك هدف؛ «الله». فرقي نمي‌كند در جبهة انجمن بودن يا جبهة كرخة نور يا محمدخشب يا دارخوين بودن و... در هر منطقه‌اي كه انسان مشغول فعاليت است، بايد از حق دفاع كند و به خاطر حق قيام كند تا در همان حوزة فعاليت خود براي يك لحظه هم که شده، حق را برپا كند. آيا مگر ما نيستيم و نبوديم كه سال‌هاي سال بر سر و سينة خود مي‌زديم و مي‌گفتيم كه اي سيدالشهدا، حسين جان! كاش با شما بوديم. و اي کاش حسين فرمانده مي‌شد و جان خود در راه خدا براي رضاي او هديه مي‌كرديم و به توفيق شهادت نايل مي‌گشتيم؟ آيا اين را در دعاها و زيارت‌نامه‌ها با گريه و شيون و سينه و زنجير نگفتيم ؟و مگر نه اين كه اگر در کربلاي حسين -عليه السلام- بوديم همه چيزمان را براي اسلام فدا مي‌كرديم و به ياري حسين مي‌شتافتيم، اگر اكنون نيز بر اين عقيده هستيم، حالا ايران كربلاست، اين گوي و اين ميدان! اين كربلا و امروز عاشوراي ديگر و آن‌هم نوادةپاك خاندان رسول الله، حسين زمان، امام خميني. آن طرف هم صدام يزيد كافر از نوادة كثيف ابوسفيان و ديگر طاغوت‌هاي زمان و اين هم ما. تا دير نشده بشتابيم، حي علي خيرالعمل و فلاح، نه تنها مانع رفتن عاشقان نشويم، بلكه خود نيز در اولين فرصتي كه به دست مي‌آيد، با ايمان و بصيرت و آگاهي كه داريم، فنون نظامي روز را ياد بگيريم، تا ان‌شاءالله به ملاقات حق‌تعالي و زيارت ائمه اطهار و اولياي خدا، يعني به شهادت نايل گرديم. اين را باوركنيم اگر ايماني استوار داشته باشيم- كه امت مسلمان خصوصاً ايران داراست- از بالاترين و برترين ملت‌ها در جهان هستيم، هر كجاي دنيا قدم نهيد، ايران با انقلاب اسلامي خود، معزز به نظر خواهد رسيد. بنابراين سستي نكنيم، سختي‌ها و حوادث را بر خود هموار و تحمل كنيم و حال دشمن بناي جنگ با اسلام را دارد، اين را نبايد تحمل كنيم، قهقهه صدام و دشمنان اسلام در شهادت پاكبازان راه حق را نبايد تحمل كنيم. مادر مهربان! سخن بنده بيشتر با شماست. اگر برادران، پدر عزيز و خواهرم قصد جهاد داشتند، هرگز آن‌ها را ناراحت نكنيد، تشويق كنيد كه تشويق كردن در اين راه، براي خود تشويق كننده هم ثواب و اجر دارد. دشمن حيله و تزويرها كرده و نيرنگ‌ها دارد و براي شكست جمهوري اسلامي دست به فجيع‌ترين كارها مي‌زند. اكنون همة قدرت‌ها عليه اين حكومت متحّد شده‌اند و در اصل عليه خدا و حاكميت خدا .اگر مادران، فرزندان و عزيزان خود را ندهند، اگر پدران مسلمان، فداكاري نكنند، اين جمهوري اسلامي شكست مي‌خورد. شكست جمهوري اسلامي به قول امام همان شكست اسلام است. اگر با ايثار و بخشيدن عزيزترين كسان و اموال دنيوي، اسلام را ياري كنيم، خداوند نيز به ما رحمت وآمرزش هر دو جهان را عطا خواهد كرد و اگر خداي نكرده - كه چنين نيست و نباشد- اسلام را ياري نكنيم، امام امت را ياري نكنيم، خداوند ما را از عذاب دنيا و آتش جهنم نجات نخواهد داد. تازه فكر كنيم مگر براي چه آفريده شديم؟ قرآن عزيز پاسخ اين سئوال را به ما داده است؛ براي عبادت خدا، يعني رعايت حدود اسلام و آزمايش دادن و به طرف حق تعالي حركت كردن. ائمه اطهار -عليهم السلام- در اين راه خود را به كشتن دادند. پيامبران خود را در اين راه فدا كردند. آقا مصطفي‌ها، مطهري‌ها، بهشتي‌ها، رجايي‌ها، باهنرها و ديگر شهيدان جان خود را در اين راه نهادند.

جهاد به عنوان يكي از عبادات اسلامي است، به اختيار يا به اجبار، جزء يكي از وظايف شرعي است؛ بايد به آن عمل كرد. به قول امام امت «صلح بين اسلام و كفر معني ندارد». دفاع واجب است. به قول سيدالشهدا، حسين بن‌علي، «مرگ با عزت بهتر از سازش و ذلت ننگين است.» در پايان به همه دوستان و آشنايان و برادران سلام مي‌رسانم. براي برادر مجاهد و داماد مهربانم صدر‌الدين صدري، سلامي گرم دارم. اميدوارم هر چه زودتر ايشان را در خواستگاه ديرينه‌اش، جبهه حق عليه باطل زيارت كنم. اميدوارم شما نيز ايشان را در اين راه تشويق كنيد نه تضعيف! براي برادر مهربان، سيدعبدالحسين كرمي با خانوادة محترمش سلام گرم دارم. اميدوارم در راه استقلال كشور اسلامي كه مهم‌تر از همه، استقلال فكري و عقيدتي است به پيروزي‌هاي زيادي نايل گرديده باشند و خداوند ايشان را فقط براي اسلام سلامت بدارد. براي دايي‌هاي عزيزم، سيد جلال‌، سيد باقر و دايي مهربان سيد رحيم و سيد يوسف با خانواده، سلام دارم... سلام بنده را به همة دوستان، اهالي خداپرست «شال» و همسايگان برسانيد. خداوند فرج امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- را نزديك بگرداند و وجود حضرتش و نايب به حق را سلامت بدارد و همة رزمندگان را پيروز بگرداند تا خون‌ها در راه نجات قدس عزيز و افغانستان ريخته شود و براي شما نيز دعاي خير و صبر ايمان و پيروي از حدود اسلام را دارم. «والسلام»

* قسمتی از وصيت نامه شهید سلام به برادران انجمن اسلامي وحدت، برادراني فعال در سنگر انقلاب فرهنگي، برادراني كه بسيار با آن ‌ها بودم و از اين بابت خاطره ‌ها دارم و استفاده ‌هاي زيادي از محضرشان بردم. شايد هنوز نقش جا پاهايمان شاهد باشند كه دور هم نشسته‌ ايم و يا مشغول زدن پوستر روي ديوار هستيم و يا مشغول عبادت معبود در مسجد و دعاي كميل .. . هر موقع كه به دعاي كميل يا مشغول عبادت خداي عالميان هستيد، ما را دعا كنيد. اكنون برادران انجمن اسلامي در سراسر جبهه پخش شدند؛ براي يك هدف؛ «الله». آيا مگر ما نيستيم و نبوديم كه سال ‌هاي سال بر سر و سينة خود مي ‌زديم و مي ‌گفتيم: اي سيدالشهدا حسين جان! كاش با شما بوديم. اي کاش حسين (ع) فرمانده مي ‌شد و جان خود در راه خدا براي رضاي او هديه مي ‌كرديم و به توفيق شهادت نايل مي ‌گشتيم؟ آيا اين را در دعاها و زيارت ‌نامه ‌ها با گريه و شيون و سينه و زنجير نگفتيم؟؛ مگر نه اين كه اگر در کربلاي حسين -عليه السلام- بوديم همه چيزمان را براي اسلام فدا مي ‌كرديم و به ياري حسين (ع) مي ‌شتافتيم، اگر اكنون نيز بر اين عقيده هستيم، حالا ايران كربلاست. اين كربلا و امروز عاشوراي ديگر و نوادة پاك خاندان رسول الله (ص) حسين زمان، امام خميني. آن طرف هم صدام يزيد كافر از نوادة كثيف ابوسفيان و ديگر طاغوت ‌هاي زمان. اگر ايماني استوار داشته باشيم از بالاترين و برترين ملت ‌ها در جهان هستيم، هر كجاي دنيا قدم نهيد، ايران با انقلاب اسلامي خود، معزّز به نظر خواهد رسيد. مادر مهربان! اگر برادران و پدر عزيز قصد جهاد داشتند، آن ها را تشويق كنيد كه تشويق كردن در اين راه، براي خودِ تشويق كننده هم ثواب و اجر دارد. دشمن حيله و تزويرها كرده و نيرنگ ‌ها دارد و براي شكست جمهوري اسلامي دست به فجيع ‌ترين كارها مي ‌زند. اكنون همة قدرت ‌ها عليه اين حكومت متحّد شده ‌اند و در اصل عليه خدا و حاكميت خدا. اگر با ايثار و بخشيدن عزيزترين كسان و اموال دنيوي، اسلام را ياري كنيم، خداوند نيز به ما رحمت و آمرزش هر دو جهان را عطا خواهد كرد و اگر خداي نكرده اسلام را ياري نكنيم، امام امت را ياري نكنيم، خداوند ما را از عذاب دنيا و آتش جهنم نجات نخواهد داد. منبع: کتاب «شهدای روحانیت شیعه در یکصد سالۀ اخیر»

ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر #شهید_رحمت الله_زکی پور 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀