فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صوت شهید حسن باقری در خصوص اخلاص در عمل و تکلیف
#شهید_والامقام_حسن_باقری
#شادی_روح_شهدا_صلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شهید حسن باقری:
ما مکلف به انجام وظیفه هستیم ...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🔹در معرفی کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت
📚 روایت جامع ایرانی
🔹اینها، همهی آن چیزی است که تار و پود کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» را تشکیل میدهد که مخاطب را با خود به دالانِ تاریخی آن سالها میبرد...
🔹اینکه در بازه بهمن ۱۳۵۷ تا آبان ۱۳۵۸ در ذهن آمریکاییها چه میگذشت؟ تیمها و طیفبندی سران آمریکا ناظر به موضوع ایران و طرحهای در حال اجرایشان برای آن چه بود؟ سیا ایران را چگونه فهم میکرد و مهمترین منابع اطلاعاتی در ایرانِ تازه انقلاب کرده چه کسانی بودند؟ در مقابل ایرانیها نگاهشان به آمریکا چه بود؟ چه اتفاقاتی در این بازه زمانی رخ داد و به چه نتایجی منجر شد؟ بازیگران اصلی چه کسانی بودند؟ دانشجویان خط امام هویتشان چه بود و از چه مسیری به ایده تسخیر سفارت رسیدند؟
🔹«ایستگاه خیابان روزوِلت» نه ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، بلکه در واقع سیر تاریخی مداخلات و فعالیتهای اطلاعاتی سیا در ایران از پیش از انقلاب تا تسخیر سفارت و پس از آن سیر تحولات ۴۴۴ روزی است که با آزادی گروگانها در دی ۱۳۵۹ به پایان میرسد.
🔍متن کامل را از اینجا بخوانید
khl.ink/f/58134
🔹️|یادداشت|
📚 ایستگاه خیابان روزوِلت؛ کتابی تراز اول در جنگ روایتها
🔹یکی از مهمترین وقایع در تاریخ انقلاب اسلامی تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام بود که از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تا ۳۰ دی۱۳۵۹ به طول انجامید و تأثیرات قابل توجهی در عرصه بینالمللی بر جای گذاشت. این اقدام انقلابی که از سوی حضرت امام خمینی (ره) به انقلاب دوم موصوف شد دارای زمینهها، ابعاد و آثار بسیار قابل تأمل و عبرت آموزی است که تبیین آنها از جهت روشنگری برای نسل جوان و آینده کشور و نیز مردم آزادیخواه جهان دارای اهمیت فوقالعاده است.
🔹موضوعاتی از جمله:
تاریخچۀ نفوذ و دخالتهای آمریکا از دهه سی شمسی تا پیروزی انقلاب اسلامی
حمایتهای همه جانبه از نظام طاغوتی و ضدمردمی پهلوی در مقابله با مبارزات مردم ایران
سوء استفاده و غارت گسترده منابع اقتصادی ایران
ترویج فرهنگ منحط غربی برای تخدیر جوانان ایرانی
تبدیل سفارتخانه به مرکز جاسوسی آمریکا در منطقه
تلاش برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی و پناه دادن به دیکتاتور مخلوع پس از فرار از کشور
توطئه چینی برای شکست انقلاب اسلامی با حمایت از گروهکهای ضد انقلاب پس از بهمن ۱۳۵۷
محتوای اسناد و مدارک به دست آمده از جاسوسخانه آمریکا
میتواند، دستمایۀ تحقیقات مستند و معتبر متعددی برای نشاندادن چهرۀ کریه آمریکا در نظر عموم مردم جهان گردد. با توجه به اینکه مؤسسات و نهادهای فرهنگی استکباری در طول سالهای گذشته از طریق فیلم و کتاب و مستندهای متعدد سعی وافری در تحریف ماجرای تسخیر سفارت آمریکا به کار بستهاند، و از طرفی لزوم تبیین حقیقت این ماجرای حماسی، حداقل دو رشته فعالیت ضروری است
اول: اطلاع رسانی و ترویج محتوای اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران
دوم: روایت مستند، دقیق، و مبتنی بر حقیقت از این ماجرا
🔹کتاب ایستگاه خیابان روزولت که به کوشش محققانۀ جناب آقای محمد محبوبی در زمستان ۱۴۰۲ منتشر شدهاست را میتوان بهترین اثر متقن و معتبر و جامع تولید شده در این موضوع تاکنون دانست.
🔹ویژگیهای خاص عبارتند از:
روایت ماجرا با جزئیات و ترتیب تاریخی
نثر روان، جذاب و خواندنی
تحلیل مبتنی بر واقعیت
اتخاذ رویکرد اقناعی بجای رویۀ تبلیغی
افزودن پانوشتهای توضیحی
انضمام هشتاد صفحه تصویر و سند
همچنین کتاب میتواند منبعی مفید برای تولیدات محصولات فرهنگی و رسانهای برای جبران خلأ تبیین این واقعۀ مهم باشد.
🔍 متن کامل را از اینجا بخوانید
khl.ink/f/58143
🎤 گفتوگو با نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزولت»
💬 تاریخ تسخیر لانه جاسوسی، منطقه محروم تاریخنگاری است
🔹 حضرت آیتالله خامنهای اخیراً پس از مطالعهی کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» -روایتی از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا با استفاده از اسناد به دست آمده از سفارت- در تقریظی از این کتاب و نویسنده آن تقدیر کرده و آن را «گزارشی متقن و پرفایده از یک حادثهی مهم در تاریخ انقلاب» دانستند که «باید از نویسندهی این کتاب و تلاش ارزشمندش بخاطر اقدام هشیارانهاش در این عرصهی مهم قدردانی شود».
🖥 به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR گفتوگویی تفصیلی داشته است با آقای محمد محبوبی، نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت». آقای محبوبی انگیزه اصلی خود را از نگارش این کتاب، تولید «روایت ایرانی» از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا پس ۴۵ سال از وقوع آن میداند.
🔍 متن کامل گفتوگو را از اینجا بخوانید👇
https://khl.ink/f/58147
📝 رهبر انقلاب: باید از نویسندهی کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت قدردانی شود
✏️ باید از نویسندهی کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت و تلاش ارزشمندش قدردانی شود بخاطر اقدام هشیارانهاش در این عرصهی مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیلهای آن منطقی و صادقانه و قانعکننده است.
https://khl.ink/f/58144
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
شهید دانش آموز؛ صادق صادق زاده
خلاصه ای از 15 سال زندگی شهید صادق صادق زاده
شهید صادق صادق زاده نصرآبادی در سال 1349 در مشگین شهر متولد شد. عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشگینشهر بود. سالها در کنار دوستان خود از برنامههای کانون بهره برد، در این میان به کتاب علاقه ویژه نشان میداد. در کنار فعالیتهای کانون در پایگاه مقاومت فعال بود و همین باعث شد تصمیم بگیرد در سن نوجوانی به برادر بزرگش در جبهههای حق علیه باطل بپیوندد. او در سال 1364 وقتی فقط 15 سال سن داشت در فاو به شهادت رسید
شهید صادق صادق زاده
صادق صادق زاده نصرآبادی در سال 1349 در مشگین شهر متولد شد. عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشگینشهر بود. سالها در کنار دوستان خود از برنامههای کانون بهره برد، در این میان به کتاب علاقه ویژه نشان میداد. در کنار فعالیتهای کانون در پایگاه مقاومت فعال بود و همین باعث شد تصمیم بگیرد در سن نوجوانی به برادر بزرگش در جبهههای حق علیه باطل بپیوندد. او در سال 1364 وقتی فقط 15 ساله بود در فاو به شهادت رسید.
مادرش میگوید: «جبهه را دوست داشت آن روزها برادرش هم در جبهه بود. خانه ما محل رفت و آمد رزمندهها بود. از جمله شهید بنیهاشم به خانه ما رفت و آمد داشت. تقاضا میکرد به جبهه برود. ولی چون برادرش در جبهه بود، موافقت نمیکردیم. یک روز گفت خواب دیدهام در خواب کسی به من گفت به زودی از دنیا خواهم رفت و ادامه داد: «اگر نگذارید به جبهه بروم و همینجا از دنیا رفتم چه جوابی خواهید داد؟!» برای همین پدرش اجازه داد به جبهه اعزام شود. خودش میدانست شهید خواهد شد، میگفت: «باید بروم، سید مرا به جبهه دعوت کرده.» دوستانش بعدها میگفتند، صادق میگفت امروز هم گذشت و شهید نشدم. به دوستانش گفته بود 25 روز بعد، شهید خواهد شد. همین طور هم شد.»
بخشی از مصاحبه اعضای نوجوان " کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز 1 مشگینشهر " با مادر شهید
:از مادر ایشان درباره این پرسیدند که وی به چه چیزی خیلی اهمیت می داد و مادرشان در پاسخ گفت
به نماز خیلی اهمیت میداد. موقعی که شهید شد من مریض بودم. وقتی خبر شهادتش را دادند، آنقدر بیقرار شدم که دو روز یادم رفت نماز بخوانم. روز سوم خواب دیدم در خانه به صدا درآمد. در را باز کردم دیدم دو جوان پشت در هستند، یکی دیده میشد دیگری فقط پاهایش را میدیدم. جوان جلویی پسر همسایهمان بود که او هم بعدها شهید شد. به او گفتم: «دوستت کیه؟» گفت: «صادق پسرت» گفتم: «چرا جلو نمیآید؟» گفت: «میگوید شما دو روز است نماز نخواندهاید برای همین نمیخواهد با شما روبهرو شود.» بعد از شهادت نیز به نماز توصیه میکرد. درست است که به نماز خیلی اهمیت میداد اما در خواب هم احترام مرا داشت و خودش مستقیم به من نگفت که چرا نمازم را نمیخوانم
شهید صادق هنگام شهادت چند سال داشتند؟
صادق هنگام شهادت 14 ساله بود. ولی با سن کم، هیکلی ورزیده داشت. از لحاظ بدنی با سایر فرزندانم فرق داشت. از لحاظ فکری هم خیلی با درایت و عاقل بود. حرفها و اعمالش مثل بزرگسالان بود.
کجا و چگونه شهید شد؟
صادق عصر روز بیست و پنجم بهمن ماه سال 64 در منطقهی عملیاتی فاو شهید شد. بیست و پنج روز بعد از اعزامش به جبهه هواپیماهای عراق، منطقه را بمباران کردند. و او همانجا در بمباران شهید شد.
شهید در زندگی خود به چه چیز خیلی اهمیت میداد؟
به نماز خیلی اهمیت میداد. موقعی که شهید شد من مریض بودم. وقتی خبر شهادتش را دادند، آنقدر بیقرار شدم که دو روز یادم رفت نماز بخوانم. روز سوم خواب دیدم در خانه به صدا درآمد. در را باز کردم دیدم دو جوان پشت در هستند، یکی دیده میشد دیگری فقط پاهایش را میدیدم. جوان جلویی پسر همسایهمان بود که او هم بعدها شهید شد. به او گفتم: «دوستت کیه؟» گفت: «صادق پسرت» گفتم: «چرا جلو نمیآید؟» گفت: «میگوید شما دو روز است نماز نخواندهاید برای همین نمیخواهد با شما روبهرو شود.» بعد از شهادت نیز به نماز توصیه میکرد. درست است که به نماز خیلی اهمیت میداد اما در خواب هم احترام مرا داشت و خودش مستقیم به من نگفت که چرا نمازم را نمیخوانم.
قبل از اعزام به جبهه در مورد جبهه چه میگفت و در مورد شهادت در جبهه چه فکری میکرد؟
جبهه را دوست داشت آن روزها برادرش هم در جبهه بود. خانه ما محل رفت و آمد رزمندهها بود. از جمله شهید بنیهاشم به خانه ما رفت و آمد داشت. تقاضا میکرد به جبهه برود. ولی چون برادرش در جبهه بود، موافقت نمیکردیم. یک روز گفت خواب دیدهام در خواب کسی به من گفت به زودی از دنیا خواهم رفت و ادامه داد: «اگر نگذارید به جبهه بروم و همینجا از دنیا رفتم چه جوابی خواهید داد؟!» برای همین پدرش اجازه داد به جبهه اعزام شود. خودش میدانست شهید خواهد شد، میگفت: «باید بروم، سید مرا به جبهه دعوت کرده». دوستانش بعدها میگفتند، صادق میگفت امروز هم گذشت و شهید نشدم. به دوستانش گفته بود 25 روز بعد، شهید خواهد شد. همین طور هم شد.
از خصوصیات اخلاقی شهید برای ما صحبت کنید.
پسر خوش اخلاق و مهربانی بود، با همه خوش رفتار بود، حتی اگر بچههای هم سن خودش، به سرش سنگ هم میزدند ناراحت نمیشد. هرگز از دهانش حرف یا کلام بیادبانهای نشنیدم. همیشه مودب و خویشتندار بود. پدر و مادر را خیلی دوست داشت و به قولهایش عمل میکرد.
روزی که پیکر پسرتان را به خانه آوردند یادتان هست؟
روزی که پسرم را برای تشییع جنازه به حیاط خانهمان آوردند، همزمان با ورود شهید به حیاط خانه، یک کبوتر شبیه کبوترهای حرم بود به حیاط ما آمد. توی حیاط ما بود و با ما زندگی میکرد. غذا که پخته میشد، از برنج غذای ما میخورد و در گوشهای از حیاط میخوابید. کبوتر 40 روز در حیاط خانه ما ماند. عصر چهلم صادق بود که موقع اذان عصر که خورشید داشت غروب میکرد، پرنده پرواز کرد و رفت.
فداکاری در کدام رفتار شهید دیده میشد؟
با اینکه سن کمی داشت کارهایی انجام میداد که بزرگسالان انجام میدادند. آن سالها، روز مادر و روز پدر مثل امروز زیاد مورد توجه خانوادهها و بچهها نبود. اما صادق به هدیه اهمیت میداد. آن موقع تازه داشت در مغازه پدرش کار میکرد. یک روز از پدرش خواسته بود مزدش را بدهد، پدرش هم مزدش را داده بود. توی خانه بودم، صدای در را شنیدم. در را که باز کردم دیدم صادق، با یک ماهیتابه اندازه خودش پشت در ایستاده است. همسایهها میگفتند آنقدر ماهیتابه بزرگ بود که به زور با خودش به خانه میآورد. چند بار هم ماهیتابه از دستش زمین افتاده کنارههایش ضرب خورده بود. این کار نشانه ای از ایثار و فداکاریاش بود.
عکسالعمل پدرش بعد از شهادتش چه بود؟
(برادر شهید) :
پدرم خیلی صبور بود. وقتی پیکر شهید را آوردند با صبر جنازه را در قبر گذاشت و گفت: «همانگونه که امام حسین(ع) پیکر فرزند شهیدش را دید و صبر پیشه کرد، من هم همین کار را میکنم. این پسر هدیهای از طرف خدا بود و ما الان او را دوباره به خدا باز میگردانیم، انسان برای هدیهای که میدهد گریه نمیکند. پسرم هدیه من به انقلاب است. همه جان و مال من فدای انقلاب است. همانگونه که صادق را جبهه فرستادم فرزندان دیگرم را هم خواهم فرستاد». پدرم هرگز در جمع گریه نکرد، ولی هر وقت به مغازه میرفتم، میدیدم گریه میکند.
به نظر شما وظیفه ما در قبال شهدا چیست؟
(برادر شهید) :
شهدا خالصانه و معصومانه شهید شدند، خودشان را معصومانه فدا کردند. شهدا ولی نعمتهای ما هستند. من همیشه از روح صادق و شهدا کمک میخواهم. به گفتهی مقام معظم رهبری: «مزار شهدا در حکم امامزادهها هستند و باید محترم و عزیز باشند». کسانی که به خون شهدا و جانبازان خیانت میکنند، باید پاسخگو باشند.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
شهید صادق هنگام شهادت چند سال داشتند؟ صادق هنگام شهادت 14 ساله بود. ولی با سن کم، هیکلی ورزیده داشت
ما شهیدانی داریم که 13 ساله هستند و معصوم، آنها راه حسین (ع) را رفتند، وابستگیهای دنیا را گذاشتند و رفتند. آنان که رفتند کار حسینی کردند و آنان که ماندهاند باید کار زینبی کنند. انشاالله که جزو رهروان شهدا باشیم.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_صادق_صادق زاده
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀